#شعر_پایداری
#انقلاب_اسلامی
#عید_فطر
#مثنوی
🔹رجالٌ صَدَقوا🔹
آمدی و دل ما بردی و رفتی ای ماه!
با تو خوش بود سحرهای «بِکَ یا الله»
چه سحرها، چه سحرهای خوشی بود و گذشت
چه خبرها، چه سفرهای خوشی بود و گذشت
نظر لطف خدا بود که افتاد به ما
تشنگی، فرصت سیراب شدن داد به ما
یاد جوع و عطشِ روز قیامت کردیم
یاد ظهر عطشافروز قیامت کردیم...
به خدا چلّه عشق است همین سیروزه
میتوان بار سفر بست همین سیروزه
گفته بودم که فقط چند سحر فرصت هست
چند بار ای دل من! بغض تو این ماه شکست؟
روزیات شد سفری در دل شب، با مولا؟
سفری تا سحرِ «فُزْتُ وَ رَبّ» با مولا؟
تشنگی ذکر لب ما شده بود این یکماه
روزه شد روضۀ لبهای اباعبدالله
سوختیم آه به یاد لب عطشان حسین
یاد لبهای ترکخوردۀ طفلان حسین
ای خوشا آنکه سبکبار به عید آمده است
آنکه با وعده دیدار به عید آمده است
آنکه عیدانه ز لبخند امامش دارد
چشم بر آمدن ماه تمامش دارد
تو عزیز دوجهانی و فقیریم، فقیر
یوسفا «أَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ»، تو ما را بپذیر
نوبهارا! دل پرخون چمن را دریاب
روزهداران فلسطین و یمن را دریاب
طاقت امت جدّت به خدا طاق شده
آه خونینجگران، شعلۀ آفاق شده
کاش آیینۀ دل، مات جمال تو شود
عید ما رؤیت ابروی هلال تو شود...
عید فطر آمده، باشیم به فکر فقرا
عید فطرآمده، «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا»
مردم ما دلشان صبر زلالی دارد
سفرۀ کوچکشان نان حلالی دارد...
معدن رنج، دل کارگران است هنوز
چشم مردم به عدالت، نگران است هنوز
سنگر توست همین میز و امیدیست به تو
آن سوی میزِ تو چشمان شهیدیست به تو
گره ار وا نکنی خود گره کار مباش
برنمیداری اگر بار کسی، بار مباش
عید شد، آمدن عید مبارک بادت
وان مواعید که کردی، نرود از یادت
عید رسوا شدن دشمن پیمانشکن است
روز یکدل شدن و جشن خروش وطن است...
دل به لبخند که بستیم؟ عدو غدار است!
وقت اظهار«اَشداءُ علی الکُفار» است...
پشت سر لشکر فرعون و مقابل، دریاست
ذرهای ترس به دل راه مده، حق با ماست
نیل اگر هست عصا در کف موسا هم هست
مژده «إِنَّ مَعِی رَبِّی» آقا هم هست...
از سوی کرببلا عازم راه قدسیم
روز پیکار همه عضو سپاه قدسیم
قدس ای قدس! پی یاری تو از همه سو
میرسد لشکر پیروز «رِجالٌ صَدَقوا»
میرسیم از ری و بلخ و نجف و شام و حجاز
صف به صف تا که بخوانیم به صحن تو نماز
مژده ای قدس که آیات رهایی با ماست
بزن ای قلب فلسطین که صدایت زیباست
رود، آن نیست که سنگی به رهش سد نشود
رود، آن است که در راه مردّد نشود
چشم این رود چهلساله به دریاست هنوز
یک جهان، نهر دعا پشت سر ماست هنوز
اولین بارقۀ صبح سپید است امید
نفس زخمی جانباز و شهید است امید
دشمنانی که گرفتند شهید از من و تو
وای از آن دم که بگیرند امید از من و تو
دل ما مانده به پیروزی فردا روشن
دل ما روشن و راه حججیها روشن
🎙اجرا شده توسط #میثم_مطیعی
پیش از نماز عید فطر سال ۱۳۹۷
✅ @ShereHeyat
#شعر_عرفانی
#غزل
🔹این دم از اوست🔹
به جهان خرّم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
به غنیمت شمر ای دوست دم عیسیِ صبح
تا دلِ مرده مگر زنده کنی کاین دم از اوست...
به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست
به ارادت ببرم درد که درمان هم از اوست
زخم خونینم اگر بِهْ نشود بِهْ باشد
خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم از اوست
غم و شادی برِ عارف چه تفاوت دارد
ساقیا باده بده شادیِ آن کاین غم از اوست
پادشاهی و گدایی برِ ما یکسان است
که بر این در همه را پشت عبادت خم از اوست
«سعدیا» گر بکَند سیل فنا خانۀ دل
دل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست
📝 #سعدی_شیرازی
📗 #کلیات_سعدی
✅ @ShereHeyat
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشنگرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیهخوانان اهل معرفت و شناخت بوده است.
🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
🔹نشانی کانال #شعر_هیأت در پیامرسانهای داخلی:
ایتا:
✅ eitaa.com/shereheyat
سروش:
✅ sapp.ir/shereheyat
آیگپ:
✅ iGap.net/shereheyat
گپ:
✅ gap.im/shereheyat
#شعر_انتظار
#مقاومت_اسلامی
#غزل
🔹یک صبح جمعه...🔹
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟
یارب! به حق ناقهٔ صالح عذاب کن
نسل به جای ماندهٔ قوم ثمود را
افتاده دست ابرههها خانۀ خدا
سجّیل کو که سر شکند این جنود را
چیزی به غیر وهن ندارد نمازشان
باید شکست بر سر آنها عمود را
ای واجبالوجود ز لوث وجودشان
کی پاک میکنی همه مُلک وجود را...
جده، #یمن، مدینه، غدیر، از قدیمها
این قوم میخرند تمام شهود را
در آن زمین که نام علی گل نمیکند
هرگز مجوی مدفن یاس کبود را
کو وارث کسی که در قلعه کنده است
تا بشکند دوباره غرور یهود را
اسفند روز آمدنش کور میکند
یک صبح جمعه چشم بخیل و حسود را…
📝 #عطیه_سادات_حجتی
✅ @ShereHeyat
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#بقیع
فرازی از یک #غزل_مثنوی
🔹أيها الصّبور🔹
...من زائر نگاه توام از دیار دور
آن ذرهام که آمده تا پیشگاه نور
در نام تو چه حس غریبی نهفته است
در نام تو چه خاطرهها میشود مرور
آقا غریب هستی و وقت سرودنت
حسی غریب در دل من میکند ظهور
من هم غریب مثل تو یا ایها الغریب
من کی صبور مثل تو یا ایها الصبور
با تو چقدر ماهیتم فرق میکند
مانند ایستادن شب در حضور نور
در پیشگاه آینه مرد مقربی
تو بضعة الرسولی و ریحانة النبی
ای نور روشنای دل و خانهٔ نبی
ای جایگاه عرشی تو شانهٔ نبی
روح تو آسمان نه که هفت آسمان کم است
نور تو ابتدای جهان، روح عالم است
از قلب تو ندیدهام آقا رحیمتر
از بخشش و کرامت دستت کریمتر
حاتم به دست بخشش تو بوسهها زده است
نزد فقیر بر لب تو نه نیامده است...
سنگ صبور، مأمن غمها و دردها
ای خانه ات پناه همه کوچه گردها
صلحت حماسهایست که با روضه توام است
صلحت چقدر آینهدار محرم است
باید شناخت صبر و شکیبایی تو را
باید گریست یک دهه تنهایی تو را
در لحظه لحظه زندگی تو غم است، آه
غربت همیشه با دل تو توام است، آه
هر لحظهٔ تو بوده نشان از غریبیات
وای از غم دل تو، امان از غریبیات
هر روز شهر بر غمت افزود وای من
دشنام بود و نام علی بود وای من
عمری غریب بوده ولی صبر کردهای
مانند لحظههای علی صبر کردهای
شیعه همیشه داشته داغی وسیع را
داغ وسیع غربت تلخ بقیع را
یک قطعه خاک وسعت یک غربت مدام
یک قطعه خاک مدفن چار آسمان امام
یک قطعه که شنیدن آن گریهآور است
آن قطعهای که مدفن مخفی مادر است
شیعه همیشه داشته داغی وسیع را
داغ وسیع غربت تلخ بقیع را
در این هجوم درد و غم و داغ بیامان
صبری دهد خدا به دل صاحبالزمان
📝 #سيدمحمدرضا_شرافت
🌐 tahanooz.blogfa.com
✅ @ShereHeyat
#مدینه
#بقیع
#قصیدهواره
🔹خلوت افلاکیان🔹
جلوهٔ جنت به چشم خاکیان دارد بقیع
یا صفای خلوت افلاکیان دارد بقیع...
گر چه با شمع و چراغ این آستان بیگانه است
الفتی با مهر و ماه آسمان دارد بقیع
گرچه محصولش بهظاهر یک نیستان ناله است
یک چمن گل نیز در آغوش جان دارد بقیع
گرچه میتابد بر او خورشید سوزان حجاز
از پر و بال ملائک سایبان دارد بقیع
میتوان گفت از گلاب گریهٔ اهل نظر
بینهایت چشمهٔ اشک روان دارد بقیع
بشکند بار امانت گرچه پشت کوه را
قدرت حمل چنین بار گران دارد بقیع
تا سر و کارش بود با عترت پاک رسول
کی عنایت با کم و کیف جهان دارد بقیع
این مبارک بقعه را حاجت به نور ماه نیست
در دل هر ذره خورشیدی نهان دارد بقیع
اینکه ریزد از در و دیوار او گرد ملال
هر وجب خاکش هزاران داستان دارد بقیع
چون شد ابراهیم، قربان حسین فاطمه
پاس حفظ این امانت را بهجان دارد بقیع
فاطمه بنت اسد، عباس عم، ام البنین
این همه همسایهٔ عرشآستان دارد بقیع
در پناه مجتبی، در ظل زین العابدین
ارتباط معنوی با قدسیان دارد بقیع
باقر علم نبی و صادق آل رسول
خفتهاند آنجا که عمر جاودان دارد بقیع
قرنها بگذشته بر این ماجرا اما هنوز
داغ هجدهساله زهرای جوان دارد بقیع
کس نمیداند چرا یا قرة عین الرسول
منظر فصل غم انگیر خزان دارد بقیع
آخر اینجا قصهگوی رنج بیپایان توست
غصه و غم کاروان در کاروان دارد بقیع
خفته بین منبر و محرابی اما باز هم
از تو ای انسیة حورا، نشان دارد بقیع
راز مخفی بودن قبر تو را با ما نگفت
تا به کی مهر خموشی بر دهان دارد بقیع؟
شب که تنها میشود با خلوت روحانیاش
ای مدینه انتظار میهمان دارد بقیع
شب که تاریک است و در بر روی مردم بستهاند
زائری چون مهدی صاحب زمان دارد بقیع
کاش باشد قبضهٔ خاکم در آن وادی «شفق»
چون ز فیض فاطمه خط امان دارد بقیع
📝 #محمدجواد_غفورزاده
✅ @ShereHeyat
#مدینه
#بقیع
#غزل
🔹گریۀ بیصدا🔹
در آفتاب تو انوار کبریاست، مدینه
به سویت از همه سو چشم انبیاست، مدینه
اگر چه گرد غریبی نشسته بر در و بامت
هماره با دل ما نامت آشناست مدینه...
کجا به خاک بقیعت نشسته یوسف زهرا؟
که گرم زمزمه و ناله دعاست؛ مدینه
به اشک دیدۀ مهدی، به خون دیدۀ زهرا
مزار فاطمه و محسنش کجاست؟ مدینه
صدای نالهای از کوچه میرسد، به گمانم
صدای نالۀ جانسوز مجتباست، مدینه
چرا خراب نگشتی در آن غروب غمافزا؟
که فاطمه ز خدا مرگ خویش خواست، مدینه
به آفتاب تو نقش است جای ضربت سیلی
که روز تو چو شب تیره غمفزاست، مدینه...
سرشک دیدۀ مولا گذشت از سرِ هستی
اگر چه گریۀ او در تو بیصداست مدینه
📝 #غلامرضا_سازگار
📗 #نخل_میثم
✅ @ShereHeyat
#بقیع
#غزل
🔹قدر پنهان🔹
گلویم خشک از بغض است و چشمانم ز باران، تر
پریشان است احوال من از حالی پریشانتر
مزار جانشینیان نبی را بینشان کردند
و میدانند خود را از مسلمانان مسلمانتر
گمان ذرهها خاموشی خورشید بود اما
نفهمیدند بیش از پیش میگردی فروزانتر
ولی میبینم این بدکارها از کار خود روزی
پشیمانند این دنیا و آن دنیا پشیمانتر
دلت آرامگاه پنج جنتآفرین باشد
بهشتی را ندیدم از بهشت تو گلستانتر
تو را قدری نهان است ای زمین خاکی یثرب
ولیکن در وجود خاکیات قدریست پنهانتر
رسیده زائری بیجان که جان گیرد ز دیدارت
چه میبیند که برمیگردد از پیش تو بیجانتر
تو میباری به حال زائر و زائر به حال تو
تو از دل میشوی ویرانتر و دل از تو ویرانتر
برایت خوابها دیدیم روزی آستانت را
بنا خواهیم کرد از طوس هم حتی چراغانتر
📝 #محمدعلی_بیابانی
✅ @ShereHeyat
#مدینه
#بقیع
#غزل
🔹روضهٔ مدینه🔹
ای دوست در بهشت، تو را راه دادهاند
پروانهٔ زیارت دلخواه دادهاند
صدها هزار سوختهدل بود، زان میان
در روضهٔ مدینه تو را راه دادهاند
سوگند میخورم به گل روی مجتبی
این جا به خار، منزلت و جاه دادهاند
این لحظهها غنیمت عمر من و شماست
غفلت مکن که فرصت کوتاه دادهاند
شیرینیِ زیارتت از شیر مادر است
این جلوه را ز پرتو آن ماه دادهاند
منت خدای را که به ما پر شکستگان
پروانهٔ عروج در این ماه دادهاند
فیض حضور دوست به قدر خلوص ماست
گاهی گرفتهاند ز ما، گاه دادهاند
از غربت بقیع به چشم و دل شما
باران اشک و بارقهٔ آه دادهاند
یعقوبوار از چه نگِریَد پیامبر
وقتی به چار یوسف او چاه دادهاند
سوغات ما به سوی وطن عطر فاطمهست
عطری که با نسیم سحرگاه دادهاند
📝 #محمدجواد_غفورزاده
📗 #غروب_منظومه_عشق
✅ @ShereHeyat
🌷 به شهیدسیدمحمدجواد شرافت و دیگر شهدای حادثۀ هفتم تیر به خصوص شهید مظلوم آیتالله بهشتی
پرپر شدید، باغ در این غم عزا گرفت
پرپر شدید و باز دل یاسها گرفت
تا لالهوار جای شما خاک تیره شد
داغی بزرگ در دل هر غنچه جا گرفت
پرپر شدید، عطر شما را نسیم برد
عطر شما فضای زمین را فرا گرفت
باغی که خونتان به رگ و ریشهاش رسید
جانی دوباره یافت، دوباره صفا گرفت
آن شب دوباره جمع شما جمع بود آه
باد خزان وزید و شما را ز ما گرفت
«بوی بهشت میرسد»، آوار انفجار
یکباره خاک، بوی خوش کربلا گرفت
«سرچشمه» غرق خون شد خونی که موج موج
سرچشمه از محرّمِ خون خدا گرفت
هفتاد و سه بهشتی از خاک رد شدید
هفت آسمان ز پای شما بوسهها گرفت
آری بهشت را به بها میدهد خدا
با این بهانه بود که جان از شما گرفت
در باغِ ما به یاد شما راستقامتان
هفتاد و چند سرو سرافراز پا گرفت
📝 #سیدمحمدجواد_شرافت
📗 #خاک_باران_خورده
✅ @ShereHeyat
#حضرت_حمزه علیهالسلام
فرازی از یک #قصیده
🔹یار محمّد🔹
ای شیرخدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار
هم پیشتر از حزب خدا یار محمّد
هم بهر نبی بعد علی، حیدر کرار
از خشم تو بر جان عدو آتش دوزخ
وز تیغ تو در سینه، نفسها شرر نار
در بدر مه روی تو چون بدر درخشید
در جنگ اُحُد جان به کف و عاشق ایثار
رویید ز لبهای محمّد گل لبخند
در رزم چو کردی به عدو حمله علیوار
با دست غضب فرق ابوجهل شکستی
تا کس نرساند به محمّد دگر آزار
هرجا که تو شمشیر گرفتی به کف دست
دشمن به هراس آمد در عرصۀ پیکار
در خطبۀ شام از تو و نام تو سخن گفت
چارم وصی ختم رسل، حجّت دادار
هم شیرخدا خوانْدَت و هم شیر پیمبر
هم خواند تو را همقدم جعفر طیّار
ای کاش که در عرصۀ صفّین تو بودی
تا یار علی بودی چون مالک و عمار
ای کاش پس از ختم رسل بودی و بودی
یار علی و فاطمه بین در و دیوار...
📝 #غلامرضا_سازگار
📗 #نخل_میثم
✅ @ShereHeyat
#حضرت_عبدالعظیم علیهالسلام
#غزل
🔹جنّتالنعیم🔹
کسی که راه به باغ تو چون نسیم گرفتهست
صراط را ز همین راه مستقیم گرفتهست
تو از عشیرهٔ عشقی، تو از قبیلهٔ قبله
که عطر، مرقدت از جنّتالنعیم گرفتهست
گدای کوی تو امروزه نیستم من و، دانی
سرم به خاک درت، اُنس از قدیم گرفتهست
همیشه سفرهٔ دل باز کردهام به حضورت
که فیض باز شدن غنچه از نسیم گرفتهست
همیشه عبد حقیر است در برابر معبود
به جز تو کی سِمَت عبد، با عظیم گرفتهست
بر این بهشت مجسّم قَسَم که زائر صحنت
به کف براتِ نجاتِ خود از جحیم گرفتهست
مَلَک غبار، ز قبر تو تا نرُفته نرَفته
در این مقام، فلک خویش را مقیم گرفتهست
چگونه چشم کرم زین حرم نداشته باشم؟
که هر کبوتر تو ذکر «یا کریم» گرفتهست
کسی که زائر تو شد، حسین را شده زائر
که رنگ و بو حرم تو، از آن حریم گرفتهست
📝 #علی_انسانی
📗 #گلاب_و_گل
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ| كربلای رِی
▪️بيانات رهبرانقلاب درباره حضرت عبدالعظيم و شعرخوانی درباره شخصیت ایشان در دیدار شاعران
📥سایر کیفیتها👇
http://farsi.khamenei.ir/video-content?id=37132
#حضرت_عبدالعظیم علیهالسلام
#چارپاره
🔹عطر سیب🔹
صبح صادق که میدمد دل من
سر خوش از بادۀ حضور شود
از تماشای جلوهزار پگاه
مثل آیینه غرق نور شود
نغمۀ آسمانی توحید
میشود در فضا طنینانداز
میپرد باز پلک دل که: خدا
کرده درهای آسمان را باز
میوزد از مناره عطر اذان
سمتِ این بارگاه نورانی
دل من با فرشتگان خدا
میپرد در فضای روحانی
به نماز ایستاده مُلک و مَلَک
اقتدا میکنم به حضرت او
جانم از شوق دوست سرشار است
دلم از گرمی محبّت او
آسمان و زمین به گاه قنوت
با من «أمّن یجیب» میخواند
فارغ از خویش و فارغ از عالم
دل من از حبیب میخواند
بیشتر از همیشه صحن و رواق
از شمیم حبیب سرشار است
حرمش بوی کربلا دارد
بسکه از عطر سیب سرشار است
رنگ و بوی حسین را دارد
فطرت پاک او اگر حسنیست
از فروزنده گوهرش پیداست
که تبار عقیق او یمنیست...
در مدارش به گردش آوردهست
آفتاب وِلا سه اختر را
قدر او، حُرمت دگر بخشید
«حمزه» و «طاهر» و «مطهّر» را
از سه خورشید، نور میگیرد
حرم با شکوه این وادی
حجّت هشتم و امام نهم
وز عنایات حضرت هادی
طائر پر شکستۀ دل من
شده عمری کبوتر حرمش
مهرش از جان ما مبادا دور
وز دل ما جدا مباد غمش
📝 #محمدعلی_مجاهدی
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 انقلاب، ریشهدار و آیندهدار است به شرط «صبر» و «تقوا»
🔻رهبر انقلاب، صبح امروز در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع):
🔹️«صبر» و «تقوا» موجب میشود دشمنان عنود با همهی کیدی که آماده کردهاند، در برابر شما هیچ غلطی نتوانند بکنند.
🔹️این برای همهی ملت است بهخصوص برای مسئولان و مدیران جامعهی اسلامی.
#صبر یعنی در میدان باقی ماندن، از میدان بیرون نرفتن؛ یعنی چشم به هدفهای دور دوختن.
🔹️اگر شما ایستادید، نسلهای آینده به قله دست خواهند یافت؛ آنها به قله میرسند اما ایستادگی و افتخار مال شماست. انقلاب، ریشهدار و آیندهدار است به شرط «صبر» و «تقوا».
🔺️اگر آن صبر و این #تقوا را شما #جوانان_عزیز و #مسئولان نظام و آحاد# مردم به کار ببندند، دشمن هیچ آزاری نمیتواند به شما برساند. ۹۷/۴/۹
#شعر_پایداری
#غزل
🔹اسرار پایداری🔹
به دست غیر مبادا امیدواری ما
نیامدهست به جز ما کسی به یاری ما
به رنجِ راه بیامیز تا بیاموزی
به مشق آبله، اسرار پایداری ما
مدام داغ جوان دیدهایم و در تشییع
ندیده است کسی اشک سوگواری ما
به سربلندی سرویم و استواری کوه
به رودهای جهان رفته بیقراری ما
نمانده جای شکایت که در پیِ هر زخم
بلندتر شده طومار بردباری ما
بهار آمده اما برای پیروزی
خوشا که سرخ شود جامۀ بهاری ما
📝 #میلاد_عرفانپور
📗 #از_آخر_مجلس
✅ @ShereHeyat
#شعر_تعلیمی
#غزل
🔹حسرت بسیار🔹
آنچنان کز رفتن گل خار میماند به جا
از جوانی حسرت بسیار میماند به جا
آه افسوس و سرشک گرم و داغ حسرت است
آنچه از عمر سبکرفتار میماند به جا...
کامجویی غیر ناکامی ندارد حاصلی
در کف گلچین ز گلشن، خار میماند به جا...
هیچ کار از سعی ما چون کوهکن صورت نبست
وقت آن کس خوش، کز او آثار میماند به جا
زنگِ افسوسی به دست خواجه هنگام رحیل
از شمار درهم و دینار میماند به جا
نیست از کردار، ما بیحاصلان را بهرهای
چون قلم از ما همین گفتار میماند به جا
سینۀ ناصاف در میخانه نتوان یافتن
نیست هر جا صیقلی، زنگار میماند به جا...
📝 #صائب_تبریزی
📗 #کلیات_صائب_تبریزی
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#جنگ_خندق
#غزل_پیوسته
🔹لا فتی الّا علی🔹
«هل من مبارز»... نعره دنیا را تکان میداد
در خندقی خود کنده، شهر از ترس جان میداد
اینک سوار کفر، زیر رقص شمشیرش
لبخند شیطان را به پیغمبر نشان میداد
«یک مرد آیا نیست؟»... این را کفر میپرسید
آن روز ایمان مدینه امتحان میداد
هرکس قدم پس میکشید و با نگاه خود
بار امانت را به دوش دیگران میداد
با شانه خالی کردن مردان پوشالی
کم کم رجزها مزهٔ زخم زبان میداد
«رخصت به تیغم میدهی؟»... این را علی پرسید
مردی که خاک پاش بوی آسمان میداد
فرمود نه بنشین علی جان! تو جوان هستی
آری همیشه پاسخش را مهربان میداد
«هل من مبارز»... نعره گویا از جگر میزد
فریاد او بر قامت شهری تبر میزد
او میخروشید و رجز میخواند و بر میگشت
او مثل موجی بود که بر صخره سر میزد
کم کم هوا حتی نفس را بند میآورد
نبض مدینه پشت خندق تندتر میزد
زنها میان خانهها شیون به پا کردند
انگار تکتک خانهها را نعره در میزد
فریاد بغض بچههای شهر را بلعید
ساکت که میشد، دیو فریادی دگر میزد
یکبار دیگر اذن میدان خواست از خورشید
لبهای شیرین علی حرف از خطر میزد
فرمود: «نه» هرچند که قلب علی را دید
مثل عقابی در قفس که بال و پر میزد
«هل من مبارز»... باز زانوی علی تا شد
این بار دیگر اذن میدان یک تمنا شد
فرمود پیغمبر: «علی جان! یا علی! برخیز»
خندید، بند از دستهای شیر حق وا شد
شمع شهادت شعلهور بود و خدا میدید
پروانه در آتش بدون هیچ پروا شد
برقی زد آهن، پاره شد بند دل دشمن
تا تیغههای ذوالفقار از دور پیدا شد
تا انعکاس صورتش بر ذوالفقار افتاد
ابرو گره زد تیغ روی تیغ زیبا شد
مثل عقابی در نگاه عَمرو میچرخید
فرصت برای تیز پروازی مهیا شد
اینک رجزها تن به لالی داده بودند و
طوفانی از نام علی در دشت برپا شد
اعجاز یعنی ضربهٔ دست علی آن روز
دشمن اگر که رود، او مانند موسی شد
تا لا فتی الّا علی را آسمان میخواند
لا سیف الّا ذوالفقار این گونه معنا شد
در وصف این ضربت خدا حتی غزل دارد
آری علی با ضربتی عالی اعلا شد
📝 #مهدی_مردانی
📗 #پایین_پای_ابیات
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#وحدت_اسلامی
#علامه_امینی رحمهالله
#الغدیر
🔹چراغ کتاب🔹
نشست یک دو سه خطّی مرا نصیحت کرد
مرا چو دوست به راه درست دعوت کرد
خطوط چهرۀ او گرد درد داشت ولی
به خاطر دل سختم چه نرم، صحبت کرد
«سیاه کرده شب شبهه روزگار تو را»
زبان گشود و ز رسم زمان شکایت کرد
زبان گشود، زبانی چو اشک دیده، روان
غم حقیقت یک رود را روایت کرد
بیان روشن و فریاد محکمش آن شب
برایم از افق دید او حکایت کرد
هم او که پنجرۀ آفتاب را وا کرد
که نور در دل تاریک من اقامت کرد
همان امیر مدارا همان امیر مرام
همان امیر که بر نفس خود حکومت کرد
که میشناخت امیری که از عمارت خود
فقط به وصلۀ پیراهنی قناعت کرد؟
لباس خوف و خطر را جز او که میپوشید
شبی که از شب آن شهر، ماه هجرت کرد
میان معرکه، ایمان تیز شمشیرش
دمی، مجسمۀ کفر را دو قسمت کرد
چقدر زیستنی ساده را ستایش کرد
چقدر حیله و ترفند را مذمت کرد
نگاه کرد به دنیا به دیدۀ موری
که لانه ساختن او را دچار زحمت کرد
زمین چگونه نبالد به خود زمانی که
شکوه دست خدا در زمین زراعت کرد...
ستارهبارترین صبح خلقت دنیا
چه شد که با شب تنهای چاه خلوت کرد
مداد باطل تاریخ هم پشیمان است
از این که در حق این طایفه خیانت کرد
از این که پنجۀ آتش به نور سیلی زد
از این که چوبۀ در نیز هتک حرمت کرد
بنای آخرتش را ولی خراب نکرد
علی که پشت به دنیای مست قدرت کرد
نبرد دست به شمشیر اختلاف، علی
که خون تازۀ اسلام را ضمانت کرد
که دیده است که با ضرب و زور سازش کرد
که گفته است که با دست کفر بیعت کرد؟
در آن تلاطم طوفان فتنه و تردید
ستون صبر، چنان کوه استقامت کرد
کجاست منبر نفرین و مذهب نفرت
و آن که بین نمازش به عشق لعنت کرد
کجاست تا که ببیند مرام میماند
مرا مرام علی شیعۀ محبت کرد
کتاب زندگیاش را ورق ورق خواندم
خیال خستۀ من را چقدر راحت کرد
شبیه شک شده بودم کلاف سردرگم
شبی چراغ کتابی مرا هدایت کرد
📝 #جعفر_عباسی
✅ @ShereHeyat
💠 دفتر شعر جامعه ایمانی مشعر برگزار میکند:
فراخوان سومین کنگره مجازی شعر #وحدت_اسلامی
(ویژۀ شعر کلاسیک)
🔹اهداف:
▫️گسترش اندیشۀ قرآنی وحدت اسلامی با بهرهگیری از ابزار کارآمد هنر و ادبیات
▫️جامۀ عمل پوشاندن به منویات امام امت و رهبر معظم انقلاب و علمای اعلام در عرصۀ وحدت اسلامی
▫️زمینهسازی برای رشد و تعامل شاعران جوان جهان اسلام و تولید آثار فاخر در مقولۀ برادری دینی
▫️جذب استعدادهای پنهان در عرصۀ ادبیات دینی
🔹موضوعات و محورها:
- وحدت اسلامی و قرآن کریم
- وحدت اسلامی و اندیشههای والای امام راحل و رهبر معظم انقلاب
- وحدت اسلامی و سخنان بزرگان و اندیشمندان درباره آن
- وحدت اسلامی و اندیشههای کلامی، فلسفی، عرفانی و فقهی مرتبط با آن
- وحدت اسلامی و اندیشۀ تقریب مذاهب اسلامی و بنیانگذاران آن
- وحدت اسلامی و مبارزه با اندیشههای تکفیری و تفرقهافکن
- وحدت اسلامی و وظایف مسلمانان در عرصۀ برادری دینی
- وحدت اسلامی و پرهیز از سبّ و اهانت به مقدسات دیگر مذاهب
- وحدت اسلامی و پیامدهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی تفرقه
- حادثه غدیر، وسیلۀ وحدت امت اسلامی
🔹جوایز:
برگزیدگان سطح اول، هر کدام دو میلیون تومان
برگزیدگان سطح دوم، هر کدام یک میلیون تومان
برگزیدگان سطح سوم، هر کدام پانصد هزار تومان
🔸تعداد برگزیدگان در هر سطح، با نظر داوران کنگره تعیین خواهد شد.
🔹ویژگی آثار:
▫️آثاری که در دو کنگرۀ قبل، به دبیرخانه ارسال شدهاند چه اشعار برگزیده و چه غیربرگزیده، در صورت ارسال مجدد(ولو به صورت تغییر یافته) به طور خودکار از سامانه حذف خواهند شد.
▫️تنها اشعار کلاسیک به داوری راه پیدا خواهند کرد و اشعار در قالبهای آزاد داوری نخواهند شد.
▫️در اشعار ارسالی باید روح کلی موضوع (وحدت اسلامی) حاکم باشد و انطباق بخشی از شعر با موضوع کفایت نمیکند.
▫️تلمیحات قرآنی و روایی و بهرهگیری از اندیشههای عالمان دینی که مرتبط با موضوع وحدت اسلامی باشد دارای امتیاز ویژه خواهد بود.
🔹نحوه ارسال آثار:
ثبت اثر در سایت کنگره به نشانی:
🌐 shereheyat.ir
🔹مهلت ارسال آثار:
تا پایان پنجشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۷ (مصادف با عید غدیر خم)
▫️طبق روال کنگرههای مجازی مهلت دریافت آثار قابل تمدید نیست.
▫️به منظور بهرهگیری بیشتر شاعران، به مرور گزیدهای از مباحث مرتبط با وحدت اسلامی در پایگاه اطلاع رسانی کنگره درج خواهد شد.
▫️تمام اخبار مرتبط با کنگره و بیانیههای دبیرخانه و اعلام نتایج در پایگاه اطلاع رسانی کنگره منتشر خواهد شد.
✅ @ShereHeyat
#امام_صادق علیهالسلام
#غزل
🔹چشمۀ اسلام🔹
به منبر میرود دریا، به سویش گام بردارید
هلا! اسلام را از چشمهٔ اسلام بردارید
مبادا از قلمها جابیفتد واژهای اینک
که بر منبر قدح کج کرده ساقی، جام بردارید
«سَلونی» را هدر کردند روزی مردمان، امروز
بپرسیدش! از اسرار جهان ابهام بردارید
الا ای شاعران! چشمان او آرایهٔ وحی است
برای ما از آن باران کمی الهام بردارید
نسیم صبح صادق میوزد از گیسوی صادق
از آن مضمون پیچیده جناس تام بردارید
به فرزندان، به اهل خانه جز ایشان که میگوید
غلام خستهام خفته، قدم آرام بردارید
اگر فرمان او باشد، نباید پلک برهم زد
به سوی شعله چون هارون مکّی گام بردارید
«رُویَّ عَن امامِ جعفر الصّادق لَه الرّحمَه...»
به جز احکام او چشم از همه احکام بردارید
به جای حج به سوی کربلا رفتن خداجوییست
کفن باید به جای جامهٔ احرام بردارید
اگر در گوش نوزادی اذان میخواند، میفرمود
که با آب فرات و تربت از او کام بردارید
میان شعلهها آیات ابراهیم میسوزد
میان گریه ختم سورهٔ انعام بردارید
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
✅ @ShereHeyat
#امام_صادق علیهالسلام
فرازی از یک #ترکیب_بند
🔹صبح صادق🔹
چه شد که در افق چشم خود شقایق داشت
مدینهای که شب پیش صبح صادق داشت
میان حوزهٔ علمیه اختلاف نبود
که بهر رحلتش استاد، میل سابق داشت
و تا همیشه دگر بیمراد میمانند
چهار هزار مریدی که مرد عاشق داشت
به سمت مغرب اگر رفت عمر خورشیدش
هزار قلّهٔ پر نور در مشارق داشت
چه با شُکوه غم خود به دل نهان میکرد
چه شِکوهها که از آن فرقهٔ منافق داشت
به غیر داغ محرم گلی ز باغ نچید
چقدر روضهٔ گودال در دقایق داشت
خلیل بود ولی آتشش سلام نشد
همان که در نفسش عطری از حدائق داشت
هزار طائفه آمد هزار مکتب رفت
و ماند شیعه که «قال الامامُ صادق» داشت
سخن به محضرش این است ای حقیقت علم
ندیده چشم زمانه طلوع این همه حلم
کدام بغض گلوگیر در پگاهت بود
که رو به پنجرهٔ آسمان نگاهت بود
هنوز در تب شمشیر علم و حکمت توست
حریم مدرسههایی که رزمگاهت بود
گواه گفتهام این نخلها که همچو علی
شب مدینه پر از بغضِ سر به چاهت بود
نمانده جز گل لاله به باغ ابراهیم
که بین خانه فقط شعلهها پناهت بود
چنان به نیمهشبی میشکست حرمت تو
که قلب دشمن تو نیز عذرخواهت بود
چه خوب میشد اگر دست کم سه شمع و ضریح
به قبر سادهٔ ارواحُنا فداهت بود
برای غصهٔ تو کاش جای صبری بود
و دست کم به مزار تو سنگ قبری بود
📝 #جواد_محمدزمانی
✅ @ShereHeyat
#امام_صادق علیهالسلام
#غزل
🔹بانی روضهٔ سقا🔹
گرچه شوال ولی داغ محرم با اوست
پس عجب نیست اگر این همه ماتم با اوست
مثل جدش شده در کنیه «اباعبدالله»
در بقیع است ولی کرببلا هم با اوست
شیعه را کرببلا گرچه علمداری کرد
جعفری مذهبمان کرده و پرچم با اوست
من اگر مورم اگر هیچ ولی میدانم
«او سلیمان زمان است که خاتم با اوست»
زندگینامهٔ او سطر به سطرش روضهست
که مصیبات همه عالم و آدم با اوست
در غمش اشک، اگر ریخت اگر جاری شد
بانی روضهٔ سقاست و زمزم با اوست
لفظی از کوچه در این مرثیه محزونتر نیست
وارث محنت زهراست اگر غم با اوست
📝 #محسن_ناصحی
✅ @ShereHeyat
#امام_صادق علیهالسلام
#غزل
🔹اسرار جهان...🔹
در مطلع شعر تو نچرخانده زبان را
لطف تو گرفت از من بیچاره امان را
شد دشمن تو معترف، انگار خداوند،
در گوش تو گفته همه اسرار جهان را
با رایحهٔ خِطّهٔ سرسبز عبایت
کوتاه کن از باغ دلم دست خزان را
با امر تو هر چند در آتش ندویدم
هر چند فدای تو نکردم سر و جان را
هر چند مرید تو شدن شأن زرارهست
ای کاش که این عاشق بینام و نشان را...
بگذار که تا ظل بنیساعده یکبار
من جای تو بر دوش کشم کیسهٔ نان را
ماندم که در خانهات آن روز چرا سوخت
آتش که نسوزاند تن خادمتان را
::
با لحن حجازی شبی از حضرت موعود
خواهیم شنید از حرمت صوت اذان را
📝 #حسین_عباسپور
✅ @ShereHeyat