سرچشمۀ روشن حیات است غدیر
عطر ملکوت صلوات است غدیر
گرچه به بلندای شکوهش نرسیم
کوتاهترین، راه نجات است غدیر
📝 #میثم_مؤمنینژاد
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#عید_غدیر
#قصیده
🔹امیر عشق🔹
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟
صدای کیست که اینگونه روشن و گیراست؟
که بود و کیست که از این مسیر میآید؟
چه گفته است مگر جبرئیل با احمد؟
صدای کاتب و کلک دبیر میآید
خبر به روشنی روز در فضا پیچید
خبر دهید: کسی دستگیر میآید
کسی بزرگتر از آسمان و هرچه در اوست
به دستگیری طفل صغیر میآید
علی به جای محمد به انتخاب خدا
خبر دهید: بشیری نذیر میآید
کسی به سختی سوهان، به سختی صخره
کسی به نرمی موج حریر میآید
کسی که مثل کسی نیست، مثل او تنهاست
کسی شبیه خودش، بینظیر میآید
خبر دهید که: دریا به چشمه خواهد ریخت
خبر دهید به یاران: غدیر میآید
به سالکان طریق شرافت و شمشیر
خبر دهید که از راه، پیر میآید
خبر دهید به یاران: دوباره از بیشه
صدای زندۀ یک شرزه شیر میآید
خُم غدیر به دوش از کرانهها، مردی
به آبیاریِ خاکِ کویر میآید
کسی دوباره به پای یتیم میسوزد
کسی دوباره سراغ فقیر میآید
کسی حماسهتر از این حماسههای سبُک
کسی که مرگ به چشمش حقیر، میآید
غدیر آمد و من خواب دیدهام دیشب
کسی سراغ منِ گوشهگیر میآید
کسی به کلبۀ شاعر، به کلبۀ درویش
به دیدهبوسیِ عید غدیر میآید
شبیهِ چشمه کسی جاری و تپنده، کسی
شبیهِ آینه روشنضمیر میآید
علی همیشه بزرگ است در تمام فصول
امیر عشق همیشه امیر میآید
به سربلندی او هر که معترف نشود
به هر کجا که رَوَد سر به زیر میآید
شبیه آیۀ قرآن نمیتوان آورد
کجا شبیه به این مرد، گیر میآید؟
مگر ندیدهای آن اتفاق روشن را؟
به این محلّه خبرها چه دیر میآید!
بیا که منکر مولا اگر چه آزاد است
به عرصهگاه قیامت، اسیر میآید
بیا که منکِر مولا اگر چه پخته، ولی
هنوز از دهنش بوی شیر میآید
علی همیشه بزرگ است در تمام فصول
امیرِ عشق همیشه امیر میآید
📝 #مرتضی_امیری_اسفندقه
🌐 shereheyat.ir/node/648
✅ @ShereHeyat
#عید_غدیر
فرازی از یک #قصیده
🔹اکمَلتُ دینکُم🔹
خورشید بر مسیر سفر بست راه را
در دست خود گرفت سپس دست ماه را
بین سیاهچالۀ تاریک و نور محض
میخواست تا نشان بدهد راه و چاه را
تا شعلههای فتنه نخیزد پس از غدیر
بنشاند نزد برکه، هزاران گواه را..
فرمود: «در شمایل این مرد بنگرید
آیینۀ تمامنمای الاه را»
تاریخ گشت محو تماشای هیبتش
برداشت گنبد فلک از سر کلاه را
ترسیم کرد صحنۀ پیوند آن دو دست
در پیش چشم خلق، مسیر نگاه را
«اَتمَمتُ نِعمتی» پیِ «اَکمَلتُ دینکُم»
شد نازل و شناخت بشر، تکیهگاه را
تا تکیه بر سریر ولایت زند علی
اعزام کرد خیل ملائک، سپاه را
صد کهکشان به وصلۀ پیراهنش، نهان
گیتی ندیده بود چنین فَرّ و جاه را
میزان حق، علی شد و نهجالبلاغهاش
آباد کرد خرمن خشک و تباه را
سامان گرفت بی سر و سامانی بشر
پیدا نمود پشت عدالت، پناه را
یابی چون او میانۀ اصحاب مصطفی
با هم اگر شبیه کنی کوه و کاه را..
ذرات عالم است روایتگر غدیر
بینی اگر ضمیر جماد و گیاه را
خورشیدِ روزم احمد و ماه شبم علیست
یارب مگیر، از سرم این مهر و ماه را
یا مرتضی! بگیر به حق ولایتت
هنگام مرگ، دست من روسیاه را
📝 #افشین_علا
🌐 shereheyat.ir/node/5297
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#عید_غدیر
#مثنوی
🔹صراط المستقیم🔹
دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد
دستهایت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت:
مؤمنین! یک لحظه اینجا یک تبسم کرد و گفت:
خوب میدانید در دستانم اینک دست کیست؟
نام او عشق است، آری میشناسیدش: علیست
من اگر بر جنگجویان عرب غالب شدم
با مددهای علی بن ابیطالب شدم
در حُنین و خیبر و بدر و اُحُد گفتم: علی
تا مبارز خواست «عمرو عبدود» گفتم: علی
در حرا گفتم: علی، شب با خدا گفتم: علی
تا پیام آمد بخوان «یا مصطفی»! گفتم: علی...
مستجار کعبه را دیدم، اگر مُحرِم شدم
با «یدُ الله» آمدم تا «فوقِ اَیدیهِم» شدم
تا که ساقی اوست سرمستاند «اصحابُ الیمین»
وجه باقی اوست، «اِنّی لا اُحبُّ الآفِلین»
دست او در دست من، یا دست من در دست اوست؟
ساقی پیغمبران شد یا دل من مست اوست؟
یکصد و بیست و چهار آیینه با هر یک هزار،
ساغر آوردند و او پر کرد با چشمی خمار
آخرین پیغمبر دلدادهام در کیش او
فکر میکردم که من عاشقترینم پیش او...
بعد از این سنگ محک، دیگر ترازوی علیست
ریسمان رستگاری، تار گیسوی علیست
من نبیاَم در کنارم یک «نبأ» دارم «عظیم»
طالبان «اِهدنا» این هم «صراط المستقیم»
چهرهاش تفسیر «نور» و شانههایش «مُحکمات»
خلوتش «والطور» و شور مرکبش «والعادیات»
هر خط قرآنِ من، توصیفی از سیمای اوست
هرکه من مولای اویم، این علی مولای اوست
📝 #قاسم_صرافان
🌐 shereheyat.ir/node/641
✅ @ShereHeyat
ما خانه ز غیر دوست پیراستهایم
از یُمن غدیر محفل آراستهایم
خود معنی عشق است که هنگام قیام
یک عمر علی گفته و برخاستهایم
📝 #سیدمحمدعلی_خطیبی
✅ @ShereHeyat
#عید_غدیر
#مثنوی
🔹عیدترین عید🔹
ذیالحجه، روزهای سپیدی که دیدنیست
لبخندهای روشن عیدی که دیدنیست
فصلیست عاشقانه از این فصل غافلیم
غرق فروع مانده و از اصل غافلیم
ذیالحجه این سپیدترین عید را ببین
یومالغدیر عیدترین عید را بیین
ذیالحجه عاشقیست که شوقش زبانزد است
دلدادۀ محمد و آل محمد است
دارد هزار جلوۀ روشن به خاطرش
از آخرین پیامبر و حج آخرش
از حجةالوداع سرودیم پیش از این
از حجةالتمام بگوییم بیش از این
ذیالحجه شاهد است که در حجةالتمام
میگفت آخرین نبی از اولین امام
او خطبه خواند، خطبۀ او را نخواندهایم
دردا نخواندهایم و دریغا نخواندهایم
او خطبه خواند، خطبۀ او خط به خط علیست
حرف رسول، اول و آخر فقط علیست
از حجةالوداع سرودیم پیش از این
از حجةالبلاغ بگوییم بیش از این
یا ایها الرسول زمان بیان رسید
بلّغ! که وقت سختترین امتحان رسید
باید نگفتهها دم آخر بیان شوند
تا مرد و زن به حب علی امتحان شوند
میزان سنجش است و عیار است مرتضی
آری قسیم جنت و نار است مرتضی
ذیالحجه شاهد است که در حجةالتمام
میگفت آخرین نبی از آخرین امام
ذیالحجه ایستاده در این راه ناتمام
چشم انتظار آمدن آخرین امام
او که خلیفةالنبی و والی الولیست
سر تا به پا محمد و پا تا به سر علیست
📝 #سیدمحمدجواد_شرافت
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#عید_غدیر
#مثنوی
🔹خبر علیست🔹
خبر دهید که یاران رفته برگردند
پیادگان و سواران رفته برگردند
خبر رسید به نقل از سبو، به نقل از خُم
شراب ناب رسیده، بههوش ای مردم!
در اوج هجمۀ گرما، خبر گوارا بود
خبر، شکفتن چشمه میان صحرا بود..
خبر که راه زیادیست در سفر بوده
رسانده است به ما آنچه عشق فرموده
میان آن همه تزویر و حیلۀ دائم
خبر رسید «یدالله فوق ایدیهم»
اگرچه بود فراوان و کم رسید به ما
به رغم توطئهها باز هم رسید به ما
خبر حنین، خبر نهروان، خبر خیبر
خبر، ولایت مولا و آل پیغمبر
خبر یکیست ولی با دوازده عنوان
که گاه، صلح نمودهست و گاه در میدان...
خبر، برادر پیغمبر است میدانی؟
خبر علیست، خبر حیدر است میدانی؟..
خبر که بال زد و رفت و در جهان پیچید
پرندهتر شد و در هفت آسمان پیچید
خبر نبود، صدا بود در شب معراج
علی، صدای خدا بود در شب معراج
خبر اگرچه پر از خنده بود، محزون شد
هنوز اول آن بود و قلب او خون شد
خبر، بهانۀ تبریک بین مردم شد
خبر امانت حق بود، پس چرا گم شد؟
خبر که خانهنشین شد، که صبر شد کارش
که شقشقیه شد و آهِ سینه شد یارش
خبر رسید برادر! به شمع بیتالمال
و بعد از آن جگرش سوخت از غم خلخال
نشست یکه و تنها، کسی نشد یارش
خبر رسید به ما بغض «اَین عمارش»
خبر دهید که یاران رفته برگردند
پیادگان و سواران رفته برگردند
خبر دهید زمان غروب تردید است
غدیر، چشم به راه طلوع خورشید است
هر آنکه در صف یاران اوست، بسم الله
خبر دهید علی باز میرسد از راه
📝 #عاطفه_جوشقانیان
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#عید_غدیر
#مربع_ترکیب
🔹دریای کرم🔹
در کویری که به دریای کرم نزدیک است
عاشقت هستم و قلبم به حرم نزدیک است
نجف اینجاست! فقط چند قدم... نزدیک است
کفر و ایمان من امروز به هم نزدیک است
در مقامت دهنم بسته بماند بهتر
عشق آهسته و پیوسته بماند بهتر
نخلها اشک تو را زیر نظر داشتهاند
رودها از جَرَیان تو خبر داشتهاند
بادها پرده ز اسرار تو بر داشتهاند
خاکها چشم به دستان پدر داشتهاند
ابرها با کرمت مایۀ رحمت شدهاند
فقرا در حرمت صاحب مکنت شدهاند
شمّهای هست ز اوصاف تو حیدر بودن
لافتایی شدن و ساقی کوثر بودن
فاتح یکتنۀ قلعۀ خیبر بودن
با پیمبر همۀ عُمر برادر بودن
نفست عطر نفسهای محمد دارد
بردن نام تو شیرینی بیحد دارد...
نیست بودیم ولی در حرمت هست شدیم
متفرّق شده بودیم که یکدست شدیم
عاشق هرکه به یاران تو پیوست شدیم
تا ز پیمانۀ «اَکمَلتُ لَکُم» مست شدیم
عطر «اَتمَمتُ عَلیکُم» همه جا را پر کرد
نان بدگوی بد اندیش تو را آجر کرد
اولین مرحلۀ عشق، پریشان شدن است
اجر همراهی تو بوذر و سلمان شدن است
صاحب دائمی ملک سلیمان شدن است
زاهد شهر که در فکر مسلمان شدن است...
در شب قدر به آوای جلی میگوید
بعلیٍ بعلیٍ بعلی میگوید
📝 #احمد_حسینپور_علوی
🌐 shereheyat.ir/node/3998
✅ @ShereHeyat
آن روز که خم، به دست دو دریا رفت
فردوس به خاکبوسی صحرا رفت
فریاد فلک به «اِکفِیانی» برخاست
تا دست محمد و علی بالا رفت
📝 #میثم_مؤمنینژاد
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#عید_غدیر
#غزل
🔹آیینۀ غدیر🔹
خدا جلال دگر داد ای امیر تو را
که داد از خم کوثر، میِ غدیر تو را
امیر! دست تو را دست عشق بالا برد
که اهل کوفه نبینند سر به زیر تو را
جهان به سجده در افتاد و عرشیانِ خدای
به احترام نشاندند بر سریر تو را
کلید سلطنت و گنج عافیت با توست
که هست در دو جهان مسندی خطیر تو را
ز جور خلق، پیمبر ز پای میافتاد
اگر نداشت به هر عرصه دستگیر، تو را
پناه پیری و نانآور یتیمانی
چگونه دوست ندارد جوان و پیر تو را
تو کیستی که تو را عرش، خاک راه، امّا
به خوابگاه، یکی بافۀ حصیر، تو را
تو کیستی که نمازت دمی شکسته نشد
اگرچه بود به پا، زهرخورده تیر، تو را
یقین که تا به ابد پایبند مهر تو شد
چگونه بود مگر، رَحم بر اسیر، تو را؟
ز ابر رحمت تو بادها چه دانستند
که خواندهاند همه در تبِ کویر، تو را
به جز تو هیچ ولی در همه جهان نشناخت
کسی که دید در آیینۀ غدیر تو را
📝 #محمدسعید_میرزایی
🌐 shereheyat.ir/node/649
✅ @ShereHeyat
#عید_غدیر
#غزل
🔹معراج دستان تو🔹
بنای دین که با معراج دستان تو کامل شد
به رسم تهنیتگویی برایت آیه نازل شد
«و اَتمَمتُ عَلیکُم نِعمَتی» یعنی که ای باران!
غرض از خلقت دنیای تشنه با تو حاصل شد
کنار برکهای جاری شد احکام وفاداری
وضو با هر سرابی غیر از این سرچشمه، باطل شد
شکافندهتر از فجری که سر زد بین روز و شب
میان حق و باطل، ذوالفقارت حدّ فاصل شد
تو هارون و نبی موسی، تو جان او و او مولا
کدامین سامری بین تو و جان تو حائل شد؟
نماز صبح در محراب، باران بند میآید
پس از آن چاه تنها گریه کرد و آبها گل شد
📝 #انسیه_سادات_هاشمی
🌐 shereheyat.ir/node/5331
✅ @ShereHeyat
#عید_غدیر
#غزل
🔹حکم ولایت🔹
من ماجرا را خوب یادم هست
چون کاروان ما جلوتر بود
پیکی رسید و گفت برگردید
دستور، دستور پیمبر بود
چرخید سرهای شترهامان
چون با محمد بود دلهامان
فرمانبری از حرف پیغمبر
با حج برای ما برابر بود
خیل عظیم حج گزاران را
گرد درختانی کهن دیدیم
کار بنای سایهبانها با
عمار و سلمان و ابوذر بود
زنگ شترها از صدا افتاد
از دشت حتی رد نمیشد باد
راوی به حرف خویش پایان داد
یعنی محمد روی منبر بود
«اَلیَوم اَکمَلتُ لَکُم دینی...»
«مَن کُنتُ مَولاهُ عَلی مَولاه...»
بانگ رسایی داشت پیغمبر
هرچند بعضی گوشها کر بود
آنها که میدیدند میخواندند
از چشم پیغمبر مرادش را
آنها که نشنیدند میدیدند
در دست او دست برادر بود
هم برکه هم دریا شهادت داد
هم طور هم سینا شهادت داد
حتی شن صحرا شهادت داد
حکم ولایت دست حیدر بود
از خندق و از بدر تا خیبر
تا لحظۀ آخر که در بستر...
از ابتدا حرف از ولایت بود
آری! ولایت حرف آخر بود
📝 #محمدحسین_ملکیان
🌐 shereheyat.ir/node/5320
✅ @ShereHeyat
💠 دست رد به سینۀ روحالقدس
🔹 به همراه جمع کثیری از مسلمانان در «حجةالوداع» حضور داشت و از شاهدان ماجرای غدیر بود. او پیش از این در وقایع مختلفی از جمله نزول «لا فتی الا علی»، جنگ خیبر، شکستن بتهای کعبه و...(۱) ارادت ادبی خود به علی بن ابیطالب(علیهماالسلام) را ابراز کرده بود. این بار نیز از حضرت رسول(صلواتاللهعلیهوآله) اجازه خواست تا این امر مهم را به نظم بکشد تا اولین شاعری باشد که به واقعۀ غدیر اشاره کرده است. حسّان بن ثابت سرود:
يُنَادِيهِمْ يَوْمَ الْغَدِيرِ نَبِيُّهُمْ
بِخُمٍّ وَ أَكْرِمْ بِالنَّبِيِّ مُنَادِياً...(۲)
پیامبر(صلواتاللهعلیهوآله) پس از شنیدن شعر او فرمودند: «لا تَزَالُ يَا حَسَّانُ مُؤَيَّداً بِرُوحِ الْقُدُسِ مَا نَصَرْتَنا بِلِسَانِك؛ ای حسان! تو همواره مورد تأیید روحالقدس خواهی بود تا زمانی که با اشعارت یاور ما باشی.»
🔸 شیخ مفید در این باره نوشته است: «پیامبر(صلواتاللهعلیهوآله) مؤیّد بودن حسّان را مقیّد کردند به «ما نَصَرتَنا»، زیرا حضرت خبر داشتند که او در نهایت مقابل امام علی(علیهالسلام) خواهد ایستاد. اگر میدانستند او عاقبت بهخیر خواهد شد، این قید را اضافه نمیکردند. شبیه این مدح را خداوند نسبت به همسران پیامبر(صلواتاللهعلیهوآله) فرموده است: «يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ؛ ای زنان پیغمبر! شما مانند دیگر زنان نیستید.»(۳)
اما این مدح را بلافاصله مقیّد میکند به «إِنِ اتَّقَيْتُنََّّ؛ اگر تقوای الهی پیشه کنید»، چرا که خداوند میداند بعضی از آنها قرار است پا در مسیر مخالفت با امر ولی بگذارند و با این تفسیر دیگر سزاوار مدح نخواهند بود.»(۴)
🔹 تحلیل احساسی و اشتباه در ماجرای قتل عثمان، قلب حسّان را از آتش کینۀ امام علی(علیهالسلام) سرشار کرد، تا حدی که برای فرونشاندن این حرارت از هیچ فرصتی دریغ نمیکرد. در زمان حکومت امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام)، حضرت بنا بر مصالحی قیس بن سعد بن عباده، صحابی بزرگوار و رئیس قبیلۀ خزرج را از استانداری مصر عزل کرد. زمانی که قیس به مدینه بازگشت، حسّان به نیت سرزنش و تهییج او علیه امیرالمؤمنین(علیهالسلام) نزد او رفت و گفت: «عثمان را کشتی و گناهش بر گردن تو ماند و اکنون علی(علیهالسلام) نیز تو را از ولایت مصر عزل نمود و پاداشی هم از او به تو نرسید.» قیس بر سر او فریاد زد و گفت: «ای کوردل! به خدا سوگند اگر از وقوع جنگ بین قبیلۀ خود و اقوام تو نمیترسیدم گردنت را میزدم.»(۵)
🔸حسّان در اواخر عمر بینایی خود را از دست داد و به تعبیر علامه امینی «أعمى البَصَر و البَصيرَة» شد، یعنی هم چشم و هم قلب او از دیدن حقایق عاجز شدند.(۶)
خداوند ما را در گردنههای پر پیچ و خم تاریخ، ثابتقدم نگه دارد.
اللّهمَّ اجعَل عَواقِبَ اُمورِنا خَیرا
✍🏻 #عباس_همتی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. الصحیح من سیرة الامام علی(علیهالسلام)، ج۵، ص۵۶ و ص۲۷۲؛ بحارالأنوار، ج۳۹، ص۱۵.
۲. أمالی صدوق، ص۵۷۵، ح۳.
۳. سورۀ احزاب، آیۀ۳۲.
۴. ارشاد مفید، ج۱، ص۱۷۷.
۵. ترجمۀ ألغارات، ص۶۵.
۶. الغدیر، ج۲، ص۶۵.
🌐 shereheyat.ir
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#عید_غدیر
#غزل_مثنوی
🔹عشق ولی الله است🔹
قصه را زودتر ای کاش بیان میکردم
قصه زیباتر از آن شد که گمان میکردم
برکهای رود شد و موج شد و دریا شد
با جهاز شتران کوه اُحُد برپا شد
و از آن آینه با آینه بالا میرفت
دست در دست خودش یکتنه بالا میرفت
تا که بعثت به تکامل برسد آهسته
پیش چشم همه از دامنه بالا میرفت
تا شهادت بدهد عشق ولی الله است
پله در پله از آن مأذنه بالا میرفت
پیش چشم همه دست پسر بنت اسد
بین دست پسر آمنه بالا میرفت
گفت: اینبار به پایان سفر میگویم
بارها گفتهام و بار دگر میگویم
راز خلقت همه پنهان شده در عین علیست
کهکشانها نخی از وصلۀ نعلین علیست
گفت ساقیِ من این مرد و سبویم دستش
بگذارید که یک شمه بگویم؛ دستش ـ
هر چه در عالم بالاست تصرف کرده
شب معراج به من سیب تعارف کرده
گفتنیها همگی گفته شد آنجا اما
واژه در واژه شنیدند صدا را اما
سوخت در آتش و بر آتش خود دامن زد
آنکه فهمید و خودش را به نفهمیدن زد
میرود قصۀ ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق میخورد آرام آرام...
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
🌐 shereheyat.ir/node/650
✅ @ShereHeyat
#عید_غدیر
#غزل
🔹سرانجام🔹
تند شد ناگاه آری نبض صحرا در غدیر
رفت بالا، رفت بالا دست دریا در غدیر
نام مولا را نبی تا آسمان فریاد زد
تا عیان گردد عیار لفظ مولا در غدیر
این رسالت بی علی هرگز سرانجامی نداشت
نخل دین حاصل نمیداد آری الّا در غدیر
واقعه گل کرد و خاری شد به چشم عدهای
یاسهای ارغوانی شد شکوفا در غدیر
سینهها لبریز شد از کینۀ نام علی
گرچه «بَخٍّ» بود گویا روی لبها در غدیر
بارها تکرار شد مَن کُنتُ مولای نبی
این جماعت گوششان کر بود آیا در غدیر؟
روز را انکار کردند این علینشناسها
تابش خورشید را کردند حاشا در غدیر
::
زینب کبری تماشا کرد در صحرای خون
زخمهایی را که دارد ریشه تنها در غدیر
📝 #سیدعلی_نقیب
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیه السلام
#عید_غدیر
#غزل
🔹قسِیمُ النّارِ وَ الجَنَّه🔹
بیابان بود و قطره قطره دریای جماعتها
و روی پلههای آسمان کوه فضیلتها
عرقریز غدیر و داغ ریگ و سایهٔ سوزان
چه معنا دارد این الفاظ جز اتمام حجتها
خودِ برکه لبالب تشنهٔ تصویر مولا بود
خودِ خورشید هم از عشق او میسوخت ساعتها
خدا برمیگزیند شانهٔ شایستهٔ او را
برای بردن سنگینی بار امانتها
خطابش میکند خطبه: قَسِیمُ النّارِ وَ الجَنَّه
به دست او سپرده میشود تقسیم قسمتها
به آن دستی که بوده دستگیر روزهای سخت
به آن دستی که بالا میرود تا بینهایتها
همان دستی که عمری شد سپر بر سینهٔ توحید
همان دستی که زد بر پیکر تکفیر ضربتها
مبادا پای دستاورد چندین سالهٔ اسلام
بلغزد پای پیمانها، بلرزد دست بیعتها..
اگرچه قصه را دنبال کرد آن کاروانِ چشم
ولی لال است گویا از بیان آن حقیقتها
زمان اندکی داریم تا یار علی باشیم
مبادا از سر ما بگذرد این ابر فرصتها
📝 #جعفر_عباسی
✅ @ShereHeyat
#عید_غدیر
#غزل
🔹جهان ایستاده است🔹
ای خوشمسیر برکه!...قرار مسافران!
آغوش باز کن که رسیدهست کاروان
پیغام بازگشت بده هر که رفته را
لختی درنگ کن که بیایند ماندگان
لختی درنگ کن که جهان ایستاده است
بنشین نگاه کن که به رقص آمده زمان
وقتش شدهست برکۀ کم آبِ دوردست!
کمکم رسد تلاطم موجت به بیکران
تصویر دست کیست در آیینهات؟ ببین!
این دستها رسانده زمین را به آسمان
دیگر هراس خشک شدن در دلت مباد
دستی به بیعت آور و دریا شو و بمان!
📝 #محمدمهدی_سیار
🌐 shereheyat.ir/node/2906
✅ @ShereHeyat
#عید_غدیر
#غزل
🔹غدیر معنیاش این است...🔹
علی بجنگ، حسن صلح کن، حسین فدا شو
غدیر معنیاش این است عبد محض خدا شو
هدف خداست، امیر و شهید هر دو بهانهست
اگر به کوفه میسّر نبود، کربوبلا شو
غدیر صحن غریبیست ای مسافر مشهد
از این مسیر بیا زائر امام رضا شو
پر از سؤال بیا تا غدیر را بشناسی
ولی به او که رسیدی بدون چون و چرا شو
علی خداست؟ نه آیینۀ تمامنمایش
برای آینه آیینۀ تمامنما شو...
📝 #مهدی_جهاندار
🌐 shereheyat.ir/node/2905
✅ @ShereHeyat
دل در حرم تو خویش را گم کردهست
یعنی عوض گریه تبسم کردهست
موسای کلیم نیست این دل، اما
بیواسطه با شما تکلم کردهست
📝 #محمدجواد_غفورزاده
✅ @ShereHeyat
#امام_کاظم علیهالسلام
#مربع_ترکیب
🔹آفتاب حُسن🔹
ای آفتاب حُسن به زیباییات سلام
وی آسمان فضل به داناییات سلام
در صبر شاخصی به شکیباییات سلام
تنها تو کاظمی که به تنهاییات سلام
هرگه غضب به قلب رئوف تو یافت دست
از آب عفو آتش خشمت فرو نشست
ای صرف گشته عمر گران تو در نماز
دُرِّ خداست اشک روان تو در نماز
مطلوب ایزد است بیان تو در نماز
واجب بُود درود به جان تو در نماز
آنسان که نور عشق خدا در وجود توست
از صبح تا به ظهر، زمان سجود توست
تو عبد صالح و به کفَت قدرت خداست
هر ادعا ز قدرت و عزت تو را سزاست
هارون چگونه صاحب این دعوی خطاست
کی ابر هر کجا که بباری ز ملک ماست
قدرت از آن توست که بر ابر پیلوار
فرمان دهی و شیعۀ خود را کنی سوار...
ای کشتی نجات به دریای حادثات
دارند شیعیان به شما چشم التفات
لبتشنهایم تشنۀ یک جرعۀ فرات
بر ما ببخش از کرم خویشتن برات
در آستان قدس رضا نور عین تو
دل پر زند به سوی تو و کاظمین تو
چون قلب مرده از دم تو جانم آرزوست
چون خاک تشنه، قطرۀ بارانم آرزوست
سر تا به پای دردم و درمانم آرزوست
پا تا به سر نیازم و احسانم آرزوست
بر من ببخش آنچه کند جودت اقتضا
سوگند میدهم به جگرگوشهات رضا
📝 #سیدرضا_مؤید
🌐 shereheyat.ir/node/657
✅ @ShereHeyat
#امام_کاظم علیهالسلام
#مربع_ترکیب
🔹کلام الله🔹
ای کلیماللَه تماشا کن کلام الله را
بر فراز دست خورشیدِ ولایت، ماه را
نور انوار نهم، هفتم چراغ راه را
در زمین و آسمانها رهبری آگاه را
روح رحمان، جان قرآن، نخل طور است این پسر
گوهر رخشندۀ شش بحر نور است این پسر
این پسر بدرالمنیر و این پسر شمسالضحاست
این پسر بابالکرم، بابالولا، بابالعطاست
این پسر بابالمرادِ انبیا و اولیاست
این پسر هم مصطفی هم مرتضی هم مجتباست...
صاحب خلق و خصال و خوی احمد کیست؟ او
نفس پاک صادق آل محمد کیست؟ او
ماه ذیالحجهست محو آفتاب روی او
جنس آدم قبضهای از خاک پاک کوی او
چشم عیسی از فراز آسمانها سوی او
عروة الوثقای ارباب کرامت موی او
آیۀ عفو الهی بر لب خندان اوست
کشور ایران زیارتگاه فرزندان اوست
ای جمال چهارده معصوم در رخسار تو
وحیِ ساعد خیزد از لبهای گوهربار تو
آفرینش در پناه سایۀ دیوار تو
روح پاک انبیا و اولیا زوار تو
آسمان چشم انتظار ذکر یارب یاربت
حضرت معبود مشتاق مناجات شبت...
ای دُرِ شش بحر و بحر پنج دُر! روحی فداک
آسمان در صحن تو بنهاده پیشانی به خاک
با غبار کاظمینت روحِ هر ناپاک، پاک
بیولایت میشود رحمت، عذاب دردناک
میثم آلودهای عبد و ثناگوی شماست
هر که بوده هر که باشد سائل کوی شماست
📝 #غلامرضا_سازگار
🌐 shereheyat.ir/node/4038
✅ @ShereHeyat
#امام_کاظم علیهالسلام
#قصیدهواره
🔹خورشید هفتم🔹
امشب تمام مُلک و مَلک در ترنم است
چون موسم دمیدن خورشید هفتم است
آن فیض لایزال که مشتق ز نور او
خورشید آسمان رضا، نور هشتم است
آن پرتو جمال خدایی که طور او
آیینهزار حضرت معصومه در قم است
موسای طور قرب که در پیشگاه او
صدها کلیم بی «اَرِنی» در تکلم است
بگرفت دست عیسی مریم ولای او
کز پای دارِ فتنه، به چرخ چهارم است
هر صبحدم فریضۀ حق بر امین وحی
بر حضرتش ادای سلام ٌعلیکم است
دلتنگیاش مباد که در غنچۀ لبش
لطف شکوفهباری باغ تبسم است...
نور خدا در آینۀ آفتاب تو
حیرتفزای دیدۀ افلاک و انجم است
عدل مجسمی تو و هر دادخواه را
در بارگاه لطف تو شوق تَظَلُّم است
یزدان نخواست تا غم روزی خورد کسی
با لطف تو که قاسم الارزاق مردم است
آن سر که نیست خاک درت در تنزُّل است
وان دل که نیست جای تو، جای تألُّم است
طاعات منکران تو در روز رستخیز
آتشبیار معرکه مانند هیزم است
در روز حشر جز تو شفیعی مبادمان
جایی که آب هست چه جای تیمم است؟
با نعمت ولای تو «پروانه» را چه غم
عمریست در بهشت که غرق تنعم است
📝 #محمدعلی_مجاهدی
🌐 shereheyat.ir/node/4036
✅ @ShereHeyat
از جوار عرش سرزد آفتاب دیگری
وا شد از «اَبوا» به روی خلق، باب دیگری...
بال وا كن لحظهای در زیر باران شهود
از فراز عرش میبارد سحاب دیگری
بوی پیراهن شنیدم، دیده بستم تا مگر
یوسف شعرم ببیند باز خواب دیگری
ای غزل! امشب به دریای مدیحش دل بزن
دارد این امواج، گوهرهای ناب دیگری
ما خدا را در جمال چارده تن دیدهایم
خواندهام این حرفها را در كتاب دیگری
جمله از شهر و دیار و آب و خاكی دیگرند
این یكی هم میرسد از خاك و آب دیگری
بوی احمد، بوی زهرا، بوی حیدر، بوی عشق
بشنوید از این چمن، عطر گلاب دیگری
حضرت خورشید هفتم، آن كه چشم روزگار
با وجود او ندارد انتخاب دیگری
شك ندارم جبرئیل امشب برای عرشیان
وصف او را میكند با آب و تاب دیگری
ماه كی بعد از نگاهش آفتابی میشود؟
میرود از شرم، شبها در حجاب دیگری
شش كتابش را خدا آورد و امشب هم گشود
از كتاب معرفت، فصلالخطاب دیگری
یا نمیداند بلندای مقامش تا كجاست
یا ندارد منكرش حرف حساب دیگری...
یا بگو باب الحوائج یا بگو باب المراد
نام او حیف است بردن با خطاب دیگری
📝 #عباس_شاهزیدی
🌐 shereheyat.ir/node/1581
✅ @ShereHeyat
#امام_کاظم علیهالسلام
#امام_رضا علیهالسلام
#حضرت_معصومه علیهاالسلام
#قصیدهواره
🔹درگاه کریم🔹
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر
عرض حاجت میکنم آنجا که صاحبخانهاش
پاسخ یک میدهد با ده برابر بیشتر
گاهگاهی که به درگاه کریمی میروم
راه میپویم نه با پا، بلکه با سر، بیشتر
زیر دِین چارده معصومم اما گردنم
زیر دِین حضرت موسَیبنجعفر بیشتر
گردنم در زیر دِین آن امامی هست که
داده در ایران ما طوبای او بر، بیشتر
آن امامی که «فداکِ» گفتنش رو به قم است
با سلامش میکند قم را معطر بیشتر
قم همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین
همچنین از آسمان دارد چل اختر بیشتر
قصد این بار قصیده از برادر گفتن است
ورنه میگفتم از این معصومه خواهر بیشتر
من برایش مصرعی میگویم و رد میشوم
لطف باباهاست معمولاً به دختر بیشتر
عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم
بودنم را میکنم اینگونه باور بیشتر
مرقدت ضربالمثلهای مرا تغییر داد
هرکه بامش بیش، برفش... نه! کبوتر، بیشتر
چار فصل مشهد از عطر گلاب آکنده است
این چنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر
پیش تو شاه و گدا یکسانترند از هر کجا
این حرم دیگر ندارد حرف کمتر، بیشتر
ای که راه انداختی امروز و فردای مرا!
چشم بر راه تو هستم روز آخر بیشتر
از غلامان شما هم میشود دنیا گرفت
من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر
بر تمام اهلبیت خویش حسّاسی ولی
جان زهرا چون شنیدم که به مادر بیشتر...
بیشترهایی که گفتم از تو خیلی کمترند...
📝 #حسین_رستمی
🌐 shereheyat.ir/node/565
✅ @ShereHeyat
#شعر_اخلاقی
#حدیث | #رباعی
💠 #امام_کاظم (علیهالسلام)
«فَاسْتَحْيُوا مِنَ اللهِ فِي سَرَائِرِكُمْ كَمَا تَسْتَحْيُونَ مِنَ النَّاسِ فِي عَلَانِيَتِكُمْ»
در نهان از خدا شرم کنید، همچنان که در آشکار از مردم شرم دارید.
📗 تحف العقول، ص۳۹۴
🔹شرم از خدا🔹
خود را به خدا همیشه دلگرم کنیم
یعنی دلِ سنگ خویش را نرم کنیم
آنگونه که شرم میکنیم از مردم
در سرّ و نهان هم از خدا شرم کنیم
📝 #خدابخش_صفادل
✅ @ShereHeyat