eitaa logo
شعر انقلاب
2.5هزار دنبال‌کننده
480 عکس
146 ویدیو
2 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
چادر خونین نشسته است به خون چادر سیاه و سپیدت رسیده اول پاییز، صبح روشن عيدت نشسته بودی و چشمت به بارگاه زلالی... زلال مثل همان اشک‌های سرخ و سپیدت و غرق درددلی ساده بود دخترک تو... رسید پیک شهادت و بی‌حساب خریدت زن شهید! زن زندگی! چه آخر خیری! تمام معنی آزادی است وصف شهیدت سلام من به تو! امشب بهشت منتظر توست بهای چادر خونین توست صبح امیدت ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شکوه چادری خون‌آلود جز عطر خدای من در این وادی نیست حال دل بی‌قرار من عادی نیست با چادر خود زنده و آزاد شدی این معنی زن، زندگی، آزادی نیست؟ خون تو به چادر اثری دیگر داد بانوی حجاب! خانه‌ات باد آباد! آهنگ شکوه چادری خون‌آلود از شاهچراغ رفته تا گوهرشاد با زخم، حجاب هم شهادت داده‌ست این چادر مشکی کفن آزاده‌ست تازه شده باز داغ، ای شاهچراغ! این حادثه یادآور گوهرشاد است خون است دلم اگرچه بی حد و حساب شد نقشۀ دشمن خدا نقش برآب گفتی که چرا حرم؟ نگفته پیداست کابوس حرامیان حجاب است، حجاب ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
به کدامین گناه؟ بی‌خبر، بی‌پناه، کشته شدند به کدامین گناه کشته شدند؟ همه پروانه‌های شاه‌چراغ دور آن شعله، آه! کشته شدند.. عاشقان نماز شام حرم غرق در نور ماه کشته شدند لحظۀ گفتن تشهّد بود وسط «لا اله...» کشته شدند زیر چادرنمازهای سفید گیسوان سیاه کشته شدند کودکان و عروسکان آنجا به کدامین گناه کشته شدند؟ ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
چادر تو بالاتر از اهتزازها چادر تو این پرچم زینب است یا چادر تو اینجا قضیه درست برعکس شده ایوان متبرک شده با چادر تو ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شهادت‌نامه ز خون پاک مردم، دامن خاک حرم تر شد چه گل‌ها در امانِ بارگاه شاه، پرپر شد.. کجایی صاحب دنیا که این زخم ترک خورده دهان وا کرده و صحن حرم صحرای محشر شد.. غمی در سینه‌ی ما بود، عشق آمد دوایش کرد فراق کربلا را یک شهادت‌نامه معبر شد برای خواهرم یا خواهرت یا خواهران ما دو کودک بر زمین غلتان، به خون آغشته مادر شد برای مادر و کودک، که عشق‌ آوردشان آنجا به جای آن همه هشتگ که در دنیا مکرّر شد بخوان از آن زنی که در زیارت خون پاکش ریخت برای دخترش که در حرم پر زد، کبوتر شد کبوترهای ایران را بدون بال می‌خواهند برای بغض دیرینه پر پرواز پرپر شد چرا حالا که جان داده، کسی از «زن» نمی‌گوید؟ چه شد فریاد «آزادی»؟ جهان هم لال، هم کر شد! دریغا نطفه‌ی آشوب را با نام «زن» می‌کاشت شعار زندگی، آزادی‌اش آبستن شر شد نمی‌بیند که از جای گلوله نور می‌بارد نمی‌داند که از خون شهیدان خاکمان زر شد شهادت در دفاعِ از حرم‌ها آبروی ماست حلب، شیراز، مکه، قدس... هرجا که مقدر شد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
پرواز اگر چه داغ دیده قلب میهن و افتاده خزان بر جان گلشن میان گیسوان رفته بر باد خوشا با چادر خونین پریدن ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
چه غم از کشته شدن؟ هم زندگی، آزادی و زن را بلد است هم عزت و ایمان و وطن را بلد است ما را چه غم از کشته شدن؟ پس بکشید ما چادرمان کفن شدن را بلد است ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
معنا شد... با رمز حجاب، غائله برپا شد تا پای ضریح، پای دشمن وا شد با پیکر غرق خون بانوی شهید آزادی و زندگیِ زن معنا شد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
من مادر آرتینم زنی دیدم آن‌روز از غصه سرشار که می‌گفت من مادر آرتینم و می‌گفت من با همین چادر خود چنان کوه در سنگر حفظ دینم من از نسل «دَباغ»هایم در این خاک اگر خصم را سیلی آتشینم رسیده‌ست تا آسمان شاخ و برگم ولی ریشۀ محکمی در زمینم بمیرم من ای کاش و هرگز نبینم که در آتش شک بسوزد یقینم خوشا من که چون مادران شهیدان ز چادرشب خود ستاره بچینم ببین در دلم غیرت زینبی را که من تازه برگشته از اربعینم مگر من بمیرم که صد پاره گردد به دست چنین گرگ‌ها سرزمینم ✍🏻 * خانم طاهره دباغ مبارز انقلابی، محافظ امام و رزمنده دفاع مقدس و از بیانگذاران سپاه و نماینده مجلس. 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
چادرِ حیا سروی بلند قامت و در هیبت زنم دشمن گرفته اَره به قصد بریدنم من دختر قبیله «سردار مریمم» خون نیست، غیرت است که جاری‌ست در تنم پرواز کرده‌اند و به معراج رفته‌اند صدها هزار قُمری عاشق ز دامنم با شالی از بهار که روی سر من است یک باغ با شکوه پر از یاس و سوسنم با چادر حیا و عفافم میان شهر خاری درست در وسط چشم دشمنم ایرانی‌ام که لایق گردن‌فرازی‌ام با پرچمی که حلقه شده دور گردنم من «زینب کُمایی‌ام» آن دختر غیور چون کوه استوارم و چون چشمه روشنم «ناهید فاتحی‌ام» و با دست بسته هم در گیر و دار معرکه گُردی تهمتنم ای دشمن فلک‌زده! یک روز ناگزیر گور تو را به دست «فرنگیس» می‌کنم زن، زندگی، شهادت... یک روز می‌رسم من هم به خیل پاک شهیدان میهنم ✍🏻 ـ «بی‌بی مریم بختیاری» معروف به سردار مریم بختیاری یکی از زنان غیور ایران در دوره قاجار است که از سرمایه مادی و معنوی خانواده‌اش استفاده می‌کند و یک هنگ نظامی بختیاری تشکیل می‌دهد برای مبارزه با اشغال‌گران روسی و انگلیسی در خلال جنگ جهانی اول. ـ «زینب کمایی» دختر محجبه آبادانی که هنگام باز گشت از مسجد به دست منافقین کوردل ربوده شد و با چادری که بر سر داشت او را خفه کردند و پیکر بی‌جانش پس از سه روز پیدا شد و با پیکر سیصد و شصت تن از شهدای عملیات فتح المبین در اصفهان تشییع و به خاک سپرده شد. ـ «ناهید فاتحی» دختر محجبه کرد اهل سنندج که هنگام بازگشت از درمانگاه توسط منافقین کوموله ربوده شد. منافقین موهای ناهید را تراشیدند و ناخن‌هایش را کشیدند، اما چون ناهید حاضر به توهین به امام خمینی و انقلاب نشد، سرانجام بعد از یازده ماه اسارت او را در روستایی در کردستان زنده به گور کردند. ـ «فرنگیس» بانویی شجاع اهل گیلان غرب که برای تهیه آذوقه به روستای پدری می‌رود ولی پس از مواجهه با افسر متجاوز عراقی، تبری برداشته و افسر عراقی را از پای در می‌آورد و با شجاعت افسری دیگر را اسیر می‌کند و تحویل نیروهای سپاه می‌دهد. 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
«هزار صبح روشن» صحنه‌های آشنا چادری که بوی خون گرفته است در حریم امن آسمان وضو گرفته است در هجوم چشم‌های بی‌حیا صحنه‌های آشنا باز هم صدای کودکان دور زخم‌های داغ کشتگان... فرشتگان اشک‌های بی‌صدا صحنه‌های آشنا زبان دریدگان حق زن، دوباره لال و خون چادر عزیز من حلال و یک شهادت بهشتی زلال شهادت خدا شهادت خدا به زندگی به اعتلای زن، به عزت حجاب به غیرت فداییان انقلاب به تا ابد پرندگی به انقلاب ما شب است اشک‌های من گلوله‌های سربی‌اند که می‌کشند سوت مرگ ننگ را برایتان شما که بوی مرگ می‌دهد صدایتان شما که لال، قصه را فقط نگاه می‌کنید و با سکوت و حرف خود به امر ناخدایتان فقط گناه می‌کنید که مرگ بر خدایتان صبور باش زندگی که ما هنوز زنده‌ایم و تا همیشه تا تمام آسمان پرنده‌ایم صبور باش زندگی که زن، زن عفیف راستگو همان زن است همان زنی که چادرش هزار صبح روشن است صبور باش زندگی که روشن است آفتاب ما ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
زن، زندگی، شهادت... سروی بلندقامت و در هیبت زنم دشمن تبر گرفته به قصد بریدنم من دختر قبیلۀ «سردار مریمم» خون نیست، غیرت است که جاری‌ست در تنم پرواز کرده‌اند و به معراج رفته‌اند صدها هزار قُمری عاشق ز دامنم شالی پر از شکوفه و گل بر سر من است باغی پر از محمدی و یاس و سوسنم با چادر حیا و عفافم میان شهر خاری درست در وسط چشم دشمنم ایرانی‌ام که لایق گردن‌فرازی‌ام با پرچمی که حلقه شده دور گردنم من «زینب کُمایی‌ام» آن دختر غیور چون کوه استوارم و چون چشمه روشنم «ناهید فاتحی‌ام» و با دست بسته هم در گیر و دار معرکه گُردی تهمتنم مثل نسیبه کوه غمم... دشمنم ولی هرگز ندیده شِکوِه و فریاد و شیونم ای دشمن فلک‌زده! یک روز با تبر گور تو را به دست «فرنگیس» می‌کَنَم زن، زندگی، شهادت... یک روز می‌رسم من هم به خیل پاک شهیدان میهنم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab