زنگ کتاب📚
کاش نظام آموزشی یک ساعت از زنگ های کلاس درس را #زنگ #کتاب و #کتابخوانی نام گذاری میکرد و در آن دانش آموزان بجای یادگیری کتاب های حجیم و کم فایده درسی، دور هم مینشستند و کتابخوانی را تجربه میکردند، آن هم کتابهایی که به آن #علاقه دارند.
و حتی بعضی از آنها کتاب های خوانده شده خود را به رفقایشان معرفی میکردند.
این کار چندین فایده میتوانست داشته باشد:
۱. رسم کتاب و کتابخوانی که #دغدغه رهبری معظم انقلاب هست نهادینه میشد.
۲. دانش آموزان با خواندن کتابهای متنوع و جذاب که خود انتخاب کردهاند (دقت کنید که این خودانتخابی مهم است) #علاقهمند به این مهم میشدند و از آن حالت #کسالت قبلی بیرون میآمدند.
۳. با معرفی هر کتاب، دانش آموز #مهارت فن بیان و خوداظهاری را میآموزد.
۴. دیگر معلم در کلاس درس #متکلم_وحده نیست و کلاس به صورت مشارکتی اداره میشود.
۵. به همین وسیله میشد با معرفی کتاب های خوب و مفید حتی به #صنعت نشر و چاپ کتاب هم کمک کرد و آن را از رکود و ورشکستگی نجات داد.
پ.ن: هدف این نیست که اگر این زنگ حتی اگر طراحی شود بازهم کتابی برای آن نوشته شود و به دانش آموزان بگویند خب بخوانید...
درس اول چگونه کتاب بخوانیم... و در آخر هم از همان مطالب سوالاتی مطرح شده و امتحانی گرفته شود... نه عزیزم بگذارید کمی نفس بکشند این دانش آموزان... همین یک زنگ را بگذارید برای آنها بماند.
#آموزش_مطلوب
#نقد_آپ
✍️ سیدمحمدجواد جوادی
@lataelatt
@Taninmoallem
و لعنت بر این کمرویی...
تازه از پاساژ فیروزه بیرون آمده بودم. یک چندتایی هم برچسپ گرفته بودم برای شاگردانم تا در موقعیتی مناسب هدیهای مناسب به آنها بدهم. وسایل دستم بود و میخواستم از چهارراه شهدا به سمت میدان شهدا حرکت کنم. منتظر شدم تا اتوبوس بیآرتی برسد. جمعیت زیادی داخل اتوبوس بود. به زور خودم را چپاندم داخل. درب بسته شد و به سمت میدان شهدا حرکت کرد. اطرافم را نگاهی انداختم. همه چیز عادی بود اما یک نوجوان نظر مرا به خودش جلب کرد. او روی سکوی داخل اتوبوس نشسته بود، سرش را خم کرده بود و غرق در مطالعه کتابی بود. کتابی به نام «فوتبال علیه دشمن».
حقیقتا با دیدن او ذوق زده شدم. شما را نمیدانم اما اینکه ببینی در میان جمعیتی زیاد یک نفر برای خودش ارزش قائل است و از اوقات مردهاش به بهترین وجه استفاده میکند واقعا مرا سر ذوق میآورد.
اعتراف میکنم که آنقدر ذوق زده شده بودم که میخواستم همانجا بر پیشانی او بوسهای بزنم و احسنتی نثارش کنم تا بفهمد که چقدر کارش ارزشمند است...
مخصوصا این ذوقزدگی زمانی دو برابر شد که دیدم درست بالای سر این نوجوان، یک جوان داشت اَتَک روزانهاش را در کلش انجام میداد.
در دلم گفتم یکی از برچسپ هایی که برای شاگردانم گرفته بودم را به او هدیه بدهم...
اما ناگهان هجوم سوالات ذهنم را مشغول کرد... سوالاتی مثل اگر او از این کار خویش نیاید چه؟ اگر دیگرانی که در جستجوی سوژه بودند فکر اشتباهی به مغزشان خطور کند چه؟ اصلا شاید کتاب مال او نبوده و او فقط در حال ورق آن بوده از سر کنجکاوی؟ و...
و ناگهان هجوم این سوالات کار را چنان بر من دشوار ساخت که گویی وجودم را طناب پیچ کرده بودند و دریغ از یک سانت توانایی حرکت...
تا به خود آمدم دیدم دیر شده و به ایستگاهی رسیده بودم که باید پیاده میشدم...
در آخر پیاده شدم با حسرتی بر دل و افسوسی که از لبانم جاری بود...😞
و لعنت بر این کمرویی و وسوسه های صدر...
و حالا که آن فعل حقیقی را انجام ندادم تصمیم گرفتم این فعل مجازی را برایت بفرستم...
و این عکس را هم به همین مناسبت گرفتم و میگذارم تا نگاه زیبای حاج قاسم هدیهای باشد به چشمان معصوم تو که بر روی خطوط صغحه کتاب سواری میکرد و پیش میرفت و تا جایی که حتی متوجه من هم نشدی.
به تو که حتی اسمت را هم نمیدانم... و همچنین امثال تو، تا بدانی که هنوز هم هستند افرادی مثل بنده که از دیدن نوجوانهایی مثل تو چقدر ذوق زده میشوند و به آینده این کشور امیدوار...
با نهایت احترام همه شما را از صمیم قلب دوست دارم❤️
۹ شهریور ۱۴۰۱
#کتاب
#متربی
#نوجوان
#خاطره
@Taninmoallem
برداشتی از #کتاب:
#ذهن دانش آموز مانند #دوربین_فیلمبرداری همه چیز را #ضبط میکند و #تقلید میکند.
قیافه، تن صدا، کلماتی که در صحبت ها استفاده میکنیم (مودبانه باشه یا غیر مودبانه) و بالاخره همه #گفتار و #کردار معلم بر روی دانش آموز اثرگذار است.
پس باید #تک_تک حرکات شما حساب شده باشد...
نگوییم من که معلم ریاضی یا هنر و... هستم و در #تربیت نوجوان نقشی ندارم
نه اینگونه نیست...
دانش آموز شما را میبیند و از شما می آموزد، چه رفتار #درست باشد و چه رفتار #اشتباه ...
دوستان بدون تعارف،
#مسئولیت سنگینی بر روی دوش ماست...
آیا خودمان را برای این مسئولیت آماده کردهایم؟!
کانال لاطائلات - جوادی
https://eitaa.com/lataelatt