eitaa logo
تماشاگه راز
279 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ مُطربِ خوش نَوایِ من عشقْ نَواز هم چُنین نَغْنَغه دِگَر بِزَن پَرده تازه بَرگُزین مُطربِ روحِ من تویی کَشتیِ نوحِ من تویی فَتْح و فُتوحِ من تویی یارِ قدیم و اوَّلین ای زِ تو شادْ جانِ من‌ بی‌تو مَباد جانِ من دلْ به تو داد جانِ من با غَمِ توست هم نشین مولانــا https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سیمرغِ کوه قاف رسیدن گرفت باز مرغِ دلم ز سینه پریدن گرفت باز مرغی که تا کنون ز پی دانه مست بود درسوخت دانه را و تپيدن گرفت باز چشمی که غرقه بود به خون، در شبِ فراق آن چشم، روی صبح به دیدن گرفت باز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃💐 ‍ در سَفَرِ هوایِ تو بی‌خَبَرم، به جانِ تو نیک مُبارک آمده‌‌ست این سَفَرم به جانِ تو لَعْلْ قَبا سَمَر شُدی چون که دَران کَمَر شُدی کُشتهٔ زار در میانْ زان کَمَرم، به جانِ تو همچو قَمَر بَرآمدی، بر قَمَران سَر آمدی همچو هِلالْ زارْ منْ زان قَمَرم، به جانِ تو خُشک و تَرَم خیالِ تو، آیِنهٔ جَمالِ تو خُشک لَبَم زِ سوزِ دل، چَشم تَرَم، به جانِ تو تا تو زِ لَعْلِ بَسته اَت، تَنگِ شِکَر گُشاده‌یی چون مگسِ شِکَسته پَر بر شِکَرم، به جانِ تو ‌دامْ همیشه تا، آفتِ بال و پَر بُود رَسته شود زِ دامِ تو بال و پَرَم، به جانِ تو در تبریز شَمسِ دین، هست چراغِ هر سَحَر طالِبِ آفتابْ من چون سَحَرم، به جان تو 🍃سلام همراهان همدل روزتون بخیر؛ روزگارتان برمدار عشق و مهربانی✋😍 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گویند شبلی وقتی هفت روز در وجد خویش رفته بود که هیچ طعامی و شرابی نخورد. غریق دریای رحمت گشته و سَر در سرِّ خود گم کرده؛ این کلمات پیوسته به زبان میگفت: یاد خدای غذای من! ثنای پروردگارم جامه من! شرم از خدا شراب من! جان من فدای دل من! دل من فدای روح من! روح من فدای خدای من. آخر چون آتش وجد وی آرام شد او را پرسیدند که هفت روز بی نان و آب به سر آوردی! این چه حالت است؟ گفت: ای مسکین کسی که او را با نام و یاد دوست خوش بود، آب و نانش کجا یاد آید؟!! https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این راه بی همراهی"یار" دشوار است و سخت یاب با یار که باشی "شوقت" افزون است و سرعتت دو چندان با این حال، یافتن یار بی رفتن میسر نمی شود باید که"راه بیفتی" تا "یار را بیابی" پس اگر در ابتدا همراهی نداری غمگین مباش و بد میندیش "خودت یار خودت باش" همچون آن صوفی باش که با توشه ای اندک و قوتی ناچیز سفر روزانه خود را آغاز می کند می گوید: اگر چیزی دیگر یافتم که چه خوب و اگر نیافتم لااقل این اندک با من است.... شمس_تبریزی مقالات https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5780840412059011279.mp3
2.73M
من کیستم؟! شعر حسن زاده آملی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃💐 خدایا گر تو سعدی را برانی شفیع آرد روان مصطفی را محمد سید سادات عالم چراغ و چشم جمله انبیا را https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃💐 نردبان اين جهان ما و منيست عاقبت اين نردبان افتادنيست لاجرم هر کس که بالاتر نشست استخوانش سخت تر خواهد شکست جان https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃💐 نقل است که "حسن بصری "؛"رابعه عدویه "را گفت: "رغبت کنی تا نکاحی کنیم و عقد بندیم" . گفت: عقد نکاح بر «وجود»ی فروآید؛ اینجا «وجود» برخاسته است که نیست خود گشته ام و هست شده بدو، و همه از آن اویم و در سایه حکم اویــَم، خطبه از او باید خواست نه از من. گفت: ای رابعه! این به چه یافتی؟ گفت: به آنکه همه یافتها گم کردم در او. حسن گفت: او را چون دانی؟ گفت: یا حسن! «چون»، تو دانی، ما «بی چون» دانیم. ذکر# رابعه عدویه الاولیا عطار https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*اللّحظاتُ مقرونةٌ بالامتحانِ و الخطراتُ مقرونةٌ بالافتتانِ و الإشاراتُ مقرونةٌ بالبلیّات * 🔹سه کلمه را ذکر کرده است: لحظه، خطر و اشاره. جمعشان هم می‌شود لحظات، خطرات و اشارات. لحظه به‌معنای «آن» است. تا بگویی «آن»، هم هست و هم نیست. انسان وقتی‌که امتحان می‌دهد، در لحظه است. تمام امتحاناتتان در لحظه است. یک ‌لحظه چگونه است؟ اگر چگونگی لحظه درست شد، از گذشته نترس. از آینده هم نترس. چگونگی لحظه را درست کن، آن‌وقت نگران گذشته و آینده نباش. آینده هم لحظه می‌شود. آینده در انتظار لحظه شدن است؛ اینکه یک «آن» بشود. این لایتناهی، مرتب می‌خواهد «آن» بشود. آینده به شرطی می‌آید که وارد «آن» بشود. واردِ «آن» شدن، رفتن است. آینده باید خودش را به خطر بیندازد. تا به «آن» بیاید، می‌رود. اما مرتباً هم باید بیاید. آینده ما، ما را هم به لحظه می‌آورد و به‌طور مرتب، هم آینده و هم ما در لحظه، امتحان می‌شویم. ما پی‌درپی در لحظه، امتحان می‌شویم. اگر این امتحانات لحظه‌ای ما خوب باشد، هم آینده ما خوب خواهد بود و هم گذشته‌مان خوب خواهد بود. 📙”کتاب ”کلمات طاهر” شرح دکتر دینانی بر کلمات قصار باباطاهر عریان، ص۲۵۸ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا