#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#محمدحسین_فهمیده
#تربیت_فرزند
#بصیرت
🌷 بنازم به غیرتت مرد!
🌿 فرمانده ازش پرسید: «با رضایت پدر و مادر اومدی جبهه؟» گفت: «با رضایت خدا اومدم! خدا گفت: برو سر مرز، کمک بچه ها! من هم اومدم!» این حرفو که زد یکدفعه ولولهای توی مسجد جامع بلند شد. شیخ شریف صلوات فرستاد و پیشانیاش او بوسید. فرماندهی سپاه خرمشهر هم بغلش کرد. سرش را فشرد به سینهاش و بغض کرده گفت: «بنازم به غیرتت مرد! و دوباره اشک توی چشمانش حلقه زد.»
🌸✨ یاد و خاطره رهبر 13 ساله، شهید محمدحسین فهمیده را با ذکر صلواتی گرامی میداریم ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#مصطفی_چمران
#زندگی_مشترک
#ساده_زیستی
🌷 قابل توجه عروس خانم ها
🌿 همسر شهید: مهریهام قرآن کریم بود و تعهُّد از داماد که مرا در راه تکامل و اهل بیت و اسلام هدایت کند. اولین عقد در «صور» بود که عروس چنین مهریهای داشت. برای فامیلم، برای مردم عجیب بود اینها.
🌸✨ الگوی علم و عرفان و مبارزه، شهید مصطفی چمران را با ذکر صلواتی یاد کنیم ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#مهدی_باکری
#مدیریت_انقلابی
#مبارزه_با_تبعیض
🌷 به فکر نیروها
1️⃣ کنار جادهی صفی آباد - دزفول، مزرعههای کاهو برق میزد؛ گفت: «وایسا بخریم...» چند تایش را همان جا شستیم و دوباره راه افتادیم. چند برگ کاهو خورده بود که گفت: «کسی توی لشکر کاهو نداره. یادت باشه رسیدیم اهواز به تدارکات بگم واسهی همه بخره.»
2️⃣ دستْ بُرد یک قاچ خربزه برداره، اما دستش را کشید؛ انگار یاد چیزی افتاده بود. گفتم: «واسهی شما قاچ کردم، بفرمایید!» نخورد. هر چه اصرار کردم نخورد. قسمش دادم که اینها را با پول خودم خریدهام و الآن فقط برای شما قاچ کرده ام. باز قبول نکرد و گفت:
«بچهها توی خط از این چیزا ندارن.»
🌸✨ یاد و خاطره فرماندهی مفقودالاثر، شهید مهدی باکری را با ذکر صلواتی گرامی میداریم ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#محمدحسین_فهمیده
#تربیت_فرزند
#حجاب
#غیرت
🌷 جلوهای از غیرت دینی حسین
1️⃣ نسبت به «حجاب» خیلی حساس بود و به خواهرانش در مورد حجاب به شدّت تأکید میکرد. اعتقاد داشت نباید مادر و خواهراش بیرون بروند و با نامحرم روبرو شوند. یکبار که در منزل، روسری خواهرش کمی پس رفته بود به او گفته بود: «چرا خودت را جمع و جور نمیکنی؟ همه که محرم نیستند.» حتی به دختر بچههای کوچک نیز دربارهی حجابشان تذکر میداد؛ او معتقد بود که آنها باید از بچگی عادت به رعایت حجاب کنند.
2️⃣ خواهرهای خود را به مدرسه میبرد و بر میگرداند و در آن موقع که در کرج، چادر را از سر زنها میکشیدند، ایشان جلوی همه ایستاده بود و با همان بچگی نگذاشته بود که چادر را از سر خواهرهایش بکشند.
🌸✨ یاد و خاطره رهبر 13 ساله، شهید محمدحسین فهمیده را با ذکر صلواتی گرامی میداریم ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#مصطفی_چمران
#مدیریت_انقلابی
#تواضع
🌷 موقعیت فرمانده در جنگ و صف غذا
1️⃣ گفت: «ببین فلانی، من هم توی انگلیس دوره دیده ام، هم توی آمریکا، هم توی اسرائیل. خیلی جنگیده ام، فرمانده زیاد دیده ام. دکتر چمران اولین فرماندهیه که موقع جنگیدن جلوی نیروهاست و موقع غذا، عقب صف.»
2️⃣ همسر شهید: دیدم چهرهاش سیاه است و انگار تب و لرز دارد. پرسیدم: «حالت خوب نیست؟ دست و پاهات میلرزد...» با خجالت سرش را پایین گرفت و گفت: «نه عزیز، گرسنه ام.» پرسیدم: «چند وقت غذا نخورده ای؟» گفت: «از وقتی از شما جدا شده ام؛ سه روز است. همهی پادگان را گشتم. چیزی برای خوردن پیدا نکردم.» با خجالت و گلویی بغض کرده، داخل گونیهای نان خشک را گشتم و چند تکّه نان که کپک نزده بود، آوردم همان را خورد. نان خشک را با زور کاسهی زانو خرد میکرد و میخورد»
🌸✨ الگوی علم و عرفان و مبارزه، شهید مصطفی چمران را با ذکر صلواتی یاد کنیم ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#مهدی_باکری
#مدیریت_انقلابی
#مبارزه_با_تبعیض
🌷 از جنس مدیران علویْ سیرت
🌿 آقا مهدی حسابی تشنه و در آستانهی گرمازدگی بود که ناگهان سرش گیج رفت و نشست زمین؛ یکی از بچّهها برایش کمپوتی باز کرد و داد ایشون؛ ناگهان آقا مهدی پرسید: «امروز به همه کمپوت داده اند؟» آقا رحیم گفت: «نه،امروز جزو جیره نبود.» آقا مهدی گفت: «پس چرا کمپوت برام باز کردی؟» رحیم گفت: «شما حسابی خسته اید، گرمتان شده.» چهرهی آقا مهدی درهم رفت و گفت:
«بچّههای بسیجی چی؟ آنها که خیلی از من بهترند؛ آنها باید استفاده کنند. چرا وقتی رزمندهها کمپوت نخورده اند، من یکی باید کمپوت بخورم؟»
🌸✨ یاد و خاطره فرماندهی مفقودالاثر، شهید مهدی باکری را با ذکر صلواتی گرامی میداریم ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#محمدحسین_فهمیده
#تربیت_فرزند
#بصیرت
🌷 زیرک و مصمم در بحران ها
🌿 رفته بودیم پارک تا اعلامیههایی را که حسین پنهان کرده بود برداریم. در همین لحظه مأموران پارک ما را دستگیر کردند. من حسابی ترسیده بودیم امام حسین خیلی خونسرد بود و به من دلداری میداد و میگفت: «نترس! هیچ چیز نیست!» مأمورین ما را به مقر اصلی انتقال دادند. محمدحسین خیلی محکم و با اعتماد به نفس کامل، جلو رفت و گفت: «ما نیروی حاج آقا حسین هستیم.» گفت: رمز ما هم «هر روزتان پیروز باد» است. همینکه مسؤول دفتر این رمز را شنید به ما احترام گذاشت و گفت: «اگر ماشین میخواهید در اختیارتان قرار دهیم، بعد ما برگشتیم و به کارمان ادامه دادیم.»
🌸✨ یاد و خاطره رهبر 13 ساله، شهید محمدحسین فهمیده را با ذکر صلواتی گرامی میداریم ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#مصطفی_چمران
#زندگی_مشترک
#محیط_زیست
🌷 خودساخته
1️⃣ ماهی یکبار بچّههای مدرسه جمع میشدند و میرفتند زبالههای شهر را جمع میکردند. دکتر میگفت: «هم شهر تمیز میشود، هم غرور بچّهها میریزد.»
2️⃣ آن وقتها که در دفتر نخست وزیری بود، من تازه شناخته بودمش. ازش حساب میبردم. یک روز رفتم خانه شان؛ دیدم پیش بند بسته، دارد ظرف میشوید. با دخترم رفته بودم. بعد از این که ظرفها را شست، آمد و با دخترم بازی کرد، با همان پیش بند.
🌸✨ الگوی علم و عرفان و مبارزه، شهید مصطفی چمران را با ذکر صلواتی یاد کنیم ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#مهدی_باکری
#مدیریت_انقلابی
#مبارزه_با_تبعیض
🌷 مخالف هر گونه پارتی بازی
🌿 دور از چشم او دو تا جعبه انار و پرتقال گرفتیم، آوردیم توی سنگر فرماندهی و پشت وسایل پنهان کردیم و هر از گاهی دلی از عزا در میآوریم. آقا مهدی از مرخصی که برگشت، چشمش افتاد به میوه ها. گفت:«اینها چیه؟» گفتیم: «میوه ست دیگه.» گفت: «سریع با شریک جرمت میری و اینها را سر نماز بین بچهها تقسیم میکنی.»
🌸✨ یاد و خاطره فرماندهی مفقودالاثر، شهید مهدی باکری را با ذکر صلواتی گرامی میداریم ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#محمدحسین_فهمیده
#تربیت_فرزند
#شجاعت
🌷 بزرگ مرد کوچک انقلاب
🌿 حسین، این بزرگ مرد کوچک انقلاب برای گرفتن اسلحه نزد مسؤول تسلیحات آمد. از حسین معرِّف خواستند. او هیچ کس را نداشت که معرِّفش باشد. به علت اینکه سنش کم بود به او گفتند: «تو بچه هستی.نمیتوانیم به تو اسلحه بدهیم.» حسین هم با سر نیزهای که پیدا کرده بود دو مزدور عراقی را در یک کوچه بن بست شجاعانه دستگیر مینماید و پس از خلع سلاح به مسجد جامع میآورد و چنین میگوید: «این دو اسیر از آن شما، این هم اسلحه و مهمات آنها.»
🌸✨ یاد و خاطره رهبر 13 ساله، شهید محمدحسین فهمیده را با ذکر صلواتی گرامی میداریم ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#مصطفی_چمران
#زندگی_مشترک
🌷 تا شهید شد این طور بود
🌿 همسر شهید: روزی که مصطفی به خواستگاریم آمد مامان به او گفت: «شما میدانید این دختر که میخواهید با او ازدواج کنید چه طور دختری است؟ این، صبحها که از خواب بلند میشود هنوز نرفته که صورتش را بشوید و مسواک بزند، کسانی تختش را مرتب کرده اند. لیوان شیرش را جلوی در اتاقش آورده اند و قهوه آماده کرده اند، شما نمیتوانید با مثل این دختر زندگی کنید، نمیتوانید برایش مستخدم بیاورید، این طور که در خانهاش هست.» مصطفی خیلی آرام اینها را گوش داد و گفت: «من نمیتوانم برایش مستخدم بیاورم، اما قول میدهم تا زندهام وقتی بیدار شد تختش را مرتب کنم و لیوان شیر و قهوه را روی سینی بیاورم دم تخت.» تا شهید شد این طور بود.
🌸✨ الگوی علم و عرفان و مبارزه، شهید مصطفی چمران را با ذکر صلواتی یاد کنیم ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#مهدی_باکری
#مدیریت_انقلابی
#مبارزه_با_تبعیض
🌷 فردای قیامت چه جوابی داریم که به شهدا بدهیم؟
1️⃣ عرق از سر و رویمان سرازیر میشد. دکمه کولر را فشار دادم. گفت: «الله بنده سی!میدانی کولر را که روشن میکنی مصرف بنزین ماشین زیاد میشود؟ خاموش کن! فردای قیامت چه جوابی داریم که به شهدا بدهیم... خاموش کن! مگر در سنگر، بچهها زیر کولر نشسته اند که تو کولر باز میکنی.»
2️⃣ وقتی دید اتاق استراحت بچهها کولر گازی دارد، بیرون آمد و رفت و روی پشت بام خوابید. به او گفتند که پشت بام خیلی گرم است. او گفت: «برای من پشت بام خوش تر است.»
🌸✨ یاد و خاطره فرماندهی مفقودالاثر، شهید مهدی باکری را با ذکر صلواتی گرامی میداریم ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq