#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹فصلالخطاب🔹
بر روی دوشت کیسه کیسه کهکشان بود
منظومههایی مملو از خرما و نان بود
سهم کبوترهاست خوشه خوشه پروین
عمری زمینِ زیرِ کشتت آسمان بود
در کوچۀ بیانتهای حسن خلقت
باید به دنبال بهشتی جاودان بود
در فکر مردم با چه حالی صبح کردی؟
«حی علی خیرالعمل» وقت اذان بود
از شمع بیتالمال پرسیدم به من گفت:
سهم خودت از آن فقط زخم زبان بود
فصلالخطاب هر قضاوت بود حکمت
فصلالخطاب غزوهها شمشیرتان بود
شمشیر تو روی سخن با دشمنان داشت
لبخندت اما دستگیر دوستان بود
لبخند، اشک شوق ایتام است، لبخند
هر روز و شب بر سفرۀ تو میهمان بود
لبخند را خانهنشین کردند و با اخم
گفتند با مردم نباید مهربان بود
هرچند انسانیت از ما رو گرفته
اما به قدر وسع انسان میتوان بود
📝 #عباس_همتی
🌐 shereheyat.ir/node/4536
✅ @ShereHeyat
ای مهر تو دلگرمی هر طفل یتیم!
ای خوانده تو را به چشم تر، طفل یتیم
دلتنگ توییم یا علی! هر شب و روز
آنگونه که در روز پدر، طفل یتیم
📝 #میلاد_عرفانپور
✅ @ShereHeyat
#شعر_انتظار
#غزل
🔹بهاری که در راه است...🔹
دوباره روزهای سال شمسی رو به پایان است
ولی خورشید من در پشت ابر تیره پنهان است
ندارد غیر فرشی کهنه و یک قاب آیینه
ببین خانهتکانی در دل ساده چه آسان است
نبود امسال هم بابا سر سفره، نمیداند،
که من گرمای دستش را... ولی او در پی نان است
حواسش هست اما با من و دلواپسیهایم
دم رفتن به مادر گفته عیدی لای قرآن است
و کفش کهنهام را در مسیری تازه میپوشم
وگرنه کفش نو در راه بیمقصد فراوان است
عدالت چون درختی خشک هر شب خواب میبیند
بهاری را که در راه است یوسف را که زندان است
📝 #زهرا_سپهکار
🌐 shereheyat.ir/node/4538
✅ @ShereHeyat
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#مدافعان_حریم_اهلبیت
#قصیده
🔹والصّبح...🔹
دمید گرد و غبار سپاهیان سحر
گرفت قلعۀ شب را طلیعۀ لشکر
در ازدحام فلک، برقِ فجر پیدا شد
رها شدند از آن تیرگی هزار اختر
سپیده سر زد و با دست مهربانی خویش
کشید پردهای از نور روی قرص قمر
به دوش کوه بر آمد ملیکۀ مشرق
طلوع کرد و جهان را گرفت سرتاسر
به شکر فتح خودش بر سر زمین پاشید
بدون هیچ دریغی هزار سکّۀ زر
چه خلقتیست؟ شگفتا! چه آیهای؟ عظمی!
به فتح صبح قسم خورده خالق اکبر
قسم به صبح که خورشید شام، زینب بود
بزرگوار، شکوهآفرین، بلندنظر
به هوش باش که برخاست محکمات علی
بلند شد که قیامش به پا کند محشر
بلند شد، سخنش را نشاند بر کرسی
نیاز نیست که باشد خطیب بر منبر
بلند شد، همه بتها به لرزه افتادند
مگر که رفت علی روی دوش پیغمبر؟
کلام موجز او واژه واژه پر اعجاز
به گوش میرسد آیات سورۀ کوثر
شبیه بود به تسبیح، رشتۀ سخنش
به جای لفظ به هم وصل کرده دُرّ و گهر
مگر که روح الامین سورۀ قیامت خواند
که کاخ ظلم شد از این کلام زیر و زبر
خطاب کرد: «اَنا بِنتُ قامِعِ الکَفَرة
وَرِثتُ حُجبَ الکوثَر وَ مَنطِقَ الحیدر
منم همان که جگرگوشۀ نبی خداست
تویی نوادۀ آن زن که میدرید جگر
رسیده کار به جایی که همکلام توام
منی که همسخنم نیست از مَلَک کمتر
کنیزهای تو در کاخها نشسته به تخت
عزیزهای پیمبر اسیر کوه و کمر
اسیر در غل و زنجیر کودکان یتیم؟
ندای روح الامین میرسد: فَلا تَقهر!»
به پای خطبۀ غرّاءِ ذوالفقاری او
سپاه شبزده انداخت بیاراده سپر
هنوز میرسد از شام، برق خورشیدش
اگر مسافر صبحی، ببند بار سفر!
مرکّب و قلم و کاغذ و مضامین، سرخ
رسانده نامۀ خون را کبوتری بیسر
من الغریب میآید، نمانده وقت خضاب
حبیبهای حرم را خبر کنید، خبر!
مدافعان حرم بودهایم نسل به نسل
رسیده قبضۀ شمشیر از پدر به پسر
اگر چه سر بدهد، قصّهاش به سر نرسد
که شیعه حبّ علی را گرفته از مادر
چه میشود که علی جان! به ما سری بزنی
شهید چشم تو باشیم لحظۀ آخر
حکایت من و عشق تو همچنان باقیست
اگر چه باز به پایان رسید این دفتر
📝 #محمدمهدی_خانمحمدی
🌐 shereheyat.ir/node/2175
✅ @ShereHeyat
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#غزل
🔹کیست این زن...🔹
کیست این زن، اینکه بر بالای منبر ایستاده
در میان این همه شمشیر و خنجر ایستاده
کیست این زن، اینکه با تیغ زبان آتشینش
روبهروی صاحبان سبحه و زر ایستاده
گرچه از دشمن فراوان زخم خورده داغ دیده
مثل کوهی باز هم اللهاکبر، ایستاده
گاه بالای سر سرهای بیتن گریه کرده
گاه بالای سرِ تنهای بیسر ایستاده
در کلامش خشم و آرامش تو گویی تواَمانند
آری آری آن طرف انگار حیدر ایستاده
کیست این زن، زینب کبراست یا زهرای ثانی
اینکه در این مسجد بیبام و بیدر ایستاده
زن مگو، بنتالجلال اختالوقاری آسمانی
مثل کوه محکمی پشت برادر ایستاده
با وجود آن همه زخم زبان از اهل کوفه
راستقامت عین عباس دلاور ایستاده
خم به ابرویش نیامد از ملامتهای دشمن
بر سر حکم الهی چون پیمبر ایستاده
کیست این زن، اینکه چون سروی میان آتش و دود
با وجود آن همه داغ مکرر ایستاده
شام، تاریک است و خیل کوفیان در شب شناور
زینب اما مثل ماهی روی منبر ایستاده
زینب است این دختر حیدر که از مردان عالم
آری آری، یک سر و گردن فراتر ایستاده
پرچم شاه شهیدان تا ابد بالاست بالا
بر سر پیمان خود تا صبح محشر ایستاده
📝 #سعید_بیابانکی
🌐 shereheyat.ir/node/3339
✅ @ShereHeyat
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#غزل
🔹پرچمداری زینب🔹
آسمان بیشک پر از تکبیرة الاحرام اوست
غم همیشه تشنۀ دریای ناآرام اوست
اوج تفسیر تمام آیههای عاشقی
در میان خطبههای کربلا تا شام اوست
مثل نام مرتضی بعد از پیمبر دیدهام
هر کجا نام حسین آمد، پس از آن نام اوست
چشمهایش هیچ چیزی غیر زیبایی ندید
«ما رأیت الا جمیلا» آخرین پیغام اوست
شیعه بیتردید بیزینب به پایان میرسید
در دل، ایمانی اگر داریم از اسلام اوست
از نجف تا کربلا موکب به موکب میروم
هر کجا پا میگذارم سفرۀ اکرام اوست
کربلا پایان پرچمداری زینب نبود
تازه این آغاز ختم سورۀ انعام اوست
📝 #سمانه_روشنایی
🌐 shereheyat.ir/node/2651
✅ @ShereHeyat
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#غزل
🔹قسم به صبر!🔹
چه رنجها که به پیشانی تو دیده نشد
که غم برای کسی جز تو آفریده نشد
چه بغضها که گلوی تو را فشرد ولی
صدای گریۀ تو لحظهای شنیده نشد
دلی نبود که همرزم تیغها نشود
گلی نماند که با دست زخم چیده نشد...
به استواری لحن تو در حماسه قسم!
به قامتت که دمی زیر غم خمیده نشد،
قسم به صبر! به داغی که تازه است هنوز
دلی صبورتر از زینب آفریده نشد
📝 #مهدیه_اکبری
🌐 shereheyat.ir/node/4245
✅ @ShereHeyat
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#غزل
🔹شهید داغ حسین🔹
تکیده قامتش و تکیه بر عصا نزدهست
همان که غیر خدا را دمی صدا نزدهست
شهید داغ حسین است و ما در این فکریم
که سر به چوبۀ محمل زدهست یا نزدهست
هنوز بر سر تل، دست روی سر دارد
هنوز پای غمش ایستاده، جا نزدهست
هنوز چشم به راه است ماه برگردد
و قرنهاست کسی سر به خیمهها نزدهست
خوشا به شاعر اگر آتشی به دل دارد
بدا بر آن قلمی که دم از شما نزدهست
به پایبوسی صیدی که بین گودال است
کسی شبیه تو اینگونه دست و پا نزدهست...
📝 #فائزه_زرافشان
🌐 shereheyat.ir/node/3721
✅ @ShereHeyat
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#ترکیب_بند
🔹زهرای کربلا🔹
گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
گفتیم دختر اسدالله غالبی
ایام کوفه آمد و دیدیم، حیدری
تو از زمان کودکیات تا بزرگیات
شیواترین مُفَسِّر الله اکبری
تو از کدام طایفه هستی که مستقیم
فیض از حضور علم خداوند میبری
بر شانههای سبز تو بار رسالت است
تو اولین پیمبر بعد از پیمبری
ای آفتاب روشن شبهای کربلا
ای زینب مدینه و زهرای کربلا
«ای ماورای حد تصور، کمال تو»
بالاتر از پریدن جبریل، بال تو...
غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیدهایم
در انعکاس آینههای زلال تو
نزدیک سایههای عبورت نمیشویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟
گیرم که خیمۀ تو به تاراج رفته است
گنجینههای باغ بهشت است مال تو
از گوشههای چشم تو، ساحل درست شد
از سایۀ عفاف تو، محمل درست شد
ای سایۀ بلند اباالفضل بر سرت
ای بال جبرئیل گلستان معبرت
مهتاب هم رشیدی قد تو را ندید
از بس که چون هلال گذشت از برابرت
شبزندهدارِ شامِ غریبانِ کربلا!
دلبستۀ نماز شب تو برادرت
ای خطبۀ رسای تو نهجالبلاغهات
وی محمل بدون جهاز تو منبرت
ای قلۀ نجابت و ایثار جای تو
عطر حضور فاطمه دارد صدای تو
📝 #علی_اکبر_لطیفیان
🌐 shereheyat.ir/node/4202
✅ @ShereHeyat
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#غزل
🔹کشتۀ وداع تو...🔹
آتشفشان زخم منم، داغ دیدهام
خاکسترم، بهار به آتش کشیدهام
چشم بلا کشیدۀ من خونجگر شدهست
از باغ سرخ آینهها، آه چیدهام
ققنوسهای عاطفه را در فراق تو
از شعله شعلههای دلم آفریدهام
از لحظهای که رفتی و دیگر ندیدمت
من کشتۀ وداع تو هستم، شهیدهام
گودال زخم جان به لبم کرد روی تل
بیتابم از فراز و نشیبی که دیدهام...
کوهم که ایستادهام و خم نمیشوم
شمشیر زخمخورده ولی آبدیدهام
با آرزوی صبحِ نگاهت، بهشت من!
هر چه مصیبت است به جانم خریدهام
📝 #سیدمسیح_شاهچراغی
🌐 shereheyat.ir/node/2169
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت | نوحه و سرود
حاج سلیم مؤذنزاده؛ زینب زینب.mp3
11.52M
🏴 کنز حیا زینب
🎤 زندهیاد حاج سلیم مؤذنزاده
#نوحه_ماندگار
✅ @ShereHeyat_Nohe