eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
208 دنبال‌کننده
52 عکس
18 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @BasijNewsir313
مشاهده در ایتا
دانلود
گوشواره: بحق زهرا عجل لولیک الفرج... خدا به بازوی شکسته عجّل فرج خدا به حقّ دست بسته عجّل فرج خدا به حقّ زخم سینه عجّل فرج به ظلم کوچه ی مدینه عجّل فرج خدا به خون روی مسمار عجّل فرج به ذبح بین درب و دیوار عجّل فرج خدا به مبدأ جنایات عجّل فرج شد کشته یک سوم سادات،عجّل فرج خدا به حقّ روی نیلی عجّل فرج به صورتی که خورده سیلی عجّل فرج خدا به ناله های حیدر عجّل فرج به حقّ لاله های مضطر عجّل فرج خدا به حقّ درد پهلو عجّل فرج به حقّ غسل زخم بازو عجّل فرج خدا به غسل نیمه شب عجّل فرج به حقّ گریه های زینب عجّل فرج به حقّ اشک غیرت الله عجّل فرج که شد ز زخم سینه آگاه عجّل فرج خدا به تدفین شبانه عجّل فرج به زخم کعب تازیانه عجّل فرج خدا به تنهایی حیدر عجّل فرج ازخون شده دوچشم او تر،عجّل فرج ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
«ناحلة الجسم یعنی...»😭 «لعن الله قاتلي فاطمة الزّهراء.» خوان شویم .... بسم ربّ فاطمة الزهراء فردا، سالروز شهادت مظلومانه ریحانه‌ هستی و سرور زنان عالم، حضرت صدیقه طاهره، خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها را خدمت حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف و شما خوبان تسلیت عرض می‌کنیم همین که خبر دار شد علی (علیه السلام) رو بردند مسجد، با چه زحمتی از بین در و دیوار بلند شد و رفت سمت مسجد که امام زمانش رو نجات بده درحالی که "و هی آخذٌ بید الحسن و الحسین"، دستان حسن و حسین علیهماالسلام رو گرفته بود... دید یه شمشیر بالای سر علی گرفتن، هی میگن بیعت کن و الا گردنت رو می‌زنیم. بی‌بی فرمود: "خلّوا عن ابن عمی..." یعنی پسرعمویم رو رها کنید... 🏴خانم جان؛ یه شمشیر برهنه بالای سر علی (علیه السلام) دیدی، نتونستی ببینی... اما لا یوم کیومک یا حسین دخترت آمد بالای بلندی، دید صد حرامی دور یک بیت الحرام. 🏴دید همه دارن با شمشیر می‌زنن، نیزه دارها با نیزه میزنن... دست گذاشت به روی سر، هی زمین می‌خورد و بلند میشد، هی می‌گفت وامحمدا... 🏴الا لعنة الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون🏴 ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
لحظه‌لحظه زچه مادر نَفَسَت می‌گيرد؟! نَفَس من! زچه آخر نَفَسَت می‌گيرد؟! درد پهلو چه كند با تو كه شب تا به سحر از همين درد به بستر نفست می‌گيرد؟! از فشار در و ديوار چه ديدی كه هنوز دائم از ضربت آن در، نفست می‌گيرد؟! به همان ناله كه در پشت درِ خانه زدی از غم غنچه‌ی پرپر نفست می‌گيرد چه نفس‌گیر شود حال و هوای نفست وقتی از غُربت حيدر نفست می‌گيرد دست بر كار مزن! من كه نمُردم مادر باچنين حال، تو يكسر نفست می‌گيرد از غم اين كه نمانی، جگرم خون شده است از چه اين سان برِ دختر نفست می‌گيرد تا نفس هست «وفایی» تو بگو يازهرا نرسد سود چو ديگر نفست می‌گيرد ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
#واحد #شهادت_حضرت_زهرا_س
بانوای تب داره شبا بیداره دعاش اما الجار ثم الداره تو حرفاش پیش بچه هاش میگه بارالها ازم راضی باش دلگیره داره میمیره نفس میکشه از تنش خون میره گریونه دلش پر خونِ میگیره روشو از همه تو خونه معلومه چقدر مظلومه با دردایی که داره باز آرومه ای مادر مرو ای مادر الهی بمیرم برات ای مادر ای بود و نبود من ای یاس کبود من زهرا زهرا تنها تکیه گاه من عشق بی گناه من زهرا زهرا از پیش من مرو زهرا زهرا جان حسن نرو زهرا زهرا قدش خم نگاهش مبهم مثه پیرزن هاست با این سن کم چشما تار میبینن هر بار میخواد راه بره دست میگیره دیوار دستاش زخم زیر چشماش زخم نماز شب میخونه کف پاهاش زخم قربونش با بوی نونش بهشت مدینه است لب خندونش اما حیف شده اینجا حیف گرفتن خوشی هامون و از ما حیف ای مادر مرو ای مادر الهی بمیرم برات ای مادر کوه محکم علی تنها همدم علی برخیز از جا بی تو میخورم زمین آه و زاری ام ببین بین غم ها بانوی صف شکن در سنگر باش حرف از سفر مزن با حیدر باش از پیش من مرو زهرا زهرا جان حسن نرو زهرا زهرا لا جونه ولی مردونه پای اعتقادش بازم میمونه یادم هست که از پا ننشست بابامو نگه داشت اونم با یک دست دعوا شد زدن در وا شد تا افتاد زمین داد زدن حالا شد در میسوخت کبوتر میسوخت توی شعله محسن با مادر میسوخت هم پهلوش شکست هم بازوش به دیوار که خورد غرق خون شد ابروش دشمن تازیانه زد آتش هم زبانه زد در پشت در دیدم دست و پا زدی فضه را صدا زدی جای حیدر دستم که بسته شد زهرا زهرا دستت شکسته شد زهرا زهرا از پیش من مرو زهرا زهرا جان حسن نرو زهرا زهرا ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
عالمى سوخته از آتش آهِ من و توست اين درِ سوخته تا حشر، گواهِ من و توست غربتم را همه ديدند و تماشا کردند بی‌پناهی فقط انگار پناهِ من و توست کوچه آن‌روز پر از ديده‌ی نامحرم بود همه‌ی روضه نهان بين نگاهِ من و توست صورت نیلی تو، از نفس انداخت مرا گرچه زهرای من! اين اول راهِ من و توست آه از اين شعله که خاموش نگردد ديگر آه از آن روز که بر نی، سرِ ماهِ من و توست ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
دادِ علی تا خالق منان بلند است از خانه‌ی من بوی الرحمن بلند است صد طعنه از این و، از آن مانده به گوشم باید برای همسرم مشکی بپوشم بر پات می‌افتم گلم، دورت بگردم یک‌ روز دیگر هم بمانی، سود کردم صبح علی از طعنه‌های خَلق، شام است همسایه می‌گوید که کار تو تمام است تو خوب شو! تو خوب شو! ریحانه سادات هجرت کنیم از این مدینه سمت شامات زینب به من می‌گفت پایان محن نیست دادی کفن‌ها را ولیکن یک کفن نیست بین وصیت تا که حرف خواب آمد... گفتی حسین و حرف ظرف آب آمد... پایان این قصه دراینجا نیست زهرا روز دهم هنگام قربانی‌ست زهرا آن‌روز که سر نیزه‌ی کوفه بلند است جسم حسینم هرطرف بر نیزه بند است از گوشه‌ی گودال بوی خون‌ می‌آید هرکس که رفته، دستِ پُر بیرون‌ می‌آید قاتل می‌آید که ببرّد آن گلو را یک دست، خنجر دارد و یک دست، مو را... ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
1_760817869.mp3
7.6M
‍ ‍ ما در دو جهان فاطمه جان دل به تو بستیم محبان تو هستیم نظر کن ز عنایت ، به فردایِ قیامت ... در معرکۀ عشقِ تو ما مردِ جنونیم همه فاطمیونیم به دنبالِ شهادت ، فداییِ ولایت ... در عشقِ علی سینه سپر تا دم آخر تویی عاشقِ حیدر خروشِ تو در این راه ، علیاً ولی الله ما در دو جهان فاطمه جان دل به تو بستیم محبان تو هستیم نظر کن ز عنایت ، به فردایِ قیامت ... دستِ همه بر چادر تو در صفِ محشر به قربانِ تو مادر اگر توبه شکستیم ، به امید تو هستیم ... ما در دو جهان فاطمه جان دل به تو بستیم محبان تو هستیم نظر کن ز عنایت ، به فردایِ قیامت ... ای روحِ علی جان نبی اُم ابیها تویی حضرتِ زهرا فدایِ تو پیمبر ، به قربانِ تو حیدر ... ای راضیه و مرضیه و کوثر و طاها تویی عصمتِ کبری پناهِ همه عالم ، تویی فاطمه جانم ... ما در دو جهان فاطمه جان دل به تو بستیم محبان تو هستیم نظر کن ز عنایت ، به فردایِ قیامت ... ماییم فدایِ حرم زینبِ کبری به فرمانِ تو زهرا همه بندۀ عشقیم ، نگهبانِ دمشقیم نوحۀ ما و همه این سلاما ... نثار روح همه پیر غلاما ... قال رسول الله نورُ عینی «حسین منی و انا من حسین» ... حسین ........ یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی😭😭😭😭 🏴🏴 ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
#شهادت_حضرت_فاطمه_س #روضه #مداح_حاج_حیدر_خمسه
فصل باریدن باران شده و حیران شده ام آخر سال رسیده است پریشان شده ام اولین نام که آمد به لبم نام تو بود از تولد به خدا مست حسن جان شده ام مادرم دست مرا داد به دستان کریم بی سبب نیست که محتاج کریمان شده ام *آی امام حسن! آخرِ سالِ،هر جا بری دارن حساب و کتاب می کنند، حساب مارو زدی یا نه؟ یه محرم داشتیم،یه فاطمیه،یه ماه رمضون،من حساب از راه دور رو قبول ندارم،من رو یه حرمی ببر،رو در رو،اون وقت هر چی تو بگی من بدهکارم،اما برا مادرت کم گریه نکردم،پا به پات برا مادرت گریه کردم،ما برا مادر خودمون خیلی گریه کنیم یه هفته، اما سه ماهه شب و روزمون شده زهرا،راستی آقا یه سئوال ازتون دارم:شنیدم مادرتون رو بد زد،این راسته؟ شنیدم بیست سالگی موهات سفید شد،این راسته؟ شنیدم هر کار کردی دستت نرسید،این راسته؟...* خواب دیدم حرم و گنبد و ایوان داری در میان حرمت خادم و دربان شده ام خواب دیدم که به همراه همه سینه زنان به غذا حضرتی ناب تو مهمان شده ام *دست امام حسن رو گرفت گفت:بریم من حقم رو بگیرم،اومد جلو اولی، راه نداد حرف بزنه،به این دلیل، به این دلیل فدک مال ماست، دیگه کم آورد گفت:قلم بیارید،کاغذ بیارید،نوشت فدک رو تحویل زهرا بدید،مهر خلافت زد... هنوز خانوم بیرون نرفته بود، گفت:برید به دومی بگید:دادن حقش با من،گرفتنش با تو، خانوم با یه ذوقی، دیگه چیزی تا خونه نمونده بود،رسیدن کوچه، مثل اراذل و اوباش راه رو بست،پاش رو روی دیوار گذاشت... گرفتی داری میری؟ فکر کردی؟ یه زن متدین چشم تو چشم با نامحرم نمیشه... امام حسن میگه: روش رو گرفت، سمت دیوار رو نگاه کرد،برو کنار،من دختر پیغمبرم... اون حرامزاده قباله رو کشید،پاره کرد،پرت کرد،آب دهان ریخت روش..گفت:حالا برو.... مادر سادات فریاد زد: خدا شکمت رو پاره کنه....نمیدیدش،روش به دیوار بود...امام حسن میگه:یهو دستش رو برد بالا..* چنان سیلی،سریع و بی هوا آمد.... *اینجا یه دونه زد خانوم افتاد،اما یه جا رو سراغ دارم،بچه رو آورد بالا،ای کاش یه دونه میزد می افتاد،هر چی خواست این بچه رو زد،خانوم اگه افتاد زبونش نگرفت،چشماش نمیدید،اما این دختر زبونش گرفت، چشمش هم نمیدید،رو کرد سمت علقمه،عمو.....یتیم گیر آوردن....حسیــــــن.....* ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
اگرچه شمع وجود تو گرم سوختن است بخند..،خنده ی تو التیام دردِ من است منم، عمیق‌ترین زخمِ پایدار ؛ علی منم، غریب‌ترین مردِ روزگار ؛ علی پُر است غربت من از همین تَجَلّی ها چِقَدر بی‌مَحَلی دیدم از مَحَلّی ها به رغمِ بی رَمَقی ، عزمِ همکلامی کن تو لااقل به منِ مرتضی سلامی کن دلیل شادی من! همنشین غم شده ای شبیه پیرزنِ سالخورده خم شده ای مرا به ماتم دستاس‌ها دچار نکن خودم برای تو نان می پَزَم..،تو کار نکن تنورِ گرم ، برای پرت خطر دارد برای سوخته هر شعله ای ضرر دارد شکوه کاخ امیدش خراب شد حیدر تو آب رفته ای..،از شرم آب شد حیدر غروب آمد و خورشیدوار دور شدی رشیده بودی و یک دفعه جمع و جور شدی بیا به خواهش من گوش کن..،بلند نشو به التماس حسن گوش کن..،بلند نشو هنوز چشم حسن مثل ابر می بارد هنوز تکّه ی آن گوشواره را دارد میان کوچه..،همین اوج ماجرایش بود: تمام صورت تو نصفِ دست‌هایش بود چه ضربه ای به تو زد آن حرام‌زاده‌ی پست سه ماه رد شده امّا هنوز رَدَّش هست سه ماه می شود این صحن ، بی رواق شده سه ماه می شود این خانه ، بی چـراغ شده ببخش فاطمه جان..،پشت در تک افتادی تمام هستی خود را برای من دادی یکی نگفت به دیوار..،بی‌پناهی تو یکی نگفت به مسمار..،پابه‌ماهی تو شکست آینه ات..،سنگ شد مصمم تر اشاره کرد به قنفذ..،مغیره! محکم تر حریمِ سبز تو را باغ یاس خواهم کرد برای ماندن تو التماس خواهم کرد قسم به خشکی هر لحظه ی زبانِ حسین نمی شود که بمانی..،تو را به جان حسین! تو را به جان حسینی که بعد چندین‌ سال کشان،کشان بدنش می رسد تهِ گودال زمان غارت او ، احترام می میرد یکی لباس تنش را به زور می گیرد خدا کند که نبینی سنان چه خواهد کرد غروب روز دهم..،ساربان چه خواهد کرد ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
مدینه مرکز پیکار نابرابر بود علی نشانه، ولی جنگ با پیمبر بود به حفظ جان علی، فاطمه سپر گردید قد خمیده‌ی او ذوالفقارِ حیدر بود نگاه زینب کبری به غربت مادر نگاه فاطمه بر اشکِ چشمِ دختر بود رُخی که رنگ جسارت گرفت قرآن بود تنی که روی زمین اوفتاد، کوثر بود چهار کودک معصوم با تنی لرزان دعایشان به پدر، چشمشان به مادر بود چهل نفر به سر بضعۀ پیمبر ریخت شرورتر ز همه «قنفذِ» ستمگر بود برای همسر مولا نه خانه، نه کوچه «مدینه» و «اُحد» و قبر «حمزه» سنگر بود خدا گواست که یک ضربه بر تنش نزدند به قصد کشتن او، ضربه‌ها مکرّر بود به فتح خیبر و بازوی شیر حق سوگند که قتل دخت نبی، انتقام خیبر بود برای فاطمه می‌سوخت از ازل «میثم» که بیت بیت کتابش شرار آذر بود ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━