٢.
💠 احترام على بن جعفر (ع) به مقام امامت
محمّد بن حسن عمار مىگويد:
مدت ۱۰ سال در مدينه طيّبه محضر على بن جعفر عليه السّلام را درك كرده احاديثى را كه از برادر خود موسى بن جعفر عليه السّلام اخذ نموده بود، شنيده و مى نوشتم.
روزى خدمتش بودم كه حضرت جواد عليه السّلام وارد مسجد پيامبر صلىاللهعليهوآله شد. على بن جعفر (ع) تا آن حضرت را ديد از جاى برخاست و بدون كفش و رداء به خدمتش شتافت و دست او را بوسيد و او را تعظيم و تكريم نمود.
آن حضرت فرمودند: عمو بنشين، خداوند تو را رحمت كند. على بن جعفر (ع) فرمود: آقاى من، چگونه بنشينم با اينكه شما ايستادهايد.
هنگامى كه آن حضرت به او اجازه فرمودند، به جاى خود بازگشت و در مجلس نشست.
اصحابش او را سرزنش كردند كه تو عموى پدر او هستى! چگونه با وى اين طور رفتار مىكنى؟ على بن جعفر (ع) فرمود: ساكت شويد!
پس دست را بالا برد و محاسن خود را گرفت و فرمود: حق تعالى مرا با اين محاسن اهليّت امامت نداده، ولى اين جوان را اهليّت بخشيده و امامت را به او تفويض فرموده، با اين حال چگونه فضل او را انكار كنم و چگونه به او احترام نگذارم. با اينكه من بنده او هستم؟
از اين روايت پيداست كه آن جناب تا چه حدّى نسبت به امام زمان خود معرفت داشته است.
📚 بحار الأنوار: ج۴۷، ص۲۶۶
#ذی_الحجه
🆔 @TaghvimShia1
٣.
🔹 مسافرتهاى على بن جعفر (ع)
مسكن آن جناب در قريه عريض در چهار ميلى مدينه طيّبه بوده است، و از اين جهت به آن حضرت عريضى مدنى گويند، و فرزندان او را عريضيون مى خوانند. نسل آن حضرت از چهار پسرش محمّد و احمد و حسن و جعفر است.
على بن جعفر (ع) در عريض يا مدينه بود كه اهل كوفه از ايشان درخواست كردند در كوفه نزول اجلال فرمايند.
آن حضرت قبول فرموده و چندى در كوفه به نشر معالم دين و احاديث سيّد المرسلين و ائمه هدى عليهم السّلام پرداخت.
بعد از چندى مردم قم از ايشان خواستند به قم تشريف فرما شوند. آن بزرگوار از كوفه به قم مهاجرت فرمود و در قم ماند تا به رحمت الهى پيوست و در خارج قم نزديك دروازه جنوبى دفن شد.
در دو مكان ديگر قبرى منسوب به ايشان وجود دارد: يكى در عريض يك فرسخى مدينه و ديگرى در خارج شهر سمنان.
📚 منتخب التواريخ: ص۲۲۶
#ذی_الحجه
🆔 @TaghvimShia1
.
💠 تتمهٔ ماه ذی الحجه
وقایعی که رخداد آنها در ماه ذیالحجه قطعی است ولی روز دقیق آن مشخص نمیباشد، به عنوان تتمهٔ این ماه ذکر میگردد:
1️⃣ نامه پيامبر به پادشاهان بزرگ
2️⃣ رحلت حضرت ابوذر
#ذی_الحجه
🆔 @TaghvimShia1
.
📜 نامه پيامبر (ص) به پادشاهان بزرگ
در اين ماه در سال ۶ ه.ق پيامبر صلی الله علیه و آله نامه هايى به عنوان دعوت به اسلام و يكتاپرستى به پادشاهان كشورهاى مختلف نوشته، همراه با نمايندگانى براى آنها فرستادند.
📚 بحارالانوار: ج۲۰، ص۳۸۲
#ذی_الحجه #پيامبر
🆔 @TaghvimShia1
١.
🔘 رحلت حضرت ابوذر
در اين ماه در سال ۳۲ ه.ق جناب ابوذر در ربذه رحلت نمود.
او سوم يا چهارم يا به قولى پنجمين كسى بود كه اسلام آورد و سپس به قبيله خود مراجعت نمود. لذا در بدر و احد و خندق حاضر نبود. بعد از اين سه جنگ به خدمت پيامبر صلی الله علیه و آله رسيد و در كنار آن حضرت بود تا زمانى كه رسول خدا (ص) به شهادت رسيد.
📚 الغدير: ج۸، ص۳۲۲
#ذی_الحجه #ابوذر
🆔 @TaghvimShia1
٢.
مكان و منزلت ابوذر نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله زياده از آن است كه ذكر شود. پيامبر (ص) ابوذر را صديق امت و شبيه عيسى بن مريم عليهالسّلام در زهد مىدانست.
آنچه از اخبار خاصه و عامه استفاده مىشود آن است كه بعد از رتبه معصومين عليهم السّلام در ميان صحابه كسى به جلالت قدر و رفعت شأن سلمان فارسى و ابوذر غفارى و مقداد نبوده است.
امام كاظم عليهالسّلام مى فرمايد: در روز قيامت منادى از جانب پرودگار ندا مىكند: «كجايند حواريان و مخلصان محمد بن عبداللَّه صلی الله علیه و آله كه بر طريقه آن حضرت مستقيم بودند و پيمان او را نشكستند»؟
سلمان و ابوذر و مقداد برمى خيزند.
#ذی_الحجه #ابوذر
🆔 @TaghvimShia1
٣.
هنگامى كه عثمان خلافت را غصب كرد ابوذر در شام بود. او دنياپرستى و ظلم معاويه را مىديد و نمىتوانست ساكت باشد.
لذا زبان به توبيخ و سرزنش معاويه گشود و مردم را به ولايت خليفه بر حق پيامبر صلی الله علیه و آله، حضرت اميرالمؤمنين عليه السّلام فراخواند و مناقب آن حضرت را براى اهل شام بيان كرد، به نحوى كه بسيارى از ايشان را به تشيع مايل گردانيد.
معاويه احوال ابوذر را به عثمان گزارش داد. عثمان در پاسخ او نوشت كه ابوذر را بر مركبى تندرو همراه با راهنمايى تندخو با شتاب به سوى مدينه روانه كن.
معاويه ابوذر را كه پيرمردى لاغر و بلند قد بود به ترتيبى كه عثمان گفته بود روانه مدينه كرد.
هنگامى كه ابوذر به مدينه رسيد از شدت راه و بى جهازى شتر رانهايش خونى شده بود و با بدنى كبود بر عثمان وارد شد و عثمان به او جسارتها كرد و به كسى كه رسول خدا (ص) او را راستگو خطاب نموده بود نسبت كذب داد.
سرانجام دستور تبعيد او را به ربذه صادر كرد. در ضمن گفت: ابوذر حق ندارد احكام دين را براى مردم بيان كند، و هنگام خروج از مدينه كسى حق ندارد او را همراهى يا با او تكلم كند.
#ذی_الحجه #ابوذر
🆔 @TaghvimShia1
۴.
اين خبر به اميرالمؤمنين عليه السّلام كه رسيد آن قدر گريست كه محاسن شريفش از اشك چشم مبارك خيس شد و فرمود: «آيا با صحابى رسول خدا صلی الله علیه و آله چنين مى كنند؟ إنا للَّه و إنا اليه راجعون»!
سپس حضرت همراه دو نور ديده خود امام حسن و امام حسين عليها السّلام و عقيل و عمار ياسر به مشايعت ابوذر رفتند و هر يك با كلماتى ابوذر را دلدارى مى دادند، اگر چه مروان مى خواست مانع شود ولى اميرالمؤمنين عليه السلام او را دور كردند.
به اين صورت ابوذر به همراه خانواده خود به ربذه رفت، و در آنجا فرزندش و همسرش كه دختر عموى پيامبر صلی الله علیه و آله بود وفات كرده و به دخترش خبر از وفات خود داد كه رسول خدا (ص) در بازگشت از تبوك به او فرموده بود.
بعد از رحلت ابوذر، كاروانى از عراق آمد و عبداللَّه بن مسعود بر او نماز خواند، و به دست مالك اشتر كفن و دفن شد.
📚 منتخب التواريخ: ص۳۲؛ منتهى الامال: ج۱، ص ۱۱۷-١١٨؛ ابوذر غفارى: ص ۳۰-۴٠
#ذی_الحجه #ابوذر
🆔 @TaghvimShia1
١.
آغاز ايام حسينى 🏴
اولين روز از ماه حزن و اندوه آل محمد عليهم السّلام است، كه همه انبياء و ملائكه و شيعيان و دوستان اهل بيت عليهم السّلام محزون اند. بايد گفت: وقت حزن و اندوه تمام عالم است،
چرا كه همه ساله از اول محرم تا روز عاشورا پيراهن پاره پاره سيّد الشّهداء عليهالسّلام را از عرش خدا به رو به زمين مى آويزند و حزن و اندوه عالم را فرا مىگيرد.
همچنين آغاز مجالس عزادارى حضرت اباعبداللَّه است، كه مردم را به امور اعتقادى خويش آشنا مىكند، و دستورات دين خود را از حسينيهها و تكايا و مساجد به خانه هاى فكر و دل خود به ارمغان مىبرند.
شركت در مراسم عزادارى امام حسين عليهالسّلام و اشك بر آن حضرت، از وظائف ما در زمان غيبت امام زمان عليه السّلام است.
📚 الخصائص الزينبية: ص۴۹
#محرم #امام_حسین
🆔 @TaghvimShia1
٢.
🔶 ماجراى شعب أبیطالب (ع)
در پى بالا گرفتن قدرت اسلام پس از بعثت پيامبر صلىاللهعليهوآله، قريش پيمان نامهاى نوشتند و طى آن قرار گذاشتند با بنى هاشم تكلم نكنند و با آنان هم سفره و همنشين نشوند و معامله ننمايند، و آنان را به گونهاى در فشار قرار دهند كه پيامبر (ص) را به قريش تحويل دهند تا آن حضرت را به قتل برسانند.
حضرت أبوطالب عليه السّلام، بنى هاشم را به درهاى كه منتسب به آن حضرت بود برد، و اطراف آن را محكم كرده و براى حفظ جان پيامبر (ص) شبانه روز كمر همّت بست.
آن حضرت شبها با شمشير پروانه وار گرد شمع وجود پيامبر (ص) مىگرديد و مىفرمود: «تا زندهام دست از يارى او بر نمىدارم. او در هر شب چند بار محل خواب پيامبر (ص) را تغيير مى داد و عزيزترين فرزند خود يعنى أميرالمؤمنين را به جاى آن حضرت مىخوابانيد، و روز، فرزندان خود و فرزندان برادرانش را به حفاظت از آن حضرت مىگماشت.
در مدتى كه در شعب بودند بر آن حضرت و مسلمانان بسيار سخت گذشت، تا آنجا كه شبها صداى گريه اطفال گرسنه بنى هاشم را ساكنين اطراف شعب مىشنيدند.
پس از دو سال و چند ماه خداوند موريانهاى را مأمور كرد، و پيمان نامه آنان را از بين برد بجز اسماء الهى كه در آن بود. حضرت ابوطالب عليهالسّلام اين خبر را به كفار داد، و آنان با ديدن چنين معجزهاى دست از تصميم خود برداشتند و بنى هاشم به خانههاى خود بازگشتند.
📚 الوقايع و الحوادث، ج۲، ص۷
#محرم #پيامبر
🆔 @TaghvimShia1