eitaa logo
شعر انقلاب
2.7هزار دنبال‌کننده
547 عکس
176 ویدیو
2 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
به رسم شهیدان بیا عاشقی را رعایت کنیم ز یاران عاشق حکایت کنیم از آن‌ها که خونین سفر کرده‌اند سفر بر مدار خطر کرده‌اند از آن‌ها که خورشیدِ فریادشان دمید از گلوی سحرزادشان... حکایت کنیم از تباری شگفت که کوبید در هم، حصاری شگفت از آن‌ها که پیمانۀ «لا» زدند دل عاشقی را به دریا زدند... هلا منکر جان و جانان ما بزن زخم انکار بر جان ما... بزن زخم، این مرهم عاشق است که بی‌زخم مردن غم عاشق است بیار آتش کینه نمرودوار خلیلیم! ما را به آتش سپار... در این عرصه با یار بودن خوش است به رسم شهیدان سرودن خوش است بیا در خدا خویش را گم کنیم به رسم شهیدان تکلّم کنیم مگو سوخت جان من از فرط عشق خموشی‌ست هان! اولین شرط عشق بیا اولین شرط را تن دهیم بیا تن به از خود گذشتن دهیم ببین لاله‌هایی که در باغ ماست خموش‌اند و فریادشان تا خداست چو فریاد با حلق جان می‌کشند تن از خاک تا لامکان می‌کشند سزد عاشقان را در این روزگار سکوتی از این گونه فریادوار بیا با گل لاله بیعت کنیم که آلاله‌ها را حمایت کنیم حمایت ز گل‌ها، گل افشاندن است هم‌آواز با باغبان خواندن است ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
كوچه‌باغ آسمان شروع قصه با يک باغ پرپر دلی جامانده و داغی مكرّر هوای شروه، دلتنگی، دوبیتی هوای گریه‌های كنج سنگر :: هوای كوچ با فوج پرستو كجا اين دل كجا فوج پرستو شكسته، خسته، پربسته دل من سبكبال و رها فوج پرستو :: به دل‌ها، گرچه داغ آسمان بود منوّر چلچراغ آسمان بود براى سينه‌سرخان، كنج سنگر مسير كوچه‌باغ آسمان بود ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
چارشنبه‌سوری شب، شب چارشنبه‌سوری بود در هر خانه آتشی روشن شهر، کوچه به کوچه‌اش شده بود به نگاه سیاوشی روشن پدرم شمع نیمه‌سوزی بود ناگهان با صدای فشفشه‌ای زوزۀ توپ در سرش پیچید باز تا هفت کوچه آن‌ورتر ضجّه‌های مکرّرش پیچید موج افتاده بود روی موج داد می‌زد که در محاصره‌ایم آن سوی خاکریز ناپیداست غوطه‌ور در میان خون شده‌ایم زیر رگبار دشمن از چپ و راست سر به دیوار بس که می‌کوبید با تمام وجود حس کرده است بارها جنگ پرمخاطره را یا علی گفت، از زمین برخاست رفت تا بشکند محاصره را بچه‌های محلّه دورش را... قهرمانانه دل به دریا زد هرچه را داشت بر زمین انداخت تا نفس‌های آخرش جنگید بعد خود را به روی مین انداخت روی آسفالت دست و پا می‌زد یافتم جسم نیمه‌جانش را روی زانوی مادرم در خون قهرمانانه سر برون آورد باز هم در مصاف خنجر، خون عشق با او سر جنون دارد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
موشک کاغذی موشک کاغذی بلند شد و پدرم را به اشتباه انداخت پدرم داد زد: هواپيما بمب روی قرارگاه انداخت پدر از روی صندلی افتاد پا شد و گفت يا علی، افتاد سقف با بمب اوّلی افتاد او به بالا سرش نگاه انداخت تانک از روی صندلی رد شد شيشۀ عينکم ترک برداشت يک نفر اسلحه به دستم داد طرفم چفيه و کلاه انداخت خاکريز از اتاق خواب گذشت من و او سينه‌خيز می‌رفتيم او به‌جز عکس خانوادگی‌اش هرچه برداشت بين راه انداخت :: به خودم تا که آمدم ديدم پدرم روی دست‌هايم بود يک نفر دوربين به دست آمد آخرين عکس را سياه انداخت موشک آرام روی تخت افتاد زنی از بين چند دست لباس يونيفرم پلنگی او را توی ايوان جلوی ماه انداخت ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
عید آوردند خبر رسیده دوباره شهید آوردند چقدر لالۀ سرخ و سپید آوردند کنار این همه قحطی، میان این همه غم خبر رسیده که موج امید آوردند پر از شکوفه شده این جهان خالی باز که بعد از آن همه اسفند، عید آوردند قسم به دامن پاک زنان این صحرا قسم به عشق که نسلی جدید آوردند اگرچه خود غزلی عاشقانه و نابند ولی حماسه و قدرت پدید آوردند زنان خون جگر خورده پای این بستان که میوۀ دل خود را نوید آوردند به رغم آن همه آفت که باغمان دیده است چقدر خوب که نسلی شهید آوردند ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
چه می‌دیدی؟ بگو با من که در آن روز و در آنجا چه می‌دیدی؟ شهید من! میان تیر و ترکش‌ها چه می‌دیدی؟ همان‌جایی که می‌گفتی بیا احمد، بیا احمد روایت کن که در آن صحنۀ زیبا چه می‌دیدی؟ نسیم رحمت آنجایی که پس زد پردۀ دنیا بگو آن لحظه‌ها در عالم بالا چه می‌دیدی؟ در آن گودال و آن صحرا، میان آتش و خون‌ها به غیر از صحنه‌های سرخ عاشورا چه می‌دیدی؟ چه می‌دیدی که رفتن را به ماندن‌ها نمی‌دادی پس از آن روزها در طالع فردا چه می‌دیدی؟ بگو، دیروز از آن بالا بلندی‌های معبرها از این آشفته حال و روزهای ما چه می‌دیدی؟ شهید من! شهید من! که هم‌آغوش امواجی بگو در بی‌کرانی‌های آن دریا، چه می‌دیدی؟ ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
14.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نسیم رحمت آنجایی که پس زد پردۀ دنیا بگو آن لحظه‌ها در عالم بالا چه می‌دیدی؟ ✍🏻 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از KHAMENEI.IR
50.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نماهنگ | سرودی برای حلبچه 🔺 رسانه KHAMENEI.IR در سالروز بمباران شیمیایی شهر حلبچه توسط رژیم بعث در ۲۵ اسفند ۱۳۶۶، فیلمی از سفر استانی آیت‌الله خامنه‌ای به کردستان در دوران ریاست جمهوری و اجرای سرود جمعی از دانش‌آموزان کُرد درباره‌ی بمباران شیمیایی و کشتار مردم مظلوم حلبچه را منتشر میکند. 💻 Farsi.Khamenei.ir
فرصت پرواز چرا دیگر نمی‌لرزد دل من؟ چرا کم عشق می‌ورزد دل من؟ شهیدان! شرمسارم، فکر کردم به مشتی خاک می‌ارزد دل من :: نمی‌ارزد به مشتی خاک، حتی به مقداری خس و خاشاک حتی دل من سنگ می‌میرد مبادا بماند چشم من نمناک حتی :: غم خود را به مردم می‌فروشد به رنگی از تبسم می‌فروشد دل من، فرصت پرواز خود را به مشتی آب و گندم می‌فروشد :: دل من اهل شیون بود یا نه؟ سزاوار شکستن بود یا نه؟ به جای دل، پرستوی غریبی میان سینۀ من بود یا نه؟ :: نگاهم کی غریب و بی‌وطن شد؟ دلم کی لالۀ خونین بدن شد؟ سر از آوازهایم کی بریدند؟ گلویم کی شهید بی‌کفن شد؟ ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از 🚩 هی هات | جهاندار
🌷 ای عکس شهیدی که رویت خاک نشسته ای سخت‌ترین لحظه‌ی این خانه‌تکانی... @mehdi_jahandar
کرامت بهار آه می‌کشم تو را با تمام انتظار پر شکوفه کن مرا، ای کرامت بهار در رهت به انتظار، صف به صف نشسته‌اند کاروانی از شهید، کاروانی از بهار ای بهار مهربان، در مسیر کاروان گل بپاش و گل بپاش، گل بکار و گل بکار بر سرم نمی‌کشی دست مهر اگر، مَکش تشنۀ محبت‌اند لاله‌های داغدار دسته‌دسته گم شدند سهره‌های بی‌نشان تشنه‌تشنه سوختند، نخل‌های روزه‌دار می‌رسد بهار و من بی‌شکوفه‌ام هنوز آفتاب من بتاب، مهربان من ببار! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
12.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 دنبال شهادت همۀ عمر دویدی گفتی که در این عالم خاکی خبری نیست... 📹 دعای در جشن تولد ۵۶ سالگی 🗓 یکم فروردین سال‌روز تولد سردار دل‌ها 🇮🇷 @Shere_Enghelab