✍ رنسانس در ایران/ محسن رنانی (۱)
📎رنسانس در ایران؛ بالاتر و بهتر از رنسانس اروپا است.
🔹رنسانس اروپا جدایی دین از سیاست بود ولی در رنسانس ایران، جدایی ایمان از شریعت اتفاق افتاده که خیلی جلوتر از سکولاریسم اروپا است.
آیا انقلاب اسلامی یک باخت تاریخی را برای ما رقم زد، و یا یک فرصتی را هم ایجاد کرد؟
پاسخ من این است که بعد از انقلاب؛ به طور ناخواسته و پنهان؛ یک راه میانبر تاریخی به سوی توسعه گشوده شده است. نه جامعه آگاهانه این راه را خواسته بود و نه حکومت! اما تعامل بین حکومت و جامعه راه را باز کرد.
💯اصلیترین عامل شکست توسعه، سنتهای غیرعقلانی هستند. سنتها حافظان بسیار قدرتمندی دارند.
جمهوری اسلامی کمک کرد تا حافظان تاریخی سنت در جامعه ما یا تضعیف شوند و یا حذف شوند و سنت بیدفاع ماند تا لاجرم جامعه ما به سمت دنیای مدرن حرکت کند و با سنت های ضدتوسعه خداحافظی کند.
این تحول در اروپا ۴۰۰ سال طول کشید؛ ولی ما در طول ۴۰ سال گذشته زمینههای این تحول را در ایران ایجاد کردیم.
🔸در دوران جمهوری اسلامی، جهشی عظیم در فراهمآوری زمینههای لازم برای مدرنیته رخ داده است که هیچ نظام دیگری به غیر نظام دینی با رهبری فقها نمیتوانست چنین تحولی را با این سرعت ایجاد کند.
این تحول را رضاشاه آغاز کرد و محمدرضا شاه ادامه داد اما هر دو شکست خوردند، چون به گونهای عمل کردند که باعث انسجام و اتحاد تمام نیروهای محافظ سنت شدند و یک جبهه مستحکم در برابر تحولات دنیای مدرن شکل گرفت. انقلاب اسلامی هم به نوعی حاصل همین اتحاد بود.
🔻مهمترین خدمت جمهوری اسلامی این بود که نیروهای حافظ سنت را نخست از هم جدا کرد و سپس یک به یک آنها را نابود کرد.
#جامعه_شناسی
#حکومت_اسلامی
#مرجعیت
#سکولاریسم
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
✍ رنسانس در ایران/ محسن رنانی (۲)
در دوران جمهوری اسلامی چهار تحول مهم رخ داده که زمینههای تحقق نوگرایی و مدرنیته را فراهم کرده است.
تحولاتی که حتی در ترکیه، پاکستان، مصر و کشورهایی با ساختار سیاسی مدرنتر از ایران هم رخ نداده است.
🇮🇷سه مورد اول آن؛ تضعیف، تخریب و حذف حافظان سنت است و تحول چهارم تحول در کیفیت دینداری ایرانیان است.
🎞اصلیترین حافظان سنت، زنان، روستائیان و روحانیان هستند.
زنان از بقیه قدرتمندتر عمل میکنند. جمهوری اسلامی نخست زنان را به نیروهای خطشکن تحولات مدرنیته تبدیل کرد.
پهلوی اول؛ قدرت عشایر را نابود کرد، پهلوی دوم؛ زمینداران را نابود کرد و جمهوری اسلامی عامه روستائیان را شهرنشین کرد. پیشبینی من این است که با این روند تا ۲۰ سال آینده؛ کمتر از پنج درصد جمعیت روستایی خواهند بود.
سومین حافظ سنت روحانیان بودند که در دو سطح مراجع و روحانیان محلی فعالیت میکردند. تقریبا جایگاه مراجع به عنوان سرمایههای نمادین که تحولآفرین بودند، از دست رفته است.
بخشی از مراجع که با حکومت زاویه داشتند را حکومت تخریب کرد و بخشی از مراجع -که مردم فکر میکردند حکومتی هستند- را هم؛ مردم تخریب کردند.
روحانیان محلی هم که محل رجوع عامه بودند به علت عملکرد نامناسب روحانیان حکومتی، نزد مردم بیاعتبار شدهاند.
▪️تحول بسیار بنیادیتری که رخ داده است که تنها و تنها در یک حاکمیت دینی و فقهی امکانپذیر بود و هیچ حکومت دیگری نمیتوانست این تحول را ایجاد کند، جدایی ایمان از شریعت است.
در طول تاریخ ایران، ایمان و شریعت به هم چسبیده بود، اما جمهوری اسلامی کمک کرد، تا جدایی ایمان از شریعت رخ بدهد که تحولی بسیار عظیم بوده است.
این تحول بسیار عمیقتر از تحقق سکولاریسم در اروپاست.
در سکولاریسم، جدایی دین از سیاست رخ داد ولی در ایران؛ جدایی ایمان از شریعت رخ داده است.
امروز با نسل رو به افزایشی از جوانانی رو به رو هستیم که ایمان دارند، ولی مناسک دینی را انجام نمیدهند و خانوادههای آنها نیز پذیرفتهاند که جوانان آنها تنها ایمان اخلاقی داشته باشند. ایمان با توسعه سازگار است. شریعت، بسته به نوعش، ممکن است با توسعه، سازگار باشد و ممکن است نباشد.
#جامعه_شناسی
#حکومت_اسلامی
#مرجعیت
#سکولاریسم
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
10.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙چندپاره بودن جامعه انسانی صفت عارضه انسان اکنون ایرانی است.
✍ انسان ایرانی اکنون در زیست جهان پسا مدرن با ارزش های مدرنیته زیسته خود را تجربه می کند و از جهتی با زیست فرهنگ دینی و ارزش های سنت رو به رو است که زیست ترکیبی را برای او به ارمغان آورده است. تقابل سنت و مدرنیته، بحثی طویل الذیل که در علوم انسانی همیشه دامنه دار خواهد بود.
🎞 "شکاف حکومت و جامعه در ایران" بحث مورد مناظره مصطفی مهرآیین و مهدی جمشیدی بود که از رسانه ملی پخش شد.
لینک دانلود رایگان👇
https://www.tabnak.ir/fa/news/1218055
#سبک_زندگی
#علوم_انسانی
#جامعه_شناسی
#تقابل_سنت_مدرنیته
#سیاسی
#مناظره
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
🔹فتوای فسادانگیز یا ضد فساد؟ دلالتهای اخلاقی و جامعهشناختی یک فتوا/ حسن محدثی
"پرسش: دادن رشوه در جایی که رسیدن به حق، متوقف بر دادن آن باشد، چه حکمی دارد؟
پاسخ آیت الله سیستانی: "رشوه شرعا اختصاص به محدوده قضا دارد، و دادن آن برای رسیدن به حق خود جائز است، گر چه گرفتن آن حرام است."
🎙بهعنوان کسی که ده سال در حوزهی جامعهشناسی فساد کار کرده است، عرض میکنم که فساد در ابتدا شبکهای و سازمانی نیست اما مستعد این هست که بهصورت سازمانی و شبکهای در آيد. در خود فتوا نیز دلالتی بر اینکه فقیه مورد نظر به تمایز بین سطح نظام و سطح فرد اِشعار داشته باشد، وجود ندارد بلکه بهنظر میرسد مفتی بین دو ارزش استیفای حق و عدم ارتکاب فساد، اولی را تفوق بخشیده است.
اما دکتر بهروز مرادی نیز با ارجاع به چیزی به نام "گفتمان قرآنی" این فتوا را محکوم کرده اند و آن را فسادانگیز دانسته اند:
"رشوهدادن همچون رشوهگرفتن عملی فسادبنیان و فسادکارانه است و موجب تکثیر فساد و تداوم نظام فاسد اجتماعی میگردد و در نتيجه نمیتواند طبق گفتمان قرآنی جایز شمرده شود" (مرادی، ۱۴۰۲ https://t.me/farhangi_e_kian/25821)
✍ اما این فتوا از نظر اخلاقی و جامعهشناختی چه معنایی دارد؟ معنای مشخص و لفظی فتوا این است که فساد کن (رشوه بده) اما حق خود را بگیر!
دلالت اخلاقی این فتوا از نظر من این است که وقتی قربانی موقعیت و وضعیتی ناسالمی شدی که در آن تقصیری متوجه تو نیست، میتوانی از رویههای حاکم بر همان وضعيت و موقعیت ناسالم استفاده کنی و از خود دفاع کنی. فساد (corruption) انواع و اقسامی دارد و به یک اعتبار میتوان فساد را به دو نوع کلی فساد تعدیگرانه و فساد تدافعی یا جبرانی تقسیم کرد. فساد تعدیگرانه شکلی از فساد است که فرد یا افرادی برای دستیابی به شکلی از سود که مستحق آن نیستند، دست به فساد بزنند و به حقوق دیگران یا به منافع عمومی تجاوز و تعدی بکنند.
اما فساد تدافعی شکلی از فساد است که فرد یا افرادی که قربانی یک وضعیت و موقعیت ناسالم و مشکلدار هستند و چه بسا خود قربانی فساد تعدیگرانه هستند، برای نجات خود از قربانی شدن و برونرفت از این موقعیت قربانیکننده، دست به فساد بزنند و از منافع و حقوق خود دفاع کنند. در اینجا فساد تدافعی به فرد تحمیل شده است.
📝 چنین فتوایی "نشانهی" خردمندی مفتی محترم است. پیشتر نیز سخنی خردمندانه از ایشان دربارهی عاشق شدن خوانده بودم که حاکی از همین خردمندی و دانایی بود. ایشان گفته بودند که عاشقی، غیر اختیاری است و "امر غیر اختیاری حکم ندارد."
#فقه
#اجتهاد
#فساد
#آیتالله_سیستانی
#جامعه_شناسی
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
♻️ سیر تاریخی اندیشه در غرب
🔰 دوره های فکری غرب را به ترتیب به دوران باستان، قرون وسطی، رنسانس، قرون ۱۸-۱۹ و دوران معاصر تقسیم می کنند.
🔹دوره باستان خود به سه مقطع ما قبل سقراط، متفکران یونان باستان و هلنیزم منقسم میشود. آثار مکتوب چندانی از دوران پیشاسقراطی باقی نمانده است و عمده مباحث مطرح در آن دوران از چیستی طبیعت و معرفت در آن دوران آغاز شده بود. در آثار افلاطون ارسطو و شاگردان آنها مباحث مربوط به خیر و شر، سعادت و شقاوت، حکومت مطلوب و مانند آن معرکه آرا گردید و نزاع سوفسطاییان و فیلسوفان به عنوان دو رویکرد اصلی در تفکر جلوه گر شد. ویژگی تلاش برای حل این مسائل امکان یا عدم امکان عقلانیت خود بنیاد بود.
🔸ادامه این مباحث در قرون بعد در مباحث اخلاق و انسان به ظهور مکاتبی چون رواقیون، کلبیون، نوافلاطونیها و مانند آن منجر شد که در تاریخ تمدن از این دوران به عنوان «هلنیزم» یاد میشود. در این دوران نیز عقلانیت خود بنیاد مبنای اندیشه ورزی بود اما به وجدان و شهود نیز به عنوان منابع شناخت رجوع میشد. هر چند این دوران با ظهور مسیحیت همراه بود ولی هنوز دین به عنوان یکی از منابع شناخت، تفکر و تمدن مطرح نبود.
🔹ظهور و پذیرش اجتماعی دین و ایمان دینی در تمدن و تفکر به قرون چهارم و پنجم پس از میلاد مسیح باز میگردد و تمدنی در پرتوی تلاش متفکرانی چون آنسلم، آگوستین آکویناس و دیگران در طول نزدیک به هزار سال شکل گرفت که در آن عقلانیت پس از ایمان به جای «عقلانیت خود بنیاد»، مبنای پاسخ به پرسش های فکری و تمدنی دانسته میشد. کلیسا تا قرن نهم و دهم در اروپا هنوز به قدرت سیاسی نرسیده بود و از قرن دهم به قدرت اول سیاسی در اروپا دست یافت. انحطاط و تباهی سیاسی اجتماعی کلیسا نیز مربوط به قرون سیزدهم و چهاردهم است و دوران سیاه اروپا حدود یک قرن و نیم است. در حالی که به اشتباه به کل آن هزار سال اطلاق می شود.
🔸کتاب های بسیاری از تمدن اسلامی در قرون یازده تا چهارده به زبانهای اروپایی، به ویژه لاتین ترجمه شد؛ شهرسازی و تأسیس مدارس با اقتباس از مسلمانان صورت گرفت در اواخر این دوران آشنایی اروپاییان با «عقلانیت مستقل» فیلسوفان مسلمان که مخالف با ایمان گرایی رایج میان وابستگان به کلیسا بود و فساد اخلاقی و مالی کلیسا به شروع نوزایی فکری در اروپا منجر شد. با آشنایی اروپاییان با عقلانیت مستقل فیلسوفان مسلمان که بر مبنای آن انسان در عین اعتقاد به خدا قادر بود در برخی مسائل با عقلانیت مستقل به تفکر بپردازد توجه به عقل گسترش یافت اما برخی تفاسیر از اندیشه متفکرانی چون ابن رشد و ترویج دیدگاه های ارسطویی سبب شد، به جای رواج عقلانیت مستقل فیلسوفانی چون ابن سینا و فارابی عقلانیت خود بنیاد متأثر از یونان در اروپا رواج دوباره یابد.
🔹تحول مشهود این دوره نه در علم و فلسفه بلکه در هنر و معماری اروپا صورت میگیرد نقاشی معروف میکل آنژ در سقف کلیسای واتیکان بیانگر تحول فکری رایج در جامعه حتی میان مؤمنین کاتولیک است. در این نقاشی خدا چون پیرمردی نیمه برهنه که دستش را به سوی انسان دراز کرده تصویر می شود و انسان مردی برهنه است که دستش را با بی رغبتی به سوی پیر مرد در از می کند و البته دست این دو به هم نمی رسد این نقاشی کنایه از تلاش انسان برای استقلال در این دوره است.
🔸تحول نگرشی مذکور در دوره رنسانس به تحولی در علم و فلسفه در دوره روشنگری در قرون هفده و هجده منجر میشود و فیلسوفان و دانشمندان در تلاش هستند مبانی «عقلانیت خود بنیاد» و «انسان گرایی» را تئوریزه کنند. دکارت، لایب نیتس، لاک بیکن نیوتن کانت، هگل و بسیاری از دانشمندان و فیلسوفان آن دوران پیشگامان مبانی فکری ایدئولوژی های جدید هستند. مبانی ایدئولوژی ها در دوران رنسانس نضج گرفت، ولی اصول و قواعد ایدئولوژی های مدرن طی دو قرن معاصر بسط و توسعه یافت و ظهور و قدرت ایدئولوژی هایی چون فاشیسم، سوسیالیسم، لیبرالیسم و مانند آن مربوط به قرن بیستم است که ریشه در قرن نوزدهم دارد و هنوز تحولات آن در قرن ۲۱ ادامه دارد.
#فلسفه
#علوم_انسانی
#فلسفه_غرب
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
🎙 دفع شبهه/ ما را با غرب چه کار؟!
⁉️در مطالعات مقایسه ای درباره ساختارها و مسائل مدرنیته ممکن است مطرح شود که اصل مسئله از غرب می آید چون ساختارها پاسخ هایی به یک سری مسائل و نیازهایی است که در غرب طرح شده است؛ پرداختن به این مسائل نیز پاسخ به نیاز غرب است.
✅ با استفاده از نظرها و رویکرد شهید صدر، دو پاسخ به این اشکال می توان داد.
▪️پاسخ کوتاه این است که ما به تمام پرسش های نظام های غربی کار نداریم؛ در مسائلی پژوهش مقایسه ای میکنیم که برای ما و در چهارچوب ایدئولوژی و نیازهای اجتماعی ما مسئله ساز شده است.
▪️پاسخ تفصیلی این است که سه رویکرد در این مطالعات وجود دارد: ۱. رویکرد روشنفکران که می گویند، دنیای معاصر پرسش را طرح کرده و جواب را نیز داده است، پس باید یکی از ایدئولوژی ها و ساختار پیشنهادی را اخذ و عملیاتی کنیم. ۲. رویکرد سنتی میگوید این مسائل و پاسخ ها را کنار بگذار و درباره دنیای معاصر بی تفاوت باش. ۳. رویکرد سوم میگوید مسئله مشترک را بیاب، پاسخ ها را بررسی کن و بر اساس مبانی و اصول خود پاسخ را طراحی کن. رویکرد سوم عقلانیت اسلامی است. در عقلانیت اسلامی نه تنها ،فلسفه بلکه مبانی کلامی فقهی و اخلاقی اسلام نیز دخیل است. بر اساس این مبانی و ایدئولوژی اسلامی می توان به بحث درباره سازوکارها و ساختارهای اجتماعی پرداخت.
#فلسفه
#علوم_انسانی
#اجتهاد
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi