eitaa logo
شِیخ .
10.2هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
134 ویدیو
5 فایل
‌الله ‌ - طلبه - نویسنده - فعال رسانه #طلبه‌ی‌جوان‌حزب‌اللهی . مدیر - @Oo_Parvaneh_oO تبلیغات - @O_o_tab_o_O ناشناس : https://daigo.ir/secret/84750920
مشاهده در ایتا
دانلود
حسن شما نبود که دلبر نداشتیم :)) با این همه خطا و گناهی که داشتیم از آستان قدس تو سر بر نداشتیم ..
سال ۱۴۰۳، تجربه‌های تلخ و شیرینی رو پشت سر گذاشتم. یه روزهایی فقط گریه کردم، یه روزهایی فقط خندیدم. زمین خوردم‌، بلند شدم، دویدم‌، احساسات جدیدی رو تجربه کردم، مسئولیت‌پذیرتر شدم، غر زدم، یجاهایی عصبی شدم، دلبسته شدم، دل کندم، سفر رفتم، خرید کردم، آموزش دیدم، آموزش دادم و در کنار همه‌ی این اتفاقات دو تا رفیق کنار خودم داشتم که ثانیه به ثانیه همراهم بودن. همسرم و کتابهام :) پ.ن: امسال یازده جلد کتاب خوندم که توی عکس می‌بینید. میدونم یازده جلد خیلی کمه ولی ارزشمنده. بعضی‌هاشو توی کانال بهتون معرفی کردم بعضیاش رو هم نه. همشون عالی بودن. حتما بخونید :)
شِیخ .
‌‌ کتاب‌هایی که سال 1403 خوندم : بت شکن - هفت روایت خصوصی -زن و بازیابی هویت حقیقی - سمفونی مردگان - تکه‌هایی از یک کل منسجم - مساله شناخت - تفسیر سوره برائت - حوض خون - پری‌دخت - کافه‌ای در ته دنیا - باشگاه پنج صبحی ها . ‌ سلامت فکری را با کتاب‌خوانی تأمین کنید؛ از کتابهای خوب، راه‌گشا، راهنما که از سوی متفکّران و نویسندگان خوب ما تهیّه شده و در اختیار ما گذاشته شده استفاده کنید و بخوانید. | ۱۳۹۵/۰۹/۲۳ | حضرت آقا ‌
چای‌ در حوزه که قند نمیخواهد :)
هرآنچه از سوی خدا به سمت انسان روانه می‌شود؛ نعمت است. آدمی باید قدر آن را بداند. حتما و قطعا حکمتی در آن اتفاق نهفته است که عقل انسان به آن قد نمی‌دهد‌. این روزها کمی ناخوش احوالم. چشم‌هایم هر دقیقه به خواب متوسل می‌شوند و انگار میلیون‌ها تُن گچ و سیمان ریخته‌اند پشت پلک‌هایم. چون که هیچ‌جوره نمی‌توانم باز نگهشان دارم. کودک که بودم با هزار ناز و کرشمه یک قاشق کوچک شربت سرماخوردگی میخوردم. اما این روزها با اراده‌ی خودم قورت قورت شربت دیفن هیدرامین را سر می‌کشم و صدایم هم در نمی‌آید.. شاید چون دیگر به اندازه‌ی کودکی وقت کافی برای دراز به دراز گوشه‌ی خانه افتادن ندارم. و هزار کار نکرده و راه نرفته و پرونده‌ی باز در ذهنم دارم که باید در راه بهبود حالم ادا و اطوار را کنار بگذارم. خدا هم خوب خدایی‌ است. درست زمانی که خسته بودم از روزمرگی‌های معمولی‌ و کارهای تکراری هرروز. او یک بغل سرماخوردگی به سوی من فرستاد تا قدر سلامتی و کارهای مهم و سرنوشت ساز اما تکراریِ هرروزم‌ را بدانم. تا پس از آن که کامل سلامتی‌ ام را به دست آوردم، با شور و اشتیاق صبح ها دستی به سر و روی خانه بکشم، چای دم کنم، کتاب بخوانم، برای پخت غذا وقت بگذارم و هزاران کار دیگری که تکراری اما ارزشمند است را انجام دهم. آدمیزاد وقتی در بستر بیماری گرفتار می‌شود، بیشتر قدرِ لحظات تکراری عمر خود را می‌داند‌. تمام آن کارهایی که انجامش در هنگام نبود سلامت جسم، برای انسان غیر ممکن می‌شود. در زمان سلامتی، روزمرگی و حوصله سر بر است. اَلصِّحةُ لایَعرِفُ قَدرَها الاّ المَرضی. مولا علی ع ‌ @Sheikh_Alii
‌ از همین الان بگم انتشار پست‌های سی شبِ ماه رمضان، هیچ مانعی نداره. و میتونید توی کانال‌هاتون، گروه‌های خانوادگیتون و حتی پیج‌های شخصی‌تون نشر بدید. [ البته، اگه پست‌های منو به نام خودتون نشر بدید معلومه که ناراحت میشم. لطفا مطالب رو همینجوری ساده انتشار بدید. یوقت نبینم پایینش هشتک‌ اسم خودتونو بزنیداااا...♡] ‌
- از میان این همه شهر، قسمت و روزیِ‌مان شد تا ایام ماه مبارک رمضان را، میهمان مردم شریف سمنان باشیم و در پهنایِ معنویِ خاکِ شهید پرورشان به تبلیغ و تبیین بپردازیم... هنوز نرفته‌ایم، اما خدا خوب می‌داند که روح و فکر و اندیشه‌مان آنجاست. و خیالِ کارهایی که در سر داریم تا در آنجا انجامشان دهیم دست از سرمان بر‌نمی‌دارد.. گوشه به گوشه‌ی خانه آماده‌ی رفتن ماست. قسمتی اختصاص پیدا کرده به انبوه کتاب‌هایی که قرار است با خودمان ببریم، قسمتی را لباس‌هایمان پر کرده‌ است. قسمت دیگر برای مواد غذایی و تنقلات است. و قسمتی هم ما هستیم که انگار توی سرمان بازار مسگر‌ها راه افتاده است بس که فکر کرده‌ایم و باهم به مباحثه نشسته‌ایم تا امسال، ماه رمضان متفاوت‌تری داشته باشیم. اول برای خودمان و دوم برای مردمِ عزیزی که قرار است سی روز با آنها و برای آنها روزمان را به شب پیوند بزنیم. شوق عجیبی در قلب من به جریان افتاده است که نمی‌توانم کتمانش کنم. و این شوق تا حد بیکرانی زیباست. چیزی شبیه زیباییِ دیدار دوباره‌ی دو رفیقِ به هم وابسته پس از سالها دوری ... | @Sheikh_Alii
‌ منتشر نکردن عکس غذا و خوراکی توی فضای مجازی، یکم شعور میخواد .. همین‌. ‌
‌- قابِ عاشقی .