#شعر_عاشورایی
#حضرت_مسلم علیهالسلام
#غزل
🔹شهید عشق🔹
سلامِ ایزد منان، سلامِ جبرائیل
سلامِ شاه شهیدان به مسلم بن عقیل
به آن نیابت عظمای سیدالشهدا
به آن جلال خدایی، به آن جمال جمیل
شهید عشق که سر در منای دوست نهاد
به پیش پای خلیل خدا، چو اسماعیل...
سلام بر تو که دارد زیارت حرمت
ثواب گفتن تسبیح و خواندن تهلیل
هوای گلشن مهرت، نسیم پاک بهشت
شرار آتش قهرت، حجارهٔ سجیل
تو بر حقی و مرام تو حق، امام تو حق
به آیه آیهٔ قرآن، به مصحف و انجیل
ببین دنائت دنیا که از تو بیعت خواست
کسی که پیش جلال تو، بندهایست ذلیل
محیط کوفه تو را کوچک است و روح بزرگ
از آن به بام شدی کشته، ای سلیل خلیل!
فراز بام سلام امام دادی و داد،
میان لجهای از خون جواب، شاه قتیل
به پای دوست فکندی سر از بلندی بام
که نقدِ جان، برِ جانان بوَد متاع قلیل
شروع نهضت خونین کربلا ز تو شد
به نطق زینب کبری، به شام شد تکمیل
📝 #سیدمحمدعلی_ریاضی_یزدی
📗 #دیوان_ریاضی_یزدی
✅ @ShereHeyat
#شعر_عاشورایی
#حضرت_مسلم علیهالسلام
#ترجیع_بند
🔹شهید کوفه🔹
همیشه تا که بُوَد بر لب مَلَک تهلیل
هماره تا که بشر راست ذکر ربّ جلیل
درود باد به اوّل شهید راه حسین
سلام باد به اوّل قتیل نسل خلیل
مؤیّد پسر فاطمه، معلّم عشق
محرّم آور ذی الحّجه، مسلم بن عقیل
امیر کشور دل، نایب امام حسین
که سیدالشّهدا میکند از او تجلیل
به خط عشق و وفا و شهادت و ایثار
پیام اوست طریق و قیام اوست دلیل
ز اوج طبع «ریاضی» به مدح او بیتی
نزول یافت به طبعم چو آیۀ تنزیل
چه شعر نغز و لطیفی، سزد که از این بیت
شود دو مصرع ترجیعبند من تکمیل
«سلام خالق منان سلام جبرائیل
سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل»
زهی به مسلم و ایمان و عشق و ایثارش
که چشم دوخته عیسی به چوبۀ دارش
دو دست بسته به بازار کوفه میبینم
هزار یوسف مصری اسیر بازارش
اگر چه در دل شب سر نهاد بر دیوار
بُوَد تمامی خلقت به ظِلِّ دیوارش
دمی گریست برای حسین دیدۀ او
که سیدالشهدا خنده زد به رخسارش
کسی که طاعت او طوع گردن ملک است
کنار کوچه، شب تیره، طوعه شد یارش
ز سیّدالشّهدا لحظهای نشد غافل
گواه من شب تاریک و چشم بیدارش
نه بر محمّد خود داشت غم نه ابراهیم
نه بیم داشت ز فردا و آخر کارش
هماره دیدۀ او میگریست بر زینب
که میزنند در این شهر، سنگ بسیارش
خدا کند که به دامان مسجد کوفه
گلاب اشک فشانم به پای زوّارش
«سلام خالق منان سلام جبرائیل
سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل»
گلوی تشنه چو جا بر فراز بام گرفت
به زیر تیغ ز دست رسول، جام گرفت
سلام داد، ولی ظهر روز عاشورا
ز سیّدالشّهدا پاسخ سلام گرفت
هنوز واقعۀ کربلا نیامده بود
که او اجازۀ جانبازی از امام گرفت
شهادت شهدای قیام عاشورا
ز خون مسلم از آغاز انسجام گرفت
درود ما به قیام حسینیاش بادا
که نسل خون و شرف درس از این قیام گرفت
«سلام خالق منان سلام جبرائیل
سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل»
سفیر کوفه که یک آسمان جلالت داشت
ندانم از چه به صورت غبار غربت داشت
به کوفه وارث یک کربلا مصیبت بود
کسی که در دل خود یک جهان محبّت داشت
درون خانۀ هانی نکشت دشمن را
ز بس وفا و جوانمردی و مروّت داشت
نهان ز مردم کوفه لبش به هم میخورد
در آن سیاهی شب با حسین صحبت داشت
قسم به حال خوش آخرین نماز شبش
نماز با او، او با نماز الفت داشت
میان آن همه دشمن گریست بهر حسین
به اشک او قسم، او گریۀ ولایت داشت
کنار تربت او میشنید گوش دلم
دو مصرعی که به حق یک جهان ملاحت داشت
«سلام خالق منان سلام جبرائیل
سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل»
چو خواست تر شود از آب، کام عطشانش
برون ز دُرج دهان ریخت دُرّ دندانش
سخن ز حنجر خشک حسین میگوید
دهان غرق به خون و گلوی عطشانش
پس از گذشت زمانها به گوش جان همه
رسد ز خانه طوعه صدای قرآنش
روا نبود که با دست کفر کشته شود
کسی که ثانی عباس بود ایمانش
قسم به فاطمه هرگز نمیرود نومید
کسی که دست توسل زند به دامانش
«سلام خالق منان سلام جبرائیل
سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل»
قسم به آن شب و آن رازهای پنهانی
قسم به چشم تو هنگام اشک افشانی
قسم به همت و ایثار و غیرت طوعه
قسم به عزم تو و رادمردی هانی
قسم به خون گلوی دو ماه پارۀ تو
به اشک نیمه شب آن دو طفل زندانی
تو روی بام و دو طفلت کنار شط فرات
غریبتر ز شهیدان شدید قربانی
بریدن سر مهمان و دعوی اسلام
هزار مرتبه نفرین بر این مسلمانی
چه میشود که به قبر تو و دو فرزندت
کنم به اشک دو چشمم گلاب افشانی
هماره تا که سخن بر لب است «میثم» را
به این دو مصرع زیبا کند ثناخوانی
«سلام خالق منان سلام جبرائیل
سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل»
📝 #غلامرضا_سازگار
📗 #نخل_میثم
✅ @ShereHeyat
#شعر_عاشورایی
#حضرت_مسلم علیهالسلام
#غزل
🔹جرمش چه بود؟🔹
کارش میان معرکه بالا گرفته بود
شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود
تنها میان مردم بیعتفروش شهر
انبوه کینه دور و برش را گرفته بود
دلواپس غریبیِ امروز خود نبود
اما دلش به خاطر فردا گرفته بود
دیدی که از ارادت دیرینهٔ حسین
یک کوفه زخم در بدنش جا گرفته بود
با سنگ، پای بیعت او مهر میزدند
باور نكرد... از همه امضا گرفته بود
این شهر خواب بود و ندانست قدر او
هر شب برای مردمش اِحیا گرفته بود
جرمش چه بود؟ نسبت نزدیک با علی
آن شعلهها برای همین پا گرفته بود
📝 #محمد_ارجمند
📗 #مرثیۀ_باشکوه
✅ @ShereHeyat
#شعر_توحیدی
#حدیث #رباعی
💠 #امام_حسین (علیهالسلام)
مَا ذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَ مَا الَّذِی فَقَدَ مَنْ وَجَدَكَ
خدایا! چه یافت آن که تو را گم کرد؟! و چه گم کرد آن که تو را یافت؟!
📗 دعای عرفه
🔹یا الله🔹
تا نام تو را دلم ترنّم کردهست
با یاد تو، چون غنچه تبسّم کردهست
«گم کرد تو را» هر که، چه را یافته است؟
هر کس که «تو را یافت» چه را گم کردهست؟
#محمدجواد_غفورزاده
✅ @ShereHeyat
#عرفه
#غزل
🔹یا قتیل العبرات🔹
به تپش آمده با یاد تو از نو کلماتم
باز نام تو شده باعث تجدید حیاتم
بیم گرداب به دل داشتم اما تو رسیدی
که شدی ساحل امن من و کشتی نجاتم
باز از فرط عطش خشک شده کام من، آری
تشنهام، تشنۀ لبهای عطشناک فراتم
باید احرام ببندم به طواف حرم تو
من که در صحن تو در موقف دشت عرفاتم
با دعای عرفه دست مرا کاش بگیری
مات و مبهوت نمایان شدن جلوۀ ذاتم
با تو هر لحظه مجسم شده یک روضه به چشمم
باز گریان تماشای قتیل العبراتم
📝 #سیدعلیرضا_شفیعی
✅ @ShereHeyat
#عرفه
#غزل
🔹کشتی نجات🔹
کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات
دست ما را برساند به دعای عرفات...
یا حسین بن علی عشق، دعای عرفهست
عشق آن عشق که بیرون بردم از ظلمات
پشت بر کعبه نکردی که چنان ابراهیم
به منا با سر رفتی پی رمی جمرات...
تو همه اصل و اصولی، تو همه فرع و فروع
تو همه حج و جهادی، تو همه صوم و صلات
ظاهر و باطن تو نیست به جز جلوۀ حق
که هم آیین صفاتی و هم آیینۀ ذات
مرحبا آجرک الله بزرگا مردا
نیست در دست تو جز نسخۀ حاجات و برات
شعر ناقابل من چیست که نذر تو شود
جان ناقابل من چیست که گویم به فدات
تو کدامین غزلی عطر کدامین ازلی؟
از تو گفتن نتوانند چرا این کلمات؟
جبل الرحمه همین جاست همین جا که تویی
پای این سفره که نور است و سلام و صلوات
📝 #علیرضا_قزوه
✅ @ShereHeyat
#عرفه
#غزل_مثنوی
🔹أشکُو إلیکَ غُربتی🔹
چون اشک، رازِ عشق را باید عیان گفت
باید که از چشمان او با هر زبان گفت
باید به قول عرشیان، چشمان او را
آیینههای روشن هفتآسمان گفت
چشم غزل روشن شد آن وقتی که با اشک
از گفتههای چشم او با دیگران گفت
آمد به میدان باسلاح چشمهایش
با اشکهایش گریه گریه ناگهان گفت:
ای لطف بسیار تو برمن بیکرانه
تنها دلیل ندبههای عاشقانه
عشق تو در این سینه کاری ژرف دارد
مولای من این عبد با تو حرف دارد
ای که سراپا حرفم و تو گوش هستی
شوق مرا زیباترین آغوش هستی
آرامش آغوش تو مانند دریاست
«آنجا که باید دل به دریا زد همینجاست»
فانوس اشکی دارم و فانوس آهی
میجویمت با اشک و آهم یا الهی
از مادرم آموختم پروانه باشم
از کودکی عبد در این خانه باشم
از مادر من مهربانتر کیست جز تو؟
از مادر من مهربانتر نیست جز تو
تو صاحب تورات و انجیل و زبوری
روشنترین تصویر از آیات نوری
«یا صاحبی فی وحدتی»، پشت و پناهم!
«یا عُدَّتی فی شِدَّتی»، بیتکیهگاهم
از خود نکردی لحظهای هم ناامیدم
تنها مرا مگذار ای تنها امیدم!
هرگز مگیر از چشمهایم خندهات را
در آتش خشمت مسوزان بندهات را
رحمی به اشک و التماسم کن الهی
از آتش دوزخ خلاصم کن الهی
با هر فرازی تشنهتر میشد گلویش
بغضی امانش را برید و بیامان گفت
شاید رباب و نجمه در خیمه شنیدند
آنجا که از مهر خدا با کودکان گفت
«رَبِّ بِما ألبَستنی»، یعقوب چشمش
با اشک از پیراهن آرام جان گفت
او گفت از دندان و لبهایش در آن روز
تفسیر آن را شرحه شرحه خیزران گفت
«أشکُو إلیکَ غُربتی وَ بُعدَ داری»
این جمله را سمت مزاری بینشان گفت
اشک از دو چشمش چون دو مشک باز میریخت
اشکی که با عباس از آب روان گفت
بعد از دعا خورشید از آن سرزمین رفت
عید آمد و ماه بنیهاشم اذان گفت
📝 #رضا_خورشیدیفرد
✅ @ShereHeyat
#شعر_عاشورایی
#عرفه
#غزل
🔹حَسبِیَ الله🔹
«یا صاحبی فی وحدتی» یاور ندارم
با تو ولی باکی از این لشکر ندارم
از ابتدای راه گفتم «حَسبِیَ الله»
نقشی به جز این، روی انگشتر ندارم
من آسمانم را به تو تقدیم کردم
دور و برم یک ماه، یک اختر ندارم
دور از حبیب خویش ماندن، غربت این است
درد من از این نیست که یاور ندارم
«یا رادَّ یوسف عَلَی یعقوب» بنگر
دیگر علی اکبر، علی اکبر ندارم
«یا رازقَ الطّفل الصَغیر» اصغر فدایت
غیر از همین لاله، گلی دیگر ندارم
دارم سَر و سِرّی در این هنگامه با تو
میآید آن ساعت که دیگر سر ندارم
با عضو عضو پیکرم میگویم اینک
ترسی ز تیر و نیزه و خنجر ندارم
هر زخم با تو حرفهایی تازه دارد
ذکری، مناجاتی از این بهتر ندارم
این شمرها احساسشان را سربریدند
اینها مسلماناند؟ نه باور ندارم...
📝 #عباس_همتی
✅ @ShereHeyat
#عید_قربان
#غزل
🔹امتحان بزرگ🔹
دل به دریا زد و دل از او کند
گرچه این عشق شعلهور شده بود
تیغ اما دگر نمیبرید
محو زیبایی پسر شده بود
پدر آن لحظه خوب میدانست
امتحانی بزرگ در پیش است
آه! گویی مقابل این سرو
تیغ اندازه تبر شده بود
باز میشد میان آن برهوت،
جادهای به دریچه ملکوت
سفر وحی بود و اسماعیل،
اینچنین راهی خطر شده بود
و زنی که تمام جانش را
تکه تکه به آسمان میداد
جان و دل میسپرد دست خدا
گویی از راز باخبر شده بود
ناگهان دید آسمان منا
سبز شد با ندای لبیکش
او که در امتحان ابراهیم
باز هم صاحب پسر شده بود
و خدا گفت: وقت اعجاز است
مرد اینبار هم سرافراز است
دیگر آن زن نبود هاجر او
ازفرشته فرشتهتر شده بود...
📝 #ساراسادات_باختر
📗 #مشکوة
✅ @ShereHeyat
#شعر_عاشورایی
#امام_حسین علیهالسلام
#غزل
🔹گنجینۀ غم🔹
دل نیست اینکه دارم گنجینهٔ غم توست
بیگانه باد با غیر این دل که مَحرم توست
ورد زبانم امسال ذکر مصیبتت بود
امسال عالم من در فکر عالم توست
تصویر کربلایت جاریست در سرشکم
تا زندهام نگاهم کانون ماتم توست
خون تو تا قیامت میجوشد از دل خاک
سرسبز خاک این دشت از خون خرّم توست
سرشار کرد خونت امسال تشنگی را
این کربلای تفته سیراب از دَمِ توست
یا رب! سر حسین است بر روی نیزه آیا؟
یا سِرّ آفرینش یا اسم اعظم توست؟
بگذار تا بگردم دور تو کعبهٔ من!
ذیالحجهٔ من امسال ماه محرم توست
📝 #مرتضی_امیری_اسفندقه
📗#کوار
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
💠 دفتر شعر جامعه ایمانی مشعر برگزار میکند:
فراخوان سومین کنگره مجازی شعر #وحدت_اسلامی
(ویژۀ شعر کلاسیک)
🔹اهداف:
▫️گسترش اندیشۀ قرآنی وحدت اسلامی با بهرهگیری از ابزار کارآمد هنر و ادبیات
▫️جامۀ عمل پوشاندن به منویات امام امت و رهبر معظم انقلاب و علمای اعلام در عرصۀ وحدت اسلامی
▫️زمینهسازی برای رشد و تعامل شاعران جوان جهان اسلام و تولید آثار فاخر در مقولۀ برادری دینی
▫️جذب استعدادهای پنهان در عرصۀ ادبیات دینی
🔹موضوعات و محورها:
- وحدت اسلامی و قرآن کریم
- وحدت اسلامی و اندیشههای والای امام راحل و رهبر معظم انقلاب
- وحدت اسلامی و سخنان بزرگان و اندیشمندان درباره آن
- وحدت اسلامی و اندیشههای کلامی، فلسفی، عرفانی و فقهی مرتبط با آن
- وحدت اسلامی و اندیشۀ تقریب مذاهب اسلامی و بنیانگذاران آن
- وحدت اسلامی و مبارزه با اندیشههای تکفیری و تفرقهافکن
- وحدت اسلامی و وظایف مسلمانان در عرصۀ برادری دینی
- وحدت اسلامی و پرهیز از سبّ و اهانت به مقدسات دیگر مذاهب
- وحدت اسلامی و پیامدهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی تفرقه
- حادثه غدیر، وسیلۀ وحدت امت اسلامی
🔹جوایز:
برگزیدگان سطح اول، هر کدام دو میلیون تومان
برگزیدگان سطح دوم، هر کدام یک میلیون تومان
برگزیدگان سطح سوم، هر کدام پانصد هزار تومان
🔸تعداد برگزیدگان در هر سطح، با نظر داوران کنگره تعیین خواهد شد.
🔹ویژگی آثار:
▫️آثاری که در دو کنگرۀ قبل، به دبیرخانه ارسال شدهاند چه اشعار برگزیده و چه غیربرگزیده، در صورت ارسال مجدد(ولو به صورت تغییر یافته) به طور خودکار از سامانه حذف خواهند شد.
▫️تنها اشعار کلاسیک به داوری راه پیدا خواهند کرد و اشعار در قالبهای آزاد داوری نخواهند شد.
▫️در اشعار ارسالی باید روح کلی موضوع (وحدت اسلامی) حاکم باشد و انطباق بخشی از شعر با موضوع کفایت نمیکند.
▫️تلمیحات قرآنی و روایی و بهرهگیری از اندیشههای عالمان دینی که مرتبط با موضوع وحدت اسلامی باشد دارای امتیاز ویژه خواهد بود.
🔹نحوه ارسال آثار:
ثبت اثر در سایت کنگره به نشانی:
🌐 shereheyat.ir
🔹مهلت ارسال آثار:
تا پایان پنجشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۷ (مصادف با عید غدیر خم)
▫️طبق روال کنگرههای مجازی مهلت دریافت آثار قابل تمدید نیست.
▫️به منظور بهرهگیری بیشتر شاعران، به مرور گزیدهای از مباحث مرتبط با وحدت اسلامی در پایگاه اطلاع رسانی کنگره درج خواهد شد.
▫️تمام اخبار مرتبط با کنگره و بیانیههای دبیرخانه و اعلام نتایج در پایگاه اطلاع رسانی کنگره منتشر خواهد شد.
✅ @ShereHeyat
#شعر_اخلاقی
#حدیث #رباعی
💠 #امام_هادی (علیهالسلام)
اَلْغِنَى قِلةُ تَمَنِّيكَ، وَ الرِّضَا بِمَا يَكْفِيكَ
بینیازی، آرزوی کم و رضایتمندی از رزق به اندازه کفاف است.
📗 نزهة الناظر، ص۱۳۸؛ بحار الأنوار، ج۷۵، ص۳۶۶
🔹بینیازی🔹
گفتند: «غنا» از آرزو کاستن است
خود را به غنای طبع آراستن است
تسلیم و رضا چیست؟ به مقدار کفاف،
پیمانۀ روزی از خدا خواستن است
#محمدجواد_غفورزاده
✅ @ShereHeyat
#امام_هادی علیهالسلام
#غزل_مثنوی
🔹آیینه قرآن🔹
یادتان هست نوشتم که دعا میخواندم
داشتم کنج حرم جامعه را میخواندم
از کلامت چه بگویم که چه با جانم کرد
محکمات کلمات تو مسلمانم کرد
کلماتی که همه بال و پر پرواز است
مثل آن پنجره که رو به تماشا باز است
کلماتی که پر از رایحۀ غار حراست
خط به خط جامعه آیینۀ قرآن خداست
عقل از درک تو لبریز تحیر شده است
لب به لب کاسۀ ظرفیت من پر شده است
همۀ عمر دمادم نسرودیم از تو
قدر درکِ خودمان هم نسرودیم از تو
من که از طبع خودم شکوه مکرر دارم
عرق شرم به پیشانی دفتر دارم
شعرهایم همه پژمرد و نگفتم از تو
فصلی از عمر ورق خورد و نگفتم از تو
دل ما کی به تو ایمان فراوان دارد
شیرِ در پرده به چشمان تو ایمان دارد
بیم آن است که ما یک شبه مرداب شویم
رفته رفته نکند جعفر کذاب شویم
تا تو را گم نکنم بین کویر ای باران
دست خالیِ مرا نیز بگیر ای باران
من زمینگیرم و وصف تو مرا ممکن نیست
کلماتم کلماتیست حقیر ای باران
یاد کرد از دل ما رحمت تو زود به زود
یاد کردیم تو را دیر به دیر ای باران
نام تو در دل ما بود و هدایت نشدیم
مهربانی کن و نادیده بگیر ای باران
ما نمردیم که توهین به تو و نام تو شد
ما که از نسل غدیریم، غدیر ای باران
پسر حضرت دریا! دل ما را دریاب
ما یتیمیم و اسیریم و فقیر ای باران
سامرا قسمت چشمان عطشخیزم کن
تا تماشا کنمت یک دل سیر ای باران
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
✅ @ShereHeyat
#امام_هادی علیهالسلام
#غزل
🔹فالق الاصباح🔹
در میان جامعه از آه خود با ماه گفتم
أیها الهادی النقی؛ یابن رسول الله گفتم
نامتان تا بر زبان آمد به سامرّا رسیدم
ذکرکم فی الذاکرین را در میان راه گفتم
نیمه شب از مویتان از لیلةالقدرم نوشتم
صبح شد از رویتان از فالق الإصباح گفتم
آسمان چشمهایم را کمی ابری کشیدم
زیر باران قطره قطره از شما آنگاه گفتم
خاکهای صحنتان مرطوب شد مانند ساحل
رو به دریا ایستادم از غمی جانکاه گفتم
خانهات آباد ای مرد غریب، ای مرد تنها
خواستم از غربتت چیزی نگویم؛ آه گفتم
آبرو دارم ولی با شوق لبخند رضایت
از گناهان خودم بینی و بین الله گفتم
بیت هشتم بود سامرّا برایم مشهدی شد
سمت خورشید خراسان جملهای کوتاه گفتم
گفتم از شمس الشموس و تو همان شمس الشموسی
من ندانسته شما را تو، شما را ماه گفتم...
📝 #رضا_خورشیدی_فرد
✅ @ShereHeyat
#شعر_اخلاقی
#حدیث #رباعی
💠 #امام_هادی (علیهالسلام)
اَلتَّوَاضُعُ أَنْ تُعْطِيَ النَّاسَ مَا تُحِبُّ أَنْ تُعْطَاهُ
فروتنی در آن است که با مردم چنان باشی که دوست داری با تو چنان باشند.
📗 الكافی، ج۲، ص۱۲۴
🔹رسم فروتنی🔹
جانا! به فروتنی، گر ایمان داری
یا میل به رفتار کریمان داری
با مردم روزگار خود همدل باش
آنگونه که انتظار از آنان داری
#محمدجواد_غفورزاده
✅ @ShereHeyat
#امام_هادی علیهالسلام
فرازی از یک #قصیده
🔹ابن الرضا🔹
گرفته جان نفسم در ثنای حضرت هادی
دُر سخن بفشانم به پای حضرت هادی
نداشت طوطی جانم هنوز لانه به جسمم
که بود مرغ دلم آشنای حضرت هادی
صفا و مروه کجا و حریم یوسف زهرا
صفاست در حرم با صفای حضرت هادی
مقرّبان الهی فرشتگان بهشتی
کشند منّت لطف و عطای حضرت هادی
ز دست رفته شکیبم خدا کند که نصیبم
شود زیارت صحن و سرای حضرت هادی
درندگان زمین التجا برند به سویش
پرندگان هوا در هوای حضرت هادی
اگر به سامرهام اوفتد گذر سر و جان را
کنم نثار به گنبدنمای حضرت هادی
دلم که درد گناهش به احتضار کشانده
پناه برده به دارالشّفای حضرت هادی
مرا چه قدر که گردم گدای خاک نشینش
که هست خازن جنّت گدای حضرت هادی
دهد به روح لطیف ملک، صفا و طراوات
ملاحت سخن دلربای حضرت هادی
به خاک، عطر بهشتی پراکند اگر آید
نسیمی از طرف سامرای حضرت هادی
به عمر، دهر مرا گر دهند عمر، نیرزد
به لحظهای که کنم جان فدای حضرت هادی
به تیرگی نبری روی و راه خود نکنی گم
هدایت است به ظلّ لوای حضرت هادی
بخوان زیارت پر فیض جامعه که بری پی
به ارزش سخن دلربای حضرت هادی
مرا رضایت ابن الرّضا خوش است که دانم
بود رضای خدا در رضای حضرت هادی...
📝 #غلامرضا_سازگار
📗 #نخل_میثم
✅ @ShereHeyat
#امام_هادی علیهالسلام
#غزل
🔹أنتم شفعائی🔹
باران شدم از شوق پریدن به هوایت
شد کفتر بیگنبدِ تو، باز رهایت
ای صاحب آن جامعۀ پر شده از عشق!
خالیست چرا این همه در جامعه جایت؟
گفتی: «فَتَحَ اللهُ بِکُم» پنجره وا شد
گفتی: «و بِکُم یَختِم» و دل کرد هوایت
کی میرسد آن «اَشرَقَتِ الارض» به نورت
کی مست شود جامعه از جام دعایت
هر نیمهشب از ذکر تو روشن شده عالم
مَستاند ملائک همه از عطر عبایت
در بزم شراب آه! بگو مستِ خدایی
شاید متوکل کند اینگونه رهایت
رخصت بده یک لحظه که این پرده بیفتد
تا کاخ و ستونهاش بیفتند به پایت
وقتی که امامی و علی هم شده نامت
پیداست که در سامره شاه است، گدایت
یاد نجف افتادم و اشکم شده جاری
کو گنبد و گلدسته و ایوان طلایت؟
«اَنتم شُفَعائی» خبری بود که ما را
بُرد از دل شب تا سحری پشت صدایت
آه از تو چه پنهان... چه بگویم... فقط اکنون
دست من و دامان تو و لطف خدایت
📝 #قاسم_صرافان
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#عید_غدیر
#قصیده
🔹محفل ذکر علی🔹
پیام نور به لبهای پیک وحی خداست
بخوان سرود ولایت که عید اهل ولاست...
غدیر سید اعیاد و اشرف ایّام
غدیر خوبتر از عید روزه و اضحی است
غدیر سلسلهدار کمال دین تا حشر
غدیر آینهدار علی ولی الله است
غدیر عید همه عُمر با علی بودن
غدیر جشن نجات از عذاب روز جزاست
غدیر بر همه حق باوران تجلی حق
غدیر بر همه گمگشتگان چراغ هُداست
غدیر کعبۀ مقصود شیعه در عالم
غدیر جنت موعود خلق در دنیاست
غدیر حاصل تبلیغ انبیا همه عُمر
غدیر میوۀ توحید اولیا همه جا است
غدیر آینۀ لا اله الا هو
غدیر آیت سبحان ربی الاعلی است
غدیر هدیۀ نور از خدا به پیغمبر
غدیر نقش ولای علی به سینۀ ماست...
هنوز از دل تفتیدۀ غدیر بلند
صدای مدح علی با نوای روح فزاست
هنوز گوهر وصف علی بود در گوش
هنوز لعل لب مصطفی مدیحهسراست
هنوز لالۀ «اَکمَلتُ دینکُم» روید
هنوز طوطی «اَتمَمتُ نعمَتی» گویاست
هنوز خواجۀ لولاک را نداست بلند
که هر که را که پیمبر منم علی مولاست
چنانکه من همگان را به نفس اولایم
علی وصی من از نفس او به او اولاست
علی علیم و علی عالم و علی اعلم
علی ولی و علی والی و علی والاست...
علی مدرس جبریل در شناخت حق
علی معلم آدم به عَلَّمَ الاَسماست...
علی صراط و علی محشر و علی میزان
علی بهشت و علی کوثر و علی طوباست
علی چو شخص پیمبر هماره بیمانند
علی چو ذات الهی همیشه بیهمتاست...
علیست حق و، حقیقت به دور او گردد
علیست عدل و عدالت به خط او پویاست
علی، محمد و فرقان و نور و کوثر و قدر
علی، مُزمّل و یاسین و یوسف و طاهاست...
حدیث منزله را از نبی بگیر و به خلق
بگو مخالف هارون مخالف موساست
کسی که گفت «سلونی»، سزد امامت را
نه آنکسی که به «لولا»، به جهل خود گویاست
کسی که جای نبی خفت جانشین نبیست
نه آنکه راحتی جان خویش را میخواست...
کسی که بت شکند بر فراز دوش نبی
برای حفظ خلافت ز هر کسی اولاست...
صواب نیست صوابی که بیولای علیست
نماز نیست نمازی که بیعلی برپاست...
من و جدا شدن از مرتضی خدا نکند
که هر که گشت جدا از علی جدا ز خداست...
مگر نگفت نبی با هماند، «حق» و «علی»
اگر علی نبود در میانه، حق تنهاست
تمام قرآن در حمد و، حمد بسم الله
تمام بسمله در با، علی چو نقطۀ باست...
الا کسی که تو را از علی جدا کردند
پناهگاه تو در آفتاب حشر کجاست؟
مرا به روز قیامت به خُلد کاری نیست
بهشت من همه در صورت علی پیداست...
کجا امام توان یافتن چو شخص علی
که همکلام خداوند و همنشین گداست...
مرا بس است تولای چارده معصوم
که این ولایت، فوق تمام نعمتهاست
مگر نگفت پیمبر، کتاب و عترت من
امانتیست که پیوسته در میان شماست؟
مگر نگفت که این دو، ز هم جدا نشوند
اگر جدا ز یکی هر که شد ز هر دو جداست...
عبادت ثقلین است بسته بر ثقلین
که مهر طاعت هر بنده مهر آل عباست...
هنوز محفل ذکر علیست خاک غدیر
ولی چه سود به گوش کسی که ناشنواست
بگو که خصم شود منکر غدیر، چه باک
که آفتاب به هر سو نظر کنی پیداست...
📝 #غلامرضا_سازگار
📗 #نخل_میثم
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#عید_غدیر
#قصیده
🔹حقیقت اسلام🔹
غدیر، خاطری از گل شکفتهتر دارد
غدیر، یک چمن آلاله زیر پر دارد
غدیر، از سفر حجّة الوداع هنوز
هزار خاطرۀ ناب در نظر دارد
غدیر، چشم به راه حضور مهمانیست
که جان عاشق و چشم خدانگر دارد
چه میهمان عزیزی، که در مدینۀ وحی
غم هدایت و آزادی بشر دارد
غدیر گفت: خدایا چگونه اقیانوس
به سوی «برکۀ خم» نیّت سفر دارد؟...
غدیر، جلوۀ سینا به خود گرفته، مگر
از اتفاق شگفتآوری خبر دارد؟
غدیر دید، که یکصد هزار دل لرزید
دل است و صحبت دلبر در او اثر دارد
غدیر و صبر و سکوت نبی مسَلّم بود
که پردهدار حرم، بیم پردهدر دارد
در این مکاشفه، ناگاه دست غیب آمد
که از حقیقت اسلام پرده بردارد
امین وحی خدا گفت: یا رسول الله
بگو که شمس جمال تو یک قمر دارد
کنون که چلّهنشینان همسفر جمعاند
بگو که جامعه، حاجت به راهبر دارد
بگو به حکم صریح خدا علی مولاست
به هرکسی که ولای پیامبر دارد
عبادت دو جهان، ناز ضرب شصت علیست
بگو کدام جوانمرد، این هنر دارد
حدیث منزلتش را بخوان در این صحرا
تلاوت از لب تو لذّت دگر دارد
بگو به عارف و عامی مراقبت بکنند
از این نهال، که هم سایه، هم ثمر دارد
غدیر و آیۀ «یا اَیُّها الرَّسول» و علی
چه ارتباط عمیقی به یکدگر دارد
دلش رضا نشود جز به دوستی علی
«مگر کسی که دل از سنگ سختتر دارد»...
📝 #محمدجواد_غفورزاده
📗 #خورشید_کعبه
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🌟چرا عید غدیر از همهی اعیاد بالاتر است؟
🔻رهبرانقلاب: اینکه در بعضی از تعبیرات گفته شده است که عید غدیر عیداللهالاکبر و از همهی اعیاد بالاتر است، علّت این و وجه این چیست؟ خب، در قرآن کریم آیاتی هست که به غیر از مسئلهی غدیر به مسئلهی دیگری قابل تطبیق نیست.
🔹همین آیهی معروف «الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم فَلا تَخشَوهُم وَ اخشَونِ اَلیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دیناً» که در اوایل سورهی مائده است، با غیر مسئلهای در وزن و اهمّیّت و اندازهی مسئلهی غدیر، قابل تطبیق نیست.
🔹امروز روزی است که دشمنان -کفّار- از دین شما مأیوس شدند. چه چیزی مگر بر دین اضافه شد که دشمن را مأیوس کرد؟ ...این تعبیر دربارهی نماز، زکات و جهاد نیامده است.
🔺پس این یک قضیّهی دیگری غیر از احکام فرعی است. آن قضیّه چیست؟ قضیّهی رهبری جامعهی اسلامی؛ قضیّهی نظام حکومت و امامت در جامعهی اسلامی. ۹۵/۰۶/۳۰
🌹تا روز عيد غدير؛ انتشار مجموعه #روایت_غدیر
💻 @Khamenei_ir
#امام_علی علیهالسلام
#عید_غدیر
#قصیده
🔹دریا در غدیر🔹
چشمهها جوشید و جاری گشت دریا در غدیر
باغ عشق و آرزوها شد شکوفا در غدیر
فصل باران بود و رویش، فصل سبز زیستن
خنده، گل میکرد بر لبهای صحرا در غدیر
بود پیدا در زلال جاری تکبیرها
نقطۀ پایان عمر تشنگیها در غدیر
جبرئیل آمد که: بلِّغ یا محمّد! زانکه نیست
این تجلّی را مجال جلوه إلاّ در غدیر
رفت بالا از جهاز اشتران و خطبه خواند
خطبهای شورآفرین و شورافزا در غدیر
تا که بردارد پیمبر پرده از رازی بزرگ
کرد بیرون زآستین دست خدا را در غدیر
عرشیان، در اشتیاق خاکیان میسوختند
تا علی با دست احمد رفت بالا در غدیر
«گفت: هرکس را منم مولا، علی مولای اوست»
کرد گل، گلنغمۀ احمد چه زیبا در غدیر...
دستِ رد بر سینه اغیار میزد آشکار
«عادِ مَن عاداهِ» او افکند غوغا در غدیر
گاه بیعت بود و، بدعت پا به پای فتنهها
خیمه میزد در کنار آرزوها در غدیر
خشمهای شعلهور، پژواک کینِ جاهلی
خطِّ سیر خود جدا کرد آشکارا در غدیر...
یاد دارید ای قیامت قامتان! مولا علی
از قیام خود قیامت کرد برپا در غدیر؟!
کهکشان در کهکشان، اشراق بود و روشنی
از طلوع آفتابِ عالمآرا، در غدیر
طور بود و نور بود و کشف و اشراق و شهود
شد بهشت آرزوها آشکارا در غدیر
لَنْ تَرانی گو، ترانی گوی شد تا جلوه کرد
با تماشاییترین تصویر، مولا در غدیر...
📝 #محمدعلی_مجاهدی
📗 #در_سایهسار_خورشید
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#عید_غدیر
#قصیده
🔹امیر عشق🔹
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟
صدای کیست که اینگونه روشن و گیراست؟
که بود و کیست که از این مسیر میآید؟
چه گفته است مگر جبرئیل با احمد؟
صدای کاتب و کلک دبیر میآید
خبر به روشنی روز در فضا پیچید
خبر دهید: کسی دستگیر میآید
کسی بزرگتر از آسمان و هرچه در اوست
به دستگیری طفل صغیر میآید
علی به جای محمد به انتخاب خدا
خبر دهید: بشیری نذیر میآید
کسی به سختی سوهان، به سختی صخره
کسی به نرمی موج حریر میآید
کسی که مثل کسی نیست، مثل او تنهاست
کسی شبیه خودش، بینظیر میآید
خبر دهید که: دریا به چشمه خواهد ریخت
خبر دهید به یاران: غدیر میآید
به سالکان طریق شرافت و شمشیر
خبر دهید که از راه، پیر میآید
خبر دهید به یاران: دوباره از بیشه
صدای زندۀ یک شرزه شیر میآید
خُم غدیر به دوش از کرانهها، مردی
به آبیاریِ خاکِ کویر میآید
کسی دوباره به پای یتیم میسوزد
کسی دوباره سراغ فقیر میآید
کسی حماسهتر از این حماسههای سبُک
کسی که مرگ به چشمش حقیر، میآید
غدیر آمد و من خواب دیدهام دیشب
کسی سراغ منِ گوشهگیر میآید
کسی به کلبۀ شاعر، به کلبۀ درویش
به دیدهبوسیِ عید غدیر میآید
شبیهِ چشمه کسی جاری و تپنده، کسی
شبیهِ آینه روشنضمیر میآید
علی همیشه بزرگ است در تمام فصول
امیر عشق همیشه امیر میآید
به سربلندی او هر که معترف نشود
به هر کجا که رَوَد سر به زیر میآید
شبیه آیۀ قرآن نمیتوان آورد
کجا شبیه به این مرد، گیر میآید؟
مگر ندیدهای آن اتفاق روشن را؟
به این محلّه خبرها چه دیر میآید!
بیا که منکر مولا اگر چه آزاد است
به عرصهگاه قیامت، اسیر میآید
بیا که منکِر مولا اگر چه پخته، ولی
هنوز از دهنش بوی شیر میآید
علی همیشه بزرگ است در تمام فصول
امیرِ عشق همیشه امیر میآید
📝 #مرتضی_امیری_اسفندقه
📗 #ستایشگران_خورشید
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#عید_غدیر
#غزل_مثنوی
🔹عشق ولی الله است🔹
قصه را زودتر ای کاش بیان میکردم
قصه زیباتر از آن شد که گمان میکردم
برکهای رود شد و موج شد و دریا شد
با جهاز شتران کوه اُحُد برپا شد
و از آن آینه با آینه بالا میرفت
دست در دست خودش یکتنه بالا میرفت
تا که بعثت به تکامل برسد آهسته
پیش چشم همه از دامنه بالا میرفت
تا شهادت بدهد عشق ولی الله است
پله در پله از آن مأذنه بالا میرفت
پیش چشم همه دست پسر بنت اسد
بین دست پسر آمنه بالا میرفت
گفت: اینبار به پایان سفر میگویم
بارها گفتهام و بار دگر میگویم
راز خلقت همه پنهان شده در عین علیست
کهکشانها نخی از وصلۀ نعلین علیست
گفت ساقیِ من این مرد و سبویم دستش
بگذارید که یک شمه بگویم؛ دستش ـ
هر چه در عالم بالاست تصرف کرده
شب معراج به من سیب تعارف کرده
گفتنیها همگی گفته شد آنجا اما
واژه در واژه شنیدند صدا را اما
سوخت در آتش و بر آتش خود دامن زد
آنکه فهمید و خودش را به نفهمیدن زد
میرود قصۀ ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق میخورد آرام آرام...
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
📗 #تحیر
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#عید_غدیر
#مثنوی
🔹صراط المستقیم🔹
دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد
دستهایت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت:
مؤمنین! یک لحظه اینجا یک تبسم کرد و گفت:
خوب میدانید در دستانم اینک دست کیست؟
نام او عشق است، آری میشناسیدش: علیست
من اگر بر جنگجویان عرب غالب شدم
با مددهای علی بن ابیطالب شدم
در حُنین و خیبر و بدر و اُحُد گفتم: علی
تا مبارز خواست «عمرو عبدود» گفتم: علی
در حرا گفتم: علی، شب با خدا گفتم: علی
تا پیام آمد بخوان «یا مصطفی»! گفتم: علی...
مستجار کعبه را دیدم، اگر مُحرِم شدم
با «یدُ الله» آمدم تا «فوقِ اَیدیهِم» شدم
تا که ساقی اوست سرمستند «اصحابُ الیمین»
وجه باقی اوست، «اِنّی لا اُحبُّ الآفِلین»
دست او در دست من، یا دست من در دست اوست
ساقی پیغمبران شد یا دل من مست اوست
یکصد و بیست و چهار آیینه با هر یک هزار
ساغر آوردند و او پر کرد با چشمی خمار
آخرین پیغمبر دلدادهام در کیش او
فکر میکردم که من عاشقترینم پیش او...
بعد از این سنگ محک، دیگر ترازوی علیست
ریسمان رستگاری، تار گیسوی علیست
من نبیاَم در کنارم یک «نبأ» دارم «عظیم»
طالبان «اِهدنا» این هم «صراط المستقیم»
چهرهاش تفسیر «نور» و شانههایش «مُحکمات»
خلوتش «والطور» و شور مرکبش «والعادیات»
هر خط قرآنِ من، توصیفی از سیمای اوست
هرکه من مولای اویم، این علی مولای اوست
📝 #قاسم_صرافان
📗 #حیدرانه
✅ @ShereHeyat