شِیخ .
نمیدانم دقیقا چند نفر بودند . . ؟ به او رسیدند ... با هرچه دستشان آمد بر سر و صورتش زدند . عده ای آ
این مطلب رو ششم دی ماه سال ۱۴۰۱ نوشتم. دوباره بخونیمش (:
چای، نه باید داغِ داغ باشد
و نه سرد و یخ کرده ...!☕️
به دمای متعادلی که برسد دلچسب و گواراست. و اِلا به جان آدمی نمیچسبد.
انتخابهای ما و قدم گذاشتن در مسیرهایی که خیال میکنیم ما را زودتر به مقصد میرساند؛ حکایت چای است. اگر دیر هنگام تصمیم بگیریم شاید هرگز به مقصد نرسیم و اگر زودتر قدم در جاده بگذاریم شاید به انحراف کشیده شویم!
این روزها هرکدام از ما رسالتی داریم! هیچ انسانِ مسلمانی از این قاعده مستثنی نیست. همهی جوامع اسلامی وظیفهای دارند و باید طبق آن وظیفه کمی از منافع خویش بگذرند.
اگر دیر حرکت را آغاز کنیم نه تنها به مقصد نمیرسیم بلکه فرسنگ ها از آنچه برایش آفریده شده ایم فاصله میگیریم. تاریخ، به طرز عجیبی به دنبال آدمیزادگانی شبیه به هفتاد و دو تن یارِ وفادار حسین بن علی علیه السلام است.
اجازه ندهیم روزمرگیها، سدی بشوند تا به قافله نرسیم و برای همیشه جا بمانیم ...
✍🏻 طلبهیجوانِحزباللهی
#وعده_صادق | #لبنان | #فلسطین
یکی از دوستام،
مدتیه کازرون زندگی میکنه :)
روایت کرد از روزِ شهادتِ امام جمعه...
وظیفه ما در قبال خونه شهدا خیلی سنگینه.
از قدیم الایام شنیده بودم، حضور در محافل مذهبی و هیئتها رزقی از طرف ائمه علیه السلام است. اگر کسی توفیق پیدا نکرد تا در آن حضور یابد یقینا رزق و روزیاش نبوده است. صاحب اصلی هیئتها و محافل، مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیهاست.
مراسم امروز را پنج نفره به سر رساندیم، تعدادمان به ظاهر اندک بود اما معتقد بودیم سرتاسر هیئت پر شده از ملائکه. مگر میشود در جایی از مولایمان امام زمان عج یاد کنیم و آنجا معطر به عطر وجود ایشان و مملو از حضور ملائکه نشود؟
سخنران، سخنرانی کرد و مداح از عمق جان روضه خواند. سخنران از وظایف طلبگی گفت و مداح از غریبیِ آقایِمان حسن ع اشعار بینظیری را زمزمه کرد.
میزبان، چای آورد و شکلات، همین پذیرایی اندک هم آنچنان در دل و جان آدمی ریشه میکند و برکت دارد که حد و اندازه آن با اعداد و ارقام دنیایی قابل بیان نیست.
خلاصه بخواهم بگویم، هیئت اتوبوس اعزامِ ما امروز برگزار شد، با حضورِ پنج طلبه و هزاران هزار ملائکه. خدا به قدم ها برکت میدهد. به امید آن روزی که هیئتمان از جمعیت کثیر مشتاقان، پر شود و دیگر جایی برای خودمان باقی نماند ...
گزارش : هیئت هفتگی اتوبوس اعزام .
[ با مدیریت طلاب دهه هشتادی ]
✍🏻 طلبهیجوانِحزباللهی
#روز_نوشتهای_دلی
@Sheikh_Alii
امروز نیک و بد در هم آمیخته بود
هم دقایق، خوشایندِ احوالم سپری شد و هم مغمومم داشت. ترکیبی از شادی های عمیق و غم های شکننده ...
پ.ن: نورِ دلپذیرِ امروز
این همه آدم مال اندوزی کردن
تهش خوابیدن تو یه وجب جا .
حرص چیو میخوری؟
بگذر .