دیدم رسیدنم به تو هی سخت میشود. در گیر و دارِ نرسیدنت؛ شاعرت شدم.
میخواهم برای شما بنویسم.
از محبتِ عمیقی که از شما در جانِ رنجورم رشد یافته و مانند برگی، سبز و بزرگ شده است. حالا من انسانی نحیف اما عاشقام. عاشقِ مسیرِ بیانتهایی که شما روزگاری در آن قدم گذاشته و انتخابش کردهاید. من عاشقم. عاشقِ شما و راهتان و فکرتان و کسانی که دوستشان داشته اید. شاید این محبت، بزرگترین افتخارِ من در این جهان باشد. هرکجا که رفتم، به هر آدمی که رسیدم خودم را مُحبِ شما معرفی کردم. زیرا که وجودِ من سرشار از یادِ شماست. و یادِ شما حیاتیتر از هر نیاز دیگری، نفس کشیدن را برای من راحت میکند.
برای معشوق دردآور تر از فاصله هیچ چیزی نیست. اگر حیران و سرگردان و مدهوش، به هر سوی قدم میگذارم و نمیدانم تکلیف زندگانیام چیست؛ همهاش برای خاطر آن است که از شما دورم. و این سخت ترین امتحان خداوند از انسان لطیفی چون من است.
حقیقت آن است که اگر محبت شما را در دل نداشتم، این روزها حیاتِ دنیایی ام تا به این اندازه لذتبخش نمیشد.
حالا اگر زندهام و نفس میکشم، به امید آن است که روزگاری زیر سایهی پر مهر شما و در جوارِتان سکونت یابم. تا لااقل هفتههایم با زیارتِ شما به سرآید... من با صبر و لبخند این فاصله را به جان میخرم. به امید همان روزی که این دوری به سر آید و برای همیشه در آغوش شما بمانم .
✍🏻 #طلبهیجوانِحزباللهی
#السلامعلیکیافاطمهالمعصومهس
یروزی از همین روزها امام زمان ظهور میکنه و ما سرمون پایینه جلوی حضرت. بخاطر اینکه دیدیم رشادت های سربازان اسلام رو و شاهد شهادتِ مردان بزرگی بودیم ولیکن چسبیدیم به روزمرگی های خودمون و ترسیدیم بخاطر رضای خدا یکم از منفعت خودمون بگذریم ...
شِیخ .
- پائیزِ عزیز، با کتاب .
رمان میخوانم.
که بتوانم بنویسم.
که البته بتوانم خوب بنویسم!
زیرا که نهایتا رسالت من آن است که با در بند کشیدن کلمات، تاریخ را برای آیندگان حفظ کنم. چرا که من شیفته و شیدای نوشتن هستم. که وجودم مملو از جملات و کلماتِ حیران است. باید کسی باشد تا به آنها سامان دهد. پس غرق در رمانها و داستانها، رشدِ حقیقیِ قلم را به خودم هدیه میکنم (:
شِیخ .
- پائیزِ عزیز، با کتاب .
کتاب ۱۲۱ صفحه بود.
خوندنشو دیشب شروع کردم و امروز حوالی ساعت پنج و نیم عصر تموم شد. به صورت کلی کتاب خوبی بود. در طول داستان مدام با این سوال رو به رو میشدم که من چرا اینجا هستم؟ و این اصلی ترین سوال بشر از درونشِ. منتهی این کتاب جوابی برای این سوال نداشت. در حالی که در دین اسلام کامل و جامع از هدف خلقت انسان در عالم هستی صحبت شده. بگذریم!
اگه دنبال خوندن کتابی هستید که به علمتون اضافه کنه اصلا سراغ این کتاب نرید.
#معرفی_کتاب
و سلام بر خودمان
که دیگر یادمان نمیآید
در کدام کنج از عالم و در کدام پستویِ منفور جا گذاشتیمش. که دیگر از او خبری نمیگیریم.
mohammad_motamedi_autumn.mp3
9.06M
باز پائیز مرا یاد تو انداخت :)
الهمعجللولیکالفرج
#صاحبنا
@Sheikh_Alii
شِیخ .
باز پائیز مرا یاد تو انداخت :) الهمعجللولیکالفرج #صاحبنا @Sheikh_Alii
این صوتو گوش بده با فکر به آقا بخواب . خدا رو چه دیدی؟ شاید فردا همون روزی بود که مدتهاست چشم انتظارشیم (:🌿
راستی تا نصف شبِ و همه خوابن بگم، اگه فقط یذره تو دلتون حس میکنید که دوست دارید حوزه درس بخونید بدون معطلی انتخابش کنید! این محبت تو دل هرکسی نمیفته! خیلیا به دلشون افتاد طلبه بشن اما بهش توجه نکردن. سالهای بعد سر از مسیرهایی در آوردن که ..
شب بخیر :)
شنبه ها بر خلافِ روزهای جمعه، امید آفرین و دلگرم کنندهاند. نهایتِ انگیزه و انرژی و شور و شوق و شعف هستند.
انگار خورشید در روزهای شنبه، طور دیگری طلوع میکند و صبحهایش به طرز خارق العاده ای پر از مولکول های امید است که به آدمی انگیزه میبخشد. عجیب است که آدمها هر شنبه نماز شکری نمیخوانند و از خدا بابت خلق این روزِ عزیز تشکر نمیکنند(:
قدرِ شنبهات رو بدون.
و امروز بهترینِ خودت باش !
ما آدم بدها، خلاصه میشویم در ادعا کردنهایمان و اگر لاف زدن را ازمان بگیرید دیگر خلع صلاح میشویم.
ما آدم بدها، یک رکعت نماز که میخوانیم خیال میکنیم دیگر معصومیم و از همهی بندگان خدا برتر و بالاتریم. غافل از آنکه کبر تا استخوانهایمان رسیده است و نسبت به حقیقت وجودیمان نابینایمان کرده .
ما آدم ها طوری صحبت میکنیم انگار که العیاذبالله خدائیم. در خلوت که باشیم غذا را میبلعیم و در جمع اما یک دور قرآن را ختم میکنیم و بعد اولین قاشق را به دهان فرو میبریم.
تا بساط غیبت پهن بشود اولین نفر وارد گود میشویم و آنقدر از این و آن گله و شکایت میکنیم که زبانمان درد میگیرد. آن وقت در جمع بزرگان و اهالی دل طوری خودمان را اهل فکر و کم حرف نشان میدهیم که انگار تا به حال لب به خطا نگشودهایم.
این روزها یک مشت ادعاییم و خالی از ذره ای اخلاق و تقوا. تبدیل شده ایم به آدمهای پوشالی. کاش آنقدری که نگاه دیگران برایمان مهم بود؛ خلوتمان با خدا را اصلاح میکردیم و به اهمیت لبخند پروردگار فکر میکردیم.
#طلبهیجوانِحزباللهی
#روز_نوشتهای_دلی (:
گفت : درد آن است که یک طلبه، دردِ مردم را در دل نداشته باشد.
گفتم : طلبه باید خودش را برای هدایت مردم تکه تکه کند. حتی اگر برای خاطر مجاهدتهایش تنها یک نفر به مسیرِ حق بازگردد؛ بازهم ارزشش را دارد.
گفت : طلبه های امروز کجا و طلبه های دیروز کجا ..؟
گفتم : امروز و دیروز ندارد؛ طلبه اگر به آنچه میخواند عمل کند. به آنچه مینویسد اعتقاد داشته باشد و اخلاقِ اسلامی را در رفتارش نمایان کند میتواند اثر گذار باشد و یک جامعه را بلکه یک جهان را متحول کند. گیر از آن است که گاهی آنچه میگوییم با آنچه در رفتار نشان میدهیم تفاوت دارد. برای همین است که فعالیتهای فرهنگی و تربیتیمان در جامعه بی اثر است.
در همان سالهایی که امام خمینی ره به هدایت مردم ایران و بلکه منطقه مشغولیت یافتند و در مقابل مستکبران جهان قیام کردند؛ طلاب بسیاری بودند که با او یک صدا نشدند و نهضت او را به سخره گرفتند.
در همین روزها هم خمینیهای بسیاری در قلب حوزههای علمیه در حال رشد و پرورش هستند. پس نمیتوانیم بگوییم همهی طلابِ امروز بی مسئولیت و دنیاییاند.
گفت : یکی از تفاوتهای حوزه با مکان های دیگر چیست؟
گفتم : تفاوتش در آن است که یک حوزوی، در نهایت یک طلبهاست. مدیر بشود، معاون بشود، استاد بشود، معلم بشود، حتی در آخر اگر شبیه شهید رئیسی، رئیس جمهور هم که بشود در نهایت یک طلبه است.
برای یک انسانِ مهدوی که افتخارش سربازیِ مولایمان مهدیست. بزرگترین افتخار آن است که او را طلبه بنامند. و دلخوش به مقام های دنیایی نیست. یکی از زیبایی های حوزههای علمیه در آن است استاد و شاگرد هردو طلبه و مجاهد اند.
#طلبهیجوانِحزباللهی
#طلبگی #حوزهیعلمیه
#معرفی_کتاب
خواندنِ کتاب را بدون در نظر گرفتن آنکه چرا میخواهم بخوانمش شروع کردم. هر خطِ آن درس بود و نکاتِ بی نظیری داشت. انگار شهید دیالمه همین روزها را تحلیل کرده و آنهارا چند دههی قبل برایمان یادگاری گذاشته است. تا این روزها به سراغشان برویم و از آن صحبتها را عملیاتی کنیم.
اگر دغدغهی مبارزه در جبهههای حق و حقیقت را دارید این کتاب را مطالعه کنید.
کتاب : صبر
ضابطه حرکت بر صراط مستقیم
شهید دکتر عبدالحمید دیالمه :)
شِیخ .
#معرفی_کتاب خواندنِ کتاب را بدون در نظر گرفتن آنکه چرا میخواهم بخوانمش شروع کردم. هر خطِ آن درس ب
به مرور که مبارزه ادامه پیدا میکند. افراد و نسلهایی که سستی و ضعف و زبونی به خودشان راه میدهند. غربال میشوند و فقط زُبدهها و آنهایی باقیمیمانند که توانستهاند از کورهی همهی آزمایشها سالم بیرون بیایند.
کتاب : صبر
ضابطه حرکت بر صراط مستقیم
صفحه ۱۴
شِیخ .
#معرفی_کتاب خواندنِ کتاب را بدون در نظر گرفتن آنکه چرا میخواهم بخوانمش شروع کردم. هر خطِ آن درس ب
مبارزات ما دو شکل دارد :
گاهی به دلیل حب علی ع کار میکنیم، اما گاهی به دلیل بغض معاویه! آیا اساسا میدانیم تفاوت این دو در چیست؟ بغض معاویه الزاما حب علی را به همراه ندارد؛ یعنی ناراحتی و خشم ما از معاویه، دلیلی برداشتن علی ع نیست. مثل خوارج. آنها همانگونه که نقشهی کشتن علی ع را کشیدند، نقشهی کشتن معاویه و عمروعاص را هم کشیدند.
کتاب : صبر
ضابطه حرکت بر صراط مستقیم
صفحه ۲۰
شِیخ .
#معرفی_کتاب خواندنِ کتاب را بدون در نظر گرفتن آنکه چرا میخواهم بخوانمش شروع کردم. هر خطِ آن درس ب
تا زمانی که خودمان رشد نکنیم، نمیتوانیم دست دیگران را بگیریم.
کتاب : صبر
ضابطه حرکت بر صراط مستقیم
صفحه ۴۰