eitaa logo
شمیم افق
1.1هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
7.5هزار ویدیو
2.5هزار فایل
﷽ ارتباط با ما @mahdiar_14
مشاهده در ایتا
دانلود
شنا در عمق یک متری بچه های ده دوازده ساله به قسمت های عمیق استخر می رفتند و شیرجه می زدند، در مدت کوتاهی طول استخر را شنا می کردند و خود را به قسمت های کم عمق می رساندند؛ همان جایی که بهمن بیچاره، داخل آب این طرف و آن طرف می رفت. او گاهی خودش را به آب می زد و سر و تنش را زیر آب می برد و کمی آب استخر را به کام ریه هایش می ریخت. بعد همان طور که سرفه می کرد، سرش را به زور از آب بیرون می آورد. او با قد تقریباً دومتری اش می ترسید در همان عمق یک متری غرق شود؛ برای همین خیلی زود سرپا می ایستاد و نفس نفس می زد. تقریباً 45 دقیقه ای به همین نحو تلاش کرد، ولی جز خستگی برایش نتیجه ای نداشت. اینکه شنا بلد نبود، خیلی بد بود، اما بدتر از آن، تمسخر برخی دوستانش بود. این وضعیت برایش سخت بود و نمی خواست این گونه ادامه دهد. در حال خروج از آب بود که یکی از شناگران، با مهربانی دست او را گرفت و گفت: عزیز جان! اگر می خواهی خوب شنا کنی، باید روشش را یاد بگیری؛ وگرنه از استخر آمدن کمترین لذت را می بری. در قدم اول، نقاط ضعف و قوّت خودت را در شنا کردن پیدا کن. زندگی انسان هم به چنین شناختی نیاز دارد. انسان ها باید تلاش کنند ضعف و قوّت های خود را بشناسند؛ چراکه خودشناسی برای هر انسانی لازم است. اگر آدمی بداند چه زمان هایی با صبوری می تواند گره از مشکلات دوستان و همسایگان باز کند یا چه وقت هایی بدون دلیل عصبانی می شود یا ... آن وقت بهتر می تواند خود را مدیریت کند. احتمال موفقیت برای کسانی که نقاط ضعف و قوّت خود را می شناسند بسیار زیاد است، چون این شناخت مفیدترین شناخت هاست. برای به دست آوردن این شناخت کار های زیر را می توان انجام داد: 1- وضعیت موجود خود را بررسی و یادداشت کنیم؛ مثلاً: من از نظر جسمی چه مشکلاتی دارم؟ و چه توانایی هایی دارم؟ من از نظر روحی چه مشکلاتی دارم؟ و چه توانایی هایی دارم؟ همچنین ضعف ها و قوّت های خود را در عقاید، اخلاق، رفتار و ... یادداشت کنیم. 2- برای شناخت ضعف ها و قوّت ها، معیار درستی داشته باشیم. ممکن است یک مسئله بر اساس یک معیار، ضعف و بر اساس معیار دیگری نقطه قوّت باشد. مثلاً اگر کسی تصمیم گرفته است زندگی دینی داشته باشد، باید معیارهای الهی را ملاک بداند و وضعیت موجود خود را با آن معیارها بسنجد. هر ویژگی که او را به هدفش نزدیک تر می کند، قوّت محسوب می شود و هرکدام او را دورتر می سازد، ضعف قلمداد می گردد. 3- بسیاری از ما انسان ها، هنرها، ابتکارات، خلاقیت ها و استعدادهای کشف نشده ای داریم، گاه ورود در عرصه های جدید و تجربه های نو، این داشته ها را برایمان کشف می کند. پس خودمان را در معرض تجربه های جدید قرار دهیم. 4- گاه در درون روح و روانمان لایه هایی از اخلاق منفی وجود دارد: حسودیم و خود نمی دانیم، مغروریم و خود اطلاع نداریم و... پس ویژگی هایی که نشانه هایش را در خود می بینیم، فهرست کنیم، سپس در شرایطی که احتمال بروز این ویژگی های منفی وجود دارد، رفتار، گفتار و حالات درونی خود را رصد نماییم. اگر نشانه ها در این شرایط تشدید شدند، معلوم است که ما از همان ویژگی برخوردار هستیم. 5- هر شب قبل از خواب رفتار های روزانه خود را محاسبه کرده، ضعف ها و قوّت های آنها را بیابیم، سپس برای تقویت قوّت ها و مدیریت یا برطرف کردن ضعف ها برنامه ریزی کنیم. 🆔 @ShamimeOfoq
👌 امروز، بهتر از دیروز 🔹 حاج نادر، مثل هر سال در جای مخصوصش نشسته بود و فرزندان، یکی یکی به همراه خانواده هایشان برای عید دیدنی وارد می شدند. حاج نادر و معصومه خانم، با روی گشاده از بچه هایشان استقبال می کردند؛ اما غم غریبی در دلشان بود که نمی توانستند به زبان بیاورند. آنها خیلی تلاش کرده بودند اختلاف حمید و عروسشان را حل کنند، ولی موفق نشده بودند. اصلاً دلشان نمی خواست مثل سال قبل، حمید با دختر سه ساله اش و بدون همسرش برای عیددیدنی بیاید. در حال خوش و بش با بچه ها بودند که حمید با دخترکش وارد شد. نگاه پرحسرت حاج نادر و معصومه خانم به در بود که عروس خانم از پشت حمید بیرون آمد و گفت: سلام بر همگی! حمید و نسرین، قبل از تحویل سال، تصمیم گرفته بودند: در سال جدید هر چه می توانند خوب باشند و فقط خوبی های یکدیگر را ببینند. آدم ها در گذر زمان زندگی می کنند و این گونه نیست که درجا بزنند و زمان بر آنها بگذرد؛ بلکه چنین است که انسان خود در مسیر زمان در جریان است؛ یعنی هرچه زمان پیش می رود، بشر هم پیش می رود. هر کس که دو روزش با هم مساوی باشد، مغبون و متضرر است؛ پس باید به فکر خودمان باشیم و قدر فرصت ها را بدانیم. 🔸 اما چگونه می توانیم امروزمان را بهتر از دیروز سازیم؟ 1️⃣ یک بار بنشینیم و کلاه خود را قاضی نموده، داشته و نداشته های خود را بسنجیم؛ سواد، هنر، عواطف و احساسات، اخلاق و معنویت، ثروت. خلاصه هر چه داریم و هر چه نداریم و باید داشته باشیم. 2️⃣ بر اساس داشته ها و نداشته هایمان، یک هدف نهایی برای زندگی مان در نظر بگیریم و برای رسیدن به آن، تلاش کنیم. همیشه خود را نسبت به هدفمان بسنجیم که آیا به آن نزدیک تر شده ایم یا خیر؟ 3️⃣ هر روز اول صبح از خودمان بپرسیم که امروز چه کار و برنامه جدیدی داریم و هر شب از خود حساب کشی کنیم که آیا امروز توانسته ایم به کار و برنامه جدید خود عمل کنیم؟ 4️⃣ هیچ گاه به خاطر شکست هایمان ناامید نشویم؛ چراکه خدا با ماست. 5️⃣ حتماً حتماً حتماً در کارهای روزمره، که غالباً تکراری هستند، هر روز و برای هر کاری نیت خاصی داشته باشیم که من این کار را انجام می دهم تا به سبب آن به خدا نزدیک تر شوم. در این صورت هیچ وقت کار تکراری انجام نداده و همیشه رو به جلو حرکت کرده ایم. 6️⃣ خدمت به خلق خدا را دست کم نگیریم که محبوب ترین بنده نزد پروردگار، کسی است که بیشترین نفع را برای خلق خدا دارد. پس بدانیم هر کاری که در این مسیر انجام می دهیم، ما را یک قدم به جلو می برد. 🆔 @ShamimeOfoq
🔶 خدایا برادرانم را به من برسان! 🔹 کشورهای وامانده موش آزمایشگاه های دنیای نوین شده اند. فروشگاه های مک دونالد ته مانده جیب کشورهای فقیر را پارو می کنند. استعمار نوین فرمول های زواردررفته اش را لای زرورق های زیبا می پیچد و به خورد یک مشت مهندس این ور آبی می دهد. چشم آبی های آن ور آبی آن قدر برای خود کلاس گذاشته اند که دیگر چشم سیاه های این ور آبی باورشان شده که بی کلاس هستند. زندگی در دهکده جهانی کمی مشکل است. در این ده کوره همه ادعا دارند. همه می گویند ما حرف اول را می زنیم. همه مشغول ترک تازی هستند. برای رسیدن به ساحل نجات باید از میان گرداب ها گذر کرد. انتظار، یعنی گذر از میان تردید ها و سیاهی ها. تردیدها آدم را به اضطراب می رساند. راه درمان اضطراب بشر آخرالزمان اتصال به ولیّ خداوند و راه اتصال به ولیّ، احساس اضطرار نسبت به انسان کامل است. 💠 روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله در جمع اصحاب دو بار فرمودند: «خدایا! برادرانم را به دیدار من برسان. اصحاب گفتند: رسول خدا! مگر ما برادران شما نیستیم؟ فرمود: خیر، شما همنشینان من هستید. برادران من گروهی در آخرالزمان هستند که ایمان می آورند با اینکه مرا ندیده اند. خداوند قبل از آنکه آنان را از صلب پدران و رَحِم مادرانشان خارج سازد، با نام هایشان و نام پدرانشان به من معرفی کرده است. ثابت قدم بودن هر یک از آنها در دین خود از تراشیدن خارهای [تیز و فراوانِ درخت] قَتاد در تاریکی شب سخت تر است، یا مانند کسی که آتش درخت غضا را با دست گرفته است. اینها چراغ های روشن کننده در تاریکی هستند که خداوند آنان را از هر فتنة تیره و تاری نجات می دهد». 1️⃣ غضا نام درختی است که چوب آن مدت زیادی آتش و حرارت را در خود حفظ می کند. دینداری برای منتظر نظیر آن است که انسان آتش آن درخت را در دست خود نگه دارد. با توجه به آنکه حرارت مدت زیادی باقی می ماند، این تشبیه بیان کننده سختی دینداری در زمان غیبت است. 2️⃣ قدم های منتظر لرزان نیست. ایسم های بشری اندیشه منتظر را به تردید نمی اندازد. عاطفه او بر محور ایمان می چرخد. سوپرمن های دنیا دلش را نمی لرزاند. 3️⃣ انسان های منتظر، فکر، عاطفه و رفتارشان را با عالم بالا گره زده اند. حضور فیزیکی ولیّ خدا برای آنها شرط دینداری نیست. 4️⃣ منتظران واقعی، چراغ های هدایت امت در تاریکی غیبت می باشند. 🆔 @ShamimeOfoq
🔹 نون حلال جگركی! 🔸 گزارشگر مذهبی ای كه در تهیه گزارش های مهدوی، شهرت داشت، خانواده ای را در دام تصویر خویش گرفتار كرد و از پدر خانواده پرسید: به نظر شما انتظارِ امام زمان عجل الله تعالی فرجه یعنی چه؟ پدر گفت: خب معلومه؛ انتظار یعنی حركت! و برای من كه جیگركی ام، یعنی جیگرفروشی! گزارشگر گفت: حركت و جیگرفروشی؟! منظورتون چیه؟ پدر گفت: الان در زمان غیبت هستیم یا نه؟ - بله! - آیا نباید كاری كنیم اماممان بیاد؟ - چرا! - پول درآوردن هم یا با كار و تلاشه یا با دزدی! حالا چه دزدیِ امنیت، چه دزدیِ اعتماد، چه دزدیِ آبرو، چه دزدیِ فكر! غیر از اینه؟ - نه؛ همین طوره! - خُب؛ پول درآوردن از راه كار، تلاش، حركت، جیگرفروشی و به دزدی نه گفتن؛ زمینه سازی و انتظار نیست؟! و گزارشگر بود و نگاه به خانواده پنج نفری جگركی و تأمل! می دید كه یك انسان معمولی چه خوب امتحان خداوندی از بشر (یعنی غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه) را درك كرده و پاسخ آن را زمینه سازی برای ظهور حضرت دیده و با نیت درست، كار و زندگی اش را در آن راستا قرار داده است. انتظار در تمامی ابعاد و شئون زندگی «انسان های منتظر» جاری و تأثیر گذار است. آنها انتظار را سنگری می بینند كه به بركتِ قرار گرفتن در آن، مرزهای اندیشه و عقیده شان حفظ می شود. در نتیجه می توانند در میدان عمل بكوشند تا زمینه های ظهور دولت حق را فراهم آورند. گروهی مانند جگركی بالا، در این حد كه به كج راهه نروند و گروهی در حدی بالاتر همانند مردان غیور و مدافعانی كه خود را بر روی مین های كُفر و تكفیر می اندازند تا مَعبر باز شود و زمینه ظهور مولایشان فراهم گردد. اگر امام صادق علیه السلام فرمودند: «كسی كه دوست دارد از یاران قائم باشد، پس منتظر باشد و در حال انتظار پرهیزگاری پیشه كند و به اخلاق نیكو آراسته گردد»، در واقع تأكید هر چه بیشتر بر نفع رسانی امام زمان عجل الله تعالی فرجه در غیبتشان است. با این دید، فایده وجود امام زمان عجل الله تعالی فرجه، روشنی و گرما بخشی این آفتابِ پشت ابر حس می شود. البته این سودمندی بر انسان هایی چون جگركی های بالا كه پنجره انتخاب خویش را به روی او می گشایند، بیشتر است. اینجا تنها نقطه ای است که حرکت به معنای منتظر بودن است. برای انتظار اینجا باید: - گرِهی از کار مردم دنیا باز کرد و دست ضعیفی را گرفت. - برای سلامتی و رفع بلا از تمام مؤمنان و مؤمنات که صدقه می دهیم، برای سلامتی مؤمنِ مؤمنان دنیا، حضرت ولیّ عصر عجل الله تعالی فرجه هم جداگانه صدقه بگذاریم. - در انتظار حضور ایشان، حیات جامعه را با نیکی و امر به معروف، از بدی ها پاک کنیم. - و اگر بی تاب دیدار اوییم، دعای فرجش را از یاد نبریم. 🆔 @ShamimeOfoq
🔹 زندگی با طعم ایثار 🔸 با سردی جواب ستار را دادم. زد زیر خنده و گفت: «بازم قهری!». خودم هم خنده ام گرفته بود. همیشه همین طور بود. مرا غافلگیر می کرد. گفتم: «نه، چرا باید قهر باشم، پسرت به دنیا آمده. خانمت به سلامتی وضع حمل کرده و سر خانه و زندگی خودش نشسته. شوهرش، هفتمِ پسرش را به خوبی راه انداخته. بچه ها توی خانه خودمان، سر سفره خودمان، دارند بزرگ می شوند. اصلاً برای چی باید قهر باشم؟ مگر مرض دارم از این همه خوشبختی نق بزنم». بچه ها را زمین گذاشت و گفت: «طعنه می زنی؟!». عصبانی بودم و گفتم: «از وقتی رفتی، دارم فکر می کنم یعنی این جنگ فقط برای من و تو و این بچه های طفل معصوم است. این همه مرد توی این روستاست، چرا جنگ فقط زندگی مرا گرفته؟!». ذهنیت اکثر مردم از ایثار و فداکاری، جنگیدن در جبهه و رزم در میدان نبرد برای ناموس و وطن است. غافل از اینکه ناموس و وطن همیشه هستند؛ چه شهید ستار ابراهیمی هژیر باشی یا کارگر، کارمند، پزشک، راننده تاکسی، مهندس برق و... این میدان همیشه می تواند صحنه نبرد باشد. این موقعیت ها هستند که تغییر کرده اند؛ شوهرداری، زن داری، بچه داری، خانه داری، تأمین معیشت خانواده، تربیت صحیح و درست فرزندان، دینداری فرزندان، محبت به همسر و فرزندان، حجاب و عفاف، حضور نداشتن در هر جایی، انجام ندادن هر کاری، همه و همه به نوعی موقعیت هایی برای ایثار، گذشت و فداکاری است. جهاد می تواند در محیط های مختلف، اعم از مدرسه، دانشگاه، بیمارستان، مغازه، تاکسی، زندگی یا هر جای دیگر صورت گیرد. زندگی اجتماعی انسان به نحوی طراحی شده که جهاد، تلاش، گذشت و ایثار لازمه آن است؛ لذا این نوع زندگی باید دارای ویژگی هایی باشد: 1️⃣ ایثار در زندگی از ویژگی های جوامع بحران زده ای که دچار عقب ماندگی هستند، نیست تا به وسیله آن بخواهند عقب ماندگی خود را جبران کنند؛ بلکه لازمه یک نظام مترقی است. 2️⃣ نشستن و محدود شدن به حرکت طبیعی روزگار، با روحیه ایثار در تعارض است. انسان مجاهد با تلاش و پشتکار خود، درصدد خدمت است و قدر زمان و لحظات را می داند و به سادگی از آنها نمی گذرد. 3️⃣ اخلاص از دیگر ویژگی های زندگی جهادی است. خداوند شرط قبول شدن جهاد را خلوص می داند: «و آنها که در راه ما (با خلوص نیت) جهاد کنند، قطعاً به راه های خود، هدایتشان خواهیم کرد و خداوند با نیکوکاران است». 4️⃣ انسان زندگی را برای جهاد و مبارزه و خدمت می خواهد، نه جهاد و مبارزه را برای قدرت و زندگی! جهاد و مجاهدت در عصر غیبت و ظهور از توفیقات الهی است، و امام زمان عجل الله تعالی فرجه نیز مشتاق دیدار 313 مؤمن است تا به اتفاق آنها، ظهور اتفاق افتد. 💠 امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: 🌿 «به راستى که جهاد یکى از درهاى بهشت است که خداوند آن را براى اولیاى خاص خود گشوده است. جهاد جامه تقوا و زره استوار خداوند و سپر محکم اوست». 🆔 @ShamimeOfoq
🔹 بلد راه 🔸 وقتی رئیس علی دلواری پرچم انگلیس را دید که روی بام خانه و کاشانه ایرانی مثل علَم یزید پرپر می زند و یک مشت موسیوی باد به غب غب انداخته می روند و می آیند و از مال این مردم پاپتی نوشخوار می کنند و به ریش ایرانی می خندند، خونش به جوش آمد. آمد تا یک آدم بلد راه پیدا کند؛ کسی که نقشه اش حرف ندارد و فوت و فن راه را می داند. گوش به زنگ بود تا بشنود بلد راه چه می گوید و چه فرمان می دهد تا اینکه سید عبدالله بلادی و سید عبدالحسین لاری فتوای جهاد صادر کردند. رئیس علی تفنگ برنواش را برداشت و با چند دهاتی یک لاقبای غیرتمند زدند به قلب این قوم از خدا بی خبر. 🔹 رهبر کسی است که نقشه این راه پر پیچ و خم را می داند و فوت و فن برنامه ریزی را می شناسد. می داند این موجود دو پا از کجا باید حرکت کند، در چه راهی قدم بردارد، از کدام تنگه بگذرد، کدام اقیانوس را پشت سر بگذارد و در آخر به کجا برسد. او ناخدایی مطمئن برای مردم است و می داند سکان این کشتی غول پیکر را چگونه با دستان خود مهار کند، کجا تند برود، کجا سرعت کشتی را کُند کند، در برابر طوفان های سهمگین شرق و غرب چگونه بتازد تا اهالی کشتی آسیب نبینند. او دزدان دریایی را به خوبی می شناسد و ترفند آنان را خوب می داند. او تیزبین است و آینده ها را خوب می بیند. افق های دوردست را می نگرد. او راه را بلد است؛ بلد راه است. 🔸 فرانسیس فوکایاما نئومحافظه کار، پژوهشگر و تاریخ نگار ژاپنی الاصل و تبعه آمریکاست. وی با شخصیتی نیمه سیاسی ـ نیمه فلسفی دارای سابقه کار در اداره امنیت امریکا و نیز تحلیلگر نظامی در شرکت «رند»، از شرکت های وابسته به پنتاگون می باشد. فوکایاما در کنفرانسی که در اورشلیم برگزار شد، به ترسیم اندیشه سیاسی شیعه پرداخت. او در این کنفرانس که بازشناسی هویت شیعه نام داشت می گوید: «شیعه پرنده ای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست. پرنده ای است که دو بال دارد؛ یک بال سبز و یک بال سرخ». این مطالب را وی در اوج پیروزی های ما در سال 1365 می گوید و ادامه می دهد: «بال سبز این پرنده همان مهدویت و عدالت خواهی اوست. چون شیعه در انتظار عدالت به سر می برد، امیدوار است و انسان امیدوار هم شکست ناپذیر. نمی توانید کسی را تسخیر کنید که مدعی است فردی خواهد آمد که در اوج ظلم و جور، دنیا را پر از عدل داد خواهد کرد». 🔶 بر اساس نظریه فوکایاما، بال سبز شیعه همان فلسفه انتظار یا عدالت خواهی است. او می گوید: «بال سرخ شیعه، شهادت طلبی است که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فناناپذیر کرده است. شیعه با این دو بال افق پروازش خیلی بالاست و تیرهای زهرآگین سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و ... به آن نمی رسد». 🔷 نقطه ای که خیلی اهمیت دارد، بُعد سوم شیعه است. فرانسیس می گوید: «این پرنده زرهی به نام ولایت پذیری بر تن دارد که آنها را شکست ناپذیر نموده است. در بین تمامی مذاهب اسلامی، شیعه تنها مذهبی است که نگاهش به ولایت، فقهی است؛ یعنی فقیه می تواند ولایت داشته باشد. این نگاه، برتر از نظریه نخبگان افلاطون است». فوکایاما معتقد است: ولایت پذیری شیعه که بر اساس صلاحیت شکل می گیرد، او را تهدیدناپذیر کرده است. وی در توضیح فناناپذیری شیعه می گوید: «شیعه با شهادت دو چندان می شود. شیعه عنصری است که هر چه او را از بین ببرند، بیشتر می شود». او جنگ ایران و عراق را مثال می زند و در سال 1364 می گوید: «اینها فاو را تسخیر کردند، می روند که کربلا را هم بگیرند. اینجا (قدس) را هم قطعاً می گیرند». فوکویاما پیشنهاد می کند که با امتیاز دادن به ایران، جنگ را متوقف کنید. 🆔 @ShamimeOfoq
🔹 آیت الله و صندلی شاه 🔸 در ابرقو بهاییان درگیری به وجود آورده بودند و چند نفر از بهاییان به خاطر درگیری کشته شدند. رژیم پهلوی، عده ای از اهالی ابرقو را در این حادثه دستگیر کرد. شایعه شد که می خواهند دستگیرشدگان را اعدام کنند. آیت الله بروجردی به امام گفت: «شما از طرف من نزد شاه بروید و بگویید که قاتلین بهاییان ابرقو باید آزاد شوند». امام هم پذیرفتند که این مأموریت را انجام دهند. در آن ایام قم کمتر کسی ماشینِ سواری داشت. با مصباح التولیه تماس می گیرند که ماشینش را در اختیار قرار دهد. دفتر آقای بروجردی هم با دربار شاه هماهنگی های لازم را به عمل می آورد تا امام رحمة الله علیه نزد شاه برود. بر اساس آیین نامه دربار، مهمانان و مراجعه کنندگان باید با ماشین مشکی وارد کاخ شاه می شدند؛ وقتی ماشین وارد دربار می شود، یک سرنشین بیشتر نداشته باشد؛ لباس و کفش مراجعه کننده واجد فلان خصوصیت باشد؛ کلاهش را بردارد؛ وقتی وارد اطاق شاه شد بایستد تا اجازه نشستن به او بدهند و... وقتی امام با ماشین تولیت، به تهران رفتند، دم در کاخ به نگهبان گفته بودند: «بگویید روح الله از طرف آیت الله العظمی بروجردی آمده است». به ایشان می گویند: «باید ماشین شما عوض شود! باید رنگش مشکی باشد». امام می گوید: «نه! لزومی ندارد که ماشین عوض شود، اگر نمی شود، برمی گردم». وضعیت مهمان را به مسئول تشریفات دربار گزارش دادند. قبول می کنند که آقا روح الله با همان ماشین غیراستاندارد! وارد شود. وقتی وارد اطاق انتظار می شود، به ایشان می گویند: باید کلاهتان را بردارید! امام اعتنایی نمی کند و بی مقدمه وارد اتاق شاه می شود و روی صندلی مخصوص شاه در پشت میز می نشیند. وقتی محمدرضا شاه وارد می شود، در کمال تعجب می بیند تنها صندلی موجود در اتاق اشغال شده است. دستور می دهد صندلی دیگری بیاورند. صندلی می آورند و شاه می نشیند. امام مختصر احترامی که از بُعد اخلاقی لازم است برای هر انسانی انجام شود، به جا می آورد و بلافاصله وارد اصل موضوع می شود و می گوید: «حضرت آیت الله العظمی بروجردی فرمودند قاتلین بهائیان ابرقو باید آزاد شوند». در فاصله ای که امام با شاه ملاقات داشته، برای امام یک استکان چای می آورند که امام بدان لب نمی زند. شاه در پاسخ می گوید از قول من به ایشان سلام برسانید و بگویید: «شاه مشروطه که کاری از دستش بر نمی آید». امام مجدداً تکرار می کند: «قاتلین بهائیان ابرقو باید آزاد شوند». بعد از جا برمی خیزد و بدون خداحافظی از اتاق خارج می شود و به قم مراجعت می نماید. بعضی از روزنامه ها به درج خبر ملاقات امام و شاه مبادرت می ورزند و حتی این نکته را هم افزودند که شاه بلافاصله، دستور آزادی قاتلان را صادر می کند. ✅ زمانی که انقلاب اسلامی ایران شروع شد، شاه در مورد سکاندار حرکت انقلاب گفته بود: «این همان روح اللهی است که از طرف آقای بروجردی یک بار نزد من آمد». گویا آن خاطره را به یاد آورده بود. سید جوان دوران آیت الله بروجردی، بعد ها اندیشمندان و سیاستمداران جهان را تحت تأثیر خود قرار داد. ✅ محمد حسنین هیکل اندیشمند عرب می نویسد: «امام خمینی همچون گلوله ای بود که از صدر اسلام شلیک شد و بر قلب قرن بیستم نشست». ✅ هنری کیسینجر مشاور رئیس جمهور آمریکا در دهه هفتاد میلادی می گوید: «آیت الله خمینی غرب را با بحران جدی برنامه ریزی مواجه ساخت. تصمیمات او آن چنان رعدآسا بود که مجال هر گونه تفکر و برنامه ریزی را از سیاستمداران و نظریه پردازان سیاسی می گرفت». ✅ مادلین آلبرایت در کتاب خود با نام یادداشتی برای رئیس جمهور آمریکا می نویسد: «ایران، امروز بسیار قدرتمندتر از دیروز است». «سید روح الله» عزت را به ایرانیان برگرداند. 🆔 @ShamimeOfoq
خریدِ ملی🛒 🔷 کاغذ از جانب رومیان به مملکت اسلامی وارد می شد. بر حاشیه کاغذهایشان با خط رومی کلمات: «پدر، پسر و روح القدس» نقش بسته بود که مورد قبول مسلمانان نبود؛ لذا این عبارات حذف شد. کاغذها با حاشیه های جدید با گذشت زمان رواج یافت و به سرزمین روم رسید. پادشاه روم از این برنامه ناخشنود شد و تهدید کرد که اگر حاشیه ها به شکل اول بازنگردد، بر روی سکه ها، دشنام به پیامبر اسلام را نقش خواهد زد! در این عصر، سکه های رایج میان مسلمانان، سکه های رومی بود. اگر پادشاه روم تهدید خود را عملی می ساخت، ضربه ای سیاسی بر حکومت اسلامی وارد می شد. عبدالملک از والی خود در مدینه خواست برای دیدار با امام باقر علیه السلام رهسپار شام گردد. سپس به استقبال آن حضرت رفت و مشکل سیاسی خود را مطرح ساخت و کمک طلبید. امام فرمود: کار را دشوار نگیر. از اهل فن بخواه تا برایت سکه، درهم و دینارهای فراوانی بسازند که بر یک طرف آن شعار توحید و بر طرف دیگر محمد رسول الله نقش زنند و در مدار آن، نام شهری که سکه در آن زده شده و تاریخ ساخت آن نوشته شود. سپس به عبدالملک فرمود: از مردم بخواه تا از این پس با این سکه ها معاملات خود را انجام دهند و مبادلات اقتصادی را با سکه های رومی ممنوع و دارای مجازات اعلام کن. ظرف چند ماه، رهنمودهای امام باقر علیه السلام به خوبی عملی گردید و سکه های اسلام در روابط اقتصادی به کار گرفته شد. آنگاه عبدالملک به پادشاه روم نوشت: اگر می خواهی تهدیدهایت را عملی کن! پادشاه روم که از رواج سکه های اسلامی مطلع شده بود، عملی ساختن تهدیدهای خود را بی ثمر یافت و از آن صرف نظر کرد. 🔶 مبارزه اقتصادی تمام نشده است. امروز هم دشمنان اسلام با سلاح اقتصاد به جنگ ما آمده اند که باید با خرید کالاهای ایرانی و حمایت از تولید ملی، هجمه های آنان را خنثی سازیم؛ همان طور که مقام معظّم رهبری فرمودند: «هدف دشمن، فشار اقتصادی بر کشور است ... هدف دشمن این بود که بر روی اقتصاد متمرکز شود، به رشد ملی لطمه بزند، به اشتغال لطمه بزند، طبعاً رفاه ملی دچار اختلال و خطر شود، مردم دچار مشکل شوند، دلزده بشوند، و از نظام اسلامی جدا شوند». از طرف دیگر با خرید کالاهای تولید ملی از بیکار شدن جوانان کشورمان جلوگیری کنیم. 🔸 طبق تحقیقات، اگر هر ایرانی در روز ۱۰۰۰ تومان کالای ایرانی به جای کالای خارجی مصرف کند، با در نظر گرفتن جمعیت ۷۸ میلیونی ایران، حدود ۲۸۴۷۰۰ واحد ۱۰۰ میلیون تومانی در سال تقاضای کالای ایرانی ایجاد می شود که به این ترتیب، ۱۴۲۳۵۰۰ تا ۲۲۷۷۶۰۰ شغل در سال ایجاد خواهد شد. 🔹 مزایای فرهنگی و اقتصادی ناشی از تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی: 1️⃣ افزایش اعتماد به نفس و تقویت باورهای فرهنگی و اجتماعی 2️⃣ افزایش درآمدهای مردم و انگیزه بخش خصوصی برای سرمایه گذاری های مطمئن 3️⃣ مقابله با تحریم های اقتصادی کشورهای دیگر و افزایش توان اقتصادی و قدرت چانه زنی در معاملات بین المللی 4️⃣ کاهش قیمت تمام شده محصولات به واسطه تولید انبوه 5️⃣ تقویت بنیان های امنیتی و دفاعی کشور از طریق گسترش چرخه های تولید به صورت مستقیم و غیرمستقیم 6️⃣ رقابتی شدن فضای کسب و کار و به دنبال آن افزایش منافع مردم. 🆔 @ShamimeOfoq
🔹 ایرانی ها چه رؤیایی در سر دارند؟! 🔸 زمین این روزها لرزیده است. طبس و چهل دهکده از میان رفته است. زیر گرمای سوزان، در سایه نخل هایی که تک و توک برپا مانده اند، آخرین بازمانده های طبس را می کاوند. مردانی که چشم به زمین دوخته اند، شاه را لعنت می کنند. بولدزرها از راه رسیده اند و شهبانو هم همراه آنها، اما از او به سردی استقبال شده است. در این میان، از هر سو ملّاها به شتاب فرا می رسند. در تهران جوانان از خانه این دوست به خانه آن دوست می روند تا کمکی جمع کنند و راهی طبس شوند. پیامی که آیت الله خمینی از تبعیدگاه خود در عراق داده، این است: «به برادران خود کمک کنید، اما نه از طریق حکومت. هیچ چیزی به دولت ندهید». 🔶 اقتصاددان موذی 🔹 بالاخره در تهران گمشده خود را پیدا کردم. اقتصاددانی بود زاهدمنش، ولی با نگاهی موذی. به من گفت: توجه داشته باشید که در اینجا فساد، گناهان مردم نیست؛ بلکه خود رژیم است. رضاشاه این شخص گمنام که با حمایت بیگانه به قدرت رسیده بود، در مدت کوتاهی با مصادره برخی گنجینه های فئودالی و سپس تصاحب زمین های پهناور در کنار دریای خزر، ثروتمندترین فرد کشور شد. آنگاه سیستم فعلی را برایم توضیح داد: از روش های مدرنی، چون وام های دولتی، عملیات بانکی و بنیادهای وام دهنده ای همچون بنیاد پهلوی استفاده می کنند. اما گاهی از روش های کهنه نیز بهره می گیرند. ساختمان دست یکی از برادرهاست، مواد مخدر دست خواهر دوقلوی شاه است، معامله اشیای عتیقه دست پسر همین خواهر است و ... پس تمنا می کنم این قدر در اروپا از شیرین کامی ها و شوربختی های حاکم متجددی که از سر کشور کهنسالش هم زیاد است، حرف نزنید. در ایران آن که کهنسال است، خود شاه است. او صد سال دیر آمده است. او این خیال از رونق افتاده را در سر می پرورد که کشور خود را به زور لاییک کردن و نوسازی فتح کند. 🔷 آبادان، شرکت نفت 🔸 معلمان آبادان با کارگران شرکت نفت ایران و ژاپن و مجتمع پتروشیمی در میتینگ مشترکی به هم پیوسته اند. حرف اعتصاب گران آبادان این بود: ما چندان هم مذهبی نیستیم. پس به چه کسی اعتماد دارید؟ به یکی از احزاب سیاسی؟ نه، به هیچ کس؛ جز خمینی. ♦️ اینها قطعه هایی از نوشته های «میشل فوکو» روزنامه نگار، نویسنده و متفکر غربی است که دو بار از 25 شهریور 57 تا 24 آبان 57 به ایران سفر کرد و در تهران، قم و آبادان با برخی از رهبران ملی و دینی که در انقلاب ایران دست داشتند، ملاقات نمود. کتاب «ایرانی ها چه رؤیایی در سر دارند؟»، ترجمه مقالاتی است که فوکو در پی این دو سفر درباره انقلاب اسلامی ایران نوشته است. او در بخشی از کتاب درباره انقلاب اسلامی چنین می نویسد: «وقتی از ایران آمدم، سؤالی که همه از من کردند، این بود: این انقلاب است؟ من جوابی نمی دادم. اما دلم می خواست بگویم: قیام انسان های دست خالی است که می خواهند باری را که بر پشت همه ما و به ویژه بر پشت کارگران نفت، کشاورزان مرزهای میان امپراطوری ها سنگینی می کند، از میان بردارند؛ بار نظم جهانی را. شاید این نخستین قیام بزرگ بر ضد نظم جهانی بود». 🆔 @ShamimeOfoq
🌸 یک روز خوب! 🔹 چه خورشتی دلپذیرتر است؟ هر كس چیزی گفت. برخی گوشت، بعضی روغن و برخی دیگر نیز شیر را به عنوان بهترین خورشت انتخاب كردند. امام رضا علیه السلام فرمود: خیر، نمك! روزی برای گردش و هواخوری بیرون رفته بودیم. برخی جوانان فراموش كرده بودند نمك بیاورند. گوسفند چاقی سر بریدند، ولی از آن استفاده نكردیم تا برگشتیم. سیر و سفر و تغییر آب و هوا و فاصله گرفتن از مشكلات روزمره و ایجاد تنوع در زندگی، زمینه ساز تجدید قوا، كسب توان و آمادگی روانی برای رویارویی با مشكلات و پیام آور نشاط و شادكامی برای انسان است. امروزه نقش درمانی مسافرت و تغییر محیط زندگی و گشت و گذار در مكان های سرسبز و زیبا، در ایجاد آرامش و طراوت و نشاط روحی و نیز از بین رفتن بیماری هایی همچون افسردگی غیر قابل انكار است. 💠 حضرت علی علیه السلام با اشاره به فرح بخشی جلوه های گوناگون طبیعت می فرماید: 🌿 «زمین به وسیله باغ های زیبای خود، همگان را به سرور و شادی دعوت می كند و با لباس نازك گلبرگ ها كه بر خود پوشید، هر بیننده ای را به شگفتی وا داشت و با زینت و زیوری كه از گلوبند گل های گوناگون، خود را آراست، هر بیننده ای را به نشاط و وجد آورد». 🔸 بر این باور، مظاهر زیبای آفرینش و جلوه های خدادادی در طبیعت، باعث نشاط و سرزندگی انسان هستند؛ همان گونه که مولای متقیان علیه السلام فرمود: «النَّظَرُ إلَی الْخُضْرَهِ نُشْرَه؛ نگریستن به سبزه ها مایه شادمانی است». 🔹 سیره ائمه علیهم السلام حكایت از آن دارد كه آن بزرگواران نیز به تفریح و گردش اهمیت داده و از این لذت حلال بهره می جسته اند. شخصی به نام عمرو بن حُرَیث می گوید: امام صادق علیه السلام در خانه برادرشان - عبدالله - بودند كه خدمت ایشان رفته و عرض كردم: جانم به فدایتان! چه شد كه به اینجا آمدید؟ حضرت فرمود: برای گردش و تفریح. البته این شادابی و نشاط باید به دور از هر گونه آفت و گناه باشد. چه زیباست که مسافرت ها و از جمله سفر روز طبیعت، رنگ و بویی خدایی داشته باشد و در قالب سفرهای زیارتی و مانند آن، جسم و روح انسان شادابی و سرخوشی های حلال و به دور از گناه را تجربه کند و آثار مثبت آن را با خود همراه سازد. ✅ برای لذت بیشتر از طبیعت، این رفتارها را فراموش نکنیم: ـ پرهیز از ایجاد مزاحمت برای دیگران و جلوگیری از سر و صدای اضافی ـ رعایت صبر و حوصله در طول مسیر رفت و برگشت ـ گذشت و مهربانی نسبت به خانواده و دیگر مسافران روز طبیعت ـ کنترل نگاه و احترام به حریم های خانوادگی ـ رعایت نظافت شخصی و پرهیز از ریختن زباله در طبیعت ـ قهر حداقل یک روزه با فضای مجازی و آشتی با جمع خانوادگی ـ نگه داشتن حرمت امامزاده ها و حرم های مقدس ـ اقامه نماز در فضای سبز و زیر آسمان خدا. 🆔 @ShamimeOfoq
🌸 دندان موریانه ها تیز است 🔹 همۀ ذوق و شوقش استفاده از مبلمان چوبی زیبایی بود که با هزار زحمت آن را تهیه کرده بود. هر روز که از سر کار به منزل می آمد، با افتخار به آن نگاه می کرد. از اینکه میهمان ها از مبلمان منزلش تعریف می کردند و به زیبایی و استحکامش اعتراف داشتند، لذت می برد. هر روز که می گذشت، بیشتر از استحکام و ماندگاری آن لذت می برد تا روزی که وسط یک میهمانی شلوغ، ناگهان پایۀ یکی از مبل ها که میهمان خاصی روی آن نشسته بود، شکست و... آبروریزی و خجالتش به کنار! چرا این طور شد؟ چه اتفاقی افتاد؟ چرا امشب؟ یکی از میهمانان که تخصص داشت، نگاهی کرد و گفت: «این چوب مدت هاست غذای موریانه هاست». دین داری و اخلاق مداری خیلی از ما، شبیه مبلمان زیبایی است که اگر محو در زیبایی آن شویم و از مراقبت های همیشگی غافل، موریانه ها در آن نفوذ می کنند و بدون اینکه بفهمیم، بزرگ ترین ضربه را به ما می زنند. گاهی یک شوخی بیجا در یک میهمانی، یک عطسۀ کنترل نشده در جمع، یک فریاد از سر شوق در محیطی تفریحی، یک بوق ممتد برای ابراز ناراحتی از رانندۀ مقابل، یک سخن ناروا، یک تحلیل غلط، یک پافشاری و حرف زور، یک زرنگی و پیش افتادن در صف، یک دروغ مثلاً مصلحتی برای پیش برد کار و ... که حق الناس است؛ می شود موریانه و بنیان دین و اخلاق ما را سست می کند. حق الناس، از گناهانی است که «بی فرهنگی» را به «بی دینی» و «بی اخلاقی» پیوند می دهد. برای مثال در خانه می توان تمرین کرد و: وقتی کسی خواب است، صدای تلویزیون را زیاد نکرد تا در کنار بیمارستان، دستی به روی بوق نرود. حق دیدن یک کارتون را به کودکان خانه داد تا در خیابان حق تقدم را رعایت کرد. اشتباهات اهل خانواده را بخشید تا در جامعه اشتباهات بندگان خدا را به راحتی بخشید. خانه و خانواده می تواند زمین تمرین مسابقه رعایت حق الناس در جامعه باشد. به هر صورت بندۀ خدا باید بداند که حق بندگان خدا، مقدّم بر حق خود خداست. باید بداند حق الناس، کم و زیاد و کوچک و بزرگ ندارد و گناهی است که بخشوده نمی شود. حق الناس، از هر نوعش که باشد، می تواند موجب جدایی میان مردم، ورود مال حرام به زندگی، عدم استجابت دعا، غرق شدن در گمراهی، بدعاقبتی در قیامت و... شود و از کوه عبادت، کاهی بی ارزش بسازد. 🔸 پس مواظب موریانه ها باشیم! 🆔 @ShamimeOfoq