eitaa logo
تماشاگه راز
283 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
🌾🌾🌾🌾🌾 وطن پرستو بهار است.. و اگر بهار مهاجر است، از پرستو مخواه که بماند.. آقا سید مرتضی https://eitaa.com/TAMASHAGAH ☘☘☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدای مهربان ؛ عشق بیکرانم ❤️ ای که با یاد تو ، خستگیهایم طعمی دلنشین پیدا میکنند. ای که عشق ات ؛ احساس پوچی را از من دور میسازد. ای که یادت ؛ در وقت تلخی ، مرا شیرین میکند نگذار پاداشهای دنیا مرا ؛از حقیقتم دور کند یاری ام کن لایق این باشم که عشق و مهربانی تو را در عالم ، منعکس کنم... مرا در آگاهی از رسالتِ بودنم یاری فرما به لحظه های عمرم هدف و... به هدفهایم عشق ببخش. یا رب العالمین
🍃🌹 در من هر صبح پیامبری برانگیخته می شود که آه عصایش دریای اشکهای مرا می شکافد در میان آتش بی تاب سینه ام گلستانی می آفریند به نام "عشق" و من بر بام کعبه سکوتم تنها موذن شهر اویم (راحیل کرمانی) https://eitaa.com/TAMASHAGAH ☘☘☘☘
🍃💐 ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش بر در دل روز و شب منتظر یار باش دلبر تو دایما بر در دل حاضر است رو در دل برگشای حاضر و بیدار باش دیدهٔ جان روی او تا بنبیند عیان در طلب روی او روی به دیوار باش ناحیت دل گرفت لشگر غوغای نفس پس تو اگر عاشقی عاشق هشیار باش نیست کس آگه که یار کی بنماید جمال لیک تو باری به نقد ساختهٔ کار باش در ره او هرچه هست تا دل و جان نفقه کن تو به یکی زنده‌ای از همه بیزار باش گر دل و جان تو را در بقا آرزوست دم مزن و در فنا همدم عطار باش https://eitaa.com/TAMASHAGAH ☘☘☘☘
4_5861542598442746716.mp3
3.66M
🍃 : عطارنیشابوری :علیرضاافتخاری https://eitaa.com/TAMASHAGAH ☘☘☘☘
🍃🌸 به تولای تو در آتش محنت چو خلیل گوییا در چمن لاله و ریحان بودم تا مگر یک نفسم بوی تو آرد دم صبح همه شب منتظر مرغ سحرخوان بودم 🍃☺️ https://eitaa.com/TAMASHAGAH ☘☘☘☘
🍃💐 نباشد همی نیک و بد پایدار همان به که نیکی بود یادگار دراز است دست فلک بر بدی همه نیکویی کن اگر بخردی چو نیکی کنی، نیکی آید برت بدی را بدی باشد اندر خورت # فردوسی https://eitaa.com/TAMASHAGAH ☘☘☘☘
✨🍃گفتم: ای جان تو عین مایی! گفت: عین چه بْوَد در این عیان که منم ✨🍃گفتم آنی! بگفت: ‌های خموش! در زبان نامده‌ست آن که منم ✨🍃گفتم اندر زبان چو در نامد اینت گویای بی‌زبان که منم (مولانا) گفتم انقدر به تو آغشته‌ام، آمیخته‌ام، که دانستم تو «عینِ منی». آخر هر پاره‌ای از من، بوی تو را گرفته. گفت: عین؟ در برابرِ عیانی من چه جایِ عین؟ من عیان‌تر از عینِ توام. گفتم: یعنی تو، من نیستی؟ خودِ خودم نیستی؟ باشد. پس، «آنی». «آن». چیزی بیرون از منی. همان که «لطیفه‌ای است نهانی»، همانی که «یُدرَک و لایوصَف». همان جذبه‌ای که هر گاه شاعران در می‌‌مانند می‌گویند: «آن». و بنده‌ی طلعتِ هر کسی می‌شوند که «آنی» دارد. گفت: آهای! نه. خاموش! من فراتر از زبانم. گسترده‌تر از کلمات تو. حتا از «آن». گفتم: حال که تو نه عین منی، و نه در زبان می‌آیی، من با همه‌ی بی‌زبانی، گویای توام. از تو می‌گویم با اینکه می‌دانم در برابر تو بی‌زبانم. به زبان نمی‌آیی، می‌دانم. اما همچنان از تو می‌گویم. گویای بی‌زبانم من. کارِ من گفتن از توست. در عینِ بی‌زبانی. در عینِ وقوف به بی‌زبانی. بی‌سلاحم، اما به جنگ تو می‌آیم. با قلبم. با کلماتم. https://eitaa.com/TAMASHAGAH ☘☘☘☘
تماشاگه راز
✨🍃گفتم: ای جان تو عین مایی! گفت: عین چه بْوَد در این عیان که منم ✨🍃گفتم آنی! بگفت: ‌های خموش! در زب
🌼🌼 نقل است که روزی[شیخ ابوعلی دقاق] بر سر منبر می‌گفت: خدا و خدا و خدا. کسی گفت: خواجه خدا چه بُوَد؟ گفت: نمی‌دانم. گفت: چون نمی‌دانی چرا می‌گویی؟ گفت: این نگویم چه کنم؟} تذکرة الاولیا🍃 🌼🌼