eitaa logo
سوز و ساز | مجتبی حاجی پور
1.3هزار دنبال‌کننده
281 عکس
147 ویدیو
2 فایل
🔺 اینجا مطالب و محتواهایی رو از خودم و دیگران براتون به اشتراک میذارم. امیدوارم به دردتون بخوره. درخدمتم | @SoozosazAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام الله علیها 🔺رباعی در بین ملائک از تو نام آورده ست نام از تو شکوه ناتمام آورده ست هر بار که آمده ست از سوی خدا جبریل، به محضرت سلام آورده ست ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دلخسته ز شهر بی‌وفا رفتی، آه آرام و قرار مصطفی رفتی، آه حتی کفنی نخواستی از دنیا از بس که سبکبار و رها رفتی، آه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از چشم تر فاطمه طاقت رفته تا کرب و بلا خروش غربت رفته آنجا سخن از بی‌کفنی نیست فقط پیراهن خورشید به غارت رفت شاعر/ یوسف رحیمی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای مادرِ مهربانِ زهرای بتول ای همسرِ دلسوز و فداکارِ رسول با صدق و رضا هستی خود بخشیدی در راهِ خدا و دین و قران و اصول شاعر/ حمیدرضاگلرخی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها ای رسول خدای را همدم! در حریم رسالتش مَحرم اولین زن تویی که قامت بست در نماز پیمبر خاتم شوهرت کیست؟ بهتر از عیسی دخترت کیست؟ برتر از مریم دامنت جای زهرة الزّهرا که بود نور نیّر اعظم... بُد ز تیغ علی و ثروت تو که شد این گونه کاخ دین، محکم یار احمد شدی که تا نشود یک سر موی، از سر او کم زخم پاهای سنگ خوردۀ او یافت از دست لطف تو، مرحم عاشق بردباری‌ات همه جا شاهد جان‌فشانی‌ات همه دم سر بلند از شهامت تو صفا اشک ریز از مصائبت زمزم به علی و محمّد و زهرا اشفعی یا خدیجةالکبری خیمۀ عشق را عمود تویی صفت مهر را نُمود تویی در کنار تمامی رحمت مظهری بر تمام جود تویی... اولین زن که از زبان رسول سخن وحی را شنود تویی اولین زن که با رسول خدا به رکوع آمد و سجود تویی با سلام پیمبری به رُخش اولین کس که در گشود تویی آن‌که با جبرئیل در هر وحی آمدش از خدا درود تویی... آن‌که در خانه بود و یک دم هم غافل از رهبرش نبود تویی باغبانی که شد گل یاسش بین دیوار و در کبود تویی به علی و محمّد و زهرا اشفعی یا خدیجةالکبری ای خریدار جان پیغمبر همسر مهربان پیغمبر احترامی نداشت چون تو کسی در میان زنان پیغمبر در حیات و ممات تو نفتاد نام تو از زبان پیغمبر... ای چراغ همیشۀ تاریخ! در صف دودمان پیغمبر به وجود تو افتخار کند همه جا خاندان پیغمبر هستی خویش را فدا کردی در ره آرمان پیغمبر سر زد از مشرق گریبانت کوثر جاودان پیغمبر تا نهم بار دیگر، ای مادر! جبهه بر آستان پیغمبر به علی و محمّد و زهرا اشفعی یا خدیجةالکبری شاعر/ سیدرضا مؤید با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها سلام ما به تو ای مادر بهشت رسول که پرورش به روی دامن تو یافت بتول ملائک‌اند به مدحت در آسمان مشغول امین وحی حقت کرده بر سلام نزول سلام ذات خداوند و چارده معصوم به تو که بوده مقامت همیشه نامعلوم خدای را به خدا لایق درودی تو به یاری نبی آغوش خود گشودی تو دل از رسول خدا همچنان ربودی تو تمام لشکر ختم رسل تو بودی تو تو سینه را سپر سنگ دشمنان کردی به حفظ جان محمّد نثار جان کردی تو بهترین زن روی زمینی ای مادر تو در جلال، جلال‌آفرینی ای مادر تو مام همسر حبل‌المتینی‌ ای مادر تو مادر همۀ مؤمنینی ای مادر گل رسول خدایی و گل کجا تو کجا؟ زنان دیگر ختم رسل کجا تو کجا؟ تو آسمان فروزان یازده قمری تو از زنان همه انبیا به رتبه‌ سری هرآنچه وصف تو خوبان کنند خوب‌تری زنان ختم رسل دیگرند و تو دگری مگر نگفت نبی بین همسرانش بسی که بهر من چو خدیجه نبود و نیست کسی سلام بر تو و روح بلند ایمانت درود بر تو و ایثار و عهد و پیمانت بهار سبز گل عصمت است دامانت سلاله و پدر و مادرم به قربانت به جز خدا و نبی مدح تو نشاید گفت تو را چو فاطمه اُم‌الائمه باید گفت هنوز بوی خدا می‌دمد ز پیرهنت دمی که روح تو پرواز کرد از بدنت زهی جلال سلام خدا به جان و تنت که از بهشت فرستاد ذات حق، کفنت گرفتم آنکه ز کوثر دهان خود شویم مرا چه زَهره که اوصاف چون تو را گویم وفات تو نبود کم ز صبح میلادت سلام بر تو و آباء پاک و اولادت به شأن تو که بود رتبۀ خدادادت همین بس است که مولا علی‌ست دامادت امین وحی، سلامت به احمد آورده که جز تو فاطمه را بر محمد آورده؟ به آن خدا که جهان وجود را آراست به آن علی که پس از مصطفی به ما مولاست به فاطمه که به غیر از خدا ندید و نخواست که زائر تو همان زائر رسول خداست چو در ثنای تو گیرد به دست خویش، قلم ز خود گذشته و پرواز می‌کند «میثم» شاعر/ غلامرضا سازگار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها تقسیم کن یک بار دیگر آنچه داری را در سجدۀ خود شور این آیینه‌کاری را یک بار دیگر با همان دلواپسی بگذار بین یتیمان محمد دست یاری را بر خانۀ تو اولین بار آسمان بارید لبخندهای اولین صبح بهاری را از بخششت با ما ‌نصیبی هست بی‌پایان من دیده‌ام لطفی ‌که اندک می‌شماری را چیزی ندارم پیش‌کش، الا که با اخلاص، پای غم زهرا بریزم اشک جاری را با روضه‌ای که دوست داری، بین ابیاتم، روشن کن امشب آتش این سوگواری را تنها فقط بین شما رسم است خیلی زود مادر به دختر می‌سپارد خانه‌داری را زینب به مادر رفته یعنی خوب می‌فهمد درد یتیمی را، غمِ این زخم کاری را پس آستین را بُرد پیش چشم آن دختر شاید نبیند چوب را، لب‌های قاری را شاعر/ سیدابوالفضل مبارز با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها بالاتر از بالایی و بالانشینی هرچند با ما خاکیان روی زمینی شایستۀ وصف زبان کردگاری نه درخور توصیف‌های این چنینی حُسن تو محض با پیمبر بودنت نیست قبل از مسلمان بودنت هم بهترینی انگشتر پیروزی دین خدا را تو با بهای جان و اموالت نگینی طرد تو از سمت قریشی‌های مکه باعث نشد یک لحظه هم از پا نِشینی نام تو از لب‌های پیغمبر نیفتاد در هر کجا همراه ختم المرسلینی «مثل فدک نام تو را هم غصب کردند تو بهترین مصداق اُم المؤمنینی» این روزهای آخر عمر خودت را هر روز با یک غصۀ تازه قرینی رخسارۀ تو رنگ رفتن را گرفته احساس تلخ لحظه‌های واپسینی در چشم‌هایت اشک حرف درد دارد انگار از یک قصّۀ دیگر غمینی دلواپس غم‌های بی‌پایان زهرا بعد از فراق رحمةٌ للعالمینی... :: ای کاش بودی تا در آغوشش بگیری وقتی که آن‌جا گفت: یا فضّه خذینی شاعر/ محمدعلی بیابانی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها ای بر تو سلام آمده از داور هستی بگذشته در آیین نبی از سر هستی دل داده و دل برده ز پیغمبر هستی زیبد که بخوانند تو را مادر هستی الحق که خدا، هستی خود را به تو داده ام الّنجبا، فاطمه زهرا به تو داده اسلام ز اموال تو سرمایه گرفته دین در کنف عزّت تو سایه گرفته توحید ز اخلاص تو پیرایه گرفته اخلاص ز حُسن عملت پایه گرفته همّت سر تسلیم به دیوار تو سوده پیش از تو زنی لب به شهادت نگشوده تو در دل سختی به پیمبر گرویدی هر بار بلا را به سر دوش کشیدی بر یاری اسلام به هر سوی دویدی بس زخم زبان‌ها که ز کفّار شنیدی ای قامت مردان جهان خم به سجودت ای تکیه‌گه ختم رسل نخل وجودت ای مکّه ز خاک قدمت خلد مخلّد ای عصمت معبود و امید دل احمد اسلام به پا خواست و گردید مؤید از ثروت تو، تیغ علی، خُلق محمّد تا حشر خلایق که خدا را بپرستند مرهون فداکاری و ایثار تو هستند... تنها نشدی همسر و دلدار محمّد در سخت‌ترین روز شدی یار محمّد در شدت غم گشتی غمخوار محمّد پیوسته دلت بود گرفتار محمّد در پیش رویش گشت وجودت سپر سنگ باشد که کنی در ره او چهره ز خون رنگ آن‌روز که افتاد خزان در چمن تو پر زد به جنان طوطی روح از بدن تو تا بوی گل احمدی آید ز تن تو شد جامۀ پیغمبر اکرم کفن تو با مرگ تو آغاز شد ای عصمت سرمد بی‌مادری فاطمه، تنهایی احمد... برخیز که بر ختم رسل فخر زمانه خانه شده غمخانه، ای بانوی خانه بر گیسوی زهرا که زند بعد تو شانه؟ بی‌تو شده از هر مژه‌اش سیل روانه بی روی تو گردون به نظر تیره چو دود است برخیز که بی‌مادری فاطمه زود است... شاعر/ غلامرضا سازگار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها فخر من نزد عرب این بود دختر داشتم آیت من بود و در گهواره کوثر داشتم هر چه عالم فخر دارد نزد من یک ارزن است من زنی هستم که در خانه پیمبر داشتم روزهایم شب نمی‌شد چشم او تا باز بود سایه‌ی خورشید را همواره بر سر داشتم عاشق این مرد بودن معجزه لازم نداشت چشم‌هایش را از اول نیز باور داشتم راه‌های آسمان را از زبان همسرم مثل آواز پر جبریل از بر داشتم آیه‌ها تکرار او بودند و عمری بر لبم با طنین نام او قند مکرر داشتم چشم بر من دوخت در شعب ابی‌طالب گریست ناگهان یک آسمان در خود کبوتر داشتم جان خود را بر سر این عشق دادم عاقبت هدیه می‌دادم اگر صد جان دیگر داشتم شاعر/ مهدی مردانی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها ای در عظمت عصمت دادار خدیجه عالم همه چون نقطه، تو پرگار خدیجه در باغ کرم نخل تنومندِ کرامت در گلشن عفت گل بی خار خدیجه در جود عجب نیست گر ارباب کرامت خوانند ترا مادر ایثار خدیجه با آن همه والایی خود حضرت مریم دارد به کنیزی تو اقرار خدیجه از هستی خود در قدم یار گذشتی تا دیده گشودی به رخ یار خدیجه این بس به مقام تو که پیغمبر اکرم می خواند ترا محرم اسرار خدیجه تو هستی خود را به خدا دادی و او هم بخشید ترا کوثر و مقدار خدیجه تا شاد نماید دل آزرده پیمبر می کرد بسی نام تو تکرار خدیجه تنها نه رسول الله و زهرای مطهر شیعه زغمت گشته عزادار خدیجه رفتی و ندیدی که چسان از غم مرگت بگریست پیمبر به دلی زار خدیجه رفتی و ندیدی که چه بگذشت به زهرا در بین درِ خانه ودیوار خدیجه شاعر/ ناشناس با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها ای داده به عصمت شرف و نام خدیجه ای بسته به طوفت فلک احرام خدیجه ای همسر پیغمبر اسلام خدیجه ای عصمت حق فاطمه را مام خدیجه ای ختم رسل را ز شرف نور دیده پیش از شب بعثت به پیمبر گرویده ای بر تو سلام آمده از داور هستی بگذشته در آئینه نبی از سر هستی توحید ز اخلاص تو پیرایه گرفته اخلاص ز حسن عملت پایه گرفته همت سر تسلیم به دیوار تو سوده پیش از تو زمین لب به شهادت نگشوده تنها نشدی همسر و دلدار محمد در سخت ترین روز شدی یار محمد تو در دل سختی به پیمبر گرویدی هر بار بلا را به سر دوش کشیدی بر یاری اسلام به هر سوی دویدی بس زخم زبانها که ز کفار شنیدی ای قامت مردان جهان خم به سجودت ای تکیه گه ختم رسل نخل وجودت ای مکه ز خاک قدمت خلد مخلد ای عصمت معبود و امید دل احمد اسلام به پا خواست و گردید مؤید از ثروت تو تیغ علی خلق محمد تا حشر خلایق که خدا را بپرستند مرهون فداکاری و ایثار تو هستند شاعر/ غلامرضا سازگار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها امشب دلم دریایی از غم هاست مادر گرد یتیمی بر رُخم پیداست مادر با آنکه در عرش خدا مأوای داری در سینه پر سوز زهرا جای داری بعد از تو با غم های عالم همنشینم تنها خدا داند چه ها باید ببینم یک روز باید من ز شوهر رو بگیرم یک روز باید دست بر پهلو بگیرم یک روز باید بین دیوار و در افتم یک روز باید در میان بستر افتم یک روز می آید که با صوت حزینی از سوز دل گویم که یا فضه خُذینی یک روز می آید که زینب سوگوار است آن چار ساله جای مادر خانه دار است شاعر/ ناشناس با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
زمزمه؛ اُم المؤمنین.mp3
2.26M
🎵 سبک عزاداری سلام الله علیها 🔺هیئتی/ زمزمه چه ماهی شده برام ماه رمضون صدای شیون میاد از آسمون تو رفتی بهارمون شده خزون 🔸تا واکنی بازم چشاتو خانوم غربت می‌باره از تو چشمام آروم 🔹ای، هم‌سفرۀ درد و غمم ای، یار و انیس و همدمم وای، بعد از تو غرق ماتمم همین‌که اسمت میاد روی لبام می‌ریزه اشکام به روی گونه‌هام خدیجه! دلگرمی بودی تو برام‌ 🔸زخم زبون شنیدی عمری اما بازم منو هیچ‌وقت نذاشتی تنها 🔹ای، زیبایی دنیای من ای، بانوی بی‌همتای من وای، با رفتنت ای وای من نمی‌شه نبودن تو باورم دوباره چشاتو وا کن یاورم یتیمی زوده برای دخترم 🔸زهرا نداره بی تو جز غم حاصل مهرت نمی‌ره تا قیامت از دل 🔹وای، تو رفتی اُم المؤمنین وای، بی‌تو شدم تنهاترین وای، اشکای زهرا رو ببین شعر/ رضا خورشیدی فرد سبک/ محمدرضا رضایی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
زمینه؛ اَينَ مِثلُ خَديجَة،.mp3
3.53M
🎵 سبک عزاداری سلام الله علیها 🔺هیئتی/ زمینه شب غريبىِ ختمُ المرسلينه شب جدايى از اُم المؤمنينه غم بى مادرى با زهرا چى كرده بميرم تنهاترينه 🔸روى دست بابا، می‌بينه كفن مادره سخته غربت اما، سخت‌تر اون نگاه آخره اَينَ مِثلُ خَديجَة، يار رسول الله اَينَ مِثلُ خَديجَة، دلدار رسول الله جا داره آسمون امشب خون بباره يتيم مكه باز يارب بی‌قراره از آتيش فراق می‌سوزه وجودش اشكاش ادامه داره 🔸دل‌تنگ با بغض می‌گه، رفتى چاره‌ساز مشكلم رفتى بی‌تو ديگه، غم سايه كرده رو دلم اَينَ مِثلُ خَديجَة، جان رسول الله اَينَ مِثلُ خَديجَة، جانان رسول الله وقتى كه فاطمه مرثيه می‌خونه با ناله‌ش همه عرشُ می‌سوزونه واى از ماتمِ دخترى دل‌پريشون كه چشاش كاسۀ خونه 🔸كاشكى می‌شد مادر، براى من قرآن بخونى كاشكى می‌شد مادر، كنار فاطمه‌ت بمونى اَينَ مِثلُ خَديجَة، ماه رسول الله اَينَ مِثلُ خَديجَة، همراه رسول الله شعر و سبک/ حسین حاجی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
نوحه؛ اُم الفاطمه.mp3
1.16M
🎵 سبک عزاداری سلام الله علیها 🔺هیئتی/ نوحه خاتم خلقت را نگین دل سپرده بر تو امین فخر تو اُم الفاطمه شأن تو اُم المؤمنين 🔸تو بخشنده چون آسمان بودی فراتر از ادراکمان بودی پناه پناه جهان بودی مأمن دنیای رسول مرهم غم‌های رسول چه سخاوتمندانه رفت هستی‌ات در پای رسول 🔸نگاه تو تسکین آلام است دل مصطفی با تو آرام است که مدیون لطف تو اسلام است بی‌تو چشمم باران نداشت بی‌تو ایمانم جان نداشت خلقت نور فاطمه بی‌حضورت امکان نداشت 🔸پس از تو امیدت چه تنها شد در غصه بر خانه‌ات وا شد و زهرایت اُم ابیها شد شعر/ حسین عباس پور سبک/ یونس سبزی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
زمینه؛ همدلی یعنی.mp3
5.61M
🎵 سبک عزاداری سلام الله علیها 🔺هیئتی/ زمینه ای یاور دین، ای مادر ما که بین بستر افتادی گذشتی از جون، تو هر چی داشتی به پای این مکتب دادی 🔸به تو مدیونیم این دین و عباداتو شده محکم از اول دین حق با تو تویی که معنا کردی واسۀ عالم، مواساتو 🔹همدلی یعنی واسه عدالت واسه این دین و اُمّت، روز و شب بی‌قراری همدلی یعنی پای ولایت پای عشق و عقیده‌ت، هر چی داری بذاری ای مادر فداکار، یا حضرت خدیجه... چشاتو بستی، چشامو بستم که داغ تو خیلی سخته نرو عزیزم، خودت می‌دونی فراق تو خیلی سخته 🔸خیالم با تو از هر غم شد آسوده همیشه عشقت یار و یاورم بوده مهربون بانوی من از کنار من، نرو زوده 🔹بعد تو بغضی توی صدامه حرف روز و شبامه، أیْنَ مِثْلُ خَدِیجة بعد تو ذکر روی لبامه معنای گریه‌هامه، أیْنَ مِثْلُ خَدِیجة ای مادر فداکار، یا حضرت خدیجه... یادم نمی‌ره، به خاطر دین چه سختی و رنجی دیدی دلم می‌سوزه، آخه می‌بینم تو این غریبی جون می‌دی 🔸هر چی که داشتی تقدیم خدا کردی همه‌دنیا رو پای من فدا کردی یه عبا می‌خواستی واسه کفن اما، اِبا کردی 🔹جبرئیل آوُرد واسه‌ت سلامی همراه یک کفن که، هدیه‌س از عرش اعلی گریه کن حالا همراه زهرا واسه اون بی‌کفن که، می‌افته روی خاکا شعر و سبک/ محمدرضا رضایی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🏳️ ولادت علیه السلام، مبارک 🔺رباعی زیبا گل باغ سرمدی می آید مرآت جمال احمدی می آید شادند تمام خلق عالم زیرا یک دسته گل محمدی می آید شاعر/ محسن بلنج ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در مأذنه گلبانگ اذان پیدا شد آثار بهار بی‌خزان پیدا شد آن ماه تمام آسمان علوی در نیمۀ ماه رمضان پیدا شد شاعر/ ولی‌الله کلامی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام حس خوبی ست که امشب به زبان آمده است در تن عاطفه ام، باز توان آمده است به چه فرخنده شبی و چه مبارک سحری که در آن عطر خوش خوش نفسان آمده است چه نشستی که درِ میکده ها باز شده آی مستان خدا پیر مغان آمده است بی نصیبم مگذارید ز جام کوثر حال که صحبت مستی به میان آمده است روزه دارانِ شبِ پانزدهم مژده دهید نمکِ سفره ماه رمضان آمده است «سفره تکمیل شد و بزم خدا کامل گشت سوره قدر شب پانزدهم نازل گشت» فصل تنهایی زهرا و علی سر شده است شب این شهر چنان روز منور شده است زودتر از همه مژده به پیمبر دادند نوه ات آمده و فاطمه مادر شده است نمک از روی تو می ریزد و خرمای لبت رطب سفره افطار پیمبر شده است طعم چشمان بهاری تو ای روح بهار میوۀ نوبر هر روزۀ حیدر شده است سفره ماه مبارک، برکت دارد، لیک با قدم های شما با برکت تر شده است «چه اسیر و چه فقیر و چه یتیم آمده اند بر در خانه ی ارباب کریم آمده اند» پادشاهیِ تو و من نیز همان مسکینی که به جز عشق تو در سینه ندارد دینی قدمت بر سر چشمم اگر ای مرد کریم سحری هم به کنار دل من بنشینی مستجاب است دعای من آلوده اگر پای هر برگ دعا از تو بود، آمینی به صف مشتریانت نظر اندازی، گر ته صف یوسف دل باخته را می بینی کوه کن می شوم از شوق شکر خنده ی تو آب افتاده دهانم چه قدَر شیرینی «ای که بر خیل جوانان بهشت آقایی اولین سید آل علی و زهرایی» حسنی، چون که از احسان خدا بودی تو میو ی عرشیِ پیغمبر ما بودی تو لقب سبزترین نور برازندۀ توست قد یک عرش پر از عشق و صفا بودی تو چند باری همه دارایی خود بخشیدی از ازل در کرم، انگشت نما بودی تو شبی افطار بیا خانه ی ما مهمان باش چون که همسفره ی بزم فقرا بودی تو اهل این خاک نبودی و نگفتی آخر مرد خاکی زمین اهل کجا بودی تو؟ «ماورای همه افکار نگاه تو بُود آخر عرش خدا، اول راه تو بود» شاعر/ محمدعلی بیابانی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام ای علوی ذات و خدایی صفات صدرنشین همۀ کائنات سید سالار شباب بهشت دست قضا و قلم سرنوشت زادهٔ طوبی و بهشت برین نور خدا در ظلمات زمین علت غائیِ همه ممکنات عمر ابد داده به آب حیات پاک‌ترین گوهر نسل بشر از همه خوبان جهان خوبتر جدّ تو پیغمبر نوع بشر جن و ملک بر قدمش سوده سر آینهٔ پاک که نور خدا تابد از این آینه بر ماسوا باب تو سر سلسلۀ اولیاست چشم پر از نور خدا مرتضاست مادر تو دخت پیمبر بود آیه‌ای از سورۀ کوثر بود پرده‌نشین حرم کبریا فاطمه آن زُهرهٔ زهرای ما عاشق کل، حضرت سلطان عشق خون خدا شاه شهیدان عشق با تو ز یک گوهر و یک مادر است ظلّ خدایی تواَش بر سر است آینهٔ ذات محمد نما حُسن خدایی، حسن مجتبی نام حسن، روی حسن، خو حسن نور خدا چارمی پنج تن آیهٔ تطهیر به شأن شماست حکم شما امر اولی‌الامر ماست سینهٔ سینای شما طور وحی نور شما شاخه‌ای از نور وحی در رمضان ماه نشاط و سرور ماه دعا، ماه خدا، ماه نور نورفشان شد ز دو سو آسمان در دو افق تافت دو خورشید جان وحی خدا از افق ایزدی نور حسن از افق احمدی مُشک و گلابی به هم آمیختند در قدح اهل ولا ریختند این رمضان از تو شرف یافته نور تو بر جبههٔ او تافته نیمۀ ماه رمضان عزیز گیسوی مشکین تو شد مشک‌بیز نور خدا تافت در آن روی ماه خاصه از آن چشم به دشت سیاه سرخی گل عکس گل روی توست ظلمت شب سایهٔ گیسوی توست روز که خورشید درخشان صبح سر زند از چاک گریبان صبح ای رخ تو در رمضان بدر ما هر سر موی تو شب قدر ما بعد علی شاخص عترت تویی وارث میراث نبوت تویی مصلحت ملت اسلام و دین کرد تو را گوشهٔ عزلت نشین ملت اسلام که پاینده باد مشعل توحید که تابنده باد هر دو رهین خدمات تواند شکر گذارندۀ ذات تواند تا ابد ای خسرو والا مقام بر تو و بر دین محمد سلام شاعر/ سیدمحمدعلی ریاضی‌یزدی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام چه سفره‌ای، چه كرم‌خانه‌ای، چه مهمانی چه میزبانی و چه روزیِ فراوانی چه ازدحام عجیبی، یقیناً آقا نیست گدایی درِ این خانه كار آسانی دخیل دست كریمت شده‌ست میكائیل فقط نه اینكه تو روزی ‌دهِ هر انسانی به رازقیّت تو می‌خورم قسم كه تو را رها نمی‌كنم آنی و كمتر از آنی هر آینه دل من چون كویر می‌خشكد بدون لطف تو كه آیه‌های بارانی بیا و بر دلم امروز یك دقیقه ببار بیا و با نَفَست بویی از بهشت بیار من و هوای تو و شوق نوكری كردن تو و حوالی دنیا و سروری كردن دلم اسیر تو شد، چشم‌های معصومت چه خوب یاد گرفته‌ست دلبری كردن من و به شوق دو دست تو یا کریم شدن من و فراز بقیعت كبوتری كردن همیشه روزی من را تو داده‌ای، ننگ است كنار سفرۀ تو میل دیگری كردن كریم شهر مدینه چقدر می‌آید به دست‌های شما ذره پروری كردن اگرچه ذرۀ ناچیزتر ز ناچیزم ولی از عشق تو ای روح عشق! لبریزم به غیر وصلۀ نعلین یا عبای تو نیست و جز گلیم پر از نور زیر پای تو نیست كرم نما، به من سائلت هم احسان كن كه تكیه‌گاه دلم غیر دست‌های تو نیست شروع می‌شوی از انتهای آقایی تویی كه نوكری شیعه جز برای تو نیست كسی كه از همه در آخرت فقیرتر است همان كسی‌ست كه در این سرا گدای تو نیست چقدر بی‌كس و تنهاست آن كه در دنیا همیشه با تو غریبه‌ست و آشنای تو نیست مرا گدای خودت كرده‌ای خدا را شكر و آشنای خودت كرده‌ای خدا را شكر شاعر/ مسعود یوسف پور با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام از سمت مدینه خبر آورد نسیمی تا مژده دهد آمده مولود عظیمی آن‌قدر فرشته به زمین آمده انگار در کل سماوات نمانده‌ست مقیمی گل‌های بهشتی‌ست به دستان ملائک در شهر از این واقعه پیچیده شمیمی از طایفۀ نور خودش، نورٌ عَلی نور با نور رسیده‌ست کریمی به کریمی او آمده تا دل ببرد با دو سه لبخند در بین زمین باب کند لحن صمیمی او آمده دستی بکشد از سر لطفش تا از سرمان پاک کند گرد یتیمی... شاعر/ امیر سلیمانی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام جنّت نشانی از حرم توست یا حسن فردوس سائل کرم توست یا حسن تنها نه آسمان و زمین، عالم وجود در زیر سایۀ علم توست یا حسن عرش خدا مدینه، دل انبیا بقیع جان شمع روشن حرم توست یا حسن عالم اگر ثنای تو گویند صبح و شام تا صبح روز حشر کمِ توست یا حسن سرتا به پات حسن خداوند سرمد است آیینۀ تمام‌نمای محمّد است... تو مظهر خدایی و جان پیمبری قرآن مصطفی به سر دست حیدری هم دومین وصیِ رسول مکرمی هم اولین سلالۀ زهرای اطهری باید سرود مدح تو را با زبان وحی از وصف جن و انس و ملائک فراتری حُسن خدا به حُسن تو دیدار می‌شود چون حُسن بی‌حدود خدا را تو مظهری هم صبر توست حکم خدا هم قیام تو در هر دو حال بر همه مولا و رهبری چون و چرا به کار تو خود کفر دیگر است چون و چرا به کار خداوند اکبر است ای دین حق به صبر تو پاینده یا حسن صبرت حدیث نهضت آینده یا حسن صبر تو بود تیغ خداوند در غلاف صلحت به خصم، ضربۀ کوبنده یا حسن صلح تو و معاویه؟ باور نمی‌کنم دشمن ز کار توست سرافکنده یا حسن تو خود تمام دینی و او خود تمام کفر او تیرگی، تو مهر فروزنده یا حسن تا بود، بود حق به وجود تو پایدار تا هست، هست دین ز دمت زنده یا حسن شاعر/ غلامرضا سازگار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام با ذكر یا كریم همه یاكریم‌ها خواندند با تو یا علی و یا عظیم‌ها تا بوده‌ام همیشه فقیر تو بوده‌ام باشد حكایت من و تو از قدیم‌ها باید تمام مردم دنیا گدا شوند وقتی تویی كریم‌ترین كریم‌ها هم سرخوش‌اند از کلماتت فقیه‌ها هم جرعه‌نوش بادهٔ فضلت حكیم‌ها هم زنده‌اند از دم گرمت مسیح‌ها هم در تكلم‌اند به لطفت كلیم‌ها ای حاء و سین و نون شما ریشهٔ حسین ای مقصد خدا ز الف لام میم‌ها... حتی نوادگان حسن هم حسینی‌اند كرب‌و‌بلاست مرقد عبدالعظیم‌ها ما عاشقان قاسم و عبداللَه توایم بر ما نگاه كن پدر این یتیم‌ها من در بقیع حاجت خود را گرفته‌ام آن گوشه کز نگاه تو دارد شمیم‌ها شاعر/ حسین خدایار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام این خانواده آینه‌های خدایی‌اند در انتهای جادۀ بی‌انتهایی‌اند خیل ملک مقابلشان سجده می‌کنند این‌ها خدا نی‌اند ولیکن خدایی‌اند هرکس که می‌رسد سر اطعام می‌برند فرقی نمی‌کند که فقیران کجایی‌اند یک «السلام» و یک «و علیک السلام» سبز این‌ها همان مقدمۀ آشنایی‌اند... سوگند می‌خوریم که پروانه زاده‌ایم همسایۀ قدیمی این خانواده‌ایم تو آسمان جودی و ما یا کریم تو پرواز می‌کند دل ما تا حریم تو احساس می‌کنم به تو نزدیک می‌شوم وقتی که می‌وزد سر راهم نسیم تو وقت کرامت است که از راه آمده‌ست آن آشنای کوچه‌نشین قدیم تو... سوگند می‌دهیم خدا را در این سحر بر پینه‌های رحمت دست کریم تو ما را همیشه سائل دست شما کند ما را به زیر پای شما خاک پا کند... ای در هوای پاک نگاهت سلام‌ها نامت نداشت سابقه‌ای بین نام‌ها ای سبزی بهار خدا سیر می‌شوند از عطر سفره‌های حضورت مشام‌ها... در کوچه‌ات کسی به کسی جا نمی‌دهد مکثی نما به شوق چنین ازدحام‌ها سائل شدن کنار نگاه تو واجب است وقتی گدا به چشم تو دارد مقام‌ها تو سفره‌دار شهر خدا، ما گدای تو مثل کبوتریم و اسیر هوای تو آن‌کس که پیش پای شما خم نمی‌شود در خانۀ فرشته هم آدم نمی‌شود آقای من بدون توسل به نام تو حالی برای توبه فراهم نمی‌شود دست مرا بگیر و به سمت خدا ببر چیزی که از بزرگی‌تان کم نمی‌شود آرامش تو باعث طوفان کربلاست بی‌صلح تو قیام مُحَرم نمی‌شود... تا کربلا رسید صدای سکوت تو این قیل و قال‌ها به فدای سکوت تو ای از هزار حاتم طائی کریم‌تر لطف تو از تمام کریمان قدیم‌تر... تو ابتدای نسل طهورای کوثری هرکس حسودتر به تو باشد عقیم‌تر در این مسیر رو به خدایی ندیده‌ایم از رد پای گیوۀ تو مستقیم‌تر در کربلا به آینه‌ات سنگ می‌زنند هرکس شبیه‌تر به تو جرمش عظیم‌تر آقا تو در کلام خلاصه نمی‌شوی در حضرت و امام خلاصه نمی‌شوی شاعر/ علی‌اکبر لطیفیان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام رمضان آمد و دارم خبری بهتر از این مژده‌ای دیگر و لطف دگری بهتر از این گرچه باشد سپر آتش دوزخ، صومم لیک با این همه دارم سپری بهتر از این شب قدر رمضان، گرچه بسی پر قدر است دارد این مه، شب قدر و سحری بهتر از این مولد لؤلؤ پاک مَرَجَ البَحرَین است نیست در رشتۀ خلقت گهری بهتر از این مادرش فاطمه و باب گرامیش علی چه کسی داشته اُمّ و پدری بهتر از این رست پیغمبر از آن تهمت ابتر بودن نیست بر شاخۀ طوبی ثمری بهتر از این اسوۀ خلق زمین، فخر جوانان بهشت مادر دهر نزاید پسری بهتر از این گفت خالق فَتبارک به خود از خلقت او کلک ایجاد ندارد اثری بهتر از این بگذر آهسته‌تر ای ماه حسن، ای رمضان! عمر ما را نبود چون گذری بهتر از این اثر صلح حسن نهضت عاشورا بود اُمتی را نبود راهبری بهتر از این زنده گشته‌ست به این صلح موقت اسلام نیست در حُسن سیاست هنری بهتر از این لطف کن اذن زیارت که خدا می‌داند بهر عشاق نباشد سفری بهتر از این شاعر/ حبیب چایچیان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام ای ماه آسمانی ماه خدا حسن! خورشید، مستمند تو از ابتدا حسن! روز نخست نقش جمال تو را كشید نقاش حُسن با قلم ابتدا حسن از شرم آفتاب رخت خفت آفتاب در پشت كوه‌ها و پس ابرها حسن ترسم از این كه عقل، خدا خوانَدَت به جهل از بس كه دیده در تو جمال خدا حسن از كائنات نغمۀ آمین شود بلند دست تو تا بلند شود بر دعا حسن افكنده گل صحیفۀ حسنت چو باغ گل از بوسه‌های پشت هم مصطفا حسن روح نبی، روان علی، قلب فاطمه گیرد به یك اشارۀ چشمت صفا حسن از صد هزار فیض مسیحا نكوتر است دردی كه با دعای تو گردد دوا حسن باب تو باب حاجت ارباب حاجت است ای عالمی به كوی تو حاجت روا حسن جسم مسیح نه كه روان مسیح هم می‌گیرد از تبسم گرمت شفا، حسن گویی كه از لب تو عسل خورده مصطفی از بس كه داده بوسه دهان تو را حسن وقتی كه جای دست خدا می‌شوی سوار حیف است پا نهی به سر چشم ما حسن باید رسول و حیدر و زهرا شوند گوش تا ذات حق برای تو گوید ثنا حسن زوار توست جان و رواقت بهشت دل بالله بوَد مدینۀ تو قلبها حسن گنجد چگونه عرش به یك گوشۀ بقیع؟ ای گوشه‌ای ز خاك تو عرش عُلا حسن روزی كه نیست روز تو باشد كدام روز؟ جایی كه نیست خاك تو باشد كجا؟ حسن صلح تو كرد روز معاویه را سیاه صبر تو داد دین خدا را بقا حسن از بامداد اول خلقت تو بوده‌ای بنیانگذار نهضت كرب و بلا حسن آل نبی تمام كریمند و تو شدی مشهور در كرامت و لطف و عطا حسن خلقند میهمان و تویی میزبان خلق ملك وجود آمده مهمان سرا حسن عمری اگر كه بند ز بندم جدا كنند حاشا كه لحظه‌ای ز تو گردم جدا حسن دشمن چو دید خُلق خوشت را به خنده گفت: غیر از تو كیست صاحب خلق خدا؟ حسن سوگند می‌خورم به خدا نیست نا امید هر كس كه آورد به تو روی رجا حسن گر قاسمت به عرصۀ محشر قدم نهد بهر نجات خلق كند اكتفا حسن شاعر/ غلامرضا سازگار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
645.9K
🎵شبیه همین سبک مولودی علیه السلام 🔺هیئتی/ زمزمه، تک (با لحن شادتر و خوانش سریعتر) تو کریم اهل بیتی، نور چشم مصطفایی تو عزیز جان زهرا، پور حیدر مجتبایی 🔸تو سبط احمدی ، تو نور سرمدی در این ماه خدا، حسن خوش آمدی حسن جانم حسن... ای گل سبز ولایت، یا حسن جانم فدایت سائل کوی تو هستم، جان زهرا کن عنایت 🔸عزیز مصطفی، به عالم مقتدا ز لطف و مرحمت، نظر کن سوی ما حسن جانم حسن... تو گل باغ ولائی، حجت و نور خدائی زینت دوش پیمبر، مظهر لطف و صفائی 🔸تو جان حیدری، گل پیغمبری عزیز فاطمه، به عالم سروری حسن جانم حسن... رهنمای خلق عالم، عاشقانت را معینی ای امام مهربانم، تو شفیع المذنبینی 🔸ز پا افتاده ام، به تو دل داده ام عنایت کن شها، که من درمانده ام حسن جانم حسن... تو همه لطف و صفایی، معدن جود و سخایی پسر ارشد زهرا، نور چشم مرتضایی 🔸همیشه دست ما، به دامانت حسن همیشه چشم ما، به احسانت حسن حسن جانم حسن... شعر و سبک/ محمد مبشری با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |