یواشکی و دور از چشم بقیه بگم،
خودمونیم، ولی خیلی دلمون تنگِ حاج قاسم و سید حسن نصرالله شده. مگه نه؟ انگار هیچی این غم رو تسکین نمیده .
الان یه عده میان میگن نه نا امیدی نده الان وقت این حرفها نیست. الان وقت جنگ و مبارزه و ایستادگیِ. میدونم میدونم. منم چیزی غیر از این نگفتم. ولی از دست دادن بعضی از آدمها خیلی سخته، مخصوصا کساییِ وجودش سراسر برکت بوده. به هر حال دست خود آدم نیست. بعضی شبها، بعضی روزها وسط همهی روزمرگیها یهو غمِ نبودن عزیزانش ناراحتش میکنه.
من نمیدونم چهل و خورده ای سال پیش بعد از فوتِ امام، مردم چطور این داغ رو تحمل کردن. ولی من به عنوان یه دهه هشتادی دیگه تحمل از دست دادن ندارم... از دست دادن کساییِ خیلی بزرگ و عزیزن. کسایی که هیچوقت جای خالیشون پر نمیشه...
شرمنده بابت این دلنوشتهی بلند .
اصل حرف اینکه بریم دنبالِ رسالتمون. حیفه تو عصر ظهور باشیم و مثل آدمهای عادی زندگی کنیم .
#وعده_صادق
#سید_حسن_نصرالله
تا خبر را شنیدیم جمع شدیم همان جای همیشگی. همدیگر را در آغوش گرفتیم و (مبارک باشهای) گفتیم. شعار دادیم، خندیدیم، وقایع را ثبت کردیم، گفتیم و شنیدیم و در آخر هرکداممان رفت سمت منزل خودش.
هر کداممان رفت تا بخوابد و صبح با اراده ای مستحکم پا به عرصهی جهاد بگذارد و به رسالتش در این پیچِ تاریخی بپردازد.
#وعده_صادق #طلبگی
آدمیزاد اگر عاشق باشد
همهاش را فدای معشوق میکند.
اگر غیر از این بود یا عاشق نیست و یا چیزی از آن سر در نمیآورد.. نمیشود صبح تا به شب قربان صدقهی معشوق بروی و به هنگامِ اثبات آن محبت، شانه خالی کنی! نمیشود به کسی بگویی دوستت دارم اما پشیبان و تکیهگاهِ او نباشی..
مرزِ بین ایمان و کفر هم در همین نوع ابراز و اثبات عشق است! آنان که به حقاند، پای حقیقتشان و اعتقادشان، تا پای جان میایستند. حتی اگر دستشان را، پایشان را قطع کنند. زبان به دروغ یا نفی مبانی فکری و باورشان باز نمیکنند.
میشوند شهدای گرانقدری که در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی توسط منافقین به شهادت رسیدند! ما کجا و آنها کجا !؟ ما اگر یک روز خدایی ناکرده واریزِ حقوقمان پس و پیش بشود دیگر حتی خدا را نمیشناسیم چه برسد به راه و منطق و خواستهی او را ...
عاشق اگر شیفتهی محبوب باشد؛ جز او را نمیبیند و غیر را حذف میکند. از همه چیز عبور میکند و چشم میپوشاند تا بلکه زودتر به دلدار برسد. میشود قاسم سلیمانی، مردی که سی سال خواب آسوده نداشت و یک عمر در حال مجاهدت بود. سرداری که ماجرای حیاتش سرمشقیست برای تمام آن آدمهایی که بعد از او ماندهاند و میخواهند عاشقی کنند.
شرح حیاتِ سید حسن نصرالله و ابراهیم هنیه و یحیی سنوار هم بماند برای بعد. خواستم بگویم تکلیف روشن است. مسیر دشوار و پر پیچ و خم و سهمگین است. برای آنان که عاشقند عاقبتی جز شهادت و بخشیدن جان به معشوق وجود ندارد و تکلیف دیگران که بویی از عاشقی نبردهاند مشخص است. بروند و بیایند و به روزمرگیهایشان بچسبند که تکلیف جهاد بر گردنشان نیست.
مجاهدت اختصاص دارد به مجنونهای زمانه تا حبیبانه به پای حسین ع زمانشان بمانند و سربازی کنند. بقیهی آدمها بروند پول روی پول بگذارند و خانهشان را آباد کنند.
✍🏻 طلبهیجوانِحزباللهی
#یحیی_سنوار | #وعده_صادق
انتشار این پست واجب است .
جنگ ایران و عراق که شروع شد. خیلیها در پستوهای خانهشان قایم شدند. خیلیهای دیگر هم به روزمرگیهای همیشگی خود مشغولیت یافتند و زن و بچه و از دست دادن شغل را بهانه کردند. عدهی دیگری اما از همهی داراییشان گذشتند تا امروز، ایرانِ عزیز استوار باشد.
جنگِ امروز هم رزمنده میخواهد. عدهای با شعار انسانیت گوشهای نشسته اند و نظاره میکنند. عدهی دیگری اما با تمام توان به پای حق ایستادهاند.
همیشه دفاع از حق به جنگیدن نیست. گاهی طورِ دیگری میتوانیم به جبههی حق مدد برسانیم و امروز اصلی ترین کمک ما به لبنانِ عزیز کمکِهای مالی است..
با نیت مخلصانه در حد توان به برادرانمان مددی برسانیم تا روزی روزگاری، مولایمان مهدی عج دستگیرمان باشد.
#طلبهیجوانِحزباللهی
#لبنان | #وعده_صادق
چای، نه باید داغِ داغ باشد
و نه سرد و یخ کرده ...!☕️
به دمای متعادلی که برسد دلچسب و گواراست. و اِلا به جان آدمی نمیچسبد.
انتخابهای ما و قدم گذاشتن در مسیرهایی که خیال میکنیم ما را زودتر به مقصد میرساند؛ حکایت چای است. اگر دیر هنگام تصمیم بگیریم شاید هرگز به مقصد نرسیم و اگر زودتر قدم در جاده بگذاریم شاید به انحراف کشیده شویم!
این روزها هرکدام از ما رسالتی داریم! هیچ انسانِ مسلمانی از این قاعده مستثنی نیست. همهی جوامع اسلامی وظیفهای دارند و باید طبق آن وظیفه کمی از منافع خویش بگذرند.
اگر دیر حرکت را آغاز کنیم نه تنها به مقصد نمیرسیم بلکه فرسنگ ها از آنچه برایش آفریده شده ایم فاصله میگیریم. تاریخ، به طرز عجیبی به دنبال آدمیزادگانی شبیه به هفتاد و دو تن یارِ وفادار حسین بن علی علیه السلام است.
اجازه ندهیم روزمرگیها، سدی بشوند تا به قافله نرسیم و برای همیشه جا بمانیم ...
✍🏻 طلبهیجوانِحزباللهی
#وعده_صادق | #لبنان | #فلسطین
دختر است !
کوچک و نحیف و ظریف است .
زودرنج است و دلش نوازشی پدرانه میخواهد. عروسکی که بابا برای تولد او خریده را با غروری بی حد به دوستانش نشان میدهد و میگوید: بابایی برام خریده. قشنگه؟
صبح ها با صدای گرم و مردانهی پدر از خواب بر میخیزد. شب ها با نوازش پدر به خواب میرود.
کافیست کسی به او حرفی بزند که به مذاقش خوش نیاید. عالم را در هم میکشد و آنقدر کنار گوش پدر، از دنیا و مافیها گلایه میکند که آرام بگیرد. پدر هم اما کارش را خوب بلد است. اخمی در هم میکشد و میگوید : کی اذیتت کرده حسابشو برسم؟
همین جمله کافیست تا دختر دلش آرام بگیرد، دلش غنج برود، حالش خوب بشود !
دختر است. اصلا انگار دختر با پدر معنا پیدا میکند و پدر نیز با داشتن دختر، طعم شیرین پدر بودن را حقیقی تر میچشد.
دخترها باباییاند. کافیست پدر ظهر ها از در قدم به خانه بگذارد. آن وقت است که دختر از تمام عالم و آدم برای بابا تعریف میکند. از مدرسه، از معلم، از اینکه امروز زنگ دوم را مبصر کلاس بوده است، از اینکه مادرش برایش دامن چین دار جدید خریده است. از بحث و جدلی که با برادر کوچک ترش داشته است... و پدر با چشمانی غرقِ اشتیاق، صحبتهای دختر را میشنود و هرگز خسته نمیشود(:🌿
حالا اما دخترکی، پدر را به وطن بخشیده و دیگر سایهی امن پدر را روی سر ندارد. او پدر را فدا کرد برای امنیت و آرامش این خاک... ما برای وطن، برای حرم، برای دین، برای اسلام، چه کردیم؟
دستِ دختر شهید جهاندیده، در دستانِ پدر ملت، امام خامنهای مدظلهالعالی(:
✍🏻 طلبهیجوانِحزباللهی
#وعده_صادق | #ایران_همدل