حاجی به طواف کعبه اندر تک و پوست
وز سعی و طواف، هرچه کردست نکوست
تقصیر وی آن است که آرد دگری
قربان سازد، به جای خود، در ره دوست
#_شیخ_بهایی
يا لائمی فی هَواهُ
كم تلومُ! فلو عَرفتَ مِنهُ الذي عنيتُ
لم تلم تطوفُ بالبيتُ قوم لابجار حه بالله
طافوا، فاغناهمْ عَن الحرم للناس حج
ولي حج إلي سكنی يهدی الأضاحي و أهدی مهجتی و دمی.....
ملامتگرا !!
مرا در عشق دوست
تا چند سرزنش همی كنی؟!
اگر تو نيز انچه را كه من می دانستم می دانستی ، سرزنشم نمی كردی
جمعی با دل خويش نه با جسمشان ، طواف دوست می كنند و طواف دوست ايشان را از طواف خانه وی "بی نياز" می سازد
مردمان را حجی است
و مرا حجی است در قرارگاه خويش
ايشان قربانيان پيشكش می كنند
و من "جان و دل" خويش را.....
#حلاج
دیوان اشعار
گفتم کِی ام دهان و لبت کامران کنند؟
گفتا به چشم، هر چه تو گویی چنان کنند
گفتم صنم پرست مشو با صمد نشین
گفتا به کوی عشق هم این و هم آن کنند
گفتم هوای میکده غم میبرد ز دل
گفتا خوش آن کسان که دلی شادمان کنند
گفتم شراب و خرقه نه آیین مذهب است
گفت این عمل به مذهب پیر مغان کنند
گفتم ز لعلِ نوش لبان پیر را چه سود
گفتا به بوسهٔ شکرینش جوان کنند
گفتم دعای دولت او ورد حافظ است
گفت این دعا ملایک هفت آسمان کنند
تو عید جان قربانی
و پیشت عاشقان قربان
بکش در مطبخ خویشم
که قربانم به جان تو
#حضرت_مولانا
⭐️
ذوالنون مصری گوید:
جوانی به منا ساکن نشسته بود
و همه خلق
به قربانی مشغول بودند
من اندر وی نگاه می کردم
تا چه کند و کیست
جوان گفت: بار خدایا...
همه خلق
به قربانها مشغولند
و من می خواهم
تا نفس خود را قربان کنم
تو از من بپذیر....
#کشف_المحجوب
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اوّل خاک خلیل را به آبِ خُلّت بیامیختند
و سرّش به آتش عشق بسوختند
و جانش به مهرِ سرمدیّت بیفروختند
و دریای عشق در باطن وی بر موج انگیختند
آنگه سحرگاهان در آن وقتِ صبوحِ عاشقان
و های و هوی مستان و عربده بیدلان
چشم باز کرد...
از سرِ خمارِ شرابِ خُلّت و مستی عشق گفت:
((هذا ربّی))
از بس که درین دیده خیالت دارم
در هرچه نگه کنم تویی پندارم
کشف الاسرار
ابتلاء(آزمایش) خلیل به ذبح فرزند آن بود
که یک بار خلیل
در جمال اسماعیل نظاره کرد
التفاتیش پدید آمد...
آن تیغِ جمال او
دل خلیل را مجروح کرد
فرمان آمد که: یا خلیل
ما تو را از آزر و بتان آزری نگاه داشتیم،
تا نظاره روی اسماعیل کنی؟!
رقمِ خُلّت(دوستی) ما و ملاحظه اغیار
به هم جمع نیاید،
اسماعیل را قربان کن که
در یک دل دو دوست نگنجد
با دو قبله در ره توحید نتوان رفت راست
یا رضای دوست باید یا هوای خویشتن
کشف الاسرار
♥️
یک نگاه از تو و در باختن جان از من
یک اشارت ز تو و بردن فرمان از من
جان به کف منتظر عید لقایت تا کی؟
روی بنمای، جمال از تو و قربان از من
#فیض_کاشانی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
اندر دل من درون و بیرون همه اوست
اندر تن من جان و رگ و خون همه اوست
اینجایْ چگونه کفر و ایمان گنجد؟
بیچون باشد وجود من چون همه اوست
#حضرت_مولانا
⭐️
بدان که خدای تعالی در ظاهر
کعبه ای بنا کرده که
آن از سنگ و گل است
و در باطن کعبه ای ساخته که
از جان و دل است
آن کعبه ساخته ابراهيم خليل است
و اين کعبه بنا کرده ربّ جليل است
آن کعبه منظور نظر مؤمنان است
و اين کعبه نظرگاه خداوند رحمان است
آن کعبه حجاز است
و اين کعبه راز است
آن کعبه اصناف خلايق است
و اين کعبه عطای حضرت خالق است
آنجا چاه زمزم است
و اينجا آه دمادم
آنجا مروه و عرفات است
و اينجا محل نور ذات
کعبه ی گل را زیارت می کنی؛
حاجی شوی
کعبه ی دل را زیارت کن
که تا ناجی شوی...
خواجه عبدالله انصاری
منازل السائرین
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
✨🍃🍂🌺🍃🍂🍀🍃
🍃🍂🍀🍃🍂
🍂🌺🍂
🍀 🍂
🌺
به کعبه رفتم و آنجا هوای کوی تو کردم
جمالِ کعبه تماشا به یادِ روی تو کردم
شِعار کعبه چو دیدم سیاه، دست تمنا
دراز، جانب شَعرِ سياهِ موى تو كردم
چو حلقه درِ كعبه به صد نياز گرفتم
دعاى حلقهٔ گيسوى مشكبوى تو كردم
نهاده خلقِ حرم سوى كعبه روى عبادت
من از ميانِ همه روىِ دل به سوى تو كردم
مرا به هیچ مقامی نبود غیر تو نامی
طواف و سعی که کردم به جستجوی تو کردم
به موقف عرفات ایستاده خلق دعا خوان
من از دعا لبِ خود بسته گفت و گوی تو کردم
فتاده اهل مَنی در پی مُنا و مقاصد
چو "جامى" از همه فارغ من آرزوى تو كردم
🍀
🌺🍂
🍂🍀🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🍀🍃🍂🌺🍃
چون به اِحرامگاه دل رسیدی،
به آب اِنابت غسلی بکن
و از لباس کِسوت بشریّت مجرّد شو،
و احرام عبودیّت دربند،
و لبیک عاشقانه بزن،
و به عرفات معرفت درآی،
و بر جبل الرّحمۀ عنایت برآی،
و قدم در حرم حریم قرب ما نه،
و به مشعرالحرام شعار بندگی بکن،
و از آنجا به منای منیت منا آی،
و نفس بهیمی را
در آن مَنحَر(قربانگاه) قربانی کن،
و آنگه روی به کعبۀ وصال ما نِه...
مرصاد العباد
شیخ نجم الدین رازی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
عاشقِ مهجور نگر،
عالمِ پرشور نگر
تشنهی مخمور نگر،
ای شهِ خَمّار بیا
پای تویی
دست تویی،
هستیِ هر هست تویی
بلبل سرمست تویی،
جانبِ گلزار بیا
حضرت مولانا
🦋🌺
مرا یک جان است
نمی دانم که در قالبِ توست
یا در قالبِ من ...
مقالات شمس تبریزی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH