دو خوانش غزل ۳۱۳ حافظ.mp3
4.2M
غزل شمارهٔ ۳۱۳
بازآی ساقیا که هواخواه خدمتم
مشتاق بندگی و دعاگوی دولتم
زان جا که فیض جام سعادت فروغ توست
بیرون شدن نمای ز ظلمات حیرتم
هر چند غرق بحر گناهم ز صد جهت
چون آشنای عشق شدم ز اهل رحمتم
عیبم مکن به رندی و بدنامی ای حکیم
کاین بود سرنوشت ز دیوان قسمتم
می خور که عاشقی نه به کسب است و اختیار
این موهبت رسید ز میراث فطرتم
من کز وطن سفر نگزیدم به عمر خویش
در عشق دیدن تو هواخواه غربتم
دریا و کوه در ره و من خسته و ضعیف
ای خضر پی خجسته مدد کن به همتم
دورم به صورت از در دولتسرای دوست
لیکن به جان و دل ز مقیمان حضرتم
حافظ به پیش چشم تو خواهد سپرد جان
در این خیالم ار بدهد عمر فرصتم
#حافظ_خوانی
#استاد_آهی
#استاد_موسوی_گرمارودی
📮#۱۸مهر_روز_جهانی_پست
📍به لطف عزیزان پرتلاش #اداره_پست، خدمات پستی هماکنون در دورترین و صعبالعبورترین نقاط کشور هم در دسترس است
🔸️نیل به این هدف اگرچه سخت، ولی در سایه تلاش و اهتمام شما خستگیناپذیران تحقق یافته است.
🔸️بیتردید وسعت این خدمترسانی مرهون جدیت، مسئولیتپذیری و تعهد شما عزیزان است که هر ناممکنی را ممکن میسازد.
🍃🌸 #روز_جهانی_پست مبارک باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر انتخابی رضا رحیمی عنبران در مرحله دوم-شب دوازدهم رقابت شاعران
🔹
کاری از گروه ادب و هنر شبکه چهار
سیما
🔹
بریدم ز لقمه ، به لقمان رسیدم
من از نان گذشتم ، به منّان رسیدم
من از هرچه فرقه ، به قرآن گذشتم
رسیدم به تو ،تا به یزدان رسیدم
عدم بود و من بودم و مثل آدم
به ملک وجود و به امکان رسیدم
به دور از تو هرجا که رفتم زیان بود
پی شعر رفتم ، به هذیان رسیدم
به جز خانه ی تو ، به هرجا که رفتم
از اوج رهایی ، به زندان رسیدم
بیابان ، بیابان ، بیابان گذشتم
به باران ، باران ، به باران رسیدم
بهاران من بر من آغوش بگشای
که از گیر و دار زمستان رسیدم
پر از درد بودم ، ولی در نماندم
به دارالشفایت به درمان رسیدم
همانند دعبل غزلخوان و بیدل
همانند عمّان به سامان رسیدم
شب بغض جاده ، شکسته پیاده
به پابوس شاه خراسان رسیدم
به شوق پیامی ، جواب سلامی
دویدم دویدم به ایوان رسیدم
رسیدم به شهر خدا بعد عمری
که دور از خراسان ، به خسران رسیدم
سرآغاز هستی تو هستی تو هستی
بدون تو بی شک به
پایان
رسیدم
#رضا_رحیمی_عنبران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 ریلز: شعرخوانی حماسی و زیبای حاج احمد واعظی درباره حوادث اخیر لبنان
نوایی که خرج مدح اهل بیت (ع) میشود، همان نشان روشن است که آتش عشق را در دل محبان شعلهور میکند. صدایی که نسل به نسل از دل تاریخ به ما رسیده و حقیقت حیات معصومین (ع) را زنده نگه داشته است.
📎 #امام_رضا
📎 #چهارشنبه_های_امام_رضایی
📎 #سبک_زندگی
🖼 هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنیم:
📖حدیث امروز :
✳️ امیرالمومنین امام علی (علیهالسلام) :
احمقترین آدمها کسی است که خوبی نمیکند و انتظار تشکر دارد و بدی میکند و توقع پاداش نیک دارد.
📔 غرر الحکم ، حدیث ۳۲۸۳
🪧تقویم امروز:
📌 پنجشنبه
☀️ ۱۹ مهر ۱۴۰۳ هجری شمسی
🌙 ۶ ربیعالثانی ۱۴۴۶ هجری قمری
🎄 10 اکتبر 2024 میلادی
مناسبت امروز: مناسبتی نبوده
دلِ عُشّاق ، پُر از بویِ مهدی
زِ مَه خوشتر، خَمِ ابروی مهدی
چو بُگشاید جمال ازپرده ی غیب
خوشا چشمی ، که بیند روی مهدی
#محمود_جهاندیده
#عصرِ_ظهور
#اللهُمَّ_عَجّل_لِولیک_الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔️ وقت پِیکاره.....
🔴 حسین طاهری دوباره غوغا کرده با این مداحی...👌👏
🍁 یا اباصالح؛ مرحبا به اینشجره❤️🩹🙏
═━⊰⊰❀🕊️☀️🕊️❀⊱⊱━═
🇵🇸اسرائیل،غدۀسرطانیاست!
ישראל היא גידול סרטני
🍃🌹🍃
بیـدار شو که صبـح من آغاز گشته است
قبل از سپیده دم ، به هوای سلام تـــو❣
#ریحانه_آربی
🍃🌹🍃
سلام 💐
صبحتون بخیر و سلامت💚
ریاضی یزدی شعر عاشورایی.mp3
1.49M
نبی ما محمد گاه گاهی
به اقلیم یمن بودش نگاهی
نمی دانم در آن صحرا چه دیدی
کزو بوی خدا را میشنیدی
به هر گلشن گلی روید خدایی
در آن گل هست بوی آشنایی
به هر رنگی گل توحید روید
دهد بوی خدایی تا که بوید
از آن امروز آن بو در یمن نیست
که آن چوپان عارف در قَرَن نیست
ببو ای دل زمین کربلا را
کز اینجا بشنوی بوی خدا را
مگر ای کربلا خاک بهشتی
که خاکی مشک بو عنبر سرشتی
اگر خاکی ، به معجز کیمیایی
بهشتی، کعبهای، عرش خدایی
اگر خاک تو را دستی ببیزد
به جای خاک، اشک و خون بریزد
اگر بستند بر اهل حرم آب
تو را اشک یتیمان کرد سیراب
نه از آب فرات است این غم تو
که گرید آسمان زین ماتم تو
تو را دیگر چه حاجت بر فرات است
که پیش از اشک ما صد دجله، مات است
چه زیورها که زیب سینۀ توست
چه گوهرها که در گنجینۀ توست
تن پاکی که در خاکت نهان است
عزیز آر ، کاو آرام جان است
کتاب وحی شمع خانۀ او
پیمبرها به جان پروانۀ او
فلک صد ماه و خورشید ار برآرد
چو تو منظومه ای شمسی ندارد
بگو ای خاک با خورشید گردون
میا از حجلهگاه شرق بیرون
که اینجا روی نی خواهد درخشید
سری روشن تر از صد ماه و خورشید
که یک نی آفتاب روز محشر
بلند است از زمین اللهاکبر
#شعر_ریاضی_یزدی
#خوانش
#ساعد_باقری
به این دلیل که در ناز ، عشق پنهان است...
جواب نامهی ما "پاره کردن آن" است
خوشا دلی که به دنبال عشق میگردد
در این زمانه که هرکس فقط پی نان است...
به قیمت "دل" و "جان" خواستار آن شده ایم
که نرخِ خندهیِ محبوبِ ما "دو چندان" است...
#مجتبی_خرسندی
بدنبال شرابی تلخ هر لحظه سفر کردم / ببین بیهوده عمرم را بدون عشق سر کردم
کنار چشمهاش بودم ولی لب تشنه در چشمه / از این آبی آرام حقیقی من گذر کردم
هوس بود و مجازی این فریبستان دنیایی / ندیدم عشق را و هی به هر جایی نظر کردم
برای دیدن عشقی حقیقی از بهشت او / به سوی هر جهنم دره ای اینجا سفر کردم
ندیدم رنگ ارامش فقط بیهوده خود را من / به دنبال متاعی پوچ هر سو در به در کردم
که هر چه دیدم انجا دشنه شد بر قلب احساسم / در این بیهوده رفتنها چه بی پروا خطر کردم
چه شب هایی که در تنهایی خود ناله سر دادم / چه شب هایی که با حال بدی آن را سحرکردم
کنارم بودی و هرگز ندیدم پیش من هستی / کنارم بودی و من بیخودی خون در جگر کردم
ببخش اقا من الوده دامان را غلط کردم / نفهمیدم نگاهی کن گناهی هم اگر کردم.... زینب - حسامی
دیوان مولوی ست لبان اناری اش
معبد شدست چشم غزال ِ خماری اش
ریواس های ترش و ملس تازه می شوند
از قطره های بارش ابر بهاری اش
سیب و هلوست گونه ی انگور زای او
شاتوت بوده رنگ گل گوش واری اش
فرعون شده به کاخ زراندود عاشقی
افعی زدست زخم فراوان کاری اش
طعم لبان فتنه ی او قهوه ی قجر عاشق شدم به طعم لب زهرماری اش
.
زیتون چشم های غزل واره اش عجیب
سبز -آبی است رنگ دو تا رودباری اش
صوفی شدم به میکده ی چشم های او
پیچک شدم به دور تن حلقه داری اش
جبری شدم به قاعده ی عشق ، بی دلیل
جبری که دل سپرده به او اختیاری اش
مانده است بر دلم سبدی از ترانه ها
مانده است روی دفتر من یادگاری اش
هر لحظه در خیال غمش آب می شوم
شوری زدست بر دل من افتخاری اش
صبر است کار و بار من و حال روزگار
من مانده ام کنار غم و سوگواری اش زینب - حسامی
خیمهی خواب به خمیازهی یارم برپاست
گردش روز و شب از خواهش او پابرجاست
کهکشان، دور سر حضرت او میچرخد
سر هم صحبتیش، بین کواکب دعواست
جای ماه آمده و یکسره بر هم زده است
جزر و مدّی که نشان از دل تنگ دریاست
برق چشمان غزلساز غزلپردازش
چو نگینی، به سرِ چارقدِ این دنیاست
نه فقط در غزل من، همه جا صحبت اوست
که برای همه مجنون صفتان، "او" لیلاست
بین دلباختگانش، به عدالت شهره است
چون که با پیر و جوان، وعدهی او تا فرداست
چه شلوغ است سرش، رفته ز یادش یادم
گله از یار که نه، از هنر خالق ماست
حمد، یعنی که، قلم بر دل دفتر بزنی
بدهی شرح، خدایی که به عالم یکتاست
#مهتاب_بهشتی
#غزل_معرفتی
اوّل اجازه از گُلِ رُخساره یِ تو خواست
هر غُنچــــــــه ای که در دلِ گُلزار باز شُد
#علیرضاشیدا
گل از گلم وا میشود در هر شب جمعه
غم از دلم پا میشود در هر شب جمعه
گلهای اشکم با سلام گریهداری باز
تقدیم آقا می،شود در هر شب جمعه
روی سیاه نوکر جوْنِ تو ای ارباب
با گریه زیبا میشود در هر شب جمعه
زخمی که از دوریِّ تو دیگر شده ناسور
کمکم مداوا میشود در هر شب جمعه
وقتی خدا از عرش میآید به دیدارت
صحن تو غوغا میشود در هر شب جمعه
با نالههای " یا بنیَّ " " یا بنیَّ " باز
خون بر دل ما میشود در هر شب جمعه
تا روضهخوان میگوید از شرحِ وداعِ تو
غم تا کمر تا میشود در هر شب جمعه
جمعه تو را کشتند پس " عَجّل فرج " گفتن
با گریه معنا میشود در هر شب جمعه
پیراهن خونین و صد چاکت که با مهدیست
تحویل زهرا میشود در هر شب جمعه
میراثی از چشم کبود حضرت یاس است
چشمی که دریا میشود در هر شب جمعه
محمد قاسمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻عالی بود 😂
مشاعره
1_13877016369.mp3
2.66M
آقا جون میشه مارو به اون شبِ جمعه ی حرمت برگردونی😭
#امام_حسین
😭😭😭😭😭
بعد مرگم بنویسید به سنگ لحدم.
من فقط عشق حسین بن علی را بلدم.
ننویسید ک پرپر شده همچون گل یاس.
بنویسید ک شده مست و خراب عباس.
ننویسید ک از روز ازل مذهبیم.
بنویسید ک تا روز ابد زینبیم.
ننویسید ک مست از قدح ساغریم.
بنویسید ک همواره علی اکبریم.
😭😭😭😭😭
ننویسید ک جان داد دگربر سر دوست.
بنویسید ک مجنون علی اصغر, اوست.
ننویسید گنه پرده ی مهتابش شد.
بنویسید ک او سینه زن شاهش شد.
😭😭😭😭
ننویسید ک ندارد ب جهان خانه و جا.
بنویسید ک مأوایش شده کرببلا.
ننویسید ک او نوکر بد عهدی بود.
بنویسید ک او "منتظر" مهدی بود.