eitaa logo
تنها مسیری های استان سیستان و بلوچستان
472 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
75 فایل
جهت انتقاد ، پیشنهاد و ارائه ی مطلب با آیدی زیر ارتباط برقرار کنید 👇👇👇 @Reyhaneh8067 در این کانال مباحث کاربردی و تربیتی تشکیلات تنهامسیر آرامش ارائه خواهد شد 🌹☘🌹☘🌹☘🌹 باما همراه باشید http://eitaa.com/joinchat/1367736352C2e599872c6
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 🌼ای انسان! مانند کسی مباش که... ✍️امیرالمؤمنین علی (ع) می‌فرمایند: ای انسان! مانند کسی مباش که بدونِ عمل صالح به آخرت امیدوار است و توبه را با آرزوهایِ دراز به تأخیر می‌اندازد. در دنیا چونان زاهدان سخن می‌گوید ولی در رفتار همانند دنیاپرستان است. اگر نعمت‌ها به او برسد سیر نمی‌شود و در محرومیّت قناعت ندارد، از آنچه به او می‌رسد شکرگزار نیست و از آنچه مانده، زیاده‌طلب است. در سلامتی مغرور و در گرفتاری ناامید است. اگر مصیبتی به او رسد به زاری خدا را می‌خواند و اگر به گشایشی دست یافت مغرورانه از خدا روی برمی‌گرداند. نفسِ او با ظن و گمانِ ناروا، بر او چیرگی دارد و او با قدرتِ یقین بر نفس خود چیره نمی‌گردد. از مرگ هراسناک است ولی فرصت را از دست می‌دهد. گناهِ دیگری را بزرگ می‌شمارد و گناهانِ بزرگ خود را کوچک می‌پندارد. خوشگذرانی با سرمایه‌داران را بیشتر از یادِ خدا با مستمندان دوست دارد. دیگران را هدایت، ولی خود را گمراه می‌کند. حقِ خود را به تمام می‌گیرد ولی حقِ دیگران را به کمال نمی‌دهد. از غیرخدا می‌ترسد ولی از پروردگار خود هراسی ندارد. 📚حکمت 150 نهج‌البلاغه ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ @Tanhamasir_Sb
‌‌‌‌‌🎆✨🌙--------------------🌟 بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد اللهم عجل لولیک الفرج @Tanhamasir_Sb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•┄❁بِـسْـم‌‌ِاللّٰه‌ِالࢪَّحمن‌ِالࢪَّحیمْ❁┄• سلام ودرودهـــــــااا محضر مبارک شما همراهان و همسفران مسیر عشق☺️❣ صبح زیباتــون پراز خیــر وسعــادتمندی حالتون چطوره ☺️ امیدوارم در آخرین روزهای پایانی ماه شعبان بهترین ساعات و ثانیه ها رو با خدای خودتون داشته باشید😌 ✦‎࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasir_Sb
🦋 امام صادق عليه السلام: غَلاءُ السِّعرِ يُسِيءُ الخُلُقَ، و يُذهِبُ الأمانَةَ، و يُضجِرُ المَرءَ المُسلمَ گرانى نرخ، اخلاق را بد مى كند، امانتدارى را از بين مى برد و انسان مسلمان را دلتنگ و بى قرار مى سازد. 📚ميزان الحكمه جلد3 صفحه 493 ‌┅═ 🌿🌸🌿 ═┅ 🦋 @Tanhamasir_Sb
🌸بسم الله الهادی🌸 ۷۵ 🍃 ص۴۵۱ تا ۴۶۰ 🍃 سوره های مبارکه صافات و ص و زمر 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ۱. چه چیزی باعث نجات حضرت یونس علیه السلام از شکم ماهی شد؟ ۲. قرآن درباره اجر صابران چه میفرماید؟ ۳‌. دعای حضرت سلیمان علیه السلام چه بود؟ ۴. قرآن برای حضرت داود عليه‌السلام چه صفتی را بیان میکند؟ ۵. خاسران چه کسانی اند؟ ۶. جهنم از چه گروهی پر می شود؟ ۷. تعجب کافران در مورد پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌واله) از چه بود؟ ۸. دعای اهل دوزخ در جهنم چیست؟ ۹. وعده ی قطعی ازپیش تعیین شده خداوند به بندگان فرستاده شده، چه هست؟ ۱۰. منظور از خالص کردن به خلوص ویژه که به حضرت ابراهیم علیه السلام، حضرت اسحاق عليه‌السلام و حضرت یعقوب عليه‌السلام داده شد؟ امتیازی ۱۱. شیطان چه کسی را نمی تواند گمراه کند؟ ومن الله التوفیق @Tanhamasir_sb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ سهم بعضی‌ها از سال‌ها روزه‌داری، فقط و فقــط گرسنگی و تشنگی است! زیرا ... 🌙 ویژه‌ی ماه مبارک ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasir_Sb
✍ توصیه‌هایی درباره آمادگی برای : 🌛در این روزهای پایانی ماه شعبان- از خدا بخواهیم که گذشتۀ ما را جبران کند و یک آیندۀ خوب برای ما رقم بزند. ✨ما اگر به خدا مقرب شویم همۀ اوضاع و احوال روحی‌مان مرتب خواهد شد، چون هر مشکلی داریم به خاطر دوری‌مان از خداست. 🌹رزمنده‌های دفاع مقدس به‌صورت اعجاب‌ برانگیزی این حقیقت را دریافت کرده بودند. وقتی کار جنگ گره می‌خورد، می‌رفتند درِ خانۀ خدا، عبادت می‌کردند، ذکر می‌گفتند. و وقتی برمی‌گشتند، گره‌ها باز می‌شد. این را باور کرده بودند. منتظر کسی نمی‌شدند، یک‌تنه می‌رفتند در خانۀ خدا و پیوندشان را با خدا برقرار می‌کردند بعد برمی‌گشتند و گره‌ها را باز می‌کردند. 👌رزمندگان ما باور کرده بودند تا اتصال به خدا نداشته باشند کارشان پیش نمی‌رود. ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasir_Sb
4_6017255851780212961.ogg
1.23M
﷽࿐࿐☀️࿐•°o.O 💥اصول کلی مزاجی در ماه مبارک رمضان (۲) 🍽 آداب وعده سحری 🎙نکات مهم در این صوت: ①--> اصول تغذیه ای در وعده سحری ②--> خوب جویدن غذا ③--> غذای پرحجم و کم انرژی و غذای کم حجم و پرانرژی چیست؟ ④--> شرط لازم برای یک غذای خوب ⑤--> تبصره ای بر قانون روزه گرفتن برای بیمار 🎙"سید روح الله حسینی" ‌┅═ 🌿🌸🌿 ═┅ 🦋 @Tanhamasir_Sb
🌠 شب 49 "خداحافظ زینب" ✅ تازه می فهمیدم چرا علی گفت ... من تنها کسی هستم که می تونه زینب رو به رفتن راضی کنه ... 🔹اشک توی چشم هام حلقه زد ... پارچ رو برداشتم و گذاشتم توی یخچال ... دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم ... - بی انصاف ... خودت از پسِ دخترت برنیومدی ... من رو انداختی جلو؟ ... چطور راضیش کنم وقتی خودم دلم نمی خواد بره؟😭 🔸برای اذان از اتاق اومد بیرون که وضو بگیره ... دنبالش راه افتادم سمتِ دستشویی ... پشتِ در ایستادم تا اومد بیرون... زُل زدم توی چشم هاش ... با حالتِ ملتمسانه ای بهم نگاه کرد ... 🔵 التماس می کرد حرفت رو نگو ... چشم هام رو بستم و یه نفسِ عمیق کشیدم ... -یادته 9 سالت بود تب کردی ... سرش رو انداخت پایین ... منتظرِ جوابش نشدم ... - پدرت چه شرطی گذاشت؟ ... هر چی من میگم، میگی چشم ... 🔸التماسِ چشم هاش بیشتر شد ... گریه اش گرفته بود ... - خوب پس نگو ... هیچی نگو ... حرفی نگو که عمل کردنش سخت باشه ... 🔷 پرده اشک جلوی دیدم رو گرفته بود ... - برو زینب جان ... حرفِ پدرت رو گوش کن ... علی گفت باید بری ... و صورتم رو چرخوندم ... قطراتِ اشک از چشمم فرو ریخت ...😭 نمی خواستم زینب اشکم رو ببینه ... ❇️ تمامِ مقدماتِ سفر رو مامورِ دانشگاه از طریقِ سفارت انجام داد ... براش یه خونه مبله گرفتن ... حتی گفتن اگر راضی نبودید بگید براتون عوضش می کنیم ... هزینه زندگی و رفت و آمدش رو هم دانشگاه تقبل کرده بود ... ✈️ پای پرواز ... به زحمت جلوی خودم رو گرفتم ... نمی خواستم دلش بلرزه ... با بلند شدنِ پرواز، اشک های من بی وقفه سرازیر شد ... تمام چادر و مقنعه ام خیس شده بود ... بچه ها، حریفِ آرام کردن من نمیشدن.... ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasir_Sb
🌌 شب 50 "سرزمینِ غریب" ✍🏼 [ از قسمت پنجاهم به بعد خاطره از زبان دختر شهید سید علی حسینی بیان میشود ] 👨‍💼نماینده دانشگاه برای استقبالم به فرودگاه اومد ... وقتی چشمش بهم افتاد، تحیّر و تعجّب... نگاهش رو پر کرد ... 😳 چند لحظه موند ... نمی دونست چطور باید باهام برخورد کنه... 🔷 سوارِ ماشین که شدیم ... این تحیّر رو به زبان آورد ... -شما اولین دانشجوی جهان سومی بودید که دانشگاه برای به دست آوردنِ شما اینقدر زحمت کشید ... 🔺زیرچشمی نیم نگاهی بهم انداخت ... - و اولین دانشجویی که از طرفِ دانشگاهِ ما ... با چنین حجابی وارد خاک انگلستان شده ... 🔸نمی دونستم باید این حرف رو پای افتخار و تمجید بگذارم ... یا از شنیدنِ کلمه اولین دانشجوی مسلمانِ محجبه، شرمنده باشم که بقیه اینطوری نیومدن ...! ✅ ولی یه چیزی رو می دونستم ... به شدت از شنیدن کلمه جهان سوم عصبانی بودم ... هزار تا جوابِ مودبانه در جوابِ این اهانتش توی نظرم می چرخید ... ✔️ امّا سکوت کردم ... باید پیش از هر حرفی همه چیز رو می سنجیدم ... و من هیچی در مورد اون شخص نمیدونستم ... 🏡 من رو به خونه ای که گرفته بودن برد ... یه خونه دوبلکس ... بزرگ و دلباز ... با یه باغچه کوچیک جلوی در و حیاط پشتی... ترکیبی از سبکِ مدرن و معماری خانه های سنتی انگلیسی ... تمام وسایلش شیک و مرتب ... 🏢 فضای دانشگاه و تمام شرایط هم عالی بود ... همه چیز رو طوری مرتب کرده بودن که هرگز ... حتی فکر برگشتن به ذهنم خطور نکنه ...❌ امّا به شدّت اشتباه می کردن ... ❤️ هنوز نیومده دلم برای ایران تنگ شده بود ... برای مادرم ... خواهر و برادرهام ... من تا همون جا رو هم فقط به حرمتِ حرفِ پدرم اومده بودم ... 🔶 قبل از رفتن ... توی فرودگاه از مادرم قول گرفتم هر خبری از بابا شد بلافاصله بهم خبر بده ... خودم اینجا بودم ... دلم جا مونده بود ... با یه علامت سوال بزرگ ... ❓🤔 - بابا ... چرا من رو فرستادی اینجا؟ ... ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasir_Sb
🎆 شب 51 "اتاق عمل" 🔹دوره تخصصی زبان تموم شد ... و آغازِ دوره تحصیل و کار در بیمارستان بود ... ❇️ اگر دقت می کردی ... مشخص بود به همه سفارش کرده بودن تا هوای من رو داشته باشن ... تا حدی که نماینده دانشگاه، شخصاً یه دانشجوی تازه وارد رو به رئیسِ بیمارستان و رئیسِ تیمِ جراحی عمومی معرفی کرد ... 😕 💢جالب ترین بخش، ریزِ اطلاعاتِ شخصی من بود ...همه چیز،حتی علاقه رنگی من ... این همه تطبیقِ شرایط و محیط با سلیقه و روحیاتِ من غیرقابل باور و فراتر از تصادف و شانس بود ... 🚫از چینش و انتخابِ وسائل منزل ... تا ترکیبِ رنگی محیط و ...‼️ گاهی ترسِ کوچیکی دلم رو پر می کرد ... 😥 ✔️ حالا اطلاعاتِ علمی و سابقه کاری ... چیزی بود که با خبر بودنش جای تعجب زیادی نداشت ... 🔸هر چی جلوتر می رفتم ... حدس هام از شک به یقین نزدیک تر می شد ... فقط یه چیز از ذهنم می گذشت ... - چرا بابا؟ ... چرا؟ ... 🏢 توی دانشگاه و بخش ... مرتب از سوی اساتید و دانشجوها تشویق می شدم ... و همچنان با قدرت پیش می رفتم و برای کسبِ علم و تجربه تلاش می کردم ... 🔷 بالاخره زمانِ حضورِ رسمی من، در اوّلین عمل فرارسید ... اون هم کنارِ یکی از بهترین جراح های بیمارستان .. همه چیز فوق العاده به نظر می رسید ... تا اینکه واردِ رختکنِ اتاق عمل شدم ... رختکن جدا بود ... امّا ... ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasir_Sb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌‌‌‌🎆✨🌙--------------------🌟 بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد اللهم عجل لولیک الفرج @Tanhamasir_Sb
•┄❁بِـسْـم‌‌ِاللّٰه‌ِالࢪَّحمن‌ِالࢪَّحیمْ❁┄• ســــلااام و احتـــراام خدمت معزز شما سروران و خوبان☺️🌺 پگاه زیبای آدینه تون دلاویــــز مهر ومحبت الهی الهـی امروزت متبرڪ به مهریزدان و شکوفــای لبخند باشه🌹 آخرین نفس‌های شعبان‌ برایتان بخیر و نور، إن‌شاءالله 🌟... هرکجا هستید حالتون خوب و زندگانی رادرآرامش سپری کنید 🌷 ✨ضمن عرض تبریک و شادباش مجدد سال نو و با تبریک ویژه به مناسبت 12فروردین سالروز تولد جمهوری اسلامی ایران سربلند خدمت شما عزیزان 👈پیشاپیش حلول ماه پُر خیر و برکت رمضان بهار استغفار و بخشیده شدن رو نیز خدمتتون تبریک عرض میکنم 😊 🤲ان شالله که با فرارسیدن ماه بندگی انگیزه بیشتری برای قربانی کردن هواهای نفسانی داشته باشیم و بتونیم بیشتر و بهتر عبد مولا بشیم.😌 ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasir_Sb
࿐᪥•💞﷽💞•᪥࿐ 🌟 🌺 امام صادق «علیه السلام»⇩: ↫◄✙ 🌹چقدر "صبر" همراه با "انتظار فرج" خوب و زیباست!… بر شماست "صبر کردن". جز این نیست که فرج در هنگام ناامیدی فرا می‌رسد.✔️👌 📚{بحارالانوار/ ج 52/ص110/ ح17} ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @Tanhamasir_Sb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 برای وارد شدن به ماه رمضان آمادگی داری؟! ❗️ قدر این چند روز باقی مانده ماه شعبان رو بدون! (آخرین جمعه ماه شعبان) 🌹 @Tanhamasir_Sb
با شرکت در این کلاس در ماه مبارک از خرید بازاری بی نیاز بشیم چقدر خوبه که ی بانو با هنر خودش سفره افطار خونه شو رنگین کنه 👌 پکیج ماه مبارک رمضان به صرفه و خوش مزه 😉 ادمین @Eslamikk_ir هزینه فقط ۲۰ هزار تومان شروع کلاس همین امروز ✅
4_6023733989607475673.mp3
8.74M
﷽࿐࿐☀️࿐•°o.O 💥اصول کلی مزاجی در ماه مبارک رمضان (۳) 🍽 نکات مهم روزه برای روزه اولی ها 🎙نکات مهم در این صوت: ①--> نکات مهم تغذیه ای و تقویتی ②--> قانون تنظیم رطوبت بدن ③--> تنظیم دمای متعادل ④--> دمای خیلی بالا و یا خیلی پایین ⑤--> مدیریت ساعات خواب و بلغم بدن 🎙"سید روح الله حسینی" ‌┅═ 🌿🌸🌿 ═┅ 🦋 @Tanhamasir_Sb
✨﷽✨ ⚜ حکایت‌های‌پندآموز⚜ 🔹مرد عابد و ابلیس🔹 ✍در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند:« فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند» عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند. ابلیس به صورت پیری ظاهر الصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت:« ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!» عابد گفت:« نه، بریدن درخت اولویت دارد» مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند.عابد بر ابلیس غالب آمد و وی را بر زمین کوفت و بر سینه اش نشست. ابلیس در این میان گفت: «دست بدار تا سخنی بگویم، تو که پیامبر نیستی و خدا بر این کار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دینار زیر بالش تو نهم؛ با یکی معاش کن و دیگری را انفاق نما و این بهتر و صوابتر از کندن آن درخت است» عابد با خود گفت :« راست می گوید، یکی از آن به صدقه دهم و آن دیگر هم به معاش صرف کنم» و برگشت. بامداد دیگر روز، دو دینار دید و بر گرفت. روز دوم دو دینار دید و برگرفت. روز سوم هیچ نبود. خشمگین شد و تبر برگرفت. باز در همان نقطه، ابلیس پیش آمد و گفت:«کجا؟» عابد گفت:«تا آن درخت برکنم»؛ گفت«دروغ است، به خدا هرگز نتوانی کند» در جنگ آمدند. ابلیس عابد را بیفکند چون گنجشکی در دست! عابد گفت: « دست بدار تا برگردم. اما بگو چرا بار اول بر تو پیروز آمدم و اینک، در چنگ تو حقیر شدم؟» ابلیس گفت:« آن وقت تو برای خدا خشمگین بودی و خدا مرا مسخر تو کرد، که هرکس کار برای خدا کند، مرا بر او غلبه نباشد؛ ولی این بار برای دنیا و دینار خشمگین شدی، پس مغلوب من گشتی» 📚 مجموعه شهر حکایات ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ @Tanhamasir_Sb