eitaa logo
سیاه‌مشق | سید محمدحسین دعائی
571 دنبال‌کننده
777 عکس
321 ویدیو
8 فایل
عضوی کوچک از جامعه حوزویان مشغول تدریس، تحقیق و تبلیغ در جبهه انقلاب اسلامی مسئول قرارگاه مکتب توحید درگاه ارتباط: @SmhDoaei
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 مگریز! ▪️ شعری از رهبر معظم انقلاب دلا! ز معرکه‌ی محنت و بلا مگریز! چو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز! تو راست معجزه در کف! ز ساحران مهراس! عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز! تو موج غیرت و عزمی! ز بحر، بیم مدار! حذر ز غرش طوفان مکن! ز جا مگریز! ز سست‌عهدی ایام دل‌شکسته مشو! نشانه باش چو پرچم! ز بادها مگریز! چو صخره باش و مکن تکیه جز به دامن کوه! به حق سپار دل خویش و از دعا مگریز! تو از تبار دلیران خیبر و بدری! چو ذوالفقار و چو حیدر بزن صلا! مگریز! به نوشخند منافق ز ره کناره مگیر! به زهرخند معاند به انزوا مگریز! چو ره به قبله‌ی امن است پایمردی کن! خطا مکن! ز توهم به ناکجا مگریز! چو تیر، راه هدف گیر و بر هدف بنشین! ز کج‌روی به حذر باش و از خدا مگریز! امین خلق و امانت‌گزار یزدان باش! به صدق کوش و خطر کن! ز مدعا مگریز! 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 این صدای گرفته ▪️ دل‌نوشته‌ای به‌بهانۀ سی‌وچهارمین سالگرد آغاز رهبری حضرت آیة الله خامنه‌ای ✍️ سید محمدحسین دعائی دیروز، پیر پیل‌افکن ما، در هشتاد و چهار سالگی، هفتاد دقیقه در مراسم بزرگداشت رحلت امام بزرگوار سخنرانی کرد و البته صدایش گرفت. می‌خواهم از همین صدای گرفته بنویسم؛ همین صدای گرفته‌ای که شنیدنش دلمان را باز می‌کند؛ همین صدای گرفتۀ راهگشا. صدایی که از سال‌ها تکرار حق گرفته، نه از خستگی. صدایی که گرفتگی‌اش عجین با پختگی است. صدایی که در عین گرفتگی، دروازه‌های حکمت را به روی بشر امروز گشوده است. صدایی که در پیچ و خم کوچه‌های شلوغ دهکدۀ جهانی، حامل پیغام‌های مهمی از هفت شهر عشق است. صدایی که به رغم بدخواهان عنود و حسود، اگرچه گرفته، اما همچنان در جهان طنین‌انداز است. آری؛ این صدای حقیقت، صدای اصالت و صدای معنویت است؛ این صدای انقلاب اسلامی است. صدایی که قرآن‌گونه، غبارروب قلب مؤمنان است و آیینۀ دق منافقان. صدایی که به‌سان نسیم، دل تفتیدۀ مستضعفان را خنک می‌کند. صدایی که همچون گردباد، بساط مستکبران را در هم می‌پیچد. صدایی که درس‌ها داده است، سخن‌ها رانده است، خطبه‌ها خوانده است و یادگارهایی ماندگار آفریده است. صدایی که شجاعت و مظلومیت علوی را، هیبت و حکمت حسنی را و عزت و غربت حسینی را با هم دارد. صدایی که شب‌ها نالیده است و روزها غریده. صدایی که به رنگ خداست. صدایی که هیچ‌وقت کم‌فروشی نکرده؛ چه قبل‌ها ـ در اوج جوانی ـ که لاجرعه گوش را سیراب می‌کرد؛ و چه حالا ـ در پختگی پیری ـ که پیاله‌پیاله می‌نوشاند. آری؛ ما با این صدا بزرگ شده‌ایم. ما ـ جوان‌های انقلاب ـ چهل سال است که داریم با این صدا زندگی می‌کنیم. این صدا، موسیقی متن زندگی ماست. تُن این صدا، طنین این صدا، جوهر این صدا، رنگ این صدا، مردانگی این صدا، پختگی این صدا، ملاحت فارسی این صدا، لحن عربی این صدا، گویش معیار این صدا، لهجۀ خراسانی و آذری این صدا و خلاصه جذابیت و نورانیت این صدا، همۀ عشق ماست. ما در تمام این سال‌ها، با طنازی این صدا خندیده‌ایم و با بغض آن گریسته‌ایم. با وقار آن آرام شده‌ایم و با شور آن به هیجان آمده‌ایم. با طمأنینۀ آن بر بالش امنیت آرمیده‌ایم و با نهیب آن از خواب غفلت پریده‌ایم. با لرزش آن لرزیده‌ایم و در آغوش غرش آن غنوده‌ایم. ما درس دین و دنیا را با این صدا آموخته‌ایم. صدایی که صلابت خمینی و لطافت طباطبائی، در آن به هم رسیده‌اند. صدایی که هم ترنّم عرفان را دارد و هم طنین حماسه را. این صدا شاید گاهی بگیرد، اما هیچ‌وقت گم نمی‌شود؛ چون در حافظۀ تاریخی جهان ثبت است؛ چون صدای سخن عشق است. پس برای همیشه ماندن، باید در این صدا گم شد؛ و شده‌ایم. این صدا ـ این صدای سحرآمیز و خاطره‌انگیز ـ همۀ هویت ماست. این صدا، تصویر حقیقی پروفایل ما در دنیای لبریز از مجاز امروزی است. این صدا، نه فقط صدای ملت ایران، که صدای امت اسلامی است؛ صدای همۀ مظلومان و مستضعفان جهان. آری؛ دیروز این صدا گرفته بود؛ و چرا نگرفته باشد؟ اصلا اگر نگرفته بود تعجب داشت. کسی‌که سال‌هاست حنجره‌اش را خنجر کرده است و تیزی کلامش را بر قلب تاریک اهریمن فرومی‌برد، باید هم صدایش بگیرد. تازه این گرفتگی صدا چه اهمیتی دارد، وقتی پیرنامرد مفلوک و خرفت حاکم بر مثلا ابرقدرت دنیا، تا یک مزخرف نامربوط نگوید یا زمین نخورد، روزش شب نمی‌شود؟ الغرض، گرفتگی صدای رهبر عزیزتر از جان ـ که عمرش دراز و پرچمش همیشه بر فراز باد ـ عجیب نیست؛ بلکه این صافی صداهای ماست که عجیب است. آری؛ باید مجروح جهاد تبیین شد که اجرش از شهادت اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست. 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 مدال‌آوران میدان محبت ✍️ سید محمدحسین دعائی شنیده‌ای می‌گویند برای بعضی چیزها نمی‌شود قیمت گذاشت؟ مثلا «مدال» که جدای از ارزش ریالی و دلاری فوق العاده، ارزش حقوقی و معنوی فراوانی هم دارد. حالا فکر کن یک جوان جویای نام و طالب تعالی، مدالی که با هزاران زحمت به دست آورده و نشانۀ موفقیت اوست را به دیگری هدیه بدهد. واقعا منطق این کار چیست؟ اصلا آیا منطق و عقلانیتی دارد؟ حتما که دارد. چون اگر نداشت، حُکماً عقلائی همچون «مدال‌آوران المپیادهای علمی» انجامش نمی‌دادند. آری؛ در زمانه‌ای که بعضی‌ها برای رسیدن به امثال این مدال‌ها در میادین مختلف، حاضرند خودشان و وطنشان را بفروشند، این جوان‌های بامعرفت، آن‌ها را به «رهبر انقلاب» هدیه دادند. اما چرا؟ پاسخ آن است که: چون به لذت کم قانع نیستند و می‌خواهند لذت بیشتری را تجربه کنند. به‌دست‌آوردن مدال، به‌گردن‌آویختن مدال، نگه‌داشتن مدال و نمایش‌دادن مدال، قطعا «لذت» دارد؛ اما لذت دیدار محبوب، شادکردن محبوب، ابراز علاقه به محبوب، اثبات محبت خود به محبوب و اعلام وفاداری به راه محبوب خیلی خیلی بیشتر است. جوانان مدال‌آور، قبل از آن‌که «مدال»هایشان را به رهبر محبوبشان بدهند، «دل»هایشان را به او داده بودند؛ دل‌هایی که با معجزۀ «محبت»، از طلا و نقره قیمتی‌تر شده‌اند. به‌قول خواجۀ شیراز: از کیمیای مهر تو زر گشت روی من آری به یمن لطف شما خاک زر شود دانش‌آموزان نخبۀ این کشور مدال‌هایشان را به «محبوب» هدیه دادند تا «مدال محبت» بگیرید؛ و گرفتند. آن‌ها می‌خواستند فقط او را ببینید و با او یک «نماز» بخوانند؛ نمازی که به قول آیة الله بهجت، اگر سلاطین عالم می‌دانستند چه لذتی در آن است، به‌خاطر آن دست از سلطنت خود می‌کشیدند. وه که چه معاملۀ پُرسودی ... مدال دادند، اما در مقابل از «نائب امام زمان ارواحنا فداه» وعدۀ «دعا» گرفتند. مدال دادند، اما از او «چفیه» ـ نماد مجاهدت ـ ، «انگشتر» ـ نشان معنویت ـ و مهم‌تر از انگشتر، «انگیزه» گرفتند. تازه ... همان مدال‌ها را هم از دست ندادند: «مدال‌ها را از شما فرزندانم قبول می‌کنم، اما معتقدم باید نزد خودتان باشد. ‌بنابراین مدال‌ها را که مایۀ سرافرازی است به شما بازمی‌گردانم.» بله دیگر؛ معامله با «خدا» و «دوستان خدا» همه‌اش سود است. هم لذت هدیه به محبوب را چشیدند، هم از باغ وصل او گلی چیدند و هم دوباره به مدال‌هایشان رسیدند؛ مدال‌هایی که چون مقبول محبوب واقع شده و از دست او رسیده‌اند، حالا ارزش و درخشش بیشتری هم دارند. آری؛ مدال‌آوران دلدادۀ ما ثابت کردند می‌توان «علم» را با «عشق»، «سواد» را با «سودا»، «ریاضیات» را با «معنویات» و «محبت» را با «معرفت» جمع کرد. آن‌ها هرچه مدال طلا و نقره داشتند را به رهبر انقلاب تقدیم کردند. دمشان گرم. اما خودشان هم می‌دانند که او به این مدال‌ها نیازی ندارد. چراکه به قول امام صادق علیه السلام، اگر همۀ دنیا را به یک مدال طلا تبدیل کنند، آن را به گردن مؤمن واقعی بیاویزند و این مدال از گردن او بیفتد، آن‌قدر برایش بی‌ارزش است که نه آویخته‌بودنش را متوجه می‌شود، نه افتادنش را. آن‌ها می‌خواستند رهبر انقلاب را خوشحال کنند که کردند. البته این را هم می‌دانند که دغدغۀ این روزهای او چیست و مصمم‌اند که آن را نیز برطرف کنند. آن‌ها می‌دانند خوشحالی او وقتی کامل می‌شود که با «مشارکت حداکثری مردم»، یک «رئیس‌جمهور شایسته و انقلابی»، جای خالی «رئیسی عزیز» را پُر کند. آن‌ها می‌دانند که او برای شکل‌گیری «خیزش علمی» و «جهش پیشرفت» در کشور، به جوانان این مرز و بوم دل بسته؛ جوانانی که خودشان ـ و نه مدال‌هایشان ـ گنج‌های اصلی این کشورند؛ همان‌هایی که می‌توانند تاریخ را عوض کنند. راستی! او ـ همان رهبر محبوب جوان‌های دانشمند و عاشق‌پیشۀ این کشور ـ خودش هم مدال است؛ مدال خدا به ایران اسلامی. او را خدا به ما داده که قدرش را بدانیم و زیر سایه‌اش طعم «زندگی همراه با بندگی خدا» را بچشیم. پس مدال که هیچ؛ جان خودمان را هم نثارش می‌کنیم. 📌 منتشرشده در پایگاه خبری تحلیلی صدای حوزه: https://v-o-h.ir/?p=45020 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 به حُسن خلق و وفا کس به یار ما نرسد ... ▪️ روایتی کوتاه از نگاه رهبر معظم انقلاب به علامۀ طباطبائی ✍️ سید محمدحسین دعائی بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای ستاد برگزاری کنگره بین‌المللی بزرگداشت علامۀ طباطبائی، نه فقط از جایگاه ممتاز این عالم ربانی در نگاه ایشان حکایت داشت، بلکه یک شاهکار تمام‌عیار در حوزۀ شخصیت‌نگاری بود؛ توصیفی جامع، مفید، روان، جذاب و در عین حال کوتاه که برای الگوسازی از آن قلۀ تهذیب، سرمایه‌سازی کرد: ۱. بزرگداشت علامۀ طباطبائی، نتیجۀ الهام الهی، کاری بزرگ و نیاز روز جامعه است. ۲. علامۀ طباطبائی، مردی بزرگ، شخصیتی تاریخی، پدیده‌ای کم‌نظیر در طول قرن‌ها و دارای مجموعه‌ای از فضائل ممتاز انسانی، مثل: علم، پارسایی و پرهیزکاری، ملکات اخلاقی، ذوق، هنر، صفا، وفا و رفاقت است. ۳. علامۀ طباطبائی در عرصۀ علم، دارای چهار ویژگی اساسی است: یک. وسعت و تنوع دانشی: علامه از علوم وسیع و متنوعی مثل: فقه، اصول، فلسفه، عرفان نظری، هیئت، ریاضیات، تفسیر و علوم قرآنی، ادبیات و انساب بهره‌مند بوده است. دو. عمق علمی و فکری: علامه یک اصولی صاحب‌مبنا، یک فیلسوف نوآور و یک مفسر شگفتی‌ساز است. سه. شاگردپروری: علامه یک استاد فیلسوف‌ساز و در عین حال، مربی افراد نقش‌آفرین در انقلاب اسلامی و برخی از شهدای به‌نام این کشور است. چهار. شهرت تألیفی: علامه دارای آثار علمی متعددی است که در همان زمان حیاتشان در اختیار جامعه قرار گرفتند. ۴. علامۀ طباطبائی، مفسری بی‌نظیر، احیاءگر فلسفه و پشتیبان فکری انقلاب اسلامی بود. ۵. علامۀ طباطبائی در پارسایی، پرهیزکاری، تعبد و ارادت به اهل بیت، یک شخصیت فوق العاده بود. ۶. علامۀ طباطبائی در کنار همۀ این فضائل، از دو خصوصیت برجسته و جذاب برخوردار بوده‌اند که باید به‌طور خاص از آن‌ها الگو گرفت: یک. انجام یک جهاد فکری کم‌نظیر در بحبوحه‌ی تهاجم اندیشه‌های وارداتی و شبهه‌آفرینی‌ها از طریق ایجاد یک پایگاه فکری مستحکم و تهاجمی برای پُرکردن خلأها دو. عدم اکتفاء به زایش فکری و تلاش برای متحقق‌شدن به معارف توحیدی و مفاهیم عرشی‌ در نفس و قلب خود ۷. تفسیر المیزان علامۀ طباطبائی، در عین اشتمال بر نکات دقیق و عمیق معارفی، سرشار از مطالب سیاسی و اجتماعی است که علاوه بر جدیدبودن در دورۀ خود، پاسخگوی مسائل امروز جامعه نیز هست. ۸. علامۀ طباطبائی با عمل به دانسته‌های خود، با تربیت خود و با بالابردن خود در مدارج عالی انسانی و معرفتی، به جایی رسید که در عین بودن با مردم، با خدا بود. دوری از تظاهر، تواضع فوق‌العاده، بی‌هوائی، حلم، برخورد نرم و گذشت از افراد اهل محاجه و مخاصمه، برخی از ثمرات اخلاقی این حرکت سلوکی در وجود علامه بود. ایشان مصداق این آیۀ شریفه است: اِلَیهِ یَصعَدُ الکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ العَمَلُ الصّالِحُ یَرفَعُه. ۹. علامۀ طباطبائی در عین برخورداری از خصوصیّات برجستۀ علمی و معنوی و در عین تحفظ بر سکوت در جلسات عمومی یا درسی، یک انسان دلنشین، دلچسب، خوش‌مجلس، خوش‌صحبت، خوش‌تعریف، شیرین‌زبان، گرم و گیرا در فضای رفاقت و انس ایمانی بود. ۱۰. علامۀ طباطبائی ذوق شعری و ادبی قابل‌توجهی داشت. ۱۱. علامۀ طباطبائی شخصیت جامعی است که باید قدردان او بود، باید از او درس گرفت، باید او را بزرگ داشت و باید جامعه را با او آشنا کرد. ۱۲. علامۀ طباطبائی امروز به‌مراتب از زمان حیاتش شناخته‌شده‌تر است و در آینده نیز بیشتر شناخته خواهد شد، ان شاء الله. 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 طلوع حکمت در فتنۀ شام ▪️ برداشت‌های سی‌گانه از بیانات اخیر رهبر حکیم انقلاب دربارۀ حوادث منطقه ✍️ سید محمدحسین دعائی یکی از اوصاف پرتکرار امام بزرگوار در بیان رهبر معظم انقلاب، وصف «حکمت» است. ایشان در یکی از سخنرانی‌های خود می‌فرمایند: «امام بزرگوار ما حکیم بود. امام یک حکیم به معنای قرآنی بود. حکیم یعنی آن کسی که حقائقی را مشاهده می‌کند که از چشم‌های دیگران مغفول‌عنه است؛ پوشیده است. کلمات او، کلماتی ممکن است ساده به نظر بیاید، اما هر چه می‌شکافید می‌بینید لایه‌ها و عمق‌های بیشتری دارد. امام این‌جوری بود.» و بدون هرگونه مبالغه و مجامله باید گفت که قطعا خود رهبر انقلاب هم حکیم‌اند؛ یک حکیم قرآنی که آن‌چه دیگران نمی‌بینند و نمی‌فهمند را می‌بیند و می‌فهمد و به شیواترین شکل ممکن بیان می‌کند. و خوشا به حال امثال شهید سلیمانی که این حقیقت را دریافته و قدر آن را دانستند: «من ... در این بیست سالی که در محضر آقا بودم، نتیجۀ تقوا را و ثمرۀ آن را که حکمت می‌شود و بر زبان و بر دل و بر عقل جاری می‌شود، من در آقا به‌طور کامل دیدم. لذا در هر چیزی که الآن ایشان شبهه می‌کنند، مطمئن می‌شوم که در انتهای آن، شبهه درمی‌آید و یا بر هر چیزی که یقین می‌کنند، مطمئن می‌شوم که در آن، [مقصود] به دست می‌آید.» بر همین اساس در پی آنیم که آخرین تجلیات حکمی این رهبر عالی‌قدر را در بیانات مهم ایشان پیرامون حوادث منطقه به تماشا بنشینیم: ... 📌 ادامۀ یادداشت در پایگاه خبری تحلیلی صدای حوزه: https://v-o-h.ir/?p=45634 🏷 🌻 @Smh_Doaei
12.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خداوند درجاتش رو عالی کنه. خداوند ما رو به اینها ملحق کنه. ما رو قدردان اینها قرار بده. توجه او، دعای او و شفاعت او رو نصیب ما کنه. همچنانکه در دنیا خیلی با هم خوب بودیم، خیلی رفیق بودیم، خداوند متعال کاری کنه که در قیامت هم همینجور باشه؛ خیلی خوب باشیم، خیلی خوب باشه با ما، خیلی رفیق باشه با ما ... 😭 ان شاء الله ... 🏷 🆔 @Smh_Doaei
[بخش ۲ از ۲] 🔹 اما آن‌چه شدیدا جای تأسف دارد آن است که بسیاری از عموم مردم و نخبگان جامعه، حتی متنِ «بیانیۀ گام دوم انقلاب» را یک‌بار به‌شکل کامل مطالعه نکرده‌اند؛ چه رسد به این‌که بخواهند محتوای آن را مورد مداقّه قرار داده و به درکی تحلیلی از آن برسند؛ اقدام در راستای عملیاتی‌کردن آن هم که دیگر هیچ! به‌راستی آیا می‌توان برای جامعه‌ای که توجه شایسته‌ای به راهبری‌های رهبر جامعه ندارد، آینده‌ای متعالی را توقع داشت؟ آن هم رهبری که به اعتراف صاحبان انصاف، در دوران حدودا سی‌سالۀ زعامت خود، به بهترین شکل ممکن انجام وظیفه کرده و کشتی انقلاب را در دل سهمگین‌ترین طوفان‌ها به پیش برده است. به عبارت دیگر، رهبر یک جامعه، هر چقدر هم که آگاه، دلسوز و وظیفه‌شناس باشد، بدون برخورداری از رهروانی همراه و آگاه، راه به جایی نخواهد برد؛ هم‌چنان‌که بهترین جمعیت‌های ایمانی نیز جز در پرتو راهبری‌های رهبری شایسته، به سعادت کامل دست نخواهند یافت؛ همان قاعده‌ای که امیرالمؤمنین علیه السلام با نگاه به آن، سعادت دنیوی و اخروی جامعۀ اسلامی را در گرو تلاشِ «حاکم» و «مردم» برای اداء حقوق متقابل خویش دانسته و از «تلاش علمی و عملی برای پاسخگویی به مطالبات و ابلاغیه‌های حاکم»، به‌عنوان یکی از مهم‌ترین «حقوق حاکم بر مردم» یاد می‌کنند. 🔸 بر همین اساس، برای رسیدن به قله‌های تعالی و تحقق آرمان‌های الهی انقلاب اسلامی، راهی جز شناخت تحلیلی آموزه‌های راهبردی رهبر معظم انقلاب و تلاش برای عملیاتی‌کردن آن‌ها در حوزه‌های مختلف نیست؛ همان شناخت و تلاشی که نه فقط به حکمِ «عقل» و «شرع»، بلکه به مقتضای «تجربه» نیز راهگشایی‌اش تضمین‌شده است. نتیجه آن‌که یکی از اولویت‌های اصلی آموزشی و فرهنگی در جامعۀ امروز، عبارت است از: «ایجاد نهضت آشنایی با اندیشه‌های راهبردی رهبر معظم انقلاب». 🔹 هرگونه تلاشی برای تحلیل و ترویجِ «بیانیۀ گام دوم انقلاب» نیز حرکتی در همین راستاست؛ حرکتی که گستراندن اصلی‌ترین گفتمان رهبر معظم انقلاب ـ یعنی «گفتمان تمدن نوین اسلامی» ـ در میان عموم مردم و نخبگان را هدف‌گذاری کرده است. امید آن‌که با شکل‌گیری و توسعۀ چنین حرکت‌هایی در سطح جامعه، زمینۀ لازم برای تحقق عینی این گفتمان فراهم آمده و ایران اسلامی، هرچه سریع‌تر شاهد شیرین پیشرفت و تعالی را در آغوش کشد، ان شاء الله. 🆔 @Smh_Doaei
[بخش ۲ از ۲] 💠 مهم‌ترین سیاست‌ها و راهکارها برای توسعۀ گفتمان بیانیۀ گام دوم انقلاب: ۱. تولیدِ «مدل بومی گفتمان‌سازی» و عمل به الزامات و اقتضائات آن ۲. استفاده از دستاوردهای عقلانی و عقلائی مطرح در عرصۀ گفتمان‌سازی، مثل موردِ «رؤیای آمریکایی» ۳. تعیین یا تولید یک «نهاد»، به‌عنوانِ «متولی موضوع گام دوم انقلاب» (مثل مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت)، با هدفِ «راهبری ستادی» ۴. تولیدِ «ادبیات گام دوم انقلاب» و فربه‌سازی هدفمند این ادبیات ۵. تلاش برای «مستندسازی بیانیه»، به‌کمکِ «آیات»، «روایات»، «گزاره‌های علمی» و «واقعیت‌های میدانی» ۶. تأکید بر «عقلانیت بیانیه» و نشان‌دادن این عقلانیت به مخاطب ۷. جلوگیری از «تأثیر منفی تغییر دولت‌ها» بر روند اجرائی‌شدن بیانیه ۸. الزامِ «پیوست بیانیه» برای تمامی پیشنهادها، طرح‌ها و برنامه‌های ارائه‌شده در کشور (مثل الزام پیوست فرهنگی) و مطالبۀ این پیوست از «مسئولان» و «نامزدهای انتخاباتی» ۹. اولویت‌دادن به توسعۀ گفتمان بیانیۀ گام دوم در میان حوزویان و دانشگاهیان ۱۰. تمرکز ویژه روی مسئلۀ «خودسازی» و زمینه‌سازی برای تحقق و توسعۀ آن در فضاهای مختلف ۱۱. تلاش پُرحجم برای «کادرسازی» و تربیت نیروی انسانی متناسب با «طراز بیانیه» ۱۲. سرمایه‌گذاری خاص روی بحثِ «کلان‌نگری» و نهادینه‌سازی آن در جامعه ۱۳. توجه ویژه به «فعالیت‌های تطبیقی و مقایسه‌ای»، با الهام از محتوای بیانیه (مثل مقایسۀ شرائط بعد از انقلاب با شرائط پیش از انقلاب، مقایسۀ انقلاب اسلامی با انقلاب‌های دیگر و مقایسۀ چالش‌های انقلاب در ابتداء پیروزی با چالش‌های انقلاب در امروز) ۱۴. تمرکز بر «فعالیت‌های هنری و رسانه‌ای»، به‌منظور شکستنِ «محاصرۀ تبلیغاتی دشمن» در «جنگ روایت‌ها» (با لحاظ تأکید رهبر معظم انقلاب بر ضعف جبهۀ انقلاب در این عرصه و تأثیر آن بر امیدآفرینی) ۱۵. طراحی و راه‌اندازیِ «رویدادهای علمی و هنری مختلف»، با دبیرخانه‌های دائمی ۱۶. طراحی و راه‌اندازی دوره‌هایی مثلِ «بینهایت‌شو» و «هیس‌طوری» ۱۷. ضرورت نقش‌آفرینی ویژه از سوی «صداوسیما»، با تولید برنامه‌های مختلف، خصوصا برنامه‌هایی برای «گفتگوهای چالشی»، میان موافقان و مخالفان بیانیه ۱۸. وارد کردن محتوای بیانیه به «متون درسی» ۱۹. استفاده از شرائط شکل‌گرفته بعد از غائلۀ اخیر و تبدیل تهدید موجود در آن به فرصت، به‌کمکِ «پالایش نظام» در سه حوزۀ «برنامه‌ها، ساختارها و نیروها»، بر اساس محتوای بیانیه و به‌منظور سرعت‌دادن به فرایندِ «دولت‌سازی، جامعه‌سازی و تمدن‌سازی» ۲۰. اثباتِ «درخشندگی و برجستگی بیانیه» و استناد به آن، برای اثباتِ «حقانیت رهبر معظم انقلاب» و دفاع از شخصیت حقیقی و حقوقی ایشان (خصوصا با لحاظ هجمه‌ها و اهانت‌های اخیر) 🏷 🆔 @Smh_Doaei