#خاکریز_خاطرات
#رگ هایش پاره شده بودوخونریزی شدیدی داشت
#دکتر اشاره کرد #چادرم را بردارم تا راحتتربتونم جابه جاش کنم
یهو #رزمنده گوشه
چادرم رو گرفت وبه سختی گفت:
من دارم میرم که تو #چادرت رو برنداری
ما برای این #چادر داریم میریم
چادرم توی مشتش بودکه #شهید شد
📜راوی:خانم موسوی ازپرستاران زمان جنگ
📕منبع:کتاب خانم ها حتمابخوانند،صفحه ۲۴
@Shohadaye_khoy
کدومتون حاضرید که یک #مین منور رو با درجه #حرارت 1600 درجه سانتیگراد که توی سکوت و #تاریکی شب داره می سوزه و نزدیکه که عملیاتو لو بده و جون هزاران #رزمنده رو به خطر بندازه ، توی شکمتون بگیرید و ذره ذره #آب بشید و #بسوزید و #ذغال بشید و دم نزنید ؟؟؟؟!
31 سال پیش این #شهید 15 ساله "رضا میرزایی" این کارو کرد...!
🤔 چه چیزمان به #شهدا رفته که می گوییم:
#اللهم الرزقنا...؟
️
@Shohadaye_khoy
گاهی وقتها
ما عکسها را میسوزانیم🔥
و گاهی #عکسها ما را ...
لحظهای به این عکس "خیرهشو"
پیکرهای🌷 بر زمینِ نمناک مانده
و #خـون جـاری از آنها را
با نگاهِ #رزمنده خیره شده
به خودت را تصور کن 😔
راستی عجیب هوای عکس #بارانیست!!
@Shohadaye_khoy