عطر نفسات میرسد از آن سوی گوشی
حیف است که پیراهن گلدار نپوشی
دریایی و امواج تنت خیرهکنندهست
حق داری اگر گاهگداری بخروشی
تو رد شدی و مست شدند آدم و عالم
کی باز شده دکهی مشروبفروشی؟
هر کس که تو را دیده در این شهر، کشیدهست
یک عمر فقط دردسر خانهبهدوشی
نام نرسیدن شده در مسلک ما: عشق
در کشور ما باب شده خامفروشی!
لبسوزترین چای جهان بودم و هربار
تو دیر رسیدی که مرا سرد بنوشی!
هرچند قرار است نباشم و نبینم
در مجلس امشب نکند ساده بپوشی!
#پیمان_سلیمانی
#عاشقانه ❤️
أنت أجمل شيء ینبض بقلبي کل ليلة
«تو قشنگترین چیزی هستی که هر شب در قلبم میتپد»
#محمود_درویش
شبتون بخیر 🌙🌃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺سلام صبح تون بخیر🌺
🌸الـهـی که امروزتون
🌺پرباشـه از خبرای خوش
🌸پر باشه از پـیام های
🌺زیبـای عشق و محبت
🌸الـهـی خـدا هر لحظه
🌺حواسش بهتون باشه
بسته را چون می بری قاصد، زبانی هم بگو:
بسته را آهسته بگشا...
"دل در آن پیچیده ام..."
#کلیم_کاشانی
هشیار سری،
کز میِ سودای تو مست است
آباد دلی، کز غم دلدار خراب است!
#سلمان_ساوجی🌿
وقتی ميان همهمه ها بی صدا شدی
يعنی به عشق و دردسرش مبتلا شدی
مَنعم مكن ز گريه كه اين گريهی غم است
تو اشك شوق بودی و از من جدا شدی
با رفتنت اگرچه كنار آمدم ولی
با دشمنم چگونه ؟ كجا آشنا شدی؟
دنيا هميشه دار مكافات بوده است
من بی وفا قبول، تو هم بی وفا شدی
ای بغض مانده كنج گلويم چه كردهای
همچون صدف دهان كه گشودم رها شدی
پيراهنت شبيه دعا بر تن من است
خيلی عجيب نيست برايم خدا شدی
#سعید_شیروانی
#سه_گانی:
عدهای که مردهاند،
تا همیشه تازهاند؛
عدهای نمرده هم جنازهاند.
#علیرضا_فولادی
من شما را بی اینکه امیدی داشته باشم، دوست میدارم...🙂❤️
📚 از #کتاب قمارباز | نوشتهی #فئودور_داستایوفسکی
روز که ندیدمت
در این خیابان هم که نبودی
کسی هم که شبیهِ تو نبود
شاید شبی دیگر...
در خیابانی دیگر...
قلبِ من هم بارِ دیگری تپید...
#الهه_نوروزی
لشکر چه کشی بهر شکستِ صفِ دلها...؟؟!
کافی بُوَد از زلفِ تو یک "تار شکسته..."
#طالب_آملی
گاهی یه حرفهایی رو نمیشه زد
یه اشکایی رو نمیشه ریخت
مثل جایی که هوشنگ ابتهاج میگه:
سالها ناگفته ماند این شرح درد،سالها!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام دوست خوبم
امروزت پر از نور و رحمت الهی باشه ☀️❄️
صبحتون بخیر☀️
آسمان، آبیتر،
آب آبیتر.
من در ایوانم، رعنا سر حوض.
رخت میشوید رعنا.
برگها میریزد.
مادرم صبحی میگفت: موسم دلگیری است.
من به او گفتم: زندگانی سیبی است، گاز باید زد با پوست.
زن همسایه در پنجرهاش، تور میبافد، میخواند.
من ودا میخوانم، گاهی نیز
طرح میریزم سنگی، مرغی، ابری.
آفتابی یکدست.
سارها آمدهاند.
تازه لادنها پیدا شدهاند.
من اناری را، میکنم دانه، به دل میگویم:
خوب بود این مردم، دانههای دلشان پیدا بود.
میپرد در چشمم آب انار: اشک میریزم.
مادرم میخندد.
رعنا هم.
#سهراب_سپهری🍃
گُلِ محمدیِ من
مَپرس حالِ مرا؛
به غم دُچار چنانم
که غم دُچارِ من است
#فاضلنظری
یه دوستی داشتم مدام مریض بود، با هیچی حال نمیکرد، دکتر بهش گفت عاشق شو خوب میشی، رفت عاشق شد
الان تیمارستان بستریه:)))
🚶♂😐
یه جا هم #سعدی ذوقش رو
در مورد معشوقش اینجوری بیان میکنه :
من در بیانِ وصفِ تو حیران بماندهام
حدیست حُسن را و تو از حد گذشتهای...