ن چنین مرگی را
جز شهادت و زندگی با ظالمان را جز ننگ و خواری نمی بینم .[۱۲]
امام† در بارة ذلتناپذیری خود به عنوان هدف دیگر از قیام خویش، بیانات دیگری نیز دارد، از جمله در مقابل پیشنهاد عبیدالله که حضرت را بین کشته شدن و بین بیعت کردن با یزید مخیّر کرده بود، می فرماید:
«... هیهاتَ مِنَّا الذِلّة یأبی اللهُ ذلکَ لَنَا وَ رَسُولُهُ وَ المؤمنُونَ ...»[۱۳]
و یا فرمود: هیهاتَ مِنّا اخذ الدنیّة اَبَی اللهُ ذلک وَ رسولُه ...[۱۴]
از ما دور باد که پستی را پیشة خود کنیم، (چرا که) خدا و رسول او از آن ابا دارند.
نکتة شایان توجّه در این فراز آن که امام حسین† عدم ذلتپذیری خود را مستند به امر خدا و سیرة رسولخدا و مؤمنان می داند، چرا که مؤمن واقعی با پیروی از فرمان خدا و تأسّی به سیرة رسولخداˆ، به هیچ رو تن به ذلّت نمی دهد.
و نیز در جای دیگر فرمود:
«لا والله لا اعطیکم بیدی اعطاءَ الذلیلِ و لا اَفِرُّ فِرارَ العبید.[۱۵]
به خدا سوگند، من دستم را (به نشانة بیعت) همانند شخص خوار به آنان (پیروان یزید) نمی دهم و همانند فرار بردگان، فرار نمی کنم.
و باز فرمود:
موتٌ فی عِزٍّ خیرٌ من حیاةٍ فی ذُلٍّ.[۱۶]
مرگ در عزت، بهتر از زندگی در ذلّت است.
از مجموع این سخنان، این اهداف را می توان استفاده کرد:
الف ـ ترویج حقّ و عمل به آن
ب ـ نهی از ترویج باطل و بازداشتن از عمل به آن
ج ـ عدم پذیرش زندگی ذلّتبار و ننگین دنیا و انتخاب زندگی با سعادت آخرت.
۷ـ امام صادق† در زیارت اربعین، هدف از نهضت حسینی را چنین بیان می فرماید:
«وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَیْرَةِ الْضَلالَةِ».[۱۷]
(حسین بن علی ـ ع ـ) جان خویش را در راه تو (خدا) فدا کرد تا بندگانت را از بی خبری و سرگردانی گمراهی نجات دهد .
از دیدگاه امام ششم، سیدالشهدا ـ ع ـ با نهضت عاشورا، اهداف زیر را تعقیب می کردند:
الف ـ نجات مسلمانان از بی خبری نسبت به احکام دین و وظایف خویش در برابر پروردگار
ب ـ رهایی بندگان خدا از گمراهی با آگاه ساختن آنان به لزوم پیروی از رهبران واقعی دین
نتیجه بحث
با اندکی دقّت در اهداف استخراج شده از این بیانات، ملاحظه می شود که امام ـ ع ـ علّت، انگیزة و حقیقت قیام خویش را، مبارزه با منکرات فراوان در جامعه اسلامی و تبلیغ و ترویج معروف در بین مسلمانان، اعلام می کنند . بنابراین، فلسفة اصلی و نهایی نهضت حضرت را می توان در یک هدف جا مع و کلّی یعنی «احیای فرهنگ اسلام اصیل و ناب محمدی ـ ص ـ و زدودن زنگارهای تحریف و بدعت از دین جدّشان» خلاصه کرد . البته حضرت راهکار و ابزار لازم جهت جامة عمل پوشاندن به این هدف را، در عنصر «امر به معروف و نهی از منکر» می دانند . از این رو در وصیّتنامه خود به محمّد بنحنفیه می نویسند: «ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر» و یا (چنان که گذشت) در زیارت نامه های مربوط به حضرت آمده است: «... وَ اَمَرْتَ بالمعروف وَ نَهَیْتَ عَن المنکر»
توضیح مطلب آن که: اگر حضرت علّت حرکت خویش را مبارزه با اموری، هم چون رواج بدعت ها، مخالفت با کتاب خدا و حلال و حرام الهی، نابودی سنّت پیامبر ـ ص ـ ، شیطان محوری و ترک خدا محوری، فساد، ظلم، بی عدالتی و ناامنی در جامعة اسلامی، تعطیلی حدود الهی، در انحصار گرفتن و تاراج بیتالمال مسلمانان و ... می دانست، تمام این امور حاکی از فراوانی و شیوع امری به نام «مُنْکَر» در جامعة اسلامی بود ، که حضرت خود را موظّف به نهی از آن می دانستند . و نیز اگر اباعبدالله ـ ع ـ جامعة اسلامی را به اموری از قبیل: عمل به کتاب خدا و سنّت پیامبر ـ ص ـ، احیای مظاهر و نشانه های حقّ، ایجاد امنیّت، اصلاح و بهبودی وضع امور امّت و مسائلی از این قبیل، فرامی خواند، این مسأله نشان گر آن است که امری به نام «معروف» در جامعه از بین رفته یا دست کم در حال نابودی بود . از این رو اگر حضرت از بیعت با یزید امتناع کرده و با این عمل، از یک سو، آمادگی خود را برای شهادت و مقاومت در برابر حکومت یزید اعلام کرد، و از سوی دیگر، تلاش خود را جهت برانداختن حکومت یزید و تأسیس حکومت اسلامی، به کار گرفت، در واقع سرباززدن از بیعت، به معنای نهی از منکر، ترویج معروف و اتمام حجّت با مسلمانان در بارة حرمت سکوت در برابر بدعت ها و جنایات بنی اُمَیّه بود و بیعت و یا حتّی سکوت در مقابل چنین حکومتی، افزون بر آن که ترویج منکر و مبارزه با معروف بود، عذر و بهانه ای نیز برای افراد عادّی در همکاری با حاکمان اُموی می شد .
به دیگر سخن ، آنچه در سیرة حسین بنعلی‡ به عنوان امام معصوم، مسلم و غیرقابل تردید به نظر می رسد، آن است که شخصیّتی همانند امام حسین ـ ع ـ حاضر نبودند با شخصی هم چون یزید بیعت کرده و حکومت وی را به رسمیّت بشناسند ، چرا که حضرت با مشاهده و بررسی عمق انحرافات امّت اسلامی در عصر حکومت معاویه و سپس حکومت یزید، به این نتیجه رسیده بودند که دیگر نمی توان
با موعظه و خطبه
های آتشین و سخنرانی های تهدیدآمیز و تحریککننده، انحرافی را که در مبانی اعتقادی و سیا سی جامعة اسلامی و نیز در دستگاه خلافت رسوخ کرده، از بین ببرند . بلکه تنها راه درمان و نجات امّت اسلامی، برپایی یک نهضت عمیق است که بازتاب و گسترة آن، افزون بر آن که فرامکانی باشد، فرازمانی نیز بوده و در گسترة زمان، الگویی برای آزاد مردان تاریخ باشد . البته در مقابل، یزید کسی نبود که بدون بیعت گرفتن از امام ـ ع ـ، ساکت بنشیند، چرا که به رسمیّت نشناختن حکومت از سوی افرادی هم چون حسین بنعلی ـ ع ـ، به معنای ردّ مشروعیّت آن و آمادگی برای مبارزه با حکومت بود و یزید به خوبی به این موضوع آگاهی داشت .
به امید خداوند به زودی کتابی تحت عنوان «مقتل جامع امام حسین (ع)» وارد بازار خواهد شد که زحمات بسیاری برای آن کشیده شده و کار گروهی از محققان تاریخ است.
۱. به نظر میرسد مناسب ترین کتاب : «اللهوف» سید بن طاووس، باشد که توسط مترجمان بسیاری ترجمه شده است. همچنین:
۲. مرتضى مطهرى، حماسه حسینى
۳. دکتر سید جعفر شهیدی، قیام امام حسین(ع)
۴. نجم الدین طبسی، با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه . این کتاب، جامع تمام تمامی وقایع از حرکت امام حسین از مدینه تا بازگشت اسرا از شام به این شهر میباشد.
پی نوشت:
[۱] . ابنشعبة حرانی، تحف العقول، ص۲۳۹ ؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۹۷، ص۸۱ ـ ۸۰ .
[۲] . ابناعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج۵، ص۲۱؛ خوارزمی، مقتلالحسین، ج۱، ص۱۸۹ ـ ۱۸۸؛ و نزدیک به این تعابیر: ابوجعفر محمّد بنعلی بنشهراشوب ، مناقب آلابیطالب ، ج۴، ص۹۷ .
[۳]. ابناعثم ، همان، ج ۵، ص ۱۹؛ خوارزمی، همان، ج ۱، ص۱۸۶ .
[۴] . کلینی، الفروع من الکافی، ج۴، ص ۵۷۸؛ ابنقولویه، کاملالزیارات، صفحات ۳۷۱، ۳۷۶، ۳۷۸ ـ ۳۸۰، ۴۰۲ و ۵۱۸؛ شیخ طوسی، مصباحالمتهجد، ص۷۲۰ و تهذیب الاحکام، ج۶، ص۶۷؛ ابنطاووس، اقبالالاعمال، ج۲، ص۶۳ و ج۳، ص۱۰۳. هم چنین ر. ک: شیخ عباس قمی، کلیات مفاتیح الجنان، ترجمة مهدی الهی قمشه ای، تهران، انتشارات علمی، [بی تا]، زیارت مخصوصة امام حسین ـ ع ـ، ص ۷۵۸، زیارت های مطلقة امام حسین ـ ع ـ، صفحات ۷۷۵، ۷۷۷، ۷۷۸ ـ ۷۷۹، ۷۸۳، زیارت امام حسین ـ ع ـ در نیمة رجب، ص ۸۰۷ ، زیارت امام حسین ـ ع ـ در شب های قدر، ص۸۱۱ ، زیارت امام حسین ـ ع ـ در روزهای عید فطر و قربان، ص ۸۱۶ و زیارت امام حسین ـ ع ـ در روز عرفه ، ص ۸۲۵. ناگفته نماند «شهادت دادن» در اینجا به مفهوم متعارف آن یعنی گواهی کردن و تأیید یک موضوع مادّی و حقوقی نیست، بلکه بیان یک حقیقت معنوی و اعتراف به یک واقعیت است که با انگیزة معنوی صورت گرفته است . یعنی من این واقعیت را درک می کنم که نهضت تو به انگیزة امر به معروف و نهی از منکر بوده است نه به علّت دعوت کوفیان یا علل دیگر . بنابراین اگر تلاش ها و کارهای دیگری صورت گرفته است، همه برای رسیدن به آن هدف و آرمان بزرگ بوده است .
[۵]. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۵۳؛ شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۹ .
[۶] . طبری، همان، ج ۵، ص۳۵۷ ؛ بَلاذُری، انسابالاشراف، ج۲، ص۳۳۵ .
[۷] . ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطِّوَال، ص۳۶۴ .
[۸] . همان، ص۳۴۳ ـ ۳۴۲ .
[۹]. طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۵، ص۴۰۳ ؛ بَلاذُری،انساب الاشراف، ج۳، ص۳۸۱ ؛ بَلاذُری خطبة یاد شده را از عبارت: «انّ هؤلاء ...» به بعد نقل کرده است.
[۱۰]. شیخعباس قمی، کلیات مفاتیح الجنان، زیارت مطلقة امام حسین، ص۷۷۹ .
[۱۱]. شیخعباس قمی، کلیات مفاتیح الجنان، ص۸۰۳.
[۱۲]. طبری، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۴؛ طبرانی، المُعجَم الکبیر، ج۳، ص۱۱۵؛ خوارزمی، مقتلالحسین، ج۲، ص۵ (با اندک تفاوتی در عبارات) .
[۱۳]. مسعودی، اثباتالوصیة، ص ۱۶۶؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۹۹؛ ابننما، پیشین، ص۴۰؛ ابنابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۳، ص۲۵۰.
[۱۴] . خوارزمی، پیشین، ج۲، ص ۷.
[۱۵]. شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص ۹۸؛ طبرسی، إعْلامُ الوَرَیٰ بِأعْلامِ الهُدَیٰ، ص۲۳۸؛ خوارزمی، پیشین، ج۱، ص۲۵۳؛ ابنشهراشوب، مناقب آلابیطالب، ج۴، ص۷۵؛ ابننما، مُثِیرُالاحزان، ص۵۱.
[۱۶] . ابنشهراشوب، پیشین، ج۴، ص ۷۵.
[۱۷]. شیخ طوسی، تهذیبالاحکام، ج۶، ص۱۲۶؛ شیخ طوسی مصباحالمتهجد، ص۷۸۸؛ محمّد بنجعفر المشهدی، المزار الکبیر، تحقیق جواد القیومی الاصفهانی، ص۵۱۴؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۹۸، ص۳۳۱.
تسنیم هدایت ( آمرین آذربایجان غربی )
#گزارش_تصویری 🔵 کارگاه آموزشی هزار نفره، امربه معروف و نهی ازمنکر با تدریس: #استادعلی_تقوی مکان:
صوتی های سخنرانی
استاد تقوی بزرگوار
در همایش مصلی قم
👇👇👇