الهی ؛ اگر بهشت شیرین است ، بهشتآفرین شیرینتر است .
کجا بازیابیم آن روز را که تو بودی و ما نبودیم ؟!
الهی ؛ دل چگونه کالایی است که شکستۀ آن را خریداری و ...
فرموده ای که من ،پیش ِ دل شکسته ام!
#خواجه عبدالله انصاری
@TAMASHAGAH
ما از امیدها همه یکجا گذشتهایم
از آخرت بریده ز دنیا گذشتهایم
از ما مجو تردّدِ خاطر که عمرهاست
کز آرزوی وسوسهفرما گذشتهایم
گشتهست در میانهروی عمر ما تمام
ما از پلِ صراط همین جا گذشتهایم
عزمِ درستْ کارِ پر و بال میکند
با کشتیِ شکسته ز دریا گذشتهایم
آزادگان گر از سر دنیا گذشتهاند
ما از سرِ گذشتن دنیا گذشتهایم
از نقشِ پای ما سخنی چند چون قلم
ماندهست یادگار به هر جا گذشتهایم
ما چون حبابْ منّتِ رهبر نمیکشیم
صدبار چشمْبسته ز دریا گذشتهایم
صائب ز رازِ سینۀ بحریم با خبر
چون موج اگر چه تند ز دریا گذشتهایم
#صائب_تبريزى
@TAMASHAGAH
.
بهانه کردهام نان را و لیکن مست خبازم
نه بر دینار می گردم که بر دیدار می گردم
هر آن نقشی که پیش آید در او نقاش می بینم
برای عشق لیلی دان که مجنون وار می گردم
نیم پروانه آتش که پرّ و بال خود سوزم
منم پروانهٔ سلطان که بر انوار می گردم
#مولانای جان
@TAMASHAGAH
هوالعزیز💐
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است
گو شمع میارید در این جمع که امشب
در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است
در مذهب ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است
گوشم همه بر قول نی و نغمه چنگ است
چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است
در مجلس ما عطر میامیز که ما را
هر لحظه ز گیسوی تو خوش بوی مشام است
از چاشنی قند مگو هیچ و ز شکر
زان رو که مرا از لب شیرین تو کام است
تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است
از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است
وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است
میخواره و سرگشته و رندیم و نظرباز
وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است
با محتسبم عیب مگویید که او نیز
پیوسته چو ما در طلب عیش مدام است
حافظ منشین بی می و معشوق زمانی
کایام گل و یاسمن و عید صیام است
@TAMASHAGAH
وقت نماز اوّل بیرون شدی و پس از نماز خفتن بازآمدی و به هر محلّتی که فروشدی کودکان وی را سنگ زدندی.
گفتی : ساقهای من باریک است
خُردتر بردارید تا پای من شکسته و خون آلوده نشود تا از نماز بازنمانم که مرا غم نماز است، نه غم پای.
#تذکره الاولیاءعطار
#ذکر اویس قرنی
@TAMASHAGAH
من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی
#حافظ
@TAMASHAGAH
هر چه تو در دل پنهان داری از #نیک و #بد ، حق تعالی آن را بر #ظاهر تو پیدا گرداند.
هر چه بیخ (ریشه) درخت پنهان می خورد ، اثر آن در شاخ و برگ ظاهر می شود سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ و قوله تعالی: سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ
[ما بزودی بر بینی او علامت و داغ ننگ مینهیم. القلم/۱۶]
اگر کسی بر #ضمیر تو مطلع نشود ، رنگ روی خود را چه خواهی کردن؟!
#مولانای جان
#فیه_ما_فیه
@TAMASHAGAH
منصور را چون دوستی حق به نهایت رسید دشمن خود شد و خود را نیست گردانید ، گفت: "اَناالحَقّ".
یعنی من فنا گشتم ، حق ماند و بس.
و این بغایت تواضع است و نهایت بندگی است.
یعنی #اوست و بس!
دعوی و تکبر آن باشد که گویی: تو خدایی و من بنده!
پس هستی خود را نیز اثبات کرده باشی ، پس دوئی لازم آید.
و این نیز که می گویی: "هوَالحَقّ" ، هم دوئی است.
زیرا که تا "اَنا" نباشد ، "هوَ" ممکن نشود.
پس گفت: "اَناالحَقّ" چون غیر او موجودی نبود و منصور فنا شده بود. آن سخنِ حق بود.
#فیه_ما_فیه
#نقاشیخط_جعفری
@TAMASHAGAH
"کنت کنزاً مخفیاً فأحببت أن أعرف فخلقت الخلق لکی أعرف"
من گنج پنهان بودم ، دوست داشتم که آشکار شوم ، پس خلق را آفریدم تا شناخته شوم.
#حدیث قدسی