این همه عالَمِ پردهها و حجابهاست گِرد آدمی درآمده،
عرش غلاف او، کرسی غلاف او، هفت آسمان غلاف او،
کُرۀ زمین غلاف او، قالب او غلاف او، روح حیوانی غلاف، روح قدسی همچنین، غلاف در غلاف و
حجاب در حجاب،
تا آنجا که معرفت است.
و این عارف نسبت به محبوب هم غلاف است، هیچ نیست، چون محبوب است، عارف نزد او حقیر است.
#شمس تبریزی🍃
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
در اغوشش کشیدم
و از بوی عطرش سرمست شدم
عطری که ببوی شاخ نورسته ای میمانست
که نسیم سیرابش کرده باشد
سرمست گشتم اما نه از "خمر"
بل شراب دهان وی سرمستم کرد
زیبائی تمام غلام حلقه بگوش اوست
و از ان است که دلها "اسیر" خود کرده
مهربانا !!
اگر قرار است زنده بمانم
بگذار با "هوای دوست" باشد
و نیز اگر از شوق او بمیرم
خود "مراد" من است......
شیخ بهایی _ کشکول
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
بازآ که در فراق تو چشم امیدوار
چونگوش روزه دار بر الله اکبر است
دانی که چون همی گذرانیم روزگار
روزی که بی تومیگذردروزمحشراست
گفتیم عشق را به صبوری دوا کنیم
هر روز عشق بیشتر و صبر کمتر است
در نامه نیز چند بگنجد حدیث عشق
کوته کنم که قصهٔ ما کار دفتر است
#سعدی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرغ محبتم من، كی آب و دانه خواهم
با من یگانگی كن، یار یگانه خواهم
شمعی فسرده هستم، بی عشق مرده هستم
روشن گرم بخواهی سوز شبانه خواهم
افسانهی محبت، هر چند كس نخواند
من سر گذشت خود را، پُر زین فسانه خواهم
گر شاخهی امیدم بشکسته، ریشه دارم
باران رحمتی کو، کز نو جوانه خواهم
معینی کرمانشاهی
هوالعزیز💐
💚رساله محبت نامه
📝خواجه عبدالله انصاری
🟩 باب الشوق 🟩
حکایتِ شوق از پس ولایتِ ذوق مسلّم است
شوق آتشی است که شعله شعاع وی
از نیران محبت خیزد و
بوی عود وجود از
احتراق چهره افتراق او برانگیزد
قاعده انتظار خراب کند
و عاشق را بی قرار و خواب کند
او سبب طالب است
اگرچه طلب بی سبب است
اوست راهبر به کوی محبت
و آبخور جوی صحبت
که جیحون مهر به جوش آرد
تا عاشق را در خروش آرد
که در خوف و رجاء و منع و عطا
به شربتِ زهر نوش آرد
تا چندانی سودا غالب گردد
که مرد در شوق غایب گردد و جاذب گردد
این جاست که عاشق فراغت گیرد
و این بیت گفتن عادت گیرد :
چندی طلبیدم و در آن فرسودم
آخر چو بسوختم فرو آسودم
⭐️
https://eitaa.com/TAMASHAGAH