#✍یادداشتی از شهید
در يكي از يادداشتهاي شهيد چنين نوشته شده است كه بعد از شهادت #حمزه خلخالي و #زينال ورمزيار بود! #عمليات نزديك است خيلي نزديك، و من سخت دلم هواي ديدار #شهيدان كرده.
دلم سخت بي قراري مي كند براي #لقاء_حق و سخت شوق ملاقات عزيزان #شهداء به خصوص #زينال و #حمزه مهربان دارم.
منظور اينكه شهيد واقعاً يقين پيدا كرده بود كه رفتني است و همه بچه هاي گردان نيز يقين پيدا كرده بودند كه فلاني #شهيد مي شوند و در قبل از عمليات در راه بازگشت از انديمشك چون #شهيد موفق به خريد عطر نمي شوند، بچه هاي اظهار مي دارند كه برادر ابراهيم اوغلي شب حمله شما را معطر مي كنيم چون شما حتماً شهيد مي شويد و بزرگوار در جواب آنها فقط مي گويد:
🌷«اللهم الرزقني توفيق الشهاده في سبيلك و لا تردني الي اهلي»🌷
🕊#شهدای_شهرستان_خوی
@Shohadaye_khoy
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#خاطره
#همرزم #شهيدزین العابدین ابراهیم اوغلی، آقاي #پريور مي گويد: « يك روز ايشان با حالت بسيار #شاد و خوشحال به چادر فرماندهي ـ كه من تنها نشسته بودم ـ آمد. فكر كردم خبري از حمله شده، ولي گفت: ديشب در #خواب ديدم كه ما همگي در ميدان #كارگران جمع بوديم و يك #آقايي آمد و #حمزه خلخالي را از بين ما انتخاب كرد و همراه خود برد.
من #ناراحت شدم و به آن آقا گفتم: چرا #مرا به اين #مقام نمي بريد. فرمودند: تو را هم در #عمليات_والفجر_يك با خود خواهيم برد و فعلاً #نوبت_حمزه است.»
️
🕊#شهدای_شهرستان_خوی
@Shohadaye_khoy