eitaa logo
سوز و ساز | مجتبی حاجی پور
1.3هزار دنبال‌کننده
281 عکس
147 ویدیو
2 فایل
🔺 اینجا مطالب و محتواهایی رو از خودم و دیگران براتون به اشتراک میذارم. امیدوارم به دردتون بخوره. درخدمتم | @SoozosazAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام سکه‌ها ایمانشان را برد، بیعت‌ها شکست یک به یک سردارها رفتند قیمت‌ها شکست دست بدعت جانماز از زیر پای او کشید در شب شومی که قبح هتک حرمت‌ها شکست خنجر مأموم بر پای امامش زخم زد قامت دین را نماز بی‌بصیرت‌ها شکست دشمنان زخمش زدند و دوستان زخم زبان آه، این آیینه را سنگ ملامت‌ها شکست زهر جعده تلخ‌تر از صلح تحمیلی نبود زهر را نوشید و بغضش بعد مدت‌ها شکست شاعر/ حسین عباس پور با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام به روی شانۀ خاتم، که چون نقش نگین باشد نشان نام او باید معزّ المؤمنین باشد چه بر می‎آید، از آن آذرخشی که جمل را سوخت؟ که صلحش نیز صلحی فتنه‎سوز و آتشین باشد... گذشت از جانماز زیر پایش هم کریمانه مبادا لحظه‎ای کوتاه زیر دِین دین باشد دریغ از یار و از سردار و این دنیای غدّار و... دریغ از روزگاری که ولی، تنهاترین باشد چنان میراث‎دار لایقی از غربت مولاست که باید چندسالی، چون علی خانه‎نشین باشد نباید حرف را از خانه بیرون برد، اما آه کدام آیینه آهش را و رازش را، امین باشد؟! صدا زد زینب خود را و خواند آهسته در گوشش: که ای خواهر، مرا در خانه دشمن در کمین باشد! بیاور طشت را، اینک هلاهل هم ز پا افتاد خیالش هم نمی‎کرد این دل خون اینچنین باشد... بخوان از چشم‎هایم باقی ناگفته‎هایم را در آن حاشا اگر حرفی به غیر از حا و سین! باشد نگین عرش را هم جای من یک بوسه مهمان کن دمی که زینت دوش نبی روی زمین باشد شاعر/ سیدمحمدجواد میرصفی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام صبوری به پای تو سر می‌گذارد غمت داغ‌ها بر جگر می‌گذارد کمی خواستم از غریبی بگویم نه؛ این بغض سنگین مگر می‌گذارد؟ و حتما شبیه همان مرد شامی نگاه تو در من اثر می‌گذارد کریمی که از کودکی می‌شناسم قدم روی چشمان تر می‌گذارد دلم باز با یاد غم‌هایت آقا غریبانه سر روی در می‌گذارد نمک ریخت یک شهر بر زخم مردی که دندان به روی جگر می‌گذارد شاعر/ حسین عباس پور با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام روی تو از نسیم سحر دلنوازتر گیسوی توست از شب یلدا درازتر روی تو باز بود و در خانهٔ تو باز ای چشم‌هایت از همه مهمان‌نوازتر هرگز یتیم‌های مدینه ندیده‌اند از ذکر مهربان حسن چاره‌سازتر صلح تو شد دلیل سرافرازی حسین ای از تمام اهل جهان سرفرازتر اما شریک زندگی‌ات دشمن تو بود مولا کدام داغ از این جانگدازتر؟ از تیرها نگفتم و تابوت زخمی‌ات طاقت نداشتم بشود روضه باز تر... شاعر/ سیده‌تکتم حسینی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام نفسی به خون جگر زدم، که لبی به مرثیه وا کنم به ضریحِ گمشده سر نهم، شبِ خویش وقف دعا کنم نه ملازمی و نه همدمی، مگر آنکه در شبِ بی‌کسی چو شهید کوفه به چاه غم، پر و بال گریه رها کنم به خدا که شمع شکسته‌ای، به بقیع جان من آورید که به آستانهٔ مجتبی، همه زخم کهنه دوا کنم غم مجتبی کِشَدم به خون، که غریب خانهٔ خویش بود و من این ترانهٔ غرق خون، به کدام واژه ادا کنم من و حضرتِ تو شکسته دل، که اگر عدو زندت به تیر به فدای پیکر پاک تو، دل خویش نذر بلا کنم اگر از غم تو نفس زنم، همه اشک و آتش و خون شوم بکشم به خون همه را چنان، که مدینه کرببلا کنم تو به خُلق و خِلقت احمدی، تو صبور آل محمدی غم کربلای دگر شود، چو زبان به زخم تو وا کنم تو جگر دریده و من غمین، من و داغ لحظهٔ آخرین به چه روی زینب خسته را، به عیادت تو صدا کنم؟... شاعر/ غلامرضا کافی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام بارها از سفره‌اش با اینکه نان برداشتند روز تشییع تنش تیر و کمان برداشتند مردم این شهرِ در ظاهر مسلمان، عاقبت با صدای سکه دست از دینشان برداشتند بر سر همسایگانش سایه‌ای پر مهر داشت از سرش هر چند روزی سایه‌بان برداشتند بذر ننگین جسارت بر تن معصوم را این جماعت کاشتند و دیگران برداشتند دست‌هایی که بر آن تابوت تیر انداختند چند سالی بعد چوب خیزران برداشتند شاعر/ حسین عباس پور با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام 🔺 رباعی مردی که دلش به وسعت دریا بود مظلوم‌تر از امام عاشورا بود آن روز که بر جنازه‌اش تیر زدند در شهر مدینه کربلا برپا بود شاعر/ هاشم کرونی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هم صحبت نانجیب بودن سخت است در شهر پر از فریب بودن سخت است آن روز به گوش کوچه می‌گفت حسن در خانۀ خود غریب بودن سخت است شاعر/ مژگان محمدی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
539K
🎵سبک عزاداری علیه السلام 🔺سنتی/ نوحه سفره داره عالم هستم کُشته ی درد و غم هستم 🔸می شوم راحت آخر ز غمها می کِشم پر خدایا سوی زهرا از غم غربت افتادم از پا (2) واغریبا - واغریبا... زهر کین شد حاصل من همسرم شد قاتل من 🔸می شود غم همــمیشه نصیبم زهر کینه شد آخر طبیبم بین کاشانه یِ خود غریبم (2) واغریبا - واغریبا... شعر و سبک/ ناشناس با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
609.4K
🎵سبک عزاداری علیه السلام 🔺هیئتی/ زمینه چشم من آقا گریونه، روی گونه هام بارونه نظری کن آقا امشب، به دلی که سرگردونه 🔸دل بی سر و سامونم، به نگاه تو وابسته غربت بقیعت آقا، بغض گلومو بشکسته برا تو میسازیم آخر، گنبد و دو تا گلدسته 🔹یه روزی میرسه با شور و با نوا پیاده ما میریم تا صحن مجتبی حسن جانم حسن... کریمی و بی همتایی، تویی که به غم معنایی همه میدونن ای آقا، وارث غم زهرایی 🔸تو خاطره هات داری تو، یه خاطر ه ی تلخ آقا وقتی به زمین خورد مادر، صدای می زدی یا زهرا تو بودی و دو گوشواره، مادر تو افتاد از پا 🔹به پیش چشم تو، یه پست بی حیا غرورت رو شکست، میون کوچه ها حسن جانم حسن... لحظه ی آخر تو بستر، دل همه رو سوزوندی لایوم کیومک گفتی، روضه های گودال خوندی 🔸گفتی به حسین می‌بینم، یه ظالم وروی سینه وقتی سرتو میبره، زینب با چشاش میبینه تن تو به روی خاک و، سر تو رو نی می شینه 🔹امون از این دلم، امون از کربلا میشه واست کفن، یه تیکه بوریا حسن جانم حسن... شعر و سبک/ مرتضی صیاد با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
617.9K
🎵سبک عزاداری علیه السلام 🔺هیئتی/ زمینه بی رمق شده پیکرم، جون ندارم بال و پرم کنج خونه غربت زده، قاتلم شده همسرم 🔸روی دل شکستم، سایه رنج و غصه ها می شینه به آسمون رسیده، ناله بی کسیم از توی سینه میرم و جا میزارم، دلمو با شب و روز مدینه وای، از این غریبی... با دلای پر کینشون، با هزارتا زخم زبون قلبمو آتیش میزدی آدمای نامهربون 🔸به کی بگم غریبم، یه روز خوش توی وطن ندیدم حتی میون مسجد، همیشه سب حیدر و شنیدم آرزومه بمیرم، خدا می دونه که دیگه بریدم وای، از این غریبی... دیگه موقع رفتنه، لحظه های مرگ منه چشم به راهمه اون طرف مادرم صدام می زنه 🔸تو نفسای آخر، پر میزنه دلم برای مادر می ریزه اشک چشام، به یاد داغ و روضه های مادر دارم آتیش می گیرم، واسه کبودی چشای مادر وای، از این غریبی... شعر و سبک/ ناشناس با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
1.05M
🎵سبک عزاداری علیه السلام 🔺هیئتی/ سنگین دل بی قراره چند روزیه از آسمون غربت میباره چه داغیه که غم روی دلم میذاره - دل بی قراره وقتی که مُردم بگین کسی رو قبر من نشون نذاره آخه هنوز آقام حسن حرم نداره - حرم نداره 🔸درگیر غمِ دور و زمون، علت غم این آسمون یه حرمیه که سایه بونش اَبراست اونجا که همش خاکیه و، زائراش همه افلاکین بمیرم آخه قبر عزیز زهراست آه و واویلا، آه و واویلا... غریب عالم نَه فقط اونیه که پیرُهن نداره یا نَه فقط اونیه که کفن نداره - کفن نداره غریب عالم میشه بگی اونیه که حرم نداره یه زائری با چشمای ترم نداره - حرم نداره 🔸غربت اینه که باب کرم، باشی و تُو این زمین غم نشه کسی سر رو تربتت بذاره اون که صاحب دو عالمه، خاکیه پَر کبوتراش حتی تربتش یه سایه بون نداره آه و واویلا، آه و واویلا... شعر و سبک/ ناشناس با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
793.2K
🎵سبک عزاداری علیه السلام 🔺هیئتی/ سنگین دل تنگم از غمت آقا لبریز درده پر میزنه مدینه و بر نمی گرده 🔸میاد کنار اون مزار بی شمعت همون مزار خاکی و بغض آهنگت قبر بدون حرم و خاکی رنگت همون جا که کبوترا خاکی میشن همون جا که زائرا افلاکی میشن اونجا که اشکا وقف دل پاکی میشن غریب حسن (2) یابن الزهرا... برات ایشالا یه روزی حرم می سازیم حرم برای تو شه کرم می سازیم 🔸یه روز ایشالا شیعه ها دسته دسته با قلبایی که شده از دنیا خسته گنبد می سازن براتون با گلدسته همون روزی که تو بقیع غوغا میشه چشم تموم عاشقا دریا میشه مزار زهرا مادرت پیدا میشه غریب حسن (2) یابن الزهرا... آقا شنیدم که شما سختی کشیدی زخم زبون از کس و از ناکس شنیدی 🔸آقا شنیدم وقتی هشت ساله بودی از اون روزا رازدار یک لاله بودی تُو کوچه ها با مادر هم ناله بودی آقا شنیدم که سفید شد موهاتون آقا شنیدم بارونی شد چشماتون آقا الهی بمیرم من براتون غریب حسن (2) یابن الزهرا... شعر و سبک/ حسین رضائیان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
724.2K
🎵سبک عزاداری علیه السلام 🔺هیئتی/ واحدتند یاحسن غریب دنیا، ما به عشق تو می نازیم یه حرم قشنگ تر از امام رضا برات میسازیم 🔸منم عبد و حسن آقای من قطره ام من حسن دریای من عاشقم من حسن لیلای من 🔹از غم عشق تو بی تابم - حسن دریابم (2) من غلام و تویی اربابم - حسن دریابم (2) اگه تو حرم نداری، حرمت تو سینه ی ماست هرکی عاشق شما شده عزیز دل زهراست 🔸کار من از غمِ تو زاریه روی قلبت یه زخم کاریه تو رگات خون حیدر جاریه 🔹از غم عشق تو بی تابم - حسن دریابم (2) من غلام و تویی اربابم - حسن دریابم (2) وقتی از کوچه به خونه، مادرمو می آوردم هی میگفتم کاشکی جای مادرم کتک می خوردم 🔸مدینه مادر و پیرش کرده ناتون و زمین گیرش کرده دیگه از زندگی سیرش کرده 🔹از غم عشق تو بی تابم - حسن دریابم (2) من غلام و تویی اربابم - حسن دریابم (2) شعر و سبک/ میثم میرزایی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
653.7K
🎵سبک عزاداری علیه السلام 🔺هیئتی/ تک سرپا مولانا یا شهید المسموم، انت الرحمن و نحن المرحوم راهیم کن تا بقیع با ذکر، صلی الله علیک المظلوم 🔸صلی الله علیک المظلوم، حسن کریم آل الله صلی الله علیک المظلوم، حسن سبط رسول الله صلی الله علیک المظلوم، توسلنا بک مولا یا مولا یا حسن یا مولا... با عشق و هنر ایرانی، باز تو قم یه ضریح می سازیم بهترین فرشای ایران و، میاریم تو حرم میندازیم 🔸می پوشیم لباسای سبز، ما نوکرهای صحن تو آب و دون میدیم آقاجون، به کفترهای صحن تو باب القاسم و عبدالله، میشن درهای صحن تو یا مولا یا حسن یا مولا... تذکره ی بقیع با حسین، اذن کرب و بلا با حسن دو ماهه که میگی یا حسین، امشب فقط بگو یا حسن 🔸رخت مشکی هر سالو، می دوزه حضرت زهرا رزق اشک محرم ها، بوده دست امام رضا کربلا فقط می مونه، اونم کار شماس آقا یا مولا یا حسن یا مولا... شعر و سبک/ ناشناس با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
851.6K
🎵سبک عزاداری علیه السلام 🔺هیئتی/ شور جونمون به لب اومده، کاشکی عمرمون قد بده تُو بقیع ببینیم برات، یک ضریح و یک گنبده 🔸بنویسید به روی قبر و به روی کفنم من حسینی شده دست امام حسنم 🔹ایشالا ای سینه زنای کربلا یه روز میرم از حرم امام رضا حرم امام مجتبی (2) السلام و علی الحسن و علی قاسم ابن الحسن و علی اولاد الحسن و علی اصحاب الحسن اشک چشم من جاریه، وقتی نامتو می برم زندگیم و میدم برات، یا امام حسن نوکرم 🔸تو کریم ابن کریمی و گدای تو منم من حسینی شده دست امام حسنم 🔹محبتت شده تموم زندگیم به عشق تو یه عمره میرم از قدیم زیارت سید الکریم (2) السلام و علی الحسن و علی قاسم ابن الحسن و علی اولاد الحسن و علی اصحاب الحسن تنها زینب با خبر، از دل حسن ای خدا کوچه بنی هاشمه، قاتل حسن ای خدا 🔸از ازل تا به ابد گریه کن و سینه زنم من حسینی شده دست امام حسنم 🔹نداره تُو بقیع یه دونه سینه زن ندیدم هیچکسی رو ای خدای من به غریبی امام حسن (2) السلام و علی الحسن و علی قاسم ابن الحسن و علی اولاد الحسن و علی اصحاب الحسن شعر و سبک/ ناشناس با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
768.8K
🎵سبک عزاداری علیه السلام 🔺هیئتی/ شور با ذکر حسین، سینه می زنم هر شب با غمش، گریه می کنم این چند شبه رو، دل تُو مدینه اس تُو سینه زنیم یاد حسنم 🔸اصلا عشق حسین توی دلها نشست با حسن پا به پای حسین جا داره تُو دل ما حسن محکم سینه بزن دم بگیر یا حسین یا حسن 🔹تو قلب منه، آقای منه عشق و همه هستی، همه دنیام حسنه مولا یا حسن... اون اسمی که باش، مستم حسنه اون که دل و بِش، بستم حسنه این دنیا و اون، دنیا کسی که به دامنشه، دستم حسنه 🔸کریم إبنُ الکریم، یا حسن، سیدی، یا امیر إبنُ الزهرایی و، سروری، دست ما رو بگیر آقازاده تویی، من گدا زاده و من فقیر 🔹می خونم حسن، ای جونم حسن تا آخر عمر پای تو می مونم حسن سمت حسنه، دست نیازم کارم به کریم، افتاده بازم ایشالا همین، زودیا یه روز رو قبر حسن، مرقد می سازم 🔸ایشالا می رسه، اونیکه، ذوالفقار، دستشه می سازیم یه حرم، یه ضریح، تُو جهان، تک باشه آل نحس سعود، وهابی، چشمشون کور بشه 🔹من نوکرتم، دربه درتم ای کاش ببینم تُو حرم کارگرتم مولا یا حسن... شعر و سبک/ ناشناس با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
549K
🎵سبک عزاداری علیه السلام 🔺هیئتی/ زمینه به مجلس با صفای حسن خوش اومدين عاشقاى حسن به زودى زود همين دسته جمع ايشالا ایوون طلای حسن 🔸نگاهی که توو روضه ها خونه برا مجتبی مثل بارونه قیامت نداره دیگه غصه تُو محشر که گریون نمیمونه حسن جانم، حسن جانم... تُو بازی سخت دور زمون شده گل فاطمه نیمه جون میریزه خون جگر از لبش می سوزه از غصه ها بی امون 🔸امون از تب و لرز و بی خوابی امون از مریضی و بی تابی امون از غم مادر و کوچه روی نیلی و شام مهتابی حسن جانم، حسن جانم... رسیده وقت عزای حسین دمای آخر برای حسین میخونه "لا یوم کیومک" برا مصیبت کربلای حسین 🔸غریب مدینه با سوز و آه شده خونِ چشم و لبش همراه میگه از هجوم بد دشمن غم خیمه ها بعد ثارالله حسین جانم، حسین جانم... شعر و سبک/ احسان جاودان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام 🔺 رباعی پیاده روی اربعین عمریست که دلتنگ توأم می‌آیم مولا! به غریبی‌ات قسم می‌آیم از صحن نجف دوباره ان‌شاء‌الله با پای پیاده تا حرم می‌آیم شاعر/ یوسف رحیمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام 🔺 رباعی پیاده روی اربعین دلخونم از این فاصله، خواهم آمد من هم‌قدم قافله خواهم آمد با یاد سه‌ساله‌ای که جا ماند از راه با پای پر از آبله خواهم آمد ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عمریست‌ به پرچم عزایت ای ماه بسته‌ست دخیل قلب من با هر آه حالا منم و ضریح شش‌گوشۀ تو صلی‌الله علیک یا ثارالله ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صد شکر که دادی به حریمت راهم من بندۀ روسیاه این درگاهم با توشۀ اشک آمدم تا صحنت لبخند رضایت تو را می‌خواهم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تاب و تب من از تو، توانم از تو روشن شده چشم و دل و جانم از تو فردا پُرم از حسرت این لحظه که باز در صحن مطهرت بخوانم از تو ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تنها نه من آواره‌ام این‌جا امشب آوارۀ تو هزارها جان بر لب آرام و قرار از این نواحی رفته آن روز که آواره شد این‌جا زینب ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در دیده که حسرت تماشا مانده در سینه هزارها تمنا مانده هنگام فراق است، فراقی جانکاه من می‌روم اما دلم این‌جا مانده ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ این دل شده هیأت اباعبدالله آشفتۀ غربت اباعبدالله یارب مچشان حرارت آتش را بر زائر تربت اباعبدالله شاعر/ یوسف رحیمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام 🔺دوبیتی پیاده روی اربعین کبوتر می‌شوم تا آستانت پرستویم به شوق آسمانت سفر کردم من از دلبستگی‌ها که باشم خاک راه کاروانت ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دوباره اشک و روضه، شور و هیأت هوای پر زدن، شوق زیارت اگر تا کربلا رفتی دل من مشو راضی به کمتر از شهادت ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نگاهی کن به چشم بی‌قرارم که بارانی‌تر از ابر بهارم فقط یک آرزو در سینه مانده هوای دیدن شش‌گوشه دارم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چه بارانی دو چشم آسمان است چه طوفانی دل این کاروان است کنار قبر سالار شهیدان همه جمعند و زینب روضه‌خوان است ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سلام الله علیها 🔺دوبیتی ایام اربعین دلِ خون، ‌حالِ خسته، اشکِ جاری غریبی، بی‌پناهی، بی‌قراری اسارت، آهِ غربت، روی نیلی چهل روز و هزاران یادگاری ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سلام الله علیها 🔺دوبیتی ایام اربعین نگاه ابری ‌اش دارد زمینه شده دلتنگ مهتاب مدینه پس از یک اربعین، سر باز کرده کنار علقمه بغض سکینه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سلام الله علیها 🔺دوبیتی ایام اربعین نوای ناله و غم‌ها رقیه گرفته کاروان دم: یا رقیه رسیده اربعین بی‌قراری همه برگشته‌اند اما رقیه... شاعر/ یوسف رحیمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام 🔺پیاده روی اربعین همه از هر کجا باشند از این راه می‌آیند به سویت ای امین‌الله خلق‌الله می‌آیند صف جن و ملک با زائرانت هم‌قدم هستند به عشقت از عوالم، خیل خاطرخواه می‌آیند زمین سرمست راه افتاد و بر ما راه آسان شد زمین و آسمان با زائرانت راه می‌آیند ببین شانه به شانه هم سفید و هم سیاه اینجا به شوق دیدن تو پا به‌ پا، همراه می‌آیند گروهی غرق توصیف‌اند و مستِ مدح چشمانت گروهی روضه‌خوان، با سیل اشک و آه می‌آیند به شهرت می‌رسند و حال و روز شهر بارانی است پر از بغض‌اند و نم‌نم تا دم درگاه می‌آیند مدار عاشقی سقاست، آغاز طواف از اوست به سوی آفتاب آنجا به اذن ماه می‌آیند قیامت کرده‌ای، انگار تصویری‌ست از محشر که دوشادوشِ هم نزدت گدا و شاه می‌آیند شاعر/ سید محمدمهدی شفیعی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام 🔺 جامانده های اربعین شنیده بود که این‌بار باز دعوت نیست کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق! اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست غمی‌ست در دل جامانده‌های کرب‌وبلا که هرچه هست یقین دارم از حسادت نیست میان ما که نرفتیم و رفته‌ها، شاید تفاوتی‌ست در آغاز و در نهایت نیست همیشه آن‌که نرفته‌ست بی‌قرارتر است همیشه آن‌که نرفته‌ست، کم‌سعادت نیست و آن کسی که در این راه اهل دل باشد مدام اهل گله کردن و شکایت نیست خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد نباید این همه دل دل کند که فرصت نیست شاعر/ مریم کرباسی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام 🔺پیاده روی اربعین عشقت مرا دوباره از این جاده می‌برد سخت است راه عشق ولی ساده می‌برد پای پیاده آمدم و شوق وصل تو من را اگر چه از نفس افتاده، می‌برد دل‌های عاشقان جهان کربلای توست نام تو را هر عاشق آزاده می‌برد فریاد غربتت دل ما را تمام عمر با کاروان نیزه از این جاده می‌برد این جاده دیده قافلۀ اشک و آه را بر روی نیزه‌ها سر خورشید و ماه را دیده‌ست در تلاطم طوفان بی‌کسی یک کاروان بنفشۀ بی‌سرپناه را آن شب که ماند یاس سه‌ساله میان راه یک لحظه برنداشته از او نگاه را در آخرین وداع غریبانۀ حرم دیده عبور خواهری از قتلگاه را... در باغ نیست غیر گل اشک و ارغوان داغی نشانده بر دل آلاله‌ها، خزان اما گذشت هر چه که بود آن چهل غروب برگشته سوی کرب‌وبلا باز کاروان با کاروان غربت از این جاده آمدیم ما را رسانده قافلۀ تو به آسمان حالا رسیده‌ایم... سحرگاه جمعه است «عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان» شاعر/ یوسف رحیمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام 🔺بحرطویل برای پیاده روی اربعین سلام ای خسته زائرها و ای تشنه مسافرها سلام ای چشم بر راه شما چشم مجاورها سلام ای قطره‌های راهی دریا سلام ای ماهی دریا نمی‌بینید در دربار اربابم گدا محتاج‌تر از من به این آب و هوا محتاج‌تر از من به چای كربلا محتاج‌تر از من دلم تنگ است دلتنگ حرم هستم از ایوان نجف پای پیاده راه افتادم میان موج مردم بین جاده راه افتادم بدون كوله‌باری صاف و ساده راه افتادم كنار مادری كه سالخورده یا كنار كودكی كه بار اول در مسیر كربلا برخاسته یا كه زمین خورده دلم موكب به موكب می‌رود دنبال یك روضه كنار موكب مولا به شوق میثم تمار سر، بر دار خواهد رفت كنار موكب زهرا دلم بین در و دیوار خواهد رفت كنار موكب بیت‌الحسن زخم جگر می‌سوخت كنار موكب اكبر پدر هم با پسر می‌سوخت كنار موكب اصغر گلویم …آه كنار موكب سقا، عمویم…آه كنار موكب طفل سه‌ساله پای زائر غرق تاول شد كنار موكب ارباب، عاشق رو به مقتل شد چه می‌شد در میان راه می‌مردم چه می‌شد آه… می‌مردم ستون‌ها را شمردم این ستون آخرین است و نگاهم به ستون خیمه‌ها آری یل ام‌البنین است و به دست زائران تو زیارت‌نامه‌های اربعین است و الهی شكر… شاعر/ سعید پاشازاده با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام 🔺پیاده روی اربعین ای سمت خود کشانده خواص و عوام را دریاب این سپاه پیاده نظام را... هر کس سلام داد تو را در سفر، گرفت در موکب نخست، جواب سلام را از دست خادمان تو نوشید هر که چای یکجا چشید لذت شُرب مدام را... گفتم که «السلامُ عَلی مَن بَکَتهُ…» برد اشک علی‌الدوام ، قوام کلام را «ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش» ما قابلیم نوکری این امام را پای پیاده آمدم و روی من سیاه! پای برهنه نیستم این چند گام را با دست خالی آمدم و روی من سیاه! چیزی نبود قابل عرض این مقام را مصراع آخر است، رسیدیم کربلا باید چه کرد این همه حُسن ختام را؟ شاعر/ محمدحسین ملکیان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |