✔️مفهوم #تدبّر
الف) در لغت: تدبّر از مادۀ «دبر» ضدّ واژه «قُبُل» به معنای پشت هر چيز آمده است.
تدبّر؛ یعنی: نگریستن به عاقبت و آخر آنکار و تفکّر در آن. و نیز به معنای تدبیر در امر، انديشيدن و عاقبت بينى در كارها، چارهجويى، تنظيم اداره كردن آمده است. و نیز به معناى اين است كه چيزى را بعد از چيز ديگر بگيريم.
ب) در اصطلاح: مفهوم اصطلاحی این واژه را در حوزه قرآنی، اینچنین بیان میکنیم که:
ماده «دبر» ۴۴ بار و به ۱۱ صورت در قرآن استعمال شده که ۴ مورد آن به تدبّر در قرآن برمیگردد که در ذیل به طور مختصر به این آیات و نکات قابل استفاده از آن میپردازیم:
«أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا».[نساء: 82]
کلام غیر خدا دارای اختلاف فراوان است؛ و قرآن که کلام خداست عاری از هر گونه اختلاف است.
تدبّر در قرآن، راه علم به هماهنگی و عدم اختلاف در قرآن و در نتیجه اثبات کلام اﷲ بودن قرآن است.
«كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ».[ص: 22]
تدبّر در قرآن، وظیفهای همگانی است. تدبّر در قرآن، غایت انزال کتاب خداست. تدبّر، زمینه ساز تذکّر خردمندان است.
«أَ فَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جاءَهُمْ ما لَمْ يَأْتِ آباءَهُمُ الْأَوَّلينَ».مومنون: 68]
نخستين عامل بدبختى مردم، تعطيل كردن انديشه و تفكّر است.
تدبّر نکردن در قرآن، یکی از عوامل شرک و بیایمانی است- سیاق آیه-.
✔️تدبّر؛ امری قلبی است نه صرفا ذهنی و علمی؛ و عدم تدبّر در قرآن در کنار قفل قلب، از عوامل بی ایمانی است. و نشانۀ عقل و قلب سالم، تدبّر در قرآن است.
#اعجاز_قرآن_کریم
@The_Holy_Quran_114
✔️فرق بين #تفكّر و #تدبّر
طبرسی در مجمع البیان در فرق بین «تدبّر» و «تفکّر» میگوید:
«والفرقُ بين التَّدَبُّرِ والتَّفكُّرِ؛ أَنَ التَّدَبُّرَ تصرُّفُ القلبِ بالنَّظرِ في العواقِبِ، والتَّفَكُّرَ تصرُّفُه بالنَّظرِ في الدّلائلِ».
یعنی «تدبّر»؛ تصرّف در قلب با نظر کردن در عواقب امور است،
«تفکّر»؛ تصرّف در قلب با نظر کردن در دلائل امور است».
پس «تدبّر»؛ کاوش در باطن و توجّه به نتایج و عواقب امر است،
اما «تفکّر»؛ اعم از بررسی ظواهر و بواطن امور و اعم از بررسی علل و اسباب امور و نتایج و عاقبت آن است؛ چرا که تفکّر به راهیابی و کشف مجهولات به طور مطلق نظر دارد.
✔️فرق بين #تدبّر و #تفسیر
«تدبّر در قرآن» وظیفهای است همگانی، ولی «تفسیر» نیازمند به اجتهاد است.
«تدبّر»؛ عبور از سطوح اولیه و مفاهیم ظاهری آیات و ورود اندیشمندانه به لایه های ژرف برای کشف حقایق پنهانی است؛ ولی در «تفسیر» این مسائل، لزوما پیگیری نمیشود؛
«تدبّر»؛ جریان فکری-روحی است که از نوعی ارتباط میان عقل و قلب پدید میآید، لیکن «تفسیر» جریان فکری است که لزوما با جریان قلبی همراه نیست؛
در بسیاری از موارد «تدبّر» رجوع به احادیث لزومی ندارد؛ حال آنکه در «تفسیر» رجوع به احادیث معصومین علیهم السلام امری اساسی و ضروری است و بدون احادیث نمیتوان به تفسیر پرداخت.
این کتاب بزرگ آسمانی تنها برای تلاوت نیست، بلکه هدف میانی از آن، تدبّر و توجّه در معانی قرآن است؛
چنانکه امام خمينى رحمة الله علیه به شدّت تأسّف مىخورد كه چرا تمام عمر خود را صرف تدّبر در قرآن نكرده است،
همانگونه كه مرحوم ملاصدرا در تفسير سورۀ واقعه اين تأسّف را اعلام میدارد.
#اعجاز_قرآن_کریم
@The_Holy_Quran_114
♻️آيات #تدبر و #تفكر در قرآن
واژه «تدبر» صيغه تفعل از ماده «دبر» است وبه معناى نظر كردن وفكر نمودن در عواقب چيزى است. گويا شخص معناى آيه را دنبال مىكند تا اينكه به عواقب و لوازم آن پى ببرد.
در قرآن كريم آيات بسيارى يافت مىشود كه به تدبر و تفكر و تعقل در آيات الهى دعوت نموده است. اين آيات گوياى آنند كه علاوه بر مفاهيم ومعارف برآمده از ظاهر الفاظ، حقايق ژرفى نيز در وراى عبارات نهفته است. كه با تتبع ودنبال كردن معانى الفاظ آن، حاصل مىشود. برخى از اين آيات عبارتند از:
🍃كتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الأَلْبَابِ (ص: 29)
🍃(قرآن) كتابى است مبارك كه بر تو نازل كرديم تا در آياتش تفكر كنند و صاحبان عقل متذكر (حقايق) آن شوند.
🍃أفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فيهِ اخْتِلاَفاً كَثِيراً (نساء: 82)
🍃آيا در قرآن تدبر و انديشه نمى كنند در حاليكه اگر از جانب غير خدا بود در آن اختلاف زيادى مىيافتند.
🍃 أفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا آيا (محمد: 24) (نمىخواهند)
🍃در قرآن بيانديشند يا اينكه بر دلهاى آنان قفلهاى مخصوص آنها زده شده است.
🍃وأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ(نحل: 44)
🍃و ما ذكر (قرآن) را بر تو نازل كرديم تا آنچه براى مردم نازل شده است را برايشان روشن نمايى و تا شايد آنان بيانديشند.
🍃فمَا لِهَؤُلاء الْقَوْمِ لاَ يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثاً (نساء: 78)
🍃اين عده را چه شده است كه حاضر نيستند سخنى (از قرآن) را درك عميق نمايند.
#اعجاز_قرآن_کریم
@The_Holy_Quran_114
اعجاز قرآن کریم
#تمثیل_در_قرآن #تمثيلات_قرآن 🔘تمثيل انفاق رياكارانه 🍃اين مثل كسانى است كه انفاق مىكنند امّا از
#تمثیل_در_قرآن #تمثيلات_قرآن
🔘تمثيل انفاق رياكارانه
2 - آتش در باغ (منّت و اذيّت و ريا، سوزانندۀ صدقه و انفاق)
🌾أ يَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنٰابٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهٰارُ لَهُ فِيهٰا مِنْ كُلِّ الثَّمَرٰاتِ وَ أَصٰابَهُ الْكِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفٰاءُ فَأَصٰابَهٰا إِعْصٰارٌ فِيهِ نٰارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذٰلِكَ يُبَيِّنُ اللّٰهُ لَكُمُ الْآيٰاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ .(بقره/266)
🌾"آيا مىخواهيد كه يكى از شما را باغى باشد از درخت خرما و انگور، زير آن درختان جويهاى روان و در آن هرگونه ميوه موجود باشد. ناگاه ضعف و پيرى بدو فرارسد و او را فرزندان ضعيف و كوچك باشد و در باغ او بادى آتش بار افتد و همه را بسوزاند.(حال كسى كه انفاق به ريا و يا به منّت و اذيّت كند بدين ماند.) خداوند آيات خود را براى شما روشن بيان كند، باشد كه بينديشيد".
✅باغى است بزرگ از درختان خرما و انگور و ميوههاى گوناگون ديگر، و به زير درختانش جويهاى آب روان است. يك باغ زيبا و باصفا با شاخههاى سرسبز و انبوه، ميوههاى لذيذ و الوان، سايههاى دلنشين، ترنم رود و آواز پرندههاى جورواجور.!
در اين باغ به زير سايۀ خنك درختيش در فصل گرما، دمى غنودن، يا تكيه دادن بر تنۀ ستبر آن و نشستن بر سر سبزههايش، و كفى از آب گوارايش به سر و روى پاشيدن، از رطب تازه تناول كردن، از ميوههاى نوبر چشيدن، از طراوت و بوى گلها سرمست شدن، از زيبايى و صفاى آن لذّت بردن چه حالى كه به انسان دست مىدهد و اهل نظر و بصيرت بىاختيار سر به زمين مىسايد و در جذبه و گيرايى آن همه عظمت و شكوه، خالق بزرگ را سجده مىبرد و شكر مىگذارد كه چه خلقت بزرگى و چه نعمت ارزندهاى!!
و اشك شوق ريزان آهسته زمزمه مىكند: "فَتَبٰارَكَ اللّٰهُ أَحْسَنُ الْخٰالِقِينَ ".(مؤمنون: 14)
امّا، صاحب باغ پير و سالخورده شده، ضعف و مريضى هم او را فرا گرفته، چنان كه نمىتواند در آن كارى انجام دهد و قادر بر تعمير و نگهدارى و استفادۀ از باغ و ميوههاى آن نيست. او را كمكدهندهاى هم نيست كه يارىاش رساند. نه باغبانى در باغ است و نه خادمى كمر بسته بر خدمت او. فرزندانى دارد خردسال و نحيف كه قادر بر كار كردن نيستند و نتوانند كه به او مددى رسانند و مشكلى را از او رفع نمايند يا در باغ به حراست و عمران آن پردازند.
در اين احوال نابسامانى و درماندگى پيرمرد و ضعف و رنجورى و تكوتنهايى او، بادى آتش بار هم در باغ زيبايش مىافتد و شعلههاى سركش آن، باغ را با درختان و همۀ زيباييها و صفايش يكجا مىسوزاند و خاكستر مىكند و كسى را هم ياراى مهار نمودن آن نيست. نالۀ درختان همراه با آواز دردناك شكسته شدن پرهاى سرسبزشان در جرقههاى آتش، اشك را از ديدگان هر بينندۀ ژرفانديش جارى مىسازد... و پيرمرد بيچاره، ناباورانه شاهد سوختن اين باغ زيباست كه همۀ اميدش بود و اندوختهاى براى استفادۀ فرداى فرزندان خردسالش. اى كاش مىتوانست آتش را خاموش سازد، ليكن او را توانايى هيچ كارى نيست. نه پاهايش ياراى رفتن دارند و نه دستهايش توانند كه كارى كنند.
هر چه رنج و زحمت كشيده همراه اميدهايش بر باد مىرود و هر چه پروريده رايگان و بىاثر از دست مىدهد و براى او جز حسرت و افسوس چيزى نيست!.
*** اين مثل كسانى است كه عمل نيكى انجام مىدهند و انفاقى مىكنند امّا از روى ريا و براى خودنمايى و همچنين در حال انفاق، منّت مىگذارند و آزار و اذيت مىكنند و صدقۀ خود را با "من "و "اذى "باطل مىكنند كه اينان گرچه در اين خيالند كه عمل خوبى انجام دادهاند و در انتظار نتيجۀ آن در روز مبادا نشستهاند و به آن دل بستهاند امّا پاداش و اندوختهاى ندارند چون كه با آفاتى كه خود ايجاد كرده باغ خوبىها و خيراتشان را سوزانيده و جز خاكستر، چيزى از آن بر جاى نگذاشته كه اين هم دردى را براى آنها دوا نمىكند. به دست خود اعمال خود را حبط مىكنند و راهى به برگرداندن آن عمل باطل شده به عملى صحيح ندارند. نه تنها منّت و ريا عمل را تباه مىكند بلكه بدخلقى و ترشرويى نيز عمل را ضايع مىنمايد
چنان كه پيامبر گرامى اسلام (ص) مىفرمايد: "سوء الخلق يفسد العمل كما يفسد الخلّ العسل."- بدخلقى، عمل را تباه مىگرداند چنان كه سركه، عسل را ضايع مىكند.
اصولا در لسان روايات، شخص مسلمان كسى است كه ساير مسلمين از دست و زبان او در سلامت و امنيّت باشند. اين معنا در كلام رسول خداست كه فرمود:
" المسلم من سلم المسلمون من لسانه و يده. " و خداوند قهّار نيز بر سر طعنه زنانى كه با نيش گزندۀ زبان به عيبجويى و تمسخر و آزار ديگران مىپردازند، فريادى سخت برآورده است: "وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ" (همزه/1)
#ادامه_دارد
#اعجاز_قرآن_کریم
@The_Holy_Quran_114
#تمثیل_در_قرآن #تمثيلات_قرآن
🔘تمثيل انفاق رياكارانه
3 - كشت بىثمر (انفاق در راه مقاصد دنيوى)
🌾إنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوٰالُهُمْ وَ لاٰ أَوْلاٰدُهُمْ مِنَ اللّٰهِ شَيْئاً وَ أُولٰئِكَ أَصْحٰابُ النّٰارِ هُمْ فِيهٰا خٰالِدُونَ مَثَلُ مٰا يُنْفِقُونَ فِي هٰذِهِ الْحَيٰاةِ الدُّنْيٰا كَمَثَلِ رِيحٍ فِيهٰا صِرٌّ أَصٰابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَ مٰا ظَلَمَهُمُ اللّٰهُ وَ لٰكِنْ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ . (آل عمران/117-116)
🌾"همانا كافران را بسيارى اموال و اولاد از عذاب خدا نگاه نتواند داشت و آنها اهل جهنّم و جاويد در آن (معذّب) خواهند بود.- و آنچه آنها در اين زندگى دنيا انفاق مىكنند بدان ماند كه باد سرد شديدى به كشت قومى كه بر خود ستم كردهاند بر سد و همه را نابود گرداند كه حاصلى از آن به دست نيايد و خدا ستمى بر آنها نكرده ليكن آنها به نفس خود ستم مىكنند".
✅ قومى به كشت و زراعت مشغولند. در زمينهاى حاصلخيز و وسيع دانهها افشاندهاند. دانهها سبز شده و كشت و زرع پربار و خوبى به بار آمده است و آن قوم در انتظار بهرهورى از كشت خود هستند. امّا اينان مردمى ستمكار و ستمگر و اهل فسادند. به جاى اين كه در راه خالق گام بردارند و شكر نعمتهاى او را به جا آورند، ناسپاسى كرده و بيراهه روند و هنوز كشت خود را ندرويدهاند، كجانديشى مىكنند كه در راههاى شوم، آن را مصرف كنند. در اين خوابوخيالند كه ناگهان باد سرد و شديدى بر كشتزارشان گذر مىكند و همه را خشك و نابود كرده، از بين مىبرد. اين باد آن چنان اثر مىكند و زراعت را خشكيده مىگرداند كه هيچ محصولى از آن به دست نمىآيد؛ و آن قوم به زيان و ضرر بزرگى دچار مىشوند و در حسرت اين زيان به خود مىپيچند و افسوس مىخورند. اينان جز ندامت و پشيمانى از كشت خود حاصلى برندارند كه چه دسترنج سختى! و سزا خود همين است غافلان كجانديش را...
📌"وا حسرتا"! *** اين تمثيل كافرانى است كه نه با انگيزۀ صحيح و خالص بلكه از روى خودنمايى و عناد، اموال و داراييشان را براى پيشرفت مقاصد دنيوى و خواستههاى شيطانى و دفاع از عقايد شركآميز و كفرآلود خود و سد كردن راه خدا، مصرف مىكنند كه از آن هم هيچ بهره و حاصلى نيابند بلكه بر شقاوت و تيرهروزى و هلاكت خود بيفزايند.
نه امكانات مادى و اقتدار ظاهريشان و نه اعمال و انفاق پوچ و رياكارانهشان توانند كه آنها را در دنيا به سعادتى و در روز حساب از عذاب اخروى نجات دهند.
📌علت بىاثر شدن اين اعمال و انفاقشان و نزول بلا بر آنها در دنيا و عذاب و خذلان و آتش در قيامت، همان ظلم و ستم و فساد خودشان است كه در اثر تبعيّت شيطان و عناد و لجاجت بر راه باطل خويش ايجاد گشته است زيرا عمل فاسد جز اثر و نتيجۀ فاسد بهرهاى ندارد.
✔️شأن نزول
گويند اين آيه (آل عمران/117) دربارۀ ابوسفيان و ياران او نازل گرديده كه در روز بدر مقابل پيامبر (ص) تظاهر به بخشش كردن و انفاق نمودن مىكردند و نيز گويند دربارۀ نفقۀ منافقين نازل شده كه در هنگام جنگ از راه نفاق با مؤمنين دربارۀ مشركين انجام مىدادند .
پيامبر اسلام (ص) مىفرمايد: مثل انفاقكننده و بخيل چون دو مرد است كه دو زره آهن به تن دارند از پستان تا گلويشان و چون انفاقگر خواهد انفاق كند زرهاش گشاده شود تا اثر آن محو شود و چون بخيل خواهد انفاق كند زره او به هم فشرده شود و هر حلقه به جاى خود باشد و او همى به گشاده كردن آن كوشد اما گشاده نشود .
📓جامع الصغير،152/2. فيض القدير،506/5.
امام على (ع) نيز در سخنى مىفرمايد:
" لا تجارة كالعمل الصّالح و لا ربح كالثّواب ." (معاملهاى چون عمل صالح و سودى چون ثواب نيست.)
📓مجمع الامثال نجم كرمانى، ص 775.
#ادامه_دارد
#اعجاز_قرآن_کریم
@The_Holy_Quran_114
✔️ماهیت بافت قرآن
بافت قرآن؛ به عناصر زبانی (درون زبانی) و غیرزبانی (برون زبانی یا موقعیتی) متن گفته می شود که شرایط مفاهیم و معانی کلمات و عبارات در داخل متن را تعیین می کند؛ به نحوی که در بافتهای متفاوت، مفهوم متفاوتی متصور خواهد بود.
به بیان دیگر، فهم معنای متن بستگی به بررسی «بافت» دارد. مخاطب برای فهم بهتر معانی نیاز است تا کلمات قرآن را در خارج یا داخل بافت قرآن مورد ارزیابی قرار دهد.
بازنمایی بافت نزول قرآن یکی از موضوعاتی است که در فهم قرآن از اهمیت برخوردار است. تلاش برای فهم معانی منوط به درک صحیح از فضای نزول نیاز است.
ضرورت بررسی بافت نزول قرآن این است که ارتباط میان قرآن و فرهنگ رایج شبه جزیره بررسی شود.
برای نمونه، جامعهشناسی دین را می-توان در بازسازی بافت دینی عصر نزول قرآن بدست آورد که سه کارکرد امنیتی، میثاقی و هنجاری در بررسی جامعه بتپرستی در جزیرةالعرب دارد. علاوه بر این، در عصر نزول، برخی پدیده های فرهنگی مانند شتر، شرابخواری، فخرفروشی، کهانت، شعر، جادو نقش برجسته ای در تکوین فرهنگ مخاطبان قرآن داشته است، همین امر ایجاب می کند تا در ترجمه آیات قرآن به شناخت فرهنگ زمان نزول آیات توجه خاصی شود.
بافت زبانی (درون زبانی) که بافت درون محدوده داخل متن است که با استفاده از بررسی واژه ها، نشانهشناسی فواصل آیات با بررسی نشانههای زبانی، کشف شبکههای معانی نهفته در درون ساختار، بررسی سیاق متن و معناشناسی و واکاوی دقیق واج ها و معانی، استفاده از معناشناسی درزمانی و همزمانی، معناشناسی تاریخی، معناشناسی قومی می توان بدان دست یافت.
برای نمونه، در سوره «الضحی» ریتم آیات آرام و نرم است؛ ولی در سوره «العاديات» تند و سريع و كوبنده می شود.
بافت دیگر، بافت خارج از محدود متن است که به آن بافت موقعیتی یا بافت برون زبانی یا کاربردیِ قرآن گفته می شود.
براساس بافت موقعیتی، هر مفهومی باید مبتنی بر رویکرد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی و یا رویکردهای مشابه آن به مفهوم متن دست یافت.
ضرورت استفاده از این بافت این است که اگر مفهوم یا معنایی در درون متن یا ساختار زبانی برداشت نشد، بتوان از طرق بافت خارج از متن و بافت موقعیتی دست یافت.
#اعجاز_قرآن_کریم
@The_Holy_Quran_114
✔️معنای مرکزی و معنای ضمنی در واژگان قرآنی
در قرآن کریم، واژگان صرفاً حامل معانی لغوی یا مستقیم نیستند، بلکه اغلب حاوی لایههای پیچیدهتری از معنا هستند که به آنها معانی ضمنی گفته میشود. این معانی، اغلب به دلیل بافت تاریخی، فرهنگی و اجتماعی نزول قرآن، و همچنین به دلیل ماهیت الهی و معجزهآسای این کتاب آسمانی، بسیار غنی و چندلایه هستند.
معنای مرکزی
تعریف: معنای اصلی و لغوی یک واژه است. این معنا، همان معنایی است که در لغتنامهها برای آن واژه آمده و به طور مستقیم و آشکار قابل فهم است.
مثال:
نور: به معنای روشنایی و مقابل تاریکی است.
قلب: به معنای اندام داخلی بدن است که مرکز گردش خون است.
معنای ضمنی
تعریف: معانی فراتر از معنای لغوی یک واژه است. این معانی، بر اساس بافت جمله، آیه و همچنین باورها و فرهنگ مردم در زمان نزول قرآن، شکل میگیرد.
مثال:
نور: در قرآن، نور اغلب به معنای هدایت، حق، علم، ایمان و خداوند نیز آمده است. (مثلاً: "اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ" – خداوند نور آسمانها و زمین است.)
قلب: در قرآن، قلب علاوه بر معنای لغوی، به معنای محل ایمان، محل اندیشه، محل احساسات و محل عبادت نیز آمده است. (مثلاً: "فَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ" – پس هرگاه قرآن خوانده شد، به آن گوش فرا دهید و خاموش بمانید تا شاید رحم شوید.)
✔️ اهمیت معنای ضمنی در واژگان قرآنی
درک عمیقتر از قرآن: با توجه به معانی ضمنی واژگان، میتوان به لایههای پنهان و معانی عمیقتر آیات پی برد.
کشف معجزات قرآن: بسیاری از معجزات قرآن در لایههای معنایی ضمنی نهفته است.
تفسیر جامعتر از قرآن: مفسران با توجه به معانی ضمنی واژگان، تفاسیر جامعتر و دقیقتری از قرآن ارائه میدهند.
معنای ضمنی واژگان قرآنی، به ما کمک میکند تا به عمق معانی این کتاب آسمانی پی ببریم و به زیبایی و اعجاز آن بیشتر پی ببریم. شناخت این معانی، نیازمند مطالعه دقیق قرآن، تفسیرهای مختلف و همچنین آشنایی با فرهنگ و تاریخ زمان نزول قرآن است.
#اعجاز_قرآن_کریم
@The_Holy_Quran_114
✔️معنای مرکزی و معنای ضمنی در تفسیر قرآن کریم
معنا در قرآن مانند هر متن دیگری، لایههای مختلفی دارد. این لایهها از معنای ظاهری و آشکار تا معانی عمیقتر و ضمنی گسترده میشوند. برای درک بهتر قرآن، شناخت این دو نوع معنا، یعنی معنای مرکزی و معنای ضمنی بسیار مهم است.
✔️معنای مرکزی
تعریف: معنای مرکزی، همان معنایی است که به طور مستقیم و آشکار از متن آیه یا سوره برداشت میشود. این معنا، پیام اصلی و محوری آیه است که به راحتی قابل فهم است.
مثال: آیه "وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ" (و پروردگارتان گفت: مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را) (غافر: 60)
معنای مرکزی: خداوند متعال به بندگانش وعده داده است که اگر او را بخوانند، دعایشان را مستجاب خواهد کرد.
✔️معنای ضمنی یا حاشیه ای
تعریف: معنای ضمنی، معانی دیگری است که در دل متن نهفته است و با کمی تأمل و دقت میتوان به آن دست یافت. این معانی، اغلب جنبههای عاطفی، اخلاقی، اجتماعی و یا حتی علمی آیه را بیان میکنند.
مثال: همان آیه "وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَستَجِبْ لَكُمْ"
🍃معانی ضمنی:
عاطفی: این آیه نشاندهنده لطف و رحمت بیکران خداوند به بندگانش است.
اخلاقی: این آیه انسان را به دعا و نیایش دعوت میکند و به او امیدواری میدهد.
اجتماعی: این آیه تأکید بر ارتباط مستقیم و بیواسطه انسان با خداوند دارد.
علمی: برخی مفسران این آیه را با توجه به نظریههای علمی درباره ارتباط انسان با جهان هستی تفسیر کردهاند.
✔️اهمیت شناخت هر دو معنا
درک جامع قرآن: شناخت هر دو نوع معنا، به درک عمیقتر و جامعتر از قرآن کمک میکند.
تفسیر قرآن: مفسران قرآن با توجه به هر دو نوع معنا، تفاسیر مختلفی از آیات ارائه میدهند.
کاربرد قرآن در زندگی: با شناخت معانی ضمنی آیات، میتوانیم از آموزههای قرآن در زندگی روزمره خود بهتر بهرهمند شویم.
نکته مهم: معنای ضمنی، بسته به دانش، تجربه و بینش مفسر و مخاطب، میتواند متفاوت باشد. به همین دلیل، تفسیر قرآن نیازمند دقت، مطالعه و مراجعه به منابع معتبر است.
در کل، معنای مرکزی و معنای ضمنی دو روی یک سکهاند. هر دو برای فهم کامل قرآن ضروری هستند.
#اعجاز_قرآن_کریم
@The_Holy_Quran_114
♻️تفاوت حبل (راه طولی) با سُبُل (راه های عرضی)
ریسمانی که تنها بزرگراه رسیدن به خدای سبحان است، تفاوت های مهمّی با دیگر راه ها و طناب های افقی دارد (هرچند راه عرضی با درنگی بیش تر، به راه طولی برمی گردد و از برکات آن بهره مند می شود):
1. در راه عرضی، راهرو اگر گاه برود گاه بایستد، دیر به مقصد می رسد، امّا سقوط نمی کند؛ ولی در راه طولی، اگر لحظه ای ریسمان را رها کند یا به سخن دقیق، ریسمان او را رها سازد، بی گمان سرنگون می گردد. به همین دلیل دانشمندان اخلاق، پایداری و استقامت را مکمّل اعتصام می شمارند.
نیز به ما سفارش کرده اند صبحگاهان، در گرفتاری و ناراحتی، نیازمندی، تعقیبات نماز، نماز عیدین، زیارت اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)، تلقین توبه به محتضر، دعا در سجده شکر، حرکت برای مسافرت، بلکه در همه حالات به خدای منّان عرض کنیم:
لا تکلنی إلی نفسی طرفةَ عین أبداً؛ زیرا اگر این حبل استوار و هدایت بخش الاهی، امساک خود را آنی از ما دریغ کند، هرگز توان استمساک و تمسّک به آن را نخواهیم داشت.
اضلالی که در قرآن حکیم به خدای رحمان نسبت داده شده: « یُضِلُّ مَن یَشاء » ، گذشته از آن که ابتدایی نبوده و کیفری است، وجودی هم نیست، بلکه همان قطع فیض و رها ساختن است که بی شک سقوط معتصمِ رها شده از ریسمان را در پی خواهد داشت!
2. در راه افقی هر چه فاصله راهرو با مقصد کم تر باشد، از هراس او نیز کاسته می شود؛ ولی در راه عمودی، هرچه که رهنورد به مقصد نزدیک تر گردد، هم بیم سقوط و هلاکت، هم شوق و امید وصال در او بیش تر می شود. معنای همسانی و هماهنگی خوف و رجا در سالکان راه خدا، همین است!
3. راه عمودی مستقیم و یگانه است؛ در حالی که راه های افقی، مستقیم و نامستقیم و متعدّدند؛ اگر چه برخی هموارتر از بعضی دیگرند و عادتاً راه افقی فقط یکی نیست.
راه عمودی، چون میان دو نقطه و با استفاده از یک ریسمان است، با این که عناوین گوناگون دارد، ولی همیشه یکی است.
بدین سبب، واژگان «صراط» و «حبل» و «عروة الوثقی» در قرآن کریم به صورت مفرد آمده اند، امّا «سُبُل» به صورت جمع هم به کار رفته است، از این رو خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام)، خود را با اوصافی چونان: نحن الصراط و نحن الحبل و الوسیلة إلی الله می شناسانند.
4. ریسمانی که از مکانتی والا برای عصمت و نجات مردم آویخته شده، (چون عمودی و صعودی بوده و نگهدارنده اش توانای مطلق است، نیز کرامت آن رحمان محض، مانع رها کردن ریسمان است.) هیچگاه زمین نخواهد خورد؛ ولی ریسمان افقی چون انداخته است، چنان چه متمسّک، آن را رها کند و تنها یک سرش به دست عاصم باشد، گرفتار اعوجاج و کژی می شود و زمین خورده و راست قامت نخواهد ماند.
پس قرآن و عترت (علیهم السلام) که سروش هدایت ذات اقدس الاهی اند، عصمتشان در گرو اعتصام معتصمان نیست، بلکه ذاتاً معصوم و موثّق و متین هستند؛ اما مکاتب اِلحادی و فِرَق بی شمار شرق و غرب که هر یک در زمان اوج شکوفایی خود، پیروان اندک یا فراوانی داشتند، با پراکندگی و نابودی یا تغییر مسیر معتصمان، آهسته آهسته از صحنه روزگار نابود می شوند.
آری هر کس به این ریسمان عمودی چنگ بزند، هم از سقوط نجات می یابد، هم بالا می رود، در حالی که ریسمان افقی نه از سقوط و خطر نجات می دهد، نه قدرت حرکت دادن و رساندن به مطلوب را دارد!
📚کتاب : «ادب فنای مقربان»؛ اثر آیت الله جوادی آملی، جلد 7 شماره صفحه : 194
#اعجاز_قرآن_کریم
@The_Holy_Quran_114