eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
209 دنبال‌کننده
52 عکس
18 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @BasijNewsir313
مشاهده در ایتا
دانلود
در غروب گرفته پاییز.. نفس روشن بهار رسید آی مردم به جاده اش بروید.. خوش بحال شما نگار رسید این سکوت عبث شکستنی است آسمان زمزمه فرستاده مرتضی یک علی به ایران داد فاطمه فاطمه فرستاده کوثر موسوی آل الله آیه ی نوری خدا امد مردها صد قدم عقب بروید بانوی ما به شهر، تا آمد چشمه میجوشد از مناجاتش خاک سبز است از قدمهایش مرد و زن جمله چشمها بسته همه کوراند از تماشایش اهل قم!این امانت رضوی بین شهر شما تک و تنهاست حرمتش را همه نگه داریست چادرش آبروی اهل ولاست نکند دور او شلوغ شود.. نکند محملش تکان بخورد.. آی زنها حواستان باشد دم افطار آب و نان بخورد خانه اش که شدست بیت النور نبردیش به سمت ویرانه دور باشد ز آیه تطهیر چشم سنگین مرد بیگانه اهل قم!عمه همین بانو وسط شام دیده اش تر بود با لباس اسیر رد میشد دستهایش براش معجر بود @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
شوق نماز شکر پدرها چه محشر است وقتی خبر رسیده که نوزاد دختر است دختر چه دختریست کریمه مطهر است در یک کلام مظهر الله اکبر  است ریحانه بهشتی موسی بن جعفر است بار دگر نشسته به منظور دیگری موسای دیگری وسط طور دیگری تابیده شد به عرش خدا نور دیگری زهرا هبوط کرده زمین جور دیگری خیر کثیر خانه باباست کوثر است لولاک آمدست برای دو فاطمه پیغمبران شدند گدای دو فاطمه عالم فدای شرم و حیای دو فاطمه ما سجده میکنیم به پای دو فاطمه معصومه مثل مادر خود از همه سر است نشنیده اند از لب او جز رضا رضا دارد تپش تپش دل او یک صدا...رضا طوری دل کریمه گره خورده با رضا وابسته اش شدست دراین سالها رضا خواهر نگو که دارو و ندار برادر است آمد به قم رسید گلستان درست کرد چادر تکاند رحمت باران درست کرد چه جنتی میان بیابان درست کرد نوکر برای حضرت سلطان درست کرد بختش بلند هرکه براین خانه نوکر است جاده به جاده پشت سر یار راه رفت بیمار بود با تن تبدار راه رفت شکر خدا که دور ز اشرار راه رفت در یک مسیر راحت و هموار راه رفت این شان واقعی نوامیس حیدر است پادرد میکشید ولی خون جگر نبود با مست های بی سرو پا همسفر نبود آزرده از شلوغی بین گذر نبود یعنی اسیر طعنه ی صدها نفر نبود حالا گریز روضه به یک جای دیگر است آنجا که آفتاب بدون حجاب بود رنگ کبود بر رخ زنها نقاب بود پایین نیزه زیر کتک ها رباب بود درآن میانه صحبت بزم شراب بود بازین چه شورش است که هردیده ای تر است @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
درگیر آشوب است و گرچه بیقراری میکند هر لحظه مثل کوه دارد بردباری میکند عمریست با دست نفاق از پشت خنجر خورده است اما خودش را سرفراز از فتنه عاری میکند ایران همان شیرِ کمین کرده ست که وقتِ نبرد با غرّشی جانانه دشمن را فراری میکند در اوج عزت پرچمش بالاست وقتی در جهان با اقتدار اسلام را آیینه داری میکند آسیب زد آنکس که وحدت را به دستِ تفرقه ابلیس را در غالبِ آشوب، یاری میکند بر این تنومندِ کهن بیفایده ست این ضربه ها این را بگو بر آنکه فکر زخم کاری میکند حیرت نکن از رویش پیوسته! دارد سالها این خاک را خون شهیدان آبیاری میکند ایثار و ایمان و بصیرت دست در دستان هم تاریخ دارد با شعف غیرت-نگاری میکند! @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
اي نور چشمان ترِ موسي بن جعفر هرگز نديدي غارت خلخال و معجر تو خواهر سلطاني و بس با كرامت هرجا گذر كردي ادا شد احترامت زينب مگر كه خواهر سلطان نبوده پس از چه رو حقش ادا اينسان نبوده اينجا كه مثل كوفه و شام بلا نيست در شهر قم ويرانه و طشت طلا نيست اينجا كسي بحث كنيزي را ندارد اينجا نگاهي قصد هيزي را ندارد اينجا شما را عالمانش هم غلامند از هر طرف بر تو درود و هم سلامند اينجا كسي دستش ندارد تازيانه غارت نگردد زيور آلات زنانه اينجا نداي غيرت ديني بلند است كِي پاسخِ ريش خضابي، ريش خند است تو نهرِ حلق و ذبحِ حنجر را نديدي دستِ عدو ، موي برادر را نديدي تو پيكر با خاك يكسان ديدي آيا؟ جاي سُم مركب فراوان ديدي آيا؟ آيا دهاني پر سنان و تير ديدي يا كه امامي در غل و زنجير ديدي آري نديدي هر دم از بالاي محمل هجده سرِ بر نيزه را منزل به منزل تنها نصيب عمه شد درد اسيري اما پيامي داد با صبر و دليري تا پاي جان بايد ولايت را صَلا داد در هر زمان بايد نداي كربلا داد @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
《گوشه ای از قصیده بلند و عرفانی و سخت مضمون حضرت روح‌الله امام خمینی (ره) در وصف حضرت معصومه سلام الله علیها 》 لَمْ یَلِدم بسته لب وگرنه بگفتم دختِ خدایند این دو نور مُطهّر آن یک کون و مکانش بسته به مَقنَع وین یک ملک جهانش بسته به مِعجر چادرِ آن یک، حجابِ عصمت ایزد مِعجَر این یک، نقابِ عفت داور آن یک بر ملک لایزالی تارک این یک بر عرش کبریایی افسر تابشی از لطفِ آن، بهشت مُخَلَّد سایه‌ای از قهر این، جحیم مُقعَّر قطره‌ای از جودِ آن بِحار سماوی رشحه‌ای از فیض این ذخایر اغبر آن یک خاک مدینه کرده مزیّن صفحه قم را نموده این یک انور خاک قم این کرده از شرافت جنّت آب مدینه نموده آن یک کوثر عرصه قم غیرت بهشت برین است بلکه بهشتش یَساولی است برابر زیبد اگر خاک قم به عرش کند فخر شاید گر لوح را بیابد همسر خاکی عجب خاک، آبروی خلایق ملجأ بر مسلم و پناه به کافر گر که شنیدندی این قصیده «هندی» شاعر شیراز و آن ادیب سخنور آن یک طوطی صفت همی نسرودی ای به جلالت ز آفرینش برتر وین یک قمری نمط هماره نگفتی «ای که جهان از رخ تو گشته منوّر»
از باغِ کرامت، برکات آورده از صبحِ مدینه، نفحات آورده این بانویِ از راه رسیده حالا.. باخود به قم عطر آورده @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
یا محمّد من به درگاهت پناه آورده ام چلچراغ اشگ در این بارگاه آورده ام دست هایم هر دو خالی، دیدگانم پر زاشک خون دل، داغ جگر با سوز و آه آورده ام من همه بارِ گنه، تو رحمةٌ للعالمین رحمةٌ للعالمین، بار گناه آورده ام اشگ خجلت، دامن آلوده، بار معصیت جسم خسته، بارِ سنگین، رنج راه آورده ام پرده های معصیت بستند چشمم را ولی رو به این در، هوای یک نگاه آورده ام روسیاهم، معصیت کارم، بدم، آلوده ام هر که هستم بر در رحمت پناه آورده ام یا محمّد شستشویم ده به آب رحمتت نامه ای چون رویم از عصیان سیاه آورده ام چشم گریان من و گم گشته قبر فاطمه یک فلک سیّاره در اطراف ماه آورده ام یا محمّد (ص) بر تو و بر دخترت زهرا سلام از خراسان رضا روحی فداه آورده ام با همه آلودگی محصول من مهر شماست میوه های نخل «میثم» را گواه آورده ام @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
در آن شهری که بانوی بهشتی چون تو هم باشد سزاوارست نام هر خیابانش "ارم" باشد رسیدی تا نشان ما دهی آن قبر پنهان را بنا این است در قم، فاطمه صاحب حرم باشد تبسم میکند ناخواسته...در قلب زائرها مگر صحن تو اصلا میگذارد درد و غم باشد؟ ندیدم هیچ شب در حوض، کامل انعکاسش را همان بهتر قد مهتاب هم پیش تو خم باشد حریم آسمانی تو "پروین" دارد و خوب است اگر نام یکی از باب ها باب القلم باشد کرامت میکنی تا گاه از نزدیک و گاه از دور تنور شعرمان گرم است ای خورشیدِ بیت النور به دریا میزند اینجا دل، آهوی بیابان هم به پابوسی میاید از مسیر دور، باران هم زیارت میکنندت عاشقان در باد و بوران هم ز تو رو برنمیگرداند این زلف پریشان هم هدایت شد به راه راست در شهرت خیابان هم قمت را مطلع خورشید میداند خراسان هم به شوقت غرق "بهجت" شد دلِ تنگِ "گذرخان" هم کنار این حرم مست است "قبرستان شیخان" هم صفائی چون "صفائیه" ندارد باغ رضوان هم دل "آذر" به تو گرم است در فصل زمستان هم رسیدی با چنان حجبی که تا پایان دوران هم نبیند گرد محمل را نگاهِ "چارمردان" هم نشسته عطر جنت در حریمت روی هر دامان شمیمت پرکشیده تا خودِ "بلوار پردیسان" قمت مانند مشهد شوکتی دارد که حیرانم برایت در زیارت "آمدم ای شاه..." میخوانم چنان خوبی که یادم میرود پیش تو مشکل را تویی آنکه امین الله دستت میدهد دل را سلام ای گرد و خاک صحن هایت سرمه افلاک سلام ای آستان قدسیِ تو مدفنِ لولاک چه القابی: کریمه، مرضیه، معصومه، مقدامه گرفته زائرت از آتش دوزخ امان نامه @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
سحر مکه صفای دگری پیدا کرد ناله سوخته دل‌ها، اثری پیدا کرد کعبه می‌خواست که دل را ز بتان پاک کند دید فرزند خلیل و جگری پیدا کرد به تمنای لبان پسر اسماعیل زمزم از شوق، عجب چشم تری پیدا کرد نور توحید پس از غیبت طولانی خویش در حرم فرصت هر جلوه‌گری پیدا کرد سالیانی خبر از حضرت جبریل نبود مصطفی آمد و او بال و پری پیدا کرد از قدوم پسر آمنه و عبدالله امّت پاک سرشتان، پدری پیدا کرد خاتم از راه رسید و شجر هر چه رسل تازه بر بار نشست و ثمری پیدا کرد ما هدایت شدۀ نور رسول اللهیم ریزه خوار کرم زادۀ عبداللهیم بی وجود تو بشر بی سر و سامان می‌شد همه جا نور خدا مخفی و پنهان می‌شد بی وجود تو کجا در همۀ امت‌ها نام این قوم مزین به مسلمان می‌شد تا که از قوم دگر حرف میان می‌آید تکیۀ بازوی تو شانۀ سلمان می‌شد تو دعا کردی و ما شیعۀ مولا گشتیم از همان روز، دلت گرم به ایران می‌شد رخصتی می‌دهی ای سرور زیبا رویان گویم از چه رخ تو قاتل هر جان می‌شد با تبسم به لب غنچه تو گل می‌کرد گیسوی حور، به یکباره پریشان می‌شد علت این بود که در روی ملیحانۀ تو قدری دندان ثنایات نمایان می‌شد ذکر تسبیح تو آهنگ بیان ملک است شکل ترکیب رخ تو نمک اندر نمک است بی دم قدسی تو مرده‌ای احیا نشود پسر مریم قدّیسه، مسیحا نشود پشت موسی به تو و حضرت مولا گرم است ورنه بی اذن شما وارد دریا نشود گر زلیخا رخ زیبای تو بیند در خواب پای دلداگی یوسفی رسوا نشود همه از رحمت تو حرف میان آوردند از چه رو علت هر خشم تو افشا نشود غضبت رمز «اشدّاء علی الکفّار» است لشگر کفر حریف تو به هیجا نشود با دعای تو علی صاحب تیغ دو سر است بی رضایت گره از ابروی او وا نشود جز به پیش غضب چشم تو در وقت نبرد کمر تیغ علمدار احد، تا نشود تو ز نور احدی، اشرف مخلوقاتی پدر فاطمه‌ای، تاج سر ساداتی تو کریمی و کریمان همه از نسل تواند سائلان بین، گذر یار بلافصل تواند هر که ابتر به تو گفته رحمش ناپاک است همۀ خلق خدا ریزه‌خور نسل تواند آن کسانی که ندارند به دل حب علی در عمل امت ملعون شده و رذل تواند زدن فاطمه بر اهل یقین ثابت کرد این اراذل پی آتش زدن اصل تواند چون تمسّک به علی شرط شفاعت باشد شیعیان در صف محشر همگی وصل تواند چه کسی گفته اباالفضل ز اولاد تو نیست؟ ثلث سادات ز اولاد اباالفضل تواند بعد محسن که دل فاطمه حساس شده پسر سوم زهرای تو، عبّاس شده مکتب قدسی تو نور حقایق دارد چارده مصحف تابنده و ناطق دارد دشمن کور دل تو ز کجا می‌دانست راه تابندۀ تو حضرت صادق دارد ظاهراً خاک حریمش شده با خاک یکی باطناً او حرمی در دل عاشق دارد روزی بندگی ما همه دست آقاست در عمل او صفت کامل رازق دارد سال‌ها می‌گذرد، سرخی خاک یثرب اثر خون تن زخم شقایق دارد گر که گوش دل ما باز شود این ایام صحبت از توطئۀ چند منافق دارد زود شهر نبی از مادر ما خسته شده باورم نیست که دستان علی بسته شده @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
قم شد مسیر ِ آخرم الحمدلله زخمی نشد بال و پرم الحمدلله قم احترامم حفظ کرده تا که دیده من دخترِ پیغمبرم،الحمدلله در کوچه ها راهِ عبورم را نبستند مانند زهرا مادرم الحمدلله باضربة سیلی میانِ کوچه ای تنگ خونی نشد چشم ترم الحمدلله بین در ودیوار با داغیِ مسمار زخمی نگشته پیکرم الحمدلله دعوا نشد،..برچادر من جایِ پا نیست خاکی نگشته معجرم الحمدلله ماخاطراتی تلخ از بازار داریم باز است هرسو معبرم الحمدلله تاچند منزل دورِ من نا محرمی نیست ساکت بُوَد دور و برم الحمدلله در کوچة تنگ یهودی ها نرفتم آتش نیفتاده سرم الحمدلله بالای نیزه قاریِ قرآن ندیدم محمل نگشته منبرم الحمدلله حرفِ سنان و شمر وخولی نیست اینجا دارم تمام ِ زیورم الحمدلله کنج خرابه آبرویم را نبُردند دشمن نگفته کافرم الحمدلله دور از مدینه تشییعِ من دیدنی شد قبرم همان دم شد حرم الحمدلله مثلِ رقیه بی کفن دفنم نکردند باشد تنِ من محترم الحمدلله غسل تنم کاری ندارد چو به پنجه مویم نپیچیده به هم الحمدلله تاصبح زینب دورِ پیکر گریه میکرد همراهِ سر از داغِ  دختر گریه میکرد @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
گرچه در دنیا فراوان می‌شود پیدا کریم نیست مانند حسن اما در این دنیا کریم آن‌قدر پیش خدا بالاست شان و رتبه‌اش پس به عشق او لقب داده‌ست قرآن را "کریم" ما اگر از عرض‌حاجت‌ها خجالت می‌کشیم غافلیم از این که می‌آید به سمت ما کریم این‌چنین امروز اگر روزی ما را می‌دهد بی‌گمان از ما شفاعت می‌کند فردا کریم روزی همسایه‌ها چندین برابر می‌شود تا که بین کوچه‌ی ما می‌گذارد پا کریم یک‌نفر می‌گفت؛ "انسان‌ها حریص ذاتی‌اند" گفتم؛ آری ای رفیق! الّاکریم، الّاکریم... از کرامات حسن ضرب‌المثل‌ها ساختند سخت آسان است مشکل‌های دنیا با کریم ذکر ما شد مثل قُمری‌های صحن خاکی‌اش؛ " یاکریم و، یاکریم و، یاکریم و، یاکریم... " @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
من هشتگ رهای فضای مجازی ام با حرف و خط «فاصله» درگیر بازی ام حاشیه را هر آینه دنبال میکنم شک را ترند میکنم و حال میکنم مسئول بولد کردن هر شک و شبهه ام این روزها اینستاگرام است جبهه ام هر پیج ، لشکریست و پستش تفنگ آن هر کپشن است ماشه و هشتگ فشنگ آن هشتگ شدم که شایعه را خوب پر کنم می‌آیم از مجاز که حق را ترور کنم من هشتگ رهای فضای مجازی ام از من خدا نه، من ولی از خویش راضی ام من تیغ را نبرده به حلقوم میکُشم در دست ظالمانم و مظلوم میکشم روزی من ز سفره‌ی آشوب میرسد از خاور میانه به من خوب میرسد از پیش حرفهای خدا میکنم عبور از روی مرزهای حیا میکنم عبور من مثل گیسوان زنان سرکشیده ام پا از گلیم خویش فراتر کشیده ام نام حسین را به همه میدهم نشان اما به سبک کوفه میارم به راهشان من هشتگ رهای فضای مجازی ام سرگرم از گلیم خودم پا درازی ام اشرار برده اند به ارثیه ام هنوز آری سلاح دست معاویه ام هنوز دیدم علی زرنگ تر از هر تلاطم است تنها حریف تیغ علی جهل مردم است گفتم علی به درد حکومت نمیخورد آزادی شما به ولایت نمیخورد من در سقیفه رفتم و زنگ خطر زدم من بوده ام که فاطمه را پشت در زدم درکوفه شایعات «زیادم» ضریب خورد طوری که کل کوفه ز دستم فریب خورد من هشتگ رهای فضای مجازی ام من را ببین چه اسلحه‌ی کارسازی ام من تیغ بودم و تن اکبر دریده ام یعنی تن شریف پیمبر دریده ام با طعنه ها به جنگ‌ بنی هاشم آمدم با سنگ‌کوفیان به سر قاسم آمدم اما یکی فریب ضریب مرا نخورد عباس نامدار فریب مرا نخورد درد حسین را فقط عباس چاره کرد در دست های شمر امان نامه پاره کرد من از حسد عمود به فرق سرش زدم با تیرهای عقده به چشم ترش زدم وقتی به خاک خورد علمدار قافله رفتم شبیه تیر به دستان حرمله طفل حسین ذبح شد از تیر حرمله گفتم به لشکر عمر سعد ! هلهله! من هشتگ رهای فضای مجازی ام در قلب کوفیان سبب کینه سازی ام با هر طریق بود قوی تر ز یک سپاه بردم حسین را به هیاهوی قتلگاه سرنیزه‌ی سنان شدم و با سنان زدم با بی سلاح رفتم و زخم زبان زدم با هر سلاح بر بدنش طعنه ها زدم با هر هزار و نهصد و پنجاه تا زدم با طعنه ها زدم به تنش مثل دشنه ای گفتم حسین آب حیاتی و تشنه ای تنها حسین ماند ، و یک جسم زیر و رو خورشید سر برهنه و یک خنجر و گلو آه ای حسین قاتل تو تیغ جهل بود با جهل سر ز عشق بریدن چه سهل بود @Shoaraye_aeinimadhankermanshah