eitaa logo
شعر انقلاب
2.8هزار دنبال‌کننده
549 عکس
175 ویدیو
2 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
خادم حرم در گوش دلت نوای چاووش حسین خوش‌عاقبتی مزد سیه‌پوش حسین برگرد و بگو چگونه ما هم برسیم از خادمی حرم به آغوش حسین ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
حبیب حرم در ماه حسین پاک و طاهر شد و رفت در خیمۀ عباس جواهر شد و رفت آغوش حسین بن علی باز که شد این مرد حبیب بن مظاهر شد و رفت ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
ای بادۀ جهل کرده سرمست، تو را جز باد بگو چه مانده در دست، تو را با اسلحۀ پُر این‌چنین جار نکش جاروکش این حرم حریف است تو را ✍🏻 🇮🇷 @Shere_Enghelab
امضا تو خادمی و به این حرم، حسّاسی از خون تو، می‌وزد چه عطرِ یاسی! در روضه، شهادتت شد امضا، وقتی دیدند غلامِ حضرتِ عباسی ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
لالۀ چلچراغ یکبار دگر نشست داغی بر داغ از لالۀ چلچراغ روشن شده باغ از عرش به فرش، ریسۀ سرخ بکش ای باغ شهید داده، ای شاهچراغ ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شهید عشق اندوه من یک شعر بی‌پایان غمبار است هر بیت آن از خون دشتی لاله سرشار است نجوای لب‌هایی عطش‌نوش از حرم پیچید باید شهادت خواست آری مرگ بسیار است گلدسته هم می‌دید همراه کبوترها زخم عمیقی بر تن آن روح تب‌دار است در روزگار شبهه، در قحطی ایمان دید عصیان به دستش تیر دارد، فکر رگبار است وقتی شهید عشق می‌شد در حرم تنها می‌دید راه دوست راهی سهل و دشوار است آن راه پایانش شهادت بود و می‌فهمید شیرین‌ترین لحظه برای وصل دلدار است ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شوق پرواز شوق پرواز در دل ما بود تا دم مرگ یک نفس ماندیم همه در راه آسمان بودند من و یک عده در قفس ماندیم قسمت آسمانیان پرواز قسمت ما اسارت و ماندن با نگاهی که غرق حسرت بود چقدر داد می‌زدم: من! من! ما اسیر و غریب، اما نه پادگان در اسارت ما بود گاه باید نرفت و باقی ماند در ته دره بود و بالا بود اَلرَّمادی و سامرا، بغداد هر کجا بود با خدا بودیم هر نسیم عطر آشنایی داشت شکر، نزدیک کربلا بودیم این اسارت هنوز هم باقی‌ست همه غافل از این که ما هستیم کوچه‌ها محو در فراموشی‌ست باز مثل غریبه‌ها هستیم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
ای انتظار شهیدان الشام...الشام...الشام... غربت‌شمار شهیدان اندوه... اندوه... اندوه... ای شام تار شهیدان می‌خواهم ای شام نیلی! آنقدر آتش بگریم تا عاقبت گم شوم گم، گم در غبار شهیدان می‌خواهم آن‌سان بگریم تا در تَف خون بپیچد پژواک فریادهای دنباله‌دار شهیدان هیهات هیهات هیهات: بانگ اناالحقّ عشق است هیهات‌گو می‌روم من تا پای دار شهیدان ای عشق آلوده دامن! شاید شفیع تو باشم گر روز محشر برآرم سر از تبار شهیدان جان بر لب آمد کجایی؟ ای خون‌بهای من و عشق! الغوث الغوث الغوث ای انتظار شهیدان ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
حج ناتمام آورده است بوی تو را کاروان به شام پیچیده عطر واعطشای تو در مشام... هفتاد و یک ستاره که بر نیزه رفته‌اند، صف بسته‌اند پشت سر تو به احترام... تو مرگ را به سُخره گرفتی و دیگران دلخوش به دینِ بی‌خطرند و مقام و نام طولی نمی‌کشد که جهان بشنود که نیست حجّی قبول‌تر ز همین حجّ ناتمام آن‌قدر دور نیست که دستی به انتقام تیغ تو را دوباره برون آرَد از نیام ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
مسافر من خورشید به خون نشسته‌ام، آه! رسید آهِ منِ دلشکسته تا ماه رسید ای عمّه! کمک کن که ز جا برخیزم انگار مسافر من از راه رسید! ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
معزّ المؤمنین سیاست داشت، اما مثل حیدر بود در میدان که تیغ تیز میدان می‌دهد سَیّاس را برهان سراسر عزت و فتح است و باطل کردن نیرنگ اگر هم بسته باشد مجتبی با دشمنش پیمان.. حسن تنها نه در منزل اسیر حیلۀ زن بود که بین لشکر خود بود تنها بین نامردان حسن البته تنها نیست وقتی در کنار او حسین و زینبش هستند با عباس یک گردان به بازو حرز حیدر، بر سرش عمامۀ احمد به روی لب همیشه ذکر مادر داشت تا پایان بپرس از کوچه‌ها بعد از علی‌بن‌ابی‌طالب کدامین شانه در تاریکی شب می‌بَرَد اَنبان؟ کسی که گرد فرشش را تبرک می‌برد جبریل نشسته با موالی روی خاک و خورده آب و نان مُعزّ المؤمنین است او بپرس از مردم نجران کریم اهل‌بیت است او بپرس از سورۀ انسان.. ✍🏻 🏷 علیه‌السلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
سلمان بیا باران شو و جاری شو و بردار سدها را به پیکارِ «نخواهد شد» بیاور «می‌شود»ها را ببین، کورُش هم اینجا خواب بیداری نمی‌بیند به سوی زندگی بشتاب و بگذار این جسدها را تو را بانگ بلال از دور سوی خویش می‌خواند برای خسروان بگذار لحن باربدها را صدای روشنی می‌آید از ژرفای نخلستان‌ سبد بردار پر کن از مناجاتش سبدها را غریبی در دیار خویشتن‌؟ مهمان شهری شو که «اهل بیت‌» می‌خوانند آنجا نابلدها را کرامت را ببین‌، پیغمبران شهر دانایی‌ به تدبیر تو می‌بندند راه عبدودها را ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab