🏴 شهادت #حضرت_محمد صلی الله علیه و آله، تسلیت
حضرت می فرمایند:
«مَنْ سَتَرَ مُسْلِماً سَتَرَهُ اللهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة»
هركس خطای برادر مسلمانش را بپوشاند، خدا در دنیا و آخرت خطای او را پنهان مینماید.
📚 عوالی اللئالی|ج۱| ص۳۷۵ - كشف الريبة |ص۷۹
از کوثر معرفت غزلنوشی کن
تا قافلۀ کمال همدوشی کن
خواهی که خدای پردهپوشت باشد
در حق برادرت خطاپوشی کن
شاعر/ محمدجواد غفورزاده
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_حضرت_محمد صلی الله علیه و آله
زیر پای تو به جز عرش کجا لایق توست
آنکه از مدح تو گفته است خودِ خالق توست
روح قرآنی و تفسیر همه آیاتی
از ازل تا به ابد اشرف مخلوقاتی
میدود عشق شب و روز پی قافله ات
با خدا نیست به جز یک نفسی فاصله ات
اختیار دو جهان دست شما بود فقط
شب معراج تو بودی و خدا بود فقط
حضرت خاتمی و ختم کلامی آقا
بر همه عالمیان رحمت تامی آقا
عقل در بند تو و عشق شهیدت باشد
تویی آنکس که علی گفته عبیدت باشد
تویی آنکس که خداوند به او کوثر داد
نعمتش را به تو بخشید به تو دختر داد
بین القاب که گفتن برایت آقا
دوست دارید شما نام "اَبَا الزهرا" را
تویی آن نور که پنهان شده در غربت خود
تو غریبی به خدا در وسط امت خود
روز و شب گرچه که از عالم و آدم گفتیم
بگذر از ما اگر از نام شما کم گفتیم
از تو دوریم همین است که مشکل داریم
امشب اما همگی داغ تو بر دل داریم
داغت ای عشق فراتر زحد ادراک است
بزم سوگ تو نه در خاک که در افلاک است
سینه ی دهر از این غم پُرِ درد است مرو
داغ تو خون به دل فاطمه کرد است مرو
ای که بر نام تو حق جلوه ی قرآن را بست
ننگ بر آن که به تو تهمت هذیان را بست
عشق حیدر به دل انباشته ای لحظه ی مرگ
سر به زانوی علی داشته ای لحظه ی مرگ
دخترت را دم آخر که نوازش کردی
در همان دم به علی صبر سفارش کردی
گفتی ای یار تو بی یارترین خواهی شد
از همین روز علی خانه نشین خواهی شد
کمر خویش در اینجا به جفا می بندند
ای یدالله بدان دست تو را می بندند
اُمتم بعد من از راه تو سرکش گردد
بعد من خانه ی تو طعمه ی آتش گردد
گر که جان تو به لب رفت زغم هیچ مگو
گر که سیلی بخورد فاطمه ام هیچ مگو
استخوان در گلو و خار به چشمت آید
صحنه ها ی در و دیوار به چشمت آید
بعدِ من عرش به راه تو زمین خواهد خورد
فاطمه پیش نگاه تو زمین خواهد خورد
بر تن دختر من زخم و جراحت باشد
و کبودی ِ رُخش مزد رسالت باشد
گفته ای حضرت خاتم تو وصیت ها را
خوانده ای از هم جا ذکر مصیبت ها را
می زند بر سر و سینه ز غمت دختر را
حسنین تو نشسته اند دَم بستر تو
شاعر/ ناشناس
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_حضرت_محمد صلی الله علیه و آله
مگر یتیم نبودی خدا پناهت داد
خدا که در حرم امن خویش راهت داد
هجوم جهل و خرافه، هجوم تاریکی
خدا پناه در آن دورۀ سیاهت داد
خدا؟ کدام خدا؟ آن خدای بیمانند
همان که عصمت پرهیز از گناهت داد
همان که جان نجیب تو را مراقب بود
همان که سینۀ خالی از اشتباهت داد
توان و توشه به پایان رسیده بود، ولی
خدا رسید به فریاد و زاد راهت داد
بگو که نعمت پروردگار پنهان نیست
خدا که دست تو را خواند و دستگاهت داد
خدا که چشم تو را با نماز روشن کرد
خدا که فرصت تشخیص راه و چاهت داد
چقدر واقعۀ آسمانی و شفاف
خدا به یمن دعاهای صبحگاهت داد
خدا که عاقبتی خیر و خوش عطایت کرد
خدا که آینه را نور با نگاهت داد
قسم به روز، که خورشید شمع خانۀ توست
قسم به شب که خدا برتری به ماهت داد
خدا که اشک تو را جلوۀ گهر بخشید
خدا که شعلۀ روشن به جای آهت داد
خدا که جان تو را از الههها پیراست
خدا که غلغلۀ قوم لا الهت داد...
یتیم آمدهام، ماندهام، پناهم ده
مگر یتیم نبودی خدا پناهت داد؟
شاعر/ مرتضی امیری اسفندقه
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_حضرت_محمد صلی الله علیه و آله
گرفته بوی شهادت شب وفاتش را
بیا مرور کن ای اشک خاطراتش را
مورخان بنوشتند با سرشک یتیم
هجوم درد به سرتاسر حیاتش را
سهسال شعب ابیطالب و شکنجه و بعد
چقدر مرگ خدیجه فسرد ذاتش را
چه سنگها که بر آیینهٔ وجودش خورد
چه طعنهها که ابوجهل زد صفاتش را
برای غارت جانش قریش خنجر بست
ولی خدای علی خواسته نجاتش را
دلش چو ماه شکست و دو نیم شد اما
ندید سبزیِ باران معجزاتش را
حرا شروع رسالت، غدیر خم پایان
ادا نمود تمامیِ واجباتش را
و بعد غیر علی هر که رفت در محراب
شنید نعرهٔ لا تقربوا الصلاتش را
شاعر/ میثم مؤمنی نژاد
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_حضرت_محمد صلی الله علیه و آله
باید بریزی خاک غم بر سر مدینه
زیر و زبر باید شوی یک سر مدینه
آتش بگیر و دود شو تا که نبینی
در بستر مرگ است پیغمبر مدینه
ای کاش سیلابی بیاید غرق گردی
از گریه زهرا دم بستر مدینه
بگذار من ساکت شوم دارد پیمبر
با تو وصیت می کند دیگر مدینه
قرآن و عترت را برایت می گذارم
پس حفطشان کن تا دم آخر مدینه
عمرم به پایت سبز شد، پس مهربان باش
بعد از پدر با نازنین دختر، مدینه
سوگند بر قرآن و آیه آیه هایش
آتش مزن بر سوره ی کوثر مدینه
بنگر اجل هم رخصت داخل شدن خواست
هیزم کجا و غربت این دَر مدینه
اینجا اگر هیزم بریزی شعله هایش
در کربلا خیزد پی معجر مدینه
شاعر/ ناشناس
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_حضرت_محمد صلی الله علیه و آله
خورشیدی است جلوهٔ هفت آسمان تو
توحیدی است سیرهٔ پیشینیان تو
آن عرشیان که سجده به آدم نمودهاند
بوسیدهاند با صلوات آستان تو
با آنکه صبر نوح به نفرین گشود لب
غیر از دعا نخواست بر امّت، زبان تو
جدّت اگرچه لایق وصف خلیل شد
شد واژهٔ حبیب سزاوار جان تو
بر اسب باد بود سلیمان، ولی نداشت
تیری که داشت لیلة الاسری کمان تو
موسی اگر برای تکلّم به طور رفت
شد آسمان هفتم حق، میزبان تو
با گردباد خاک، اگر آسمان رود
کی میرسد به پلهای از نردبان تو؟
نورت چو آفتاب در آفاق جلوه کرد
از سینهات مکارم اخلاق جلوه کرد...
کردیم در حریم تو دست دعا بلند
ای آنکه هست مرتبهات تا خدا بلند
بر دامن شفاعت تو چنگ میزند
دستی که کردهایم به یا ربنّا بلند
خورشیدی آنقدر که به جسمت نمانده است
حتی نسیم سایۀ کوتاه یا بلند
همراه دستههای گل یاس، میشود
نام تو از صلابت گلدستهها بلند
کفر ازهراس موج تو نابود میشود
هرچند چون حباب شود از هوا بلند
این جمع را بگو که به تحقیر کم کنند
از پشت حجرههای جهالت صدا بلند
حتی خیال دوری اگر بال گسترد
حنانهایم و نالۀ ما در قفا بلند
ما را به حال خویش مبادا رها کنی!
این کار را -همیشۀ رحمت- کجا کنی؟...
با آنکه خلقت است طفیل امیریات
دم میزنی به نزد خدا از فقیریات
حتّی به کودکی ز خدا جلوه داشتی
خورشید، خانه داشت به دندان شیریات
با آنکه تاج و تخت سلیمان هم از خداست
معراج میرویم ز فرش حصیریات
کمتر به شرح سورهٔ هود آستین گشا
میترسم آیهها ببرد سمت پیریات
آفاق را چو آیهٔ انفاق زنده کرد
از پابرهنگان خدا دستگیریات
با آنکه ناز میدمد از سر بلندیات
شوق نماز میچکد از سر به زیریات
کوری چشم سامری از جنس نور هست
هارونترین وصّی خدا در وزیریات
وقتی سخن ز لطف بهار ولی شکفت
بر غنچهٔ لبان تو نام علی شکفت
دنیا شنید نام علی را بهار شد
چابکترین غزال فضیلت شکار شد
با آنکه آفتاب تو سایه نداشتهست
خورشید آن امام تو را سایهوار شد
از چشمۀ حماسۀ تو آب خورده بود
برقی که میهمان تب ذوالفقار شد
آری برای مرحب و عمرو بن عبدود
حتی شکست خوردن از او افتخار شد
هر چند برکه بود در آغاز خود غدیر
جوشید و رودخانه شد و آبشار شد
آن صبح بر محاسن او خون نشسته بود؟
یا باغ یاس چهرۀ او لالهزار شد؟
شمشیر را به فرق عدالت نشاندهاند
چیزی مگر ز مزد رسالت نخواندهاند؟
آنجا که جلوههای شب قدر پر گشود
اوصاف کوثر تو در آفاق رخ نمود
در شرق آسمانی پهلوی دخترت
خورشید بوسههای تو گرم طلوع بود
وقتی که عطر فاطمه آهنگ باغ داشت
شوق قناری لب تو داشت این سرود:
بر روشنای خانۀ هارون من سلام
بر دامن طلوع حسین و حسن درود
حتماً پس از تو دختر تو داشت احترام!
حتماً مدینه فاطمه را بعد تو ستود
یک مژدۀ تو فاطمه را شاد کرده بود:
تو زود میرسی به من ای بیقرار، زود
این چند روزِ دختر تو چند سال بود
دلتنگ نام تو ز اذان بلال بود
باغ تو با دو یاسمن آغاز میشود
با غنچههای نسترن آغاز میشود
آری، بقای دین تو با همت حسین
در شور نهضت حسن آغاز میشود
آیات از عقیق لبش شهره میشود
راه حجاز از یمن آغاز میشود!
در صبح صلح او که پر از عطر کربلاست
هفتاد و دو گل از چمن آغاز میشود
صلحش اگر چه ختم نمیشد به ساختن
از هرم طعنه سوختن آغاز میشود
این غصه بعد مرگ به پایان نمیرسد
این داغ، تازه از کفن آغاز میشود
آنقدر تیر بوسه به تابوت میزند
تا خون ز صفحۀ بدن آغاز میشود
آری تنی که از اثر زهر شد کبود
ای کاش در کنار مزار تو دفن بود
ما ماندهایم و معنی مکتوم این کتاب
ما ماندهایم و مستی معصوم این شراب
تا هفت پرده راز حسینت عیان شود
گفتیم هفت مرتبه تکبیر با شتاب
پایین ز منبر آمدی، آغوش واکنان
یعنی دلت نداشت به هنگام گریه، تاب
این نور از تو بود که بر شانهات نشست
جز آفتاب جای ندارد بر آفتاب...
حتی به وقت مرگ اجازه ندادهای
از سینهات جدا شود آن عطر و بوی ناب
حالا نگاه کن که ز صحرای کربلا
اینگونه، دختر تو، تو را میکند خطاب:
«این کشتۀ فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست»
نامت هزار مرتبه از قلب و جان گذشت
آری مگر ز یاد خدا میتوان گذشت؟
هر تازه لقمهای که به دست فقیر رفت
از سفرۀ کرامت این خاندان گذشت
حتی منارهها همه در وجد آمدند
وقتی که نامت از سر باغ اذان گذشت
دیگر چگونه بین زمین تاب آوری؟
وقتی بُراقت از سر هفت آسمان گذشت
در اشتیاق روی تو از جان گذشتهایم
«دنیا غم تو نیست که نتوان از آن گذشت»
دیدیم بستر تو و گفتیم که چه زود
باید ز پیش آن پدر مهربان گذشت
گیرم که باغ زنده بماند در این خزان
آخر چگونه میشود از باغبان گذشت؟
چون حمزه تا همیشه کنار اُحُد بمان
آه ای پدر کنار یتیمان خود بما
شاعر/ جواد محمد زمانی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_حضرت_محمد صلی الله علیه و آله
🔺رباعی
رفتی تو و داد از دل دنیا برخاست
از پای نشست هرکه از جا برخاست
از داغ غم تو قلب آهن شد آب
آه از دل ذوالفقارِ مولا برخاست
شاعر/ غلامرضا شکوهی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
1.15M
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_حضرت_محمد صلی الله علیه و آله
🔺هیئتی/ زمزمه
چه خاکی شد سر همه عالم
زمین و آسمون شده ماتم
شب عزای حضرت خاتم
امون از این غم
دوباره ماتمی رسید از راه
بلند از نهاد عالم آه
برای غربت رسول الله
امون از این غم
🔸به سینه داره میزنه مولا
زبون گرفته حضرت زهرا
داری میری و بعد تو بابا
امون از این شهر
بعد پیمبر از شب دوم
برای عرض تسلیت مردم
آوردن اینجا جای گل هیزم
آتیش به پا شد
دَر خونه تو شعله ها افتاد
پیچید صدای ناله و فریاد
همون جا بود که فاطمه جون داد
آتیش به پا شد
🔸صدا می زد یا ابتا دیدی
که زهراتو چطوری آزردن
طناب به دستای علی بستن
غریبونه کشون کشون بردن
شعر و سبک/ ناشناس
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
620.2K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_حضرت_محمد صلی الله علیه و آله
🔺سنتی/ نوحه
ای كه گشته همه عالم پريشانت
جان زهرا و علی، جان به قربانت
🔸مرثيه خوانيم بهر تو جانان
هم ناله ايم با بوذر و سلمان
🔹پای غم تو می گرييم امشب
با حسن و با حسين و زينب
واويلا يا اباالزهرا...
بعد از تو فاطمه ات بی كس و يار است
بين امواج مصائب گرفتار است
🔸هم خانه اش را می زنند آتش
هم نمی رسد كس به فريادش
🔹در برابر چشم مرتضی
بين ديوار و دَر افتد از پا
واويلا يا اباالزهرا...
شعر و سبک/ اکبر خلیفه
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
597.5K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_حضرت_محمد صلی الله علیه و آله
🔺هیئتی/ زمینه
توی چشمامون میزنه بارون
دیگه زهرا، خداحافظ، میمیرم دلخون
🔸بعد من از این مدینه
دل علی شاکی میشه
توی همین کوچه یه روز
چادر تو خاکی میشه
🔹دارم میرم از این دنیا - دلم می گیره ای زهرا
که فاطمیه تو راهه، واویلا واویلا
امون امون ای دل، ای دل...
می زنی پرپر جلوی حیدر
جای خونِ، تو میمونه، روی میخ در
🔸برای عرض تسلیت
می بینی با خنده دارن
به جای گل در خونت
آتیش و هیزم میارن
🔹میمونی وقتی که تنها - میگی کجایی ای بابا
بیا که محسن رو کشتن، واویلا واویلا
امون امون ای دل، ای دل...
منم و غمها علی و زهرا
قراره ما، توی گودال، روز عاشورا
🔸به روی سینه حسین
انگاری چشمام میبینه
یکی با خنجری میاد
به روی سینه اش میشینه
🔹تو قتلگاه میشه غوغا - که نیزه ها میره بالا
میشه حسین من بی سر، واویلا واویلا
امون امون ای دل، ای دل...
شعز و سبک/ ناشناس
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
988.6K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_حضرت_محمد صلی الله علیه و آله
🔺هیئتی/ سنگین
دارم میرم از مدینه، نفس های آخرمه
عکس علی و فاطمه، تُو قاب چشم ترمه
🔸آی مدینه خداحافط میرم سفر
آی مدینه آبروی منو بخر
آی مدینه نذار که خونش بسوزه
زهرا بمونه پشت دَر
وای - از این غریبی...
بیست و سه سال زحمت من، خدا کنه هدر نره
دست علی بسته نشه، فاطمه پشت دَر نره
🔸آی مدینه یادته دندونم شکست
روی سرم خاکستر آتیش نشست
بعد یه عمر غصه برا دین خدا
دست اجل چشمامو بست
وای - از این غریبی...
افتاده رو سینم حسین، انگاری چشمام می بینه
اون روزی که یکی میاد، به روی سینش می شینه
🔸کرب و بلا جون تو و جون حسین
کرب و بلا شدم پریشون حسین
کرب و بلا وعده من با فاطمه ام
شام غریبون حسین
وای - از این غریبی...
شعر و سبک/ ناشناش
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
981K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_حضرت_محمد صلی الله علیه و آله
🔺هیئتی/ سنگین
این شبا میشم، از غم و غصه دلخون
از توی چشمام، میباره ابر بارون
ذکر واویلاست، رو لب هر مسلمون
🔸امشب میشن فرشته ها، سوی زمین سرازیر
به سینه و سر میزنن، با سوز و آه دلگیر
کنار زهرا میکنن، گریه با یک دل سیر
🔸رسول رحمت دیگه از، این زمونه بریده
از این همه زخم زبون، جون به لبش رسیده
اشکش به روی صورت و، محاسنش چکیده
🔹حیدر به غم شد مبتلا - واویلا واویلا واویلا
مدینه شد ماتم سرا - واویلا واویلا واویلا
چشماشو بسته، دائم داره میخونه
رو لباش انا، الیه راجعونه
انگاری دلش، خونه از این زمونه
🔸آروم آروم از تو چشاش، میباره اشک نم نم
معلومه از حال و روزش، داره یه کوه ماتم
زهراشو تا که میبینه، بغضش میگیره با غم
🔸نشسته با حالی خراب، علی کنار بستر
داره سفارش میکنه، به اون با قلب مضطر
خدا میدونه چی میگه، پریده رنگ حیدر
🔹شاید میگه به مرتضی - واویلا واویلا واویلا
از ماجرای کوچه ها - واویلا واویلا واویلا
وای از اون روز که، با رفتن مصطفی
تنها می مونه، حضرت خیرالنسا
میشه توو کوچه، مزد رسالت ادا
🔸برای عرض تسلیت، به ساحت یه مادر
هیزم میارن عاقبت، برای یاس حیدر
غنچه ای پشت در میشه، با ضرب کینه پرپر
🔸بعد نبی دارالعزا، میشه براش مدینه
وای از در و وای از لگد، وای از غلاف کینه
ای وای از اون میخ دری، که می شینه رو سینه
🔹خزون میشه بهار عمر زهرا - واویلا واویلا
علی مرتضی می مونه تنها - واویلا واویلا
شعر و سبک/ رضا رسولی، حسین نوری، بهمن عظیمی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
358.3K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_حضرت_محمد صلی الله علیه و آله
🔺هیئتی/ زمینه، تک سرپا، شور
مدیونم یا رسول الله، ممنونم یا رسول الله
عمریه بر سر سفرت، مهمونم یا رسول الله
مولانا یا ابا الزهرا...
بازم با چشمای دریا، می گیرم تو دلم آوا
نقش بسته بین این چشمام، تصویر گنبد خضرا
مولانا یا ابا الزهرا...
از دستت ای مه رحمت، می گیرم بارش نعمت
آرزومند تو هستم، کی آقا جون میشم دعوت
مولانا یا ابا الزهرا...
نقش بر علمت حیدر، آقا جون کرمت محشر
مونده بر دل من حسرت، رویای حرمت آخر
مولانا یا ابا الزهرا...
شعر و سبک/ رضا تاجیک
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
358.3K
🎵شبیه همین سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_حسین علیه السلام
🔺هیئتی/ زمینه، تک سرپا، شور
اجداد من همه نوکر، اجداد تو همه سرور
با لطف مادرت زهرا، من هستم نوکر حیدر
ثارالله انت فی قلبی
هر روزم روز عاشوراس، قلب من خونه ی زهراس
این شبها بیت الاحزان، روضه ی زینب کبراس
ثارالله انت فی قلبی
من مجنون تو خود لیلا، من قطره تو خود دریا
امضا کن سال بعد باشم، اربعین کربلا آقا
یا (امضا کن اربعین باشم، پایین پای تو آقا)
ثارالله انت فی قلبی
میمیرم من به این باور، می گری دستمو آخر
کی پیدا میکنم آقا، اربابی از شما بهتر
ثارالله انت فی قلبی
یار من تا ابالفضلِ، کار من با ابالفضلِ
ذکر من وقت جون دادن، یازینب یا ابالفضلِ
ثارالله انت فی قلبی
شعر و سبک/ امیرحسین الفت
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
🏴 شهادت #امام_رضا علیه السلام، تسلیت
حضرت می فرمایند:
اَلْإِمَامُ اَلْأَنِيسُ الرَّفِيقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِيقُ وَ الْأَخُ الشَّقِيقُ
امام، مونسی دلسوز، پدری مهربان و برادری همدل است.
📚 الكافی|ج۱|ص۲۰۰
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مناجات_امام_رضا علیه السلام
خوشا آن غریبی که یارش تو باشی
قرار دل بیقرارش تو باشی
خوشا آنکه تنها تو را دوست دارد
چه خوشتر اگر دوستدارش تو باشی
ز بیداد پاییز هم غم ندارد
هر آن دل که باغ و بهارش تو باشی
خوشا آن گدایی که تنهای تنها
کناری نشنید، کنارش تو باشی...
بر آن محتضر میبرم رشک هر شب
که شمع شب احتضارش تو باشی...
خوشا آنکه یک عمر پروانهات شد
که یک لحظه شمع مزارش تو باشی...
شعاری به پیشانی خود نوشتم
خوشا آنکه تنها شعارش تو باشی
گدایم گدایم گدایم گدایم
گدای علی بن موسی الرّضایم...
چه غم گر گنهکار و نامهسیاهم
علی بن موسی الرضا داد راهم
امام رئوفی که عالم فدایش
کرم کرد و داد از عنایت پناهم...
سراپا شدم غرق دریای رحمت
نگویید دیگر که غرق گناهم
همه روی گردانده بودند از من
رضا کرد با چشم رحمت نگاهم...
به جز دامن آل عصمت نگیرم
به غیر از رضای رضا را نخواهم
چو میخواست راهم دهد از کرامت
عطا کرد، سوز دل و اشک و آهم
اگر خوار بودم، اگر پست بودم
رضا داد قدرم، رضا داد جاهم...
گدایم گدایم گدایم گدایم
گدای علی بن موسی الرّضایم...
شاعر/ غلامرضا سازگار
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_امام_رضا علیه السلام
در این حریم هر که بیاید غریب نیست
هرکس که دلشکسته بُوَد بینصیب نیست
عطری که میوزد به فضا در حریم قدس
چون عطر یاس و یاسمن و عطر سیب نیست
اینجا که میرسی نفست تازه میشود
دلداده میشوی و دلت بیشکیب نیست
بازار عاشقی و محبت همیشگیست
این رسم جاودانه در اینجا عجیب نیست
آب حیات، آب شفا دارد این حریم
این خطّه را نیاز به ناز طبیب نیست
اینجا دعا به اوج تمنّا رسیده است
اینجا دمی به جز دم «اَمّن یجیب» نیست
هرکس به گوشهای به نیایش نشسته است
سنگ صبور این همه دل جز حبیب نیست
اینجا پر از هجوم صدای ملائک است
اینجا صدای هیچ غریبی غریب نیست
شاعر/ وجیهه کلیدری
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مناجات_امام_زمان عجل الله فرجه الشریف
سلام فلسفۀ چشمهای بارانی!
سلام آبروی سجدههای طولانی!...
تو را هر آینه تصویر کردهام، نظمی
چه نسبتیست میان تو با پریشانی؟
چقدر بر سر بازارها قدم زدهای
که یک معامله سر گیرد از مسلمانی
چقدر موقع قحطی صدا زدیم تو را
و یادی از تو نکردیم در فراوانی
قرار بود بسازیم خانۀ دل را
چقدر ساخته شد خانههای اعیانی!
چه عهدها که پس از هر دعای عهد، شکست
چه ندبهها که نشد موجب پشیمانی
اضافه شد به غم تو چقدر سال به سال
و ما چقدر گرفتیم بیتو مهمانی
چقدر در پی ما گشتهای چراغ به دست
میان همهمۀ کوچۀ چراغانی
خودت بیا بنشین و بخوان و اشک بریز
خودت خطیب، خودت مستمع، خودت بانی
بخوان که روضه از آن حنجره شنیدنی است
به لهجۀ عربی، با زبان قرآنی...
بگو چگونه به هنگام آب نوشیدن
همیشه میرسی از تشنگی به حیرانی
فدای سرخی چشم سیاه تو که هنوز
درون گودی مقتل نماز میخوانی...
شاعر/ محمدحسین ملکیان
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_امام_رضا علیه السلام
بخوان هشتمین جلوۀ ربّنا را
امام قَدَر را امیر قضا را
تبسم تبسم رضای خدا را
علی بن موسی الرضا المرتضی را
امام رئوفی که سلطان طوس است
که سلطان طوس و انیس النفوس است
انیس النفوس است و شمس الشموس است
ببین لطف والشمس را، والضحی را
چه اذن دخولی؛ «یَرَونَ مَقامی»
بخوان زیر لب: «یَسمَعونَ کلامی»
اگر بیقرار جواب سلامی
به آهی بلرزان دل مبتلا را
چه دوری دل من، چه دیری دل من
ز خوف و رجا ناگزیری دل من
فقیری یتیمی اسیری دل من
بخوان هل أتی، هل أتی، هل أتی را
سلامٌ علی آل یاسین بخوان و
دو رکعت از آن شور شیرین بخوان و
دعا در شبستان آمین بخوان و
بخوان زیر لب یا سریع الرضا را
که شبهای شور و شعف روزیات باد
سحرهای نور و شرف روزیات باد
و پرواز مشهد-نجف روزیات باد
زیارت کنی بعد از آن کربلا را
شاعر/ سیدمحمدجواد شرافت
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مناجات_امام_رضا علیه السلام
🔺رباعی
از کوی تو ای قبلۀ عالم! نرویم
با دست تهی و دل پُر غم نرویم
از درگه تو که کعبۀ امّید است
نومید کسی نرفته، ما هم نرویم
شاعر/ سیدمحمد رستگار
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسن تو، به وصل آرزومندم کرد
سودای محبت تو دربندم کرد
خاکم به سر، آبرو ندارم، اما
همسایگی تو آبرومندم کرد
شاعر/ محمدجواد غفورزاده
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مناجات_امام_رضا علیه السلام
سلام ای طبیب طبیبان سلام
سلام ای غریب غریبان سلام
الا ماهتاب شبستان توس
الا حضرت نور، شمسالشموس
غریبم من از راه دور آمدم
به دنبال یک جرعه نور آمدم
شبم، آه یک جرعه ماهم بده
پناهی ندارم پناهم بده
ببخشا اگر دور و دیر آمدم
جوان بودم، امروز پیر آمدم
منم زائری خام و بیادعا
کبوتر کبوتر کبوتر دعا
اگر مست و مسرور و شاد آمدم
من از سمت بابالجواد آمدم
من از عطر نامت بهاری شدم
تو را دیدم آیینهکاری شدم
تو این خاک را رنگوبو دادهای
به ایران من آبرو دادهای
ببخشای این عاشق ساده را
ببخشای این روستازاده را
تو را دیدم و روشنایی شدم
علیبنموسیالرضایی شدم...
شاعر/ سعید بیابانکی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مناجات_امام_رضا علیه السلام
رسیدم دوباره به درگاه شاهی
چه شاهی که دارد ز شاهان سپاهی...
سلام ای غریبی که در صبح محشر
ندارم به جز مُهر مِهرت گواهی...
شلوغ است دورت ولی شد فراهم
عجب خلوتی، خلوت دلبخواهی
چو آیینه از بس که دلنازکی تو
توان تا حریمت رسیدن به آهی
تو آیینه آیینه، نوری و نوری
تو مهری چه مهری تو ماهی چه ماهی
تو را مهر گفتم؟ تو را ماه خواندم؟
عجب کسر شأنی عجب اشتباهی
که مهر است در محضرت مردهشمعی
که ماه است پیش رخت روسیاهی
گرفتهست خورشید اذن دمیدن
ز نقارهخانه دم هر پگاهی
تویی شرط توحید و بیتو یقیناً
همه نیست توحید جز لاالهی
اگر ابر لطفت به محشر ببارد
نماند ثوابی نماند گناهی
به لطف تو کاه ثواب است کوهی
به بذل تو کوه گناه است کاهی
لب درۀ نفس لغزیده پایم
نگه دار دست مرا با نگاهی
منم آن گنهکار امیدواری
که دارد ز لطف تو پشت و پناهی
ندانم چگونه برآیم ز شکرش
اگر راه دادی مرا گاهگاهی
الهی مرا از حریمش مکن دور
مرا از حریمش مکن دور الهی
شاعر/ محمود حبیبی کسبی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_امام_رضا علیه السلام
شب گذشت از نیمه اما با تو صحبت میکنم
تا که بگذارم نماز عشق، نیت میکنم
ای ولایت شرط توحید تمام عاشقان!
با تولای تو، من تجدید بیعت میکنم
در حریم حضرت خورشید، جای ذره نیست
از حضور خود در این درگاه حیرت میکنم
تا نگاهم میکنند آیینهها از هر طرف
شرم از آیینۀ قرآن و عترت میکنم
من که سنگینبارم از بسیاری جرم و گناه،
خواهش بال کبوتر با چه جرأت میکنم؟
نعمت قرب جوارت را به من بخشیدهاند
در بهشت آرزو کفران نعمت میکنم
ای شنیده با صبوری درد دلهای مرا
اشک اگر بگذارد امشب با تو صحبت میکنم
من که با فرمانبری از نفس عادت کردهام،
کی به خود میآیم آخر، کی عبادت میکنم؟
خط نزن اسم مرا با صد خطا پشت خطا
من دلِ هر جایی خود را نصیحت میکنم
«سورۀ یوسف» که خواندم، آیه شد «هشتاد و هشت»
بارها این آیه را با خود تلاوت میکنم
شک ندارم «با کریمان کارها دشوار نیست»
گر نشد کامم روا، خود را ملامت میکنم
این خریداران یوسف، دست پُر آوردهاند
من تهیدستم چرا بیهوده قیمت میکنم؟
تا نسوزد بیگناهی از شرار آهِ من
میروم از جمع بیرون، با تو خلوت میکنم
تا نصیب من شود توفیق ترک معصیت
چشم خود را چشمۀ اشک ندامت میکنم
تا نگردد در مقام عرض حاجت، ناامید
با دل خود بعد از این اتمام حجت میکنم
یک قدم تا آسمان ماندهست از شهر بهشت
من زغفلت آرزوی باغ جنت میکنم
میروم سمت «مصلّی»، میرسم تا «پنجراه»
یعنی از پایین پا قصد زیارت میکنم
گر که زنگ ساعتِ صحن تو بیدارم کند
توبه در باقی عمر ازخواب غفلت میکنم
گر که دستم را بگیری، مثل خُدّام حرم
بعد از این خدمت به قدر استطاعت میکنم
بس که تو زود آشنایی ای امام مهربان
من کجا در محضرت احساس غربت میکنم؟
«یک سلامم را اگر پاسخ بگویی، میروم
لذتش را با تمام شهر، قسمت میکنم»
تا بریزم گاهگاهی سرمه در چشم غزل
من به گرد راه زوّارت قناعت میکنم
تا بماند قصۀ صیاد و آهو جاودان
بیپناهان را به پابوس تو دعوت میکنم
در کنار پنجره فولادتان با اشک چشم
مینویسم «یا علی» و رفع زحمت میکنم
شاعر/ محمدجواد غفورزاده
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_امام_رضا علیه السلام
قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت
نقاره میزنند... مریضی شفا گرفت
دیدی که سنگ در دل آیینه آب شد
دیدی که آب حاجت آیینه را گرفت
خورشید آمد و به ضریح تو سجده کرد
اینجا برای صبح خودش روشنا گرفت...
از آن طرف فرشتهای از آسمان رسید
پروانهوار گشت و سلام مرا گرفت
زیر پرش نهاد و به سمت خدا پرید
تقدیم حق نمود و سپس ارتقا گرفت
چشمی کنار این همه باور نشست و بعد
عکسی به یادگار از این صحنهها گرفت
دارم قدم قدم به تو نزدیک میشوم
شعرم تمام فاصلهها را فرا گرفت
دارم به سمت پنجره فولاد میروم
جایی که دل شکست و مریضی شفا گرفت
شاعر/ رحمان نوازنی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_امام_رضا علیه السلام
لب خشک و داغی که در سینه دارم
سبب شد که گودال یادم بیاید
اباصلت! آبی بزن کوچهها را
قرار است امشب جوادم بیاید
قرار است امشب شود طوس، مشهد
شود قبلهگاه غریبان مزارم
اگر چه غریبی شبیه حسینم
ولی خواهری نیست اینجا کنارم
به دعبل بگو شعر کامل شد اینجا
و قبرٍ بطوسی که خواندم برایش
بگو این نفسهای آخر هم اشکم
روان است از بیت کرب و بلایش
از آن زهر بیرحم پیچیدهام من
به خود مثل زهرای پشت در از درد
شفا بخش هر دردم از بس که خواندم
در آن لحظهها روضهٔ مادر از درد
بلا نیست جز عافیت عاشقان را
تسلای دردم نگاه طبیب است
من آن ناخدایم که غرق خدایم
«رضا»یم، رضایم رضای حبیب است
اباصلت آبی بزن کوچهها را
به یادِ سواری که با ذوالفقارش
بیاید سحر تا بگردند دورش
خراسان و یاران چشم انتظارش
شاعر/ قاسم صرافان
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |