فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روشن شود چراغ دل ما ز یکدگر
چون رشتههای شمع به هم زندهایم ما
#صائب_تبریزی
@TAMASHAGAH
من در رویای تو
شعرخواهم گفت
شعری درباره
چشم هایت
و دلتنگی...!
#جبران خلیل جبران💐
#الا داغلار
کوههای رنگینکمانی
آزاد راه میانه #هشترود
@TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«زیبایی ببینیم!»
به جای مقاومت در برابر تغییراتی که خدا برایت رقم زده است، تسلیم شو!
بگذار زندگی با تو
جریان یابد، نه بی تو...!
#شمس تبریزی
"ساحل جزيره هرمز بعد از بارندگى
@TAMASHAGAH
شمس می گوید: "خدا مرا تنها آفرید."
مردمان را با سخن او آشنایی نیست.
زبان او را کسی نمیداند.
« #خدای را #بندگاناند که کسی #طاقت غم ایشان ندارد و کسی #طاقت شادی ایشان ندارد.
صراحیای که ایشان پر کنند هر باری و درکشند، هر کس بخورد دیگر با خود نیاید.»
با آنکه همه مردم را دوست میدارد، از اینکه با همه کس تفاهم برقرار کند سر باز میزند.
میگوید: «مرا در این عالم با عوام هیچ کار نیست. برای ایشان نیامدهام.»
فکر میکند که از کودکی همینطور غریب و ناآشنا بوده است.
گاهی این مایه بیگانگی و غربت، خود او را نیز شگفتزده میکند و با خود میگوید: نکند پدر و مادر مرا در کودکی بر سر کوهی رها کردند و من با ددان و جانوران بزرگ شدم؟
#دکتر_محمد_علی_موحد
@TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با تو می گویم:
ذرهای از چرک اندرون آن کند که صد هزار چرک بیرون نکند.
آن چرک اندرون را کدام آب پاک کند؟!
سه چهار مَشک از آب دیده ، نه هر آب دیده ای، الّا آب دیدهای که از آن #صدق خیزد.
#شمس_تبریزی
@TAMASHAGAH
با درد بساز چون دوای تو منم!
در کس منگر که آشنای تو منم!
گر کشته شوی مگو که من کشته شدم
شکرانه بده که خونبهای تو منم!
#مولانای جان
@TAMASHAGAH
چه مایه فاصله هاست میانِ آن که می گوید: من وتو!
و آنکه می گوید: تو و تو !
#بایزید_بسطامی
@TAMASHAGAH
باز آشوبی به کارم کرده عشق
همچو رگهای سه تارم کرده عشق
مست گشتم، چرخ خوردم، کف زدم
نو شدم، برخاستم، بر دف زدم
آه ای دف ها مرا یاری کنید
دل ز دستم میرود کاری کنید
#مولانای جان
@TAMASHAGAH
4_5981133677877268599.mp3
6.26M
خوب شد دردم دوا شد؛ خوب شد
دل به عشقت؛ به عشقت؛ مبتلا شد خوب شد
@TAMASHAGAH
روزی #جالینوس به یکی از شاگردان خود میگوید:
برو فلان دارو را برای من بیاور تا خودم را معالجه کنم.
او می گوید: ای استاد بزرگ!
آن دارو که مخصوص معالجه #دیوانگان است و شایسته شما نیست!
جالینوس می گوید: قضیه اینست که امروز با دیوانه ای روبرو شدم.
ساعتی در من با شادمانی نگریست و به من چشمک زد و مزاح کرد.
حالا با خود می اندیشم اگر میان من و اوهمخوانی و تجانسی نبود، با من چنین رفتار دوستانه ای نمی کرد.
مأخذ آن حکایت ذیل است:
شنیدم که #محمد بن زکریای رازی همی آمد با قومی از شاگردان خویش، دیوانه یی در پیش ایشان افتاد، در هیچکس ننگریست مگر در محمّد زکریا و در روی او نیک نگاه کرد و بخندید
محمّد زکریا به خانه آمد و مطبوخِ اَفتیمون بفرمود پختند و بخورد.
شاگردان پرسیدند: که چرا ای حکیم این مطبوخ همی خوری؟
گفت: از بهر خنده آن دیوانه که تا وی از جمله سودای خویش جزوی در من ندید با من نخندید.
مصاحبت و همنشینی عموما میان افراد همگون بر قرار می شود، افراد ناهمگون یکدیگر را دفع می کنند و هیچگونه همراهی و رفاقتی میان آنان حاکم نمی شود.
پس هرگاه شریران به کسی اظهار تمایل و علاقه به برقراری روابط کردند باید اندیشناک شود و این مطلب را نزد خود بررسی کند که آیا تجانسی میان او و آنان وجود دارد یا موضوع چیز دیگری است. به هر حال شخصیت فرد را می توان از دوستانش شناخت.
گفت جالینوس با اصحابِ ځَود
مر مرا تا آن فلان دارو دهد
جالینوس حکیم به یاران خود گفت: یکی از شما آن فلان دارو را به من بدهد.
پس بدو گفت آن یکی:ای ذُوفُنون
این دوا خواهند از بهرِ جُنون
پس یکی از اصحابش به او گفت: ای دانای هنرمند، این دارو برای درمان دیوانگی است.
#شرح مثنوی شریف
#استاد کریم زمانی
@TAMASHAGAH
#اصفهان زیبا
#مثنوی دفتر اول
مهر پاکان درمیان جان نشان
دل مده الا به مهر دلخوشان
کوی نومیدی مرو اومیدهاست
سوی تاریکی مرو خورشیدهاست
دل ترا در کوی اهل دل کشد
تن ترا در حبس آب و گل کشد
هین غذای دل بده از همدلی
رو بجو اقبال را از مقبلی
@TAMASHAGAH
هرچه اندوه درون شما را بیشتر بکاود،جای شادی در وجود شما بیشتر میشود.
مگر کاسهای که شراب شما را در بردارد
همان نیست که در کوزهی کوزهگر سوخته است؟
مگر آن نِی که روح شما را تسکین میدهد،
همان چوبی نیست که درونش را با کارد خراشیدهاند؟
هرگاه شادی میکنید، به ژرفای خود بنگرید تا ببینید که سرچشمه شادی به جز سرچشمه اندوه نیست...
#جبران خلیلجبران
@TAMASHAGAH
🔅
در بغداد
روزی، مستی افتاده بود
و طاقت رفتن نبودش از مستی.
شیخ جنید برگذشت...
چشم آن مست بر شیخ افتاد
و شیخ را نیز بر وی افتاد.
مست شرم داشت گفت:
«یا شیخ! چنین که هستم مینمایم؛
تو چنانک مینمایی هستی؟»
گریه بر شیخ افتاد...
حالات و سخنان #ابوسعید_ابوالخیر
مقدمه، تصحیح و تعلیقات:
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
@TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫🕊
با خلق هر کس دعویِ وارستگی دارد
بیشک به دنیا بیشتر وابستگی دارد
اینجا گریزی از تعلق نیست در هر حال
هر کس بهچیزی در جهان دلبستگی دارد
پرسیدم از فرهاد آیا عشق شیرین بود؟
در پاسخم خندید، یعنی بستگی دارد!
دنیا تماشاییست اما زندگی اینجا
اندوه دارد، رنج دارد، خستگی دارد
ما تابعِ عشقیم و این بیتابیِ بیحد
چون خطِ ممتد تا ابد پیوستگی دارد...
#فاضل_نظری
@TAMASHAGAH
«خلایق همچو اعداد انگورند،عدد از روی صورت است...
چون بیفشاری در کاسه آنجا هیچ عدد هست؟»
این سخن هر که را معامله شود، کار او تمام است.
#شمس_تبریزی
@TAMASHAGAH
#ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯼ ﻭﺍﻗﻌﯽ، ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ تو ﺭﺍ ﺗﻮﺍﻧﺎ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ #ﺩﺭﻭﻧﺘﺎﻥ ﺳﺎﺯﺩ، ﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﺗﺤﺴﯿﻦ ﻭ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﺷﻮﺩ.
#ﺷﻤﺲ ﺗﺒﺮﯾﺰﯼ🍃
@TAMASHAGAH
زندگی عمر کردن نیست بلکه رشد کردن است.عمر کردن کاریست که از همه موجودات برمیاد.اما رشد کردن هدف والای انسانیت هست...
@TAMASHAGAH
به حقیقت رهبری نکردهاند بلکه رهزنی کردهاند.
همه حجابها یک حجاب است و جز آن هیچ حجابی نیست و آن « وجود » توست...
#شمس تبریزی
@TAMASHAGAH
یوسفان از رشک زشتان مخفیاند
کز عدو، خوبان در آتش میزیند
آنان که بسان حضرت يوسف(ع) زیبارو و نمکیناند، خود را از گزند زشترویان نهان میسازند، چنانکه مردمان خوب نیز از آسیب دشمنان در آتش رنج و بیم زندگی میکنند.
(همینطور اولياءالله که یوسفان معنویاند از دست حسادت ناهلان مستور میمانند.)
#شرح_مثنوی
#استاد_کریم_زمانی
دفتر دوم
@TAMASHAGAH
جهان را باید مثل کتابی ببینی. مثل کتابی که در انتظار خوانندهاش است.
هر روزش را باید جداگانه خواند. نه روی #گذشته باید تمرکز کنی، نه روی #آینده.
اصل این لحظه است. باید صفحه به صفحه پیش بروی.
الیف شافاک/ بعد از عشق
@TAMASHAGAH