✍ آسیب شناسی دین پژوهی دکتر سروش(۶)
💠 نگاهی به زندگانی دکتر سروش(۵)
🔹دکتر سروش گرچه به عرصه های مختلف عرفانی و اخلاقی و هنری و دینی پرداخته است، اما تقریبا در تمام مسایل، معرفت شناسانه نظر می کند. وی خود را جامعه شناس، روانشناس و متکلم نمی داند، اما معرفت شناسی و انسجام را دغدغه اصلی خود می پندارد یعنی دین شناسی با جامعه شناسی و روان شناسی و تاریخ همخوانی داشته باشد و از طرفی، دغدغه اصلی خود را صدق معرفی می کند.
🔸یک نکته را نباید فراموش کرد که سروش، روشنفکرانه به طرح مباحث می پردازد یعنی همانند روشنفکران دیگر بیش از همه دغدغه تحول را دارد به همین جهت، بیشتر نوشته های ایشان، فاقد منبع و ارجاعات علمی است. او هرگاه مطلبی را به دانشمند غربی یا اسلامی نسبت می دهد، آدرس آن را نمی گوید و نمی نویسد و با قدرت بیان ادبی تلاش می کند تا این اندیشه را در ذهن مخاطب تزریق کند و او را به عرصه تحولات اجتماعی بیاندازد. سرّ عبارت پردازی های سروش نیز همین نکته است. او با اینکه اعتراف
کند که از روش تحلیلی و آنالیتیک لذت و بهره می برد اما به کارگیری واژه های نامأنوس و اصطلاحات ادبی نه تنها به وضوح مطالب کمک نمی رساند، بلکه بسیار به دشواری مباحث می افزاید. خطابه گرایی و ادبی محوری مطالب این روشنفکر یکی از موانع جدی و اساسی برای ایجاد گفتمان علمی و منطقی است. سروش به راحتی می توانست هر یک از دیدگاه های خود از جمله نظریه قبض و بسط و همچنین سایر نظریه ها را در قالب یک مقاله به خوانندگان منتقل کند، اما روشنفکرانه با عبارت های ادبی به تفصیل آنها می پردازد.
🔻نگارنده توجه دارد که شیوه روشنفکران دینی با منش فیلسوفان و فقها و متکلمان تفاوت دارد و بیش از آنکه به تحلیل و توصیف علمی و تخصصی مطالب بپردازند، بیشتر در صددند تا عموم مخاطبان به نظریه آنها رو آورند تا تحول اجتماعی ایجاد کنند؛ اما این هم از خطاها و آسیب های روشنفکری دینی در دوران معاصر است.
#آسیب_شناسی_دینی
#دکتر_سروش
#فلسفه_دین
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
✍ آسیب شناسی دین پژوهی دکتر سروش(۷)
💠 فرآیند فکری دکتر سروش
🔹فرآیند و بسط اندیشه های دکتر سروش را با دو رویکرد می توان پی گرفت. رویکرد نخست: شخص محور است یعنی با توجه به شخصیت هایی که بیشتر در شکل یابی اندیشه های دکتر سروش تأثیر گذار بوده اند، شناسایی فرایند فکری ایشان انجام پذیرد؛ رویکرد دوم: جریان یا موضوع محور است یعنی با توجه به جریان هایی که دکتر سروش با آنها در تقابل بوده یا موضوعاتی که دغدغه فکری او را تشکیل می دهند، بسط اندیشه های ایشان، بازخوانی و تحلیل شود.
🔸دکتر سروش سه مرحله کلی را طی کرده است:
🔻در مرحله نخست به نظام فکری، سنتی و روشنفکری دینی استاد مطهری پایبند است و بر این اساس، پیوند دین و سیاست و نظام جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه و عضویت در ستاد انقلاب فرهنگی را می پذیرد. او با پذیرش دین
حداکثری، ایدئولوژیک شدن دین را ممکن می شمارد، نظریه جهاد و شهاد به عنوان منطق مبارزه علیه مستکبران و متجاوزان مطرح می کند و به نبوت امامت و مهدویت معتقد است. البته سروش در این دوره، ضمن پذیرش نظر واقع گرایی معرفتی، بر نظریه ابطال پذیری پوپر در علوم تجربی و تفکیک واقعیت از ارزش تأکید می ورزد.
🔻او در مرحله دوم، امکان تئوری سازی علوم انسانی و استقلال آن ها و ضرورت اداره جامعه توسط علوم انسانی را در کنار مباحث معرفت شناسی دینی و نسبیت و تحول فهم دین (نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت) مطرح می سازد.
🔻مرحله سوم فکری سروش به عدم امکان ایدئولوژیک کردن دین و نظریه دین حداقلی در سه عرصه عقاید و احکام و اخلاق و پذیرش سکولاریزم و نفی ولایت فقیه می انجامد. سروش در این مرحله تنها با تفکیک ذاتی و عرضی دین به حذف بخش عمده ای از محتوای اسلام نمی پردازد؛ بلکه نظریه بسط تجربه نبوی را می پذیرد و دین و وحی را با تجربه دینی یکسان می انگارد و در ادامه این مرحله به گوهر تشیع یعنی امامت و مهدویت حمله ور می شود.
#آسیب_شناسی_دینی
#دکتر_سروش
#فلسفه_دین
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
✍ آسیب شناسی دین پژوهی دکتر سروش(۸)
💠 فرآیند فکری سروش با رویکرد شخص محوری(۱)
🔹دکتر سروش در فرایند فکری خود به ترتیب از شخصیت هایی مانند ملاصدرا، پوپر، کانت، گادامر و شلاير ماخر متأثر بوده است؛ بر این اساس، می توان چهارگام را به این رویکرد شخص محوری به شرح زیر نسبت داد.
🔻گام نخست: رویکرد صدرایی
دکتر سروش در این مرحله، گرایش خود را به اندیشه های صدرایی و مبانی معرفت شناختی و رئالیستی حکمت متعالیه با تدوین کتاب نهاد ناآرام جهان نشان می دهد. او می گوید: بعد از خواندن کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم
در ۲۱ سالگی به این نتیجه رسید که فلسفه اسلامی بر فلسفه های دیگر برتری دارد و ما به کمک این فلسفه می توانیم به هر پرسش و نقدی پاسخ
گوییم؛ نظری که البته سروش بعدها از آن عدول کرد و فلسفه تحلیلی را بر فلسفه اسلامی ترجیح داد. وی درباره شخصیت علمی ملاصدرا و فلسفه
وی می نویسد:
مرحوم صدرالمتألهين بدون تردید، اگر بزرگترین فیلسوف فرهنگ اسلام نباشند، بزرگ ترین فیلسوف شیعی است، و نقشی که در عالم فلسفه داشته تقریبا بی نظیر است ... فلسفه او یک فلسفه التقاطی نیست، بلکه یک فلسفه ترکیبی است، یعنی فلسفه حکمت متعالی ملاصدرا مخلوطی نیست از فلسفه مشاء و فلسفه اشراق بلکه آن دو، مقدمات لازمی بودند که در بوته ذهن او با هم جوشیدند و ترکیب شدند و او توانست فلسفه نوینی را که بر این پایه ها و ریشه ها تکیه کرده بود تولید کند و به وجود بیاورد.
🔻گام دوم: رویکرد پوپری
سروش در این مرحله با توجه به علاقه اش نسبت به فلسفه علم و گرایش به دیدگاه های فیلسوفان علم به ویژه ابطال گرایی پوپر به سوی ابطال گرایی معرفت تجربی سوق می یابد، کتاب «علم چیست؟ فلسفه چیست؟» در این مرحله تدوین می شود و برای نخستین بار فلسفه علم کارل پوپر وارد اندیشه دانشگاهیان می گردد. آگاهی وی از فلسفه علم و فلسفه سیاسی کارل پوپر سبب شد تا به همراه بزرگانی چون استاد مطهری، استاد مصباح و استاد سبحانی به نقد مارکسیسم که یکی از جدی ترین رقبای انقلاب اسلامی بود، بپردازد.
#آسیب_شناسی_دینی
#دکتر_سروش
#فلسفه_دین
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
✍ آسیب شناسی دین پژوهی دکتر سروش(۹)
💠 فرآیند فکری سروش با رویکرد شخص محوری(۲)
گام سوم: رویکرد کانتی و گادامری
🔹سروش که سال ها خود را شاگرد خلف پوپر می دانست، از اردیبهشت سال ۱۳۶۷ وارد مرحله جدیدی می شود و مدتی فلسفه علم را کنار گذاشته و پای
به عرصه هرمنوتیک و معرفت شناسی معارف دینی می گذارد.
او با تدوین قبض و بسط تئوریک شریعت که به صورت مقالاتی در کیهان فرهنگی نیمه دوم دهه شصت با عنوان بسط و قبض تئوریک شریعت منتشر گردید، رویکرد گادامر و نسبی گرایی معرفت دینی را نظام مند کرد.
🔸هر چند نمی توان نویسنده نظر قبض و بسط را بنیانگذار نظریه نسبیت معرفت دینی دانست، زیرا سالها پیش این نظریه توسط اقبال لاهوری، مهندس جلال الدین آشتیانی و دکتر شریعتی مطرح شده بود، اما دکتر سروش، برای اولین بار توانست این نظریه را با استفاده از ذهن شناسی و فلسفه استعلایی کانت و هرمنوتیک فلسفی گادامر به صورت ارکان سه گانهای نظام مند سازد. جالب توجه این که، گادامر، شاگرد هایدگری است که به شدت با پوپر در تزاحم و تعارض بوده و همانند اسلاف مکتب پوزیتویسم و اگزیستانسیالیسم دائما در حال ستیز و مخالفت با یکدیگر بودند و حال دکتر سروش، هرمنوتیک فلسفی هایدگر را با بهره گیری از کتاب حقیقت و روش گادامر احیا می کند و در کنار نظريه ابطال گرایی پوپری می نشاند؛ البته سروش هیچ گاه در کتاب قبض و بسط تئوریک شریعت، نام گادامر را نمی برد، اما از صامت دانستن دین و تأثیرگذاری معارف بیرون دینی بر فهم متون دینی کاملا پیدا است که او از این مدرسه بهره فراوان برده است.
🔻باید به این نکته هم توجه داشت که قبض و بسط، نقطه آغازین مخالفت علمی - نه عملی - دکتر سروش با نظام جمهوری اسلامی است، زیرا وقتی معرفت دینی، معرفتی بشری گردد و ناخالص و نامقدس و آمیخته ای از حق و باطل و نسبی و عصری معرفی شود؛ در آن صورت، تشکیل حکومت دینی برگرفته از معرفت دینی نامقدس از تقدس می افتد و معرفتی بشری خواهد شد؛ علاوه بر این که، متون دینی صامت، قابلیت این را دارند تا با معارف بشرى لیبرالیستی هم تفسیر شوند و مدل دیگری از حکومت دینی لیبرالیستی را در جامعه پیاده کنند.
#آسیب_شناسی_دینی
#دکتر_سروش
#فلسفه_دین
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
✍️ آسیب شناسی دین پژوهی دکتر سروش(۱۰)
💠 فرآیند فکری سروش با رویکرد شخص محوری(۳)
گام چهارم: رویکرد شلاير ماخرى
🔹دکتر سروش در این مرحله به نسبیت معرفت تجربی و معرفت دینی بسنده نمی کند و پا را فراتر گذاشته و نسبیت دین را هدف قرار می دهد. او با تدوين و انتشار «بسط تجربه نبوی» در سال ۱۳۷۸، تأثير پذیری خود را از شلايرماخر و شاہ ولی الله دهلوی نشان میدهد. وی در این اثر، علاوه بر بسط تجربه نبوی به مقوله های دیگری مانند ذاتی و عرضی در ادیان، دین اقلي و اکثری، خاتمیت پیامبر و غیره نیز پرداخته است.
🔸به تعبير وي: [در] قبض و بسط تئوریک شریعت، سخن از بشری بودن و تاریخی بودن و زمینی بودن معرفت دینی می رفت و اینک در بسط تجربه نبوی سخن از بشریت و تاریخیت خود دین و تجربه دینی می رود. به عبارت دیگر، این کتاب رویه بشری و تاریخی و زمینی وحی و دیانت را، بدون تعرض و رویه فرا تاریخی و فرا طبیعی آن، بل با قبول و تصديق آن، می کاود و باز می نماید.
🔻کتاب صراط های مستقیم که کوششی است در راه بسط اندیشه کثرت گرایی، در این مرحله از دین شناسی سروش نگاشته شده است. کثرت گرایی دینی به تعبیر وی، نظریه ای معرفت شناسانه و دین شناسانه در باب حق بودن ادیان و محق بودن دینداران است.
مؤلف صراط های مستقیم با بهره گیری از قبض و بسط تئوریک شریعت و بسط تجربه نبوی به تفسیر خاصی از هدایت، عقلانیت و تفسیر تجارب و متون می پردازد تا بر حق های بسیار مهر صحت بنهد.
تعارض دانستن امامت و خاتمیت و نیز امامت و دمکراسی که در سال ۱۳۸۴ در دانشگاه سوربن فرانسه در جمع دانشجویان مطرح کرد، در راستای
تکمیل مرحله چهارم معنا پیدا می کند.
#آسیب_شناسی_دینی
#دکتر_سروش
#فلسفه_دین
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
✍️ آسیب شناسی دین پژوهی دکتر سروش(۱۱)
💠 فرآیند فکری سروش با رویکرد جریان و موضوع محوری(۱)
🔹دکتر سروش در دومین توصیف و تحلیل بسط فکری اش با جریان ها و موضوعات متنوعی درگیر شده است. دغدغه های فکری و اجتماعی او را نمی توان یکسان معرفی کرد. گاهی مارکسیسم و زمانی معرفت تجربی و در مواردی، معرفت دینی و سپس دین و بعد مسایل سیاسی و اجتماع حکومت جمهوری اسلامی ایران دغدغه و موضوع نگاشته ها و سخنرانی ها او به شمار می آمد. بر این اساس، می توان پنج مرحله را در این رویکرد فرآیند فکری سروش نسبت داد. شایان ذکر است گر چه دغدغه های او سیر تاریخی پیدا می کند، اما این گونه نیست که اگر در مرحله نخست، دغدغه ای داشته و بعد وارد دغدغه دیگری در مرحله دوم شده اند، دست از دغدغه گذشته برداشته است، بلکه دغدغه ها و موضوعات پژوهشی ایشان سیر تکاملی می یابند.
🔸مرحله نخست: دغدغه مقابله با مارکسیست ها(۱)
اگر با آثار نخستین دکتر سروش مانند نهاد ناآرام جهان (نظریه فلسفه ملاصدرا درباره حرکت جوهری) و فلسفه تاریخ و ما در کدام جهان زندگی می کنیم و دگماتیسم نقابدار یا ایدئولوژی شیطانی و دانش و ارزش و نقدی و درآمدی بر تضاد دیالکتیکی آشنایی داشته باشید، در می یابید که این دوره از آثار قلمی گرچه مطالعات علمی و فلسفی تلقی می شوند، اما او عمدتا با جریان و فلسفه مارکسیسم در چالش است و نشان می دهد که اولا فلسفه غیر از علم است و نمی توان با مطالب علمی به نظام فلسفی دست یافت؛ ثانيا با توجه به اینکه قانون های علمی ابطال پذیرند و تجربه ها مسبوق به فرضیه ها هستند، پس نمی توانند جهت كل تاریخ را نشان دهند و فلسفه تاریخ را بزایند؛ ثالثا اخلاقیات نیز از علوم تجربی جدایند و رابطه منطقی میان آنها وجود ندارد و مقوله ای به نام اخلاق علمی و اخلاق تکاملی زاییده مغالطه ربط «باید به هست» است.
#آسیب_شناسی_دینی
#دکتر_سروش
#فلسفه_دین
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
✍️ آسیب شناسی دین پژوهی دکتر سروش(۱۲)
💠 فرآیند فکری سروش با رویکرد جریان و موضوع محوری(۲)
🔸مرحله نخست: دغدغه مقابله با مارکسیست ها(۲)
🔹دکتر سروش برای این که مبنای خود را در باب علوم تجربی طبیعی و انسانی به اثبات برساند، آثاری را در حوزه علم و فلسفه علوم اجتماعی ترجمه و تأليف می کند. وی، علاوه بر تألیف کتاب علم چیست؟ فلسفه چیست؟ که به فلسفه علم و فلسفه فلسفه و درس هایی در فلسفه علم الاجتماع که به فلسفه علوم اجتماعی مربوط است و تفرج صنع به ترجمه آثار زیر پرداخت:
۱.فلسفه علوم اجتماعی، آلن راین.
۲.مبادی ما بعد الطبیعی علوم نوین، ادوين آرثر برت.
٣.علم شناسی فلسفی، مجموعه مقالاتی از دایرة المعارف پل ادواردز.
۴.تبیین در علوم اجتماعی، دانیل لیتل.
🔸پس تا اینجا دکتر سروش تلاش می کند با بهره گیری از فلسفه علم و فلسفه فلسفه و فلسفه علوم اجتماعی، رویکردی معرفت شناسانه و درجه دوم به علوم انسانی و طبیعی و فلسفه داشته باشد و نظریه ابطال پذیری پوپر و دیدگاه هیوم در باب معضله استقرا را احیا کند و اعتبار و حجیت منطقی تجربه علمی را بکاهد. او استقرا و تجربه را در اثبات معارف تجربی ناکارآمد معرفی کند تا بتواند فلسفه علمی و اخلاق علمی و تکاملی مارکسیست ها را نقد کند. حال که تا حدودی، مرحله نخست روشن شد، بهتر است به ریشه یابی این رویکرد اجتماعی بپردازیم و اینکه چرا و چگونه او به وادی مسائل اجتماعی و نقد
مارکسیست ها افتاد؟ دکتر سروش، گرچه خود را شخصیت راز آلود و تماشاگر
معرفی می کند، ولی علاوه بر اندیشه ورزی، به دغدغه ها و دردمندی های
اجتماعی نیز توجه داشت و درون گرا و راز گرایی خود را در یک حادثه عادی و در عین حال عجیب به تفکر و تعهد اجتماعی منتقل کرد.
🔻دکتر سروش، وضع خانوادگی خود را هم در توجه دادن به دغدغه ها و عدالت اجتماعی و سوسیالیسم بی تأثیر نمی داند زیرا به گفته وی، زندگی آنها فروتر از یک زندگی متوسط بود و پدرش با چهار فرزند تنها یک کسب بسیار ساده و کم درآمد داشت.
#آسیب_شناسی_دینی
#دکتر_سروش
#فلسفه_دین
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
✍️ آسیب شناسی دین پژوهی دکتر سروش(۱۳)
💠 فرآیند فکری سروش با رویکرد جریان و موضوع محوری(۳)
🔸مرحله دوم: دغدغه معرفت شناسی دینی و تأکید بر نسبیت معرفت دینی
🔹مرحله نخست تنها دکتر سروش را در نقد مارکسیسم مدد نرسانید بلکه او را به دنیای دیگری سوق و جهت داد. وی با استمداد از مرحله نخست، وارد دومین مرحله می شود یعنی معرفت دینی را به جای معرفت تجربی، موضوع پژوهش خود قرار می دهد. رویکرد معرفت شناسانه و درجه دوم و تاریخی و فلسفه مضاف به علوم و معارف اسلامی او را به نسبی گرایی معرفت دینی می کشاند.
🔻سروش با نوشتن قبض و بسط تئوریک شریعت نه تنها متون دینی را صامت معرفی می کند بلکه فهم دین و معرفت دینی را زاییده همه معارف
بشری اعم از علم و فلسفه می داند. معرفت تجربی که هیچ گاه توفیق اثبات نمی یابند
و پرونده آنها تنها در حد ابطال به بایگانی می رود، ترابط وثيق تأثير گذارانه بر معارف دینی می گذارد و معرفت دینی نامقدس و ناکامل و نسبی و
عصری را به ارمغان می آورد.
پس مبنای سروش در فلسفه علوم تجربی، منشا پیدایش نظریه قبض و بسط در فلسفه علوم دینی گردید.
#آسیب_شناسی_دینی
#دکتر_سروش
#فلسفه_دین
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
✍️ آسیب شناسی دین پژوهی دکتر سروش(۱۴)
💠 فرآیند فکری سروش با رویکرد جریان و موضوع محوری(۴)
🔸مرحله سوم: تفسیر گزاره و باورهای دینی
سروش با طرح قبض و بسط تئوریک شریعت، در اردیبهشت ۶۷ و خرده گیری های ناقدان و توصیه های پاره ای از دوستان بر آن شد تا پا به عرصه دیگری بگذارد و خود را از بی دینی مبرا سازد. بر این اساس
در سال ۱۳۶۸ در مسجد جامع امام صادق (ع) به تفسیر نهج البلاغه پرداخت. او خطبه امام علی(ع) درباره متقین را با عنوان اوصاف پارسایان و نیز نامه امام علی(ع) به امام حسن(ع) را با عنوان حکمت و معیشت در سه دفتر شرح و تبیین کرد.
🔸مرحله چهارم: دغدغه دین و تأکید بر نسبیت آن
مرحله چهارم اندیشه سروش زاییده تأثیرگذاری مرحله دوم است. وی در این مرحله وارد دین شناسی می شود، به عبارت دیگر، نظريه قبض و بسط تئوریک شریعت که به حوزه فلسفه معرفت دینی ارتباط داشت بر مباحث فلسفه دین و دین شناسی تأثیر می گذارد. سروش در این مرحله، دیگر از فهم دین سخن نمی گوید بلکه خود دین، موضوع تحقیق او است. در سال ۱۳۶۷ در مسجد امام صادق (اقدسیه تهران) بحث علل اقبال به دعوت انبیا را ارایه
می کند و در سال ۱۳۶۸ به قم آمده و در مؤسسه امام رضا (ع) بعد از توصیف و گزارش نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت و تبیین نسبی گرایی معرفت دینی به مباحث فلسفه دین مانند انتظار بشر از دین و علم و دین می پردازد و بعدها کتاب های فربه تر از ایدئولوژی (۱۳۷۳ ش) و بسط تجربه نبوی (۱۳۷۸ ش) را به انتشار می رساند. حقیقت دین را با تجربه دینی مترادف دانسته و آن را بسط می دهد.
⁉️سروش با طرح این گونه مباحث و بیان شبهات چه غرضی را دنبال می کند؟
❓چرا به جای تأثیر پذیری از اندیشه های نو ظهور مسیحیت به سراغ تولید اندیشه های دینی بومی و اسلامی نمی رود؟
❗️آیا بهتر نبود سروش این گونه مباحث را در جمع فضلای حوزوی و دانشگاهی مطرح می کرد که هم دیدگاه های او به صورت منطقی تحلیل و ارزیابی شود و هم اینکه منشأ تولید علم گردد؟
❓آیا جلساتی که در سالهای ۱۳۶۸ به بعد در قم برای جمعی از فرهیختگان حوزه داشتند، برای او و حاضران مفید نبود؟
🔻نمیدانم شاید سروش سودای دیگری در سر داشت که با پیشنهاد و توصیه هایش در کتاب حکمت و معیشت سازگاری نداشت، حال با حکمت نمی ساخت یا با معیشت؟ خدا می داند.
#آسیب_شناسی_دینی
#دکتر_سروش
#فلسفه_دین
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
✍️ آسیب شناسی دین پژوهی دکتر سروش(۱۵)
💠 فرآیند فکری سروش با رویکرد جریان و موضوع محوری(۵)
🔸مرحله پنجم: نقد اندیشه سیاسی و اجتماعی اسلام
پنجمین مرحله فکری سروش، درگیری مباحث تئوریک او با مسائل سیاسی،اجتماعی است که از سال ۱۳۷۱ در دانشگاه اصفهان به مناسب روز وحدت حوزه و دانشگاه آغاز شد و با سخنرانی انتظارات دانشگاه از حوزه فایل این مرحله ظهور یافت. ویراست این سخنرانی در کتاب فربه تر از ایدئولوژی
منتشر شده است که بعدها با نگارش سیاست نامه به کار خود ادامه داد.
🔻البته وی درباره اندیشه ولایت فقیه به عنوان یکی از مهم ترین مسایل اجتماعی اسلام می نویسد:
شما سرتاسر زندگی سیاسی مرا در این ۲۰ سال نگاه کنید، در
کتاب های من، در سخنرانی های من، هیچ گاه توجیهی از ولایت فقیه نکرده ام. چون به آن عقیده نداشتم، از اولش هم اعتقاد نداشتم، هیچ وقت هم چنین لفظی را بر لب نیاورده ام. نزد امام هم می رفتیم ولی هیچ وقت این تئوری را قبول نداشتم. من از ابتدا اندیشه دموکراتیک داشتم.
🔹دکتر سروش در مرحله پنجم، حلقه کیانی را که در اواخر دهه ۶۰ و در اوایل دهه ۷۰ برای نشر دیدگاه های خود راه انداخت، به یک حزب سیاسی، اجتماعی تبدیل کرد تا بتواند به تغییر نظام سیاسی - اجتماعی بپردازد و انقلاب دیگری در کشور ایجاد کند. دکتر سروش شاگردان زیادی تربیت کرد که بسیاری از آنها در
جریان انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ توانستند کرسی های مختلف قوه مجریه و مقننه و سایر نهادهای دولتی و اجتماعی را به دست گیرند و برخی دیگر نیز با
تشکیل NGO به فعالیت های غیر دولتی اشتغال ورزیدند.
#آسیب_شناسی_دینی
#دکتر_سروش
#فلسفه_دین
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
✍️ آسیب شناسی دین پژوهی دکتر سروش(۱۶)
💠اولین نظریه در باب معرفت شناسی دینی که به صورت مدون و نظام وار عرضه گردیده رویکرد دکتر عبدالکریم سروش است که با عنوان بسط و قبض تئوریک شریعت (نظریه تکامل معرفت دینی) از اردیبهشت ماه ۱۳۶۷ تا خرداد ۱۳۶۹ در
مجله ماهانه کیهان فرهنگی به صورت متوالی عرضه شد و سپس در ۱۳۷۰ به صورت کتاب با عنوان قبض و بسط تئوریک شریعت منتشر شد.
🔸جایگاه علمی نظریه قبض
و بسط
🔹نویسنده نظریه در این باره می نویسد:
به بحث قبض و بسط از دیدگاه های مختلف می توانید نظر کنید. از یک حیث یک بحث معرفت شناسی خالص است، از یک حیث یک بحث کلامی است، از یک حیث یک بحث اصولی است (متعلق به علم اصول) و از یک حیث هم یک بحث تفسیری است (متعلق به علم تفسیر) و این
تعلق ها، تعلق های وثیق و عمیقی است.
🔹وی در دیباچه کتاب می نویسد:
نظریه قبض و بسط که در اصل یک نظریه تفسیری - معرفت شناختی است به کلام و عرفان و اصول هم متعلق می شود. به کلام تعلق دارد چرا که به دین شناسی متعلق است و آشکار می کند که مفروضات پیشین ما و انتظارات ما از دین و شناخت ما از انسان تا کجا بر درک ما از کتاب و سنت تأثیر می نهد. اصولی است چرا که معلوم می کند حاجت فقیه در استنباط به کدام علوم است ... عرفانی است چرا که شریعت و طریقت و
حقیقت را معنا می کند که سه گونه درک و تلقی از دین اند.
🔻 نظریه قبض و بسط نه یک نظریه اصولی و نه یک نظریه کلامی و نه یک نظریه تفسیری و نه یک نظریه معرفت شناسی محض است، بلکه یک نظریه معرفت شناسی دینی است. این نظریه با بهره گیری از مبانی هرمنوتیکی گادامر و با رویکرد درجه دوم به چگونگی تحول معرفت دینی دست یافته است.
#آسیب_شناسی_دینی
#دکتر_سروش
#فلسفه_دین
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
✍️ آسیب شناسی دین پژوهی دکتر سروش(۱۶)
💠 ارکان نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت
🔹حقیقت مطلب آن است که نظریه قبض و بسط از سه اصل و شش تز تجاوز می کند و قابلیت بسط تا ده ركن را خواهد داشت و بیش از آنچه در خلاصه نظریه آمده، در متن کتاب ادعا شده است.
🔻ترتیب منطقی اصول و ارکان این نظریه به شرح زیر است:
١. دین از معرفت دینی متمایز است.
۲. احکام دین از احکام معرفت دینی تمایز دارند. توضیح اینکه دین صامت، ثابت، مقدس، خالص، کامل و حق است ولكن معرفت دینی ناطق، متغیر، نامقدس، غير خالص، ناقص و آمیزه ای از حق و باطل می باشد.
٣.معرفت دینی، معرفتی بشری است.
۴. معارف بشری با یکدیگر ترابط عمومی دارند.
۵. معرفت دینی نیز به عنوان یک معرفت بشری با معارف بیرون دینی در ارتباط و تلائم است. (نتیجه رکن سوم و چهارم)
۶. معارف بشری غیر دینی متحولند.
۷. معرفت دینی به تبع تحول در سایر معارف بشری دستخوش تحول و قبض و بسط است. (نتیجه رکن پنجم و ششم)
۸. معرفت دینی متکامل است.
۹. معرفت دینی نسبی است.
۱۰. معرفت دینی عصری است.
#آسیب_شناسی_دینی
#دکتر_سروش
#فلسفه_دین
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi