eitaa logo
تماشاگه راز
280 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
دیده آ ! بر دیگـــران نوحـه‌گری! مدتی بنشین و بر خود می‌گری! ز ابرِ گریان شاخ سـبز و تـر شود زانکه شمع از گریه روشن‌تر شود هر کجا نوحه کنند آنجا نشین زانکِ تو اولیتــری اندر حنــین زانکه ایشان در فراقِ فانی‌اند غافل از لــعلِ بقـــــایِ کانی‌اند ۲٠٠ ای دیده تا کی بر غیر اشک ریزی! خلوتی گزین و در حال خویش بیاندیش و بر حال نفسِ خود چنان واکاوی کن که اشک از دیدگانت جاری شود. سنتی دیرینه در میان ما ایرانیان در گرامیداشت رفتگان و گریستن برای غم از دست دادن نزدیکان هست که البته خوب و پسندیده است. جناب هشدار می دهد که بر از دست دادن دوستان و نزدیکان ناله و گریه می کنی اما چرا بحال خویش و از دست دادن استعدادها و عمر گرانمایه ات متأثر و نگران نیستی! اگر انسان تفکری در حال خود کند که نقد عمر بر سر تخیلات و توهمات و برای بدست آوردن مشتی عناوین و اسامی بی خاصیت از دست داده و هر روز باری به او اضافه شده و سنگین و سنگین تر شده و نفس پاک و بی آلایش خود را آلوده و تاریک ساخته است و در ساحت وجود قدمی نگذارده و سرانجام دست خالی باید از دنیا جدا شود، ترس و نگرانی همه جان و دلش را پر می کند چون چنین شد ابتهال آغاز کن ناله و تسبیح و روزه ساز کن ناله می کن، کای تو علّامُ الغُیُوب زیر سنگِ مکـــرِ بد، ما را مکــوب پس بهتر است هرجا که جماعتی ناله و گریه می کنند بنشینی بگری ای که تو بر گریه بر خود مقدم تر و مستحق تری! زیرا ایشان بر رفته می گریند و تو در غفلت از کان لعل عالم وجود خویشتنی.. https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅دو چیز طیره عقل است: دم فروبستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی ژیل دلوز سعدی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ 🕊❤️ بزرگان عرب پدر قیس مجنون را گفتند که مجنون را به مکه برد و طواف دهد و از خدا خواهد که وی را از ابتلای آتش عافیت دهد. پدر چنان کرد و هنگامی که به منا بودند، ناگهان زنی خواهر خویش لیلی نام را با فریاد خواند مجنون چنان بیهوش افتاد که پدر پنداشت مرده است. اما ساعتی بعد که بهوش آمد، چنین خواند: «او بی آن که داند شوق دل ما را برانگیخت، و با این نام پرنده ای را که گویی در دل من بود، به پرواز درآورد» 🎧🎥 دید مجنون را یکی صحرا نَوَرد https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای راز سر به مهر ملاحت! رمز شگفت اشراق! ای دوست کجاوه تو از کدام دروازه می آید تا من تمام شب را رو سوی آن نماز بگزارم کی؟ در کدام لحظه ی نایاب؟ تا من دریچه های چشمم را در انتظار، باز بگذارم وقتی تو باز می گردی محبوب من پاییز آمده بهار عاشقان بازگرد... 🍁🕊    https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم🌼🍃
«هرگز نميرد آن که دلش زنده شد به عشق» آری! هر که زندگی به حق یافت و از مقید به سوی مطلق پرداخت و خود را قربانی ساخت، او همیشه در بحر مشاهده معشوق و در قعر وصال محبوب مست و مدهوش خواهد بود. ای جان من! موت عام دیگر است و موتِ خواص دیگر. موتِ عام، فصل است و موتِ خاص، وصل https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🍎🕊 و عشق تنها عشق تو را به گرمی یک سیب می‌کند مانوس و عشق تنها عشق مرا رساند به امکان یک پرنده شدن...
🔅 هر که خدای تعالی را بشناسد هرآینه وی را دوست گیرد و هر که را شناختن او مؤکد شود دوستی و معرفت او مؤکد گردد این دوستی مؤکد را عشق خوانند و برای آن عرب چون پیغامبر_ص_را دیدند که در کوه حراء برای عبادت خلوت می کرد او را بدین عبارت، صفت گفتند: ((إنّ محمّدا قد عَشِق ربّه)) به راستی که محمّد عاشق پروردگارش بود غزالی:احیاء علوم الدین https://eitaa.com/TAMASHAGAH
4_5816596336920757972.mp3
7.62M
‍ 🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌺🍃🌸 🍃 🌺 محبوب من...! کاش دل عاشق دیدنی بود؛ به هر گوشه ی جمعه که نگاه میکنم یاد شما آنجاست. من دائما در میان یادهای شما در رفت و آمدم.... هر روز از یادی به یادی در گذرم... محبوب من...! دنیا محل گذر نیست دنیا محل دوست داشتن است محل دوست داشتن شماست. ✍ محمد صالح علاء 🌺 🍃 🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 اگر در همه ی روز عطر خویش را نهان می دارم و چون شب در رسد بوی خوش خویش را آشکار می کنم از این روست که شب خلوت عاشقان است و تجلی گاه مشتاقان حضور حبیب است و غیاب رقیب https://eitaa.com/TAMASHAGAH
بارخدایا!🕊 بر ما بارانی فرو فرست که... به آن از تپه ها آب سرازیر گردانی، و چاه ها را لبریز سازی بارخدای من ! سایه آن ابر را بر ما باد گرم و زهرآگین مساز، و سردی آن را بر ما شوم و ناخجسته منما، و باریدنش را بر ما باران عذاب قرار مده، و آبش را در کام ما تلخ و ناگوار مگردان.... امین یا رب العالمین🙏 هایی از دعای نوزدهم صحیفه_سجادیه
درون دل نهان ، نقشی ست از تو... که لطفش را، نهان‌ها برنتابد. جان سلام و عرض ادب دوستان مهربان، همدلان بامرام تماشا گه راز ظهرتون بخیر ، روزگارتان قرین سعادت✋💐
ساقی ار باده از این دست به جام اندازد عارفان را همه در شُربِ مدام اندازد... ای‌ خوشادولتِ آن مست که درپای حریف سَر و دستار نداند که کدام اندازد؟! حافظ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
4_5891043216970484254.mp3
13.46M
پیر منم جوان منم تیر منم کمان منم یار مگو که من منم ،من نه منم ،نه من منم گر تو توئی و من منم ،من نه منم ،نه من منم عاشق زار او منم ، بی دل و یار او منم یار و نگار او منم ، غنچه و خار او منم لاله عذار او منم ، چاره ی کار او منم بر سر دار او منم ، من نه منم ، نه من منم عشق چه گفت نام او من نه منم ,نه من منم باغ شدم ز ورد او ، داغ شدم ز پیش او لاف زدم ز جام او ، گام زدم ز گام او دولت شید او منم ، باز سپید او منم راه امید او منم ،من نه منم ،نه من منم گفت برو تو شمس حق، هیچ مگو ز آن و این تا شودت گمان یقین ،من نه منم ،نه من منم
گر سر صلح داری؛ اينك دل❤️ ور سر جنگ داری ؛ اينك جان🕊 اصفهانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اشاره به شعری از مولانا مرگِ تبدیلی را نشان از تعالی دانسته و آن را به سمتِ نور می‌داند...
💚 جان ز هجر ِعرش اندر فاقه‌ای تن ز عشق ِخاربُن چون ناقه‌ای جان گشاید سوی ِبالا بال‌ها در زده تن در زمین چنگال‌ها تا تو با من باشی ای مُرده‌ی وطن چپش ز لیلی دور مانَد جان ِمن روح لطیف به سبب دور افتادن از عرش در فقر و مسکنت به سر می‌برد ، در حالی که جسم از شدّت علاقه به بوته‌ی خار مانند شتر ، چاق و ستبر شده‌است . روح ، بال‌های همّت خود را به سوی عوالم ملکوتی و رفیع می‌گشاید ، در حالی که جسم ، چنگال‌های تعلّق خود را در زمین فرو برده و سخت بدان چسبیده است . ای مُرده‌ی وطن ، ای جسمی که شیفته‌ی دنیایی و آن را مأوی و مسکن خود ساخته‌ای ، تا وقتی که تو با من همراه باشی ، روح ِمن از لیلی ِحقیقت و کمال دور خواهد ماند ، تا وقتی که آدمی اسیر جسم و شهوات باشد از حقیقت دور می‌ماند . مثنوی دفتر چهارم کریم زمانی چنانکه در قسمتی از آیه‌ی ۱۷۶ سوره‌ی اَعراف می‌فرماید : وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَٰكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ و اگر می‌خواستیم درجات و مقاماتش را به وسیله آن آیات بالا می‌بردیم، ولی او به امور ناچیز مادی و لذت‌هایِ زودگذرِ دنیایی تمایل پیدا کرد و از هوای نفسش پیروی نمود . (اخلاد) به معناى ملازمت دائمى است، و اخلاد به سوى ارض، چسبيدن به زمين است، و اين تعبير كنايه است از ميل به تمتع از لذات دنيوى و ملازمت آن. پس اينكه فرمود: (و لو شئنا لرفعناه بها) معنايش اين مى‌شود كه اگر ما مى خواستيم او را به وسيله همين آيات به درگاه خود نزديک مى‌كرديم (آرى در نزديكى به خدا ارتفاع از حضيض و پستى اين دنيا است همچنانكه دنيا بخاطر اينكه انسان را از خدا و آيات او منصرف و غافل ساخته و به خود مشغول مى‌سازد اسفل سافلين است ) و بلند شدن و تكامل انسان بوسيله آيات مذكور كه خود اسباب ظاهرى الهى است باعث هدايت آدمى است، و ليكن سعادت را براى آدمى حتمى نمى‌سازد زيرا تماميت تأثيرش منوط به مشيت خدا است و خداوند سبحان مشيتش تعلق نگرفته به اينكه سعادت را براى كسى كه از او اعراض كرده و به غير او كه همان زندگى مادى زمينى است، اقبال نموده حتمى سازد. آرى، زندگى زمينى آدمى را از خدا و از بهشت كه خانه كرامت او است باز مى دارد، و اعراض از خدا و تكذيب آيات او ظلم است، و حكم حتمى خدا جارى است به اينكه مردم ظالم را هدايت نكند، (و الذين كفروا و كذبوا باياتنا اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون ). لذا بعد از جمله (و لو شئنا لرفعناه بها) فرمود: (لكنه اخلد الى الارض و اتبع هواه ) و بنابراين بيان، تقدير كلام اين مى‌‌شود: (لكنا لم نشاء ذلك لانه اخلد الى الارض و اتبع هواه و ليكن ما چنين چيزى را نخواستيم براى اينكه او به زمين چسبيده و هواى دل خود را پيروى كرده، و چنين كسى مورد اضلال ما است نه مورد هدايت ). همچنانكه فرموده : (و يضل الله الظالمين و يفعل الله ما يشاء). تفسیر المیزان علامه طباطبائی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
‍ 🔅«وَ لَقَدْ کَرّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْنا هُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحرِ» معنی ظاهر آیت شنوده باشی ولیکن معنی باطنش بشنو: می فرماید که: «آدمیزاد را ما برگرفتیم. او محمول عنایت ماست در بر و بحر. زیرا که او بار امانت ما دارد. چون او با همه عجز و ضعف، بارِ ما می کشد ما با همه قوّت و قدرت و کرم، اولیٰ تر که بار او کشیم؛ زیرا که ما عاشق و معشوقیم آنچه ما را با آدمی و آدمی را با ماست نه ما را با دیگری و نه دیگری را با ما افتاده است «بیگانگی ای نیست، تو مایی ما تو» سرِ جامه تویی و بنِ جامه ما جامه عشق را تار«یحِبُّهم» آمد و پود «یحِبّونه» مرصاد العباد شیخ نجم الدین رازی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
♥️ فرمود: بنده خاص خود را از آن جهت دوست نامیدم که دلِ او از همه چیز گذشته و سوی من آمده است. آن دل، خانه ی من خواهد بود و من در آن خانه از عشق سخن ها خواهم گفت... المخاطبات امام نفّری https://eitaa.com/TAMASHAGAH