eitaa logo
شِیخ .
10.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
134 ویدیو
5 فایل
‌الله ‌ - طلبه - نویسنده - فعال رسانه #طلبه‌ی‌جوان‌حزب‌اللهی . مدیر - @Oo_Parvaneh_oO تبلیغات - @O_o_tab_o_O ناشناس : https://daigo.ir/secret/84750920
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ۳۶۵ روز گذشت. و ما یک سالگی ِ باهم بودن رو جشن‌ گرفتیم ... ان‌شاءالله عمر و عاقبت همه‌ی زندگی‌ها ابدی باشه (:🌿 ‌
شِیخ .
‌ ۳۶۵ روز گذشت. و ما یک سالگی ِ باهم بودن رو جشن‌ گرفتیم ... ان‌شاءالله عمر و عاقبت همه‌ی زندگی‌ها
‌ انگار خدا، او و من را یکبار آفریده بود. و در زمانی متفاوت در خانواده‌ای جدا و در محلی دیگر به زمین فرستاده بود. تا بعد از گذشت سالیانی دراز ، در این جهانِ پهناور به دنبال یکدیگر بگردیم و با اشتیاقِ بی حد و اندازه همدیگر را پیدا کنیم. و بشویم مجنون و لیلای قصه‌ی خودمان تا برای هم شعر بسراییم و دستانمان را در هم گره بزنیم تا برای رسیدن به اهدافمان زور بازوی بیشتری داشته باشیم. اصلا خدا می‌دانست که ما باهم کامل‌تر و بالغ‌تر و هدفمند‌‌تریم. ما به هم رسیدیم و آن‌وقت بود که تازه توانستیم معنای عشق را درک کنیم. و روایت کنیم سال‌های بی‌هم بودن را برای‌ هم. جریان زندگی بعد از رسیدنِ دو نیمه‌ی کامل کننده به یکدیگر طور دیگری یه جریان می‌افتد. و من در کنار نیمه‌ی دیگرم در اقیانوس پهناور زندگی درحال گذر عمر هستم . و کأنّ وُجودك وسیلة لحُبّ الحَیاة و انگار که بودنَت راهی‌ست برای دل بستن به زندگی ..
‌ زمستانِ نازکم، با این کتابِ پر قصه گذشت. کتابی که عشق را در هر صفحه‌اش معنا می‌کرد ...
شِیخ .
حوض خون کتابی بود مملو از عواطف ظریف و لطیف و عمیق زنانه. کتابی که هر زن مسلمان دغدغه‌مندی باید بخواند تا بداند در بزنگاه‌های تاریخی، گاهی شستن لباس و پتو و ملافه می‌شود رسالتی بزرگ. روایت آن روز‌ها را اگر باهوش باشیم و به این‌ روزها پیوند بزنیم؛ همین داستان‌ها می‌شود پیغمبری برای ما زنان مسلمان که وظیفه خود را در عصر کنونی بشناسیم و دست از مجاهدت بر نداریم ... بخرید. بخونید. کیف کنید .
اندر احوالاتِ این روزها ... کتاب، چای، درس، زمستان
‌ یه حسی همیشه همراهمه یه حس ناب و بی مثال. یه علاقه‌ی ژرف و عمیق و خارق‌العاده. دوست دارم همه‌ی آدمها این عشق رو تجربه کنن. همشون شیرینی این مسیر رو بچشن و توی این اتمسفر بهشتی نفس بکشن. من روزی که تصمیم گرفتم طلبه بشم، هیچوقت فکرشو نمیکردم که روز به روز بیشتر شیفته و مجنون این راه بشم. اما شدم... شاید تنها افتخار من توی زندگی اینه که میتونم سرمو بگیرم بالا و با شجاعت به آدمها بگم من طلبه ام. همین طلبه بودن برای همه‌ی عمر و جوونی و آخرت من بسه (: اگه میشد دست تک تک شما رو هم میگرفتم و می‌آوردم حوزه علمیه، تا توی این دنیای فانی از این عشق بی‌نظیر بی بهره نمونید🌿.
‌ قرار نیست با شبیه دیگران زندگی کردن. به موفقیت برسید. شما باید خودتان باشید . ‌
گفتید چایی هوس کردم رفتم ریختم :)
به‌دنبال‌کسی‌جامانده‌ازپروازمی‌گردم. مگر بیدار سازد غافلی را غافلی‌ دیگر
شِیخ .
من تمام جزئیاتِ خانه‌مان را دوست دارم. به کتابخانه‌ای که به طرز عجیبی از همه‌ی میهمانان ما دلبری می‌کند، به گلهای پتوسِ ظریف و سبزم که هرکدامشان در گلدانی نشسته‌اند و زیبایی نور را در خانه چند برابر می‌کنند. به پرده‌های سفید خانه که اجازه می‌دهند آفتاب، به راحتی از آنها عبور کند و روی فرش طرح دل انگیز روشنایی را بیندازد. به پرچم سبز السلام علیک یا امیرالمونینمان‌ که روی دیوار جلوه‌ی متفاوتی دارد و هروقت دلم از آدمها می‌گیرد؛ نگاه کردن به آن سبب دلگرمی‌ام می‌شود. به قاب عکس حاج قاسم عزیز روی اصلی ترین دیوار خانه، که ناخودآگاه هرروز چندین بار نگاهش میکنم و برایم یادآوری می‌شود که در این دنیای پر زرق و برق من هم رسالتی دارم و باید سرباز سردار دلها باشم. به دفتر خاطراتم، دفتر شعرم، دفتر برنامه‌ریزی‌ام، دفتر روزمرگی و به کتاب‌های شعرم، به بیست و هفت جلد کتاب تفسیر نورِ همسرم و به تمام گلهایی که روی فرش خانه‌مان نقش بسته‌اند، به تلفن خانه‌مان که مشتاقم زنگ بخورد و من با آدمِ پشت خط ساعت‌ها گفت و گو کنم، به صدای رد شدن ماشین‌ها و آدم‌ها از کنار پنجره‌‌مان، به حیاطِ کوچک و پله‌های همیشه پر از برگِ آن، به صدای قل قل سماور، و به تمام آنچه که در خانه‌ی‌ ما وجود دارد علاقه دارم. من تمام جزئیات را دوست دارم... جزئیاتی که در این روزهای گره خورده با تکنولوژی، دیگر به چشم کسی‌ نمی‌آید. خانه‌ی ما پر از سادگی‌ های عاشقانه‌ست. و من همین ساده بودن را خواهانم ... ✍🏻