eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1.1هزار دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
4.8هزار ویدیو
54 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
التماس چشم هایم، جاده را تر می‌کند است بارش احساس، جانم را معطر می‌کند درد بی درمان دوری، غنچه‌ی صبر مرا چون خزانی در مسیر عشق پرپر می‌کند جوهر اشکم زبان وا کرده و درد مرا مثل شعر محتشم هفتاد دفتر می‌کند راه توبه گم شده یا اینکه حال توبه نیست رنج دوری را، گناه من مقدّر می‌کند "بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا" عاقبت این شوق جانم را کبوتر می‌کند ویرایش شد
التماس چشم هایم، جاده را تر می‌کند بارش احساس، جانم را معطر می‌کند درد بی درمان دوری، غنچه‌ی صبر مرا چون خزانی در مسیر عشق پرپر می‌کند جوهر اشکم زبان وا کرده و درد مرا مثل شعر محتشم هفتاد دفتر می‌کند راه توبه گم شده یا اینکه حال توبه نیست رنج دوری را، گناه من مقدّر می‌کند "بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا" عاقبت این شوق جانم را کبوتر می‌کند
چگونه می‌شود تو را ندید و جستحو نکرد تو را به شیوه‌یِ دلِ شکسته، آرزو نکرد درون کوچه باغ ها، به شوق عطر روی تو شمیم نرگسانه‌ را ز عمق سینه بو نکرد به نیت ظهور تو نماز حاجتی نخواند به اشک عاشقانه‌ای ز جان و دل وضو نکرد به شیوه‌ی گذشتگان لباس تنگ غصه را به تار و پود دلخوشی، یکی یکی رفو نکرد چگونه از نبودنت به رسم عاشقان نگفت نشانی بهار را ز لاله پرس و جو نکرد
کاسه‌ی آب است یا اندوه چشمی بیقرار پشت پای زائرش، باران اگر باشی کم است تا که پشت زائرش، چشم سر من خیس شد مکتب مولا شناسی در دلم تاسیس شد در کلاس درس او بحث وفا و معرفت به من نالایق دور از هنر تدریس شد دوری از قطب ادب دل را هوایی کرده بود جذبه اش بحث جدید درس مغناطیس شد فارغ التحصیل هجران بود جان خسته ام نمره‌ام از رنج مهجوری، پر قدیس شد ما نرفته کربلا را کاش آقا می‌خرید کی دل ما بی حضورش طالب پردیس شد؟
در مکتب عشق شما، تا عقل استدلال کرد ما را نه استدلال او، شوق تماشا لال کرد...
در طواف حرم چشم تو، سرگردان است غزل جمعه که خیس از قلم باران است دل به لطف تو به این مرتبه از عشق رسید گرچه در وادی احسان، دل من حیران است فیض روح القدس و همت هر روزه کجاست؟ از اینجا که منم تا تو، هوا طوفان است در خیالات خودم دست مرا می‌گیرد دستهایی که به زخم دل من درمان است در زندان نفسگیر مرا باز کنید دیده ام چشم به راه قدم جانان است الهی به دل شکسته‌ی بی بی جانمان زینب(س) عجّل فی فرج مولانا صاحب الزمان
خزانی کرد باغم را شبی داغ زمستانت شنیدم جامه‌ی مشکی به تن کردست بستانت تبر بوسید زخمم را شکوفا شد هزاران زخم بلی بیچاره کرده عشق را، حق نمکدانت قناری قصد رفتن دارد از باغ بدون تو قفس بهتر برای مرغک دور از گلستانت برای مرگ شب بوها، زمین جای قشنگی نیست دعا کن رفتنم همراه شب بو باشد از آغوش دستانت مرا ققنوس نامیدند و آتش شعله ور تر شد بسوزان جامه‌ی تثلیث را با داغ هجرانت
اینجا زمین، وادی حیرت، کوی ویرانیست چشم زمان از انتظاری سخت، بارانیست حتی لباس سبزِ تابستان دگرگون است بر پیکر دنیا، قبای زردِ آبانیست تب کرده دریا حال و روز در همی دارد فریادها در سینه‌ی هر موج زندانیست لیلای ما شهری شده، سردرگریبانست مجنون به دنبال هزاران فکر شیطانیست تلخ است کام میوه‌ها، انگورها مستند آفت میان باغ ها رو به فراوانیست اما یقین دارد دلم یکروز می‌آید مردی که راه و رسم او عین مسلمانیست قلب زمین در جای خود آرام می‌گیرد شب از حضور ماه روی او چراغانیست الهی به حق امام حسن(علیه‌السلام) عجّل فی فرج مولانا صاحب الزمان
با خنده هایش، عشق را تفسیر می‌کرد با جذبه‌اش در قلبها تاثیر می‌کرد عمری مسافر بود مثل قاصدکها خواب خوش برگشت را تعبیر می‌کرد با نان عشق و لقمه‌ی لطف و مود‌ّت اهل و عیال خانه اش را سیر می‌کرد مردی که از ایل یلان آذری بود مشق وفا را شب به شب تحریر می‌کرد با چشم خود دیدم که داغ رفتن او روی تمام غنچه‌ها را پیر می‌کرد آقاجانم امام زمان قربون دلتون من هم امروز داغدار هجران پدر هستم. در حق پدر و مادرم دعا بفرمایید.
دل، چون کبوتر، تا که مشتاق سفر شد از شوق دیدار تو، دشتِ گونه تر شد با کیمیای عشق، بعد از هشت وادی خشتِ دلم، آیینه ای صاحب نظر شد تا از ادب بر آستانت سرنهادم قلبم به شان عشق ورزی، مفتخر شد در جرعه نوشی از شراب رحمت تو جانِ درختِ حاجتِ من، پرثمر شد اشکم به سنگ لطف و احسانت محک خورد با دست و دل بازی فراتر از خزر شد طی شد به لطف دوست عمر چند ساله ای خوش تر آن روزی که با عشق تو سر شد السلام علیک یا مولانا یا علی ابن موسی الرضا مبارکباد تولد صبحی دیگر در قلمروی زعامت مولانا صاحب الزمان
از بغض من یک مثنوی، غم در غزل جاری شده بی تو تمام روزها بدجور تکراری شده ای بودنت مثل نفس لازم برای بودنم این درد دوری باز هم، اسباب بیماری شده در من کسی هر ثانیه، مشق توسل می‌کند هر هفته کار عاشقت، حزن و عزاداری شده باید خدا کاری کند تا طی شود این روزها دنیای بی تو جان دل، دنیای غدّاری شده خون در رگ آدینه ها، یخ کرده بی خورشید تو با مختصات غیبتت یخچال معماری شده دارد آمید دیدنت آخر جهانی می‌شود از لطف تو مولای من ایام بیداری شده
مست از شراب چشم و بیتاب از شرابیم آباد مسلکانی، از بیخ و بن خرابیم بیدار کرده ما را با عطر بی نظیرش یا در خیال رویش با چشم باز خوابیم؟ با وعده‌ی بهشتش عمری ثواب کردیم حوری از آن او شد ما در پی حسابیم روشن شد از جدایی اخر اجاق این شعر ما اشک واژه‌هایی خوشبوتر از گلابیم تاریخ از غم ما فصل نویی رقم زد ما نسل ساده لوحان، هم سن انقلابیم