لحظهها را درياب ...
زندگی در فردا نه
همين امروز است
راه ها منتظرند تا تو
هرجا كه بخواهی برسی
لحظهها را درياب
پای در راه گذار ...
رازِ هستی اين است ...
#سهراب_سپهری
🍂🍁
به آفتاب سلامی
دوباره خواهم داد
صبح را با تمام وجود
نفس خواهم کشید.
خستگی ام را در
رختخواب رخوت خواهم پیچید.
کفش هایم را به صبح های
تازه آشنا خواهم کرد.
من همصدا با همه پرنده ها
به خوشبختی لبخند خواهم زد.
آغوشم را از آرامش
صبح پر میکنم
تا آغاز شوم مانند
روزهای آفتابی
من به صبح ، نزدیک تر از
همه آفتاب ها هستم . . .
سلام دوستان همراه صبح دوشنبه تون بخیر .....ایام بکام 🌹🌹🌹
🌟🌸چه زیبا گفت "مولانا"🌸🌟
🌻عشق را بیمعرفت معنا مکن
زر نداری مشت خود را وا مکن🍃
🌹گر نداری دانش ترکیب رنگ
بین گلها زشت یا زیبا مکن🍂
🌸خوب دیدن شرط انسان بودن است
عیب را در این و آن پیدا مکن🍃
🌷دل شود روشن زشمع اعتراف
با کس ار بد کرده ای حاشا مکن🍂
🌼ای که از لرزیدن دل آگهی
هیچ کس را هیچ جا رسوا مکن🍃
🌺زر بدست طفل دادن ابلهیست
اشک را نذر غم دنیا مکن🍂
🌻پیرو خورشید یا آئینه باش
هرچه عریان دیده ای افشا مکن ..🍃
#بیانعشق🌹🌿
ما ترک سر بگفتیم، تا دردسر نباشد
غیر از خیال جانان، در جان و سر نباشد...
سعدی
آنکه بیباده کند جان مرا مست کجاست
و آنکه بیرون کند از جان و دلم دست کجاست
#مولوى
به اعتبار جهان هیچ کار نیست مرا
دماغ دشمنی روزگار نیست مرا
چو تخم سوخته خاکسترست حاصل من
امید تربیت از نوبهار نیست مرا
به بر و بحر چو گوهر یکی است نسبت من
گشایشی ز میان و کنار نیست مرا
اگر به خاک برابر کند مرا گردون
به دل غباری ازین رهگذار نیست مرا
به پاسبانی اوقات خویش مشغولم
به هیچ کار جهان، هیچ کار نیست مرا
#صائب_تبریزی
💠🔷🔷💠🔹🔹
🔷
🔹
#حکایت
دزدی به خانه پارسایی در آمد
چندانکه جست چیزی نیافت دل تنگ شد پارسا خبر شد
گلیمی که بر آن خفته بود در راه دزد انداخت تا محروم نشود
شنیدم که مردان راه خدای
دل دشمنان را نکردند تنگ
ترا کی میسّر شود این مقام
که با دوستانت خلافست و جنگ
#گلستان_سعدی
الهی مناجات نامه.mp3
379.4K
الهی الهی بنده با حکم ازل چون برآید و آنچه ندارد چه باید. کار خواست تو دارد.
الهی کار آن دارد که با تو کاری دارد، یار آن دارد که چون تو یاری دارد.
الهی الهی در سر گریستنی دارم دراز، ندانم که از حسرت گریم یا از ناز، گریستن از حسرت بهره ی یتیم و گریستن شمع بهره ناز، از ناز گریستن چون بود این قصه ایست دراز.
#مناجات_نامه_خواجه_عبدالله_انصاری
#خوانش_استاد_ساعد_باقری
عشق یعنی همت و یک دل خدا
توی سینه اشتیاق کربلا ...
عشق یعنی شوق پروازی بزرگ
در هجوم زخمهای بیصدا ...
عشق یعنی قصة عباس و آب
در « طلاییه » غروب آفتاب ...
عشق یعنی چشمها غرق سکوت
در درون سینه، اما انقلاب ...
عشق یعنی آسمان غرق خون
در شلمچه گریهگریه تا جنون ...
عشق یعنی در سکوت یک نگاه
نغمة انا الیه راجعون ...
عشق یعنی در فنا نابود شدن
در میان تشنگان ساقی شدن ...
عشق یعنی در ره دهلاویه
غرق اشک چشم، مشتاقی شدن ...
عشق یعنی حرمت یک استخوان
یادگار از قامت یک نوجوان ...
آنکه با خون شریفش رسم کرد
بر زمین، جغرافیای آسمان
تو در مسیر ظهورت به هر طرف رفتی
به سدّ محکمی از ادّعای ما خوردی
گناه سهم من و گریه قسمت چشمت
چقدر حضرت دل غصه جای ما خوردی
#وحید_محمدی