eitaa logo
🎀 کانال یا امیرالمؤمنین علیه السلام 🎀
969 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
21 فایل
💞گلچینی از احادیث ، داستانها، ﻓﻀﺎﺋﻞ و قضاوتهای حضرت امیرالمؤمنین و معصومین علیهم السلام به همراه مطالب بصیرت افزا « تبادل نداریم » کپی آزاد به عشق ائمه معصومین علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
⬆️ ادامه ی قسمت اول .... امام فرمودند: تا بچه ها نيايند غذا نمى خوريم ! قصاب گفت: اى برادر غذا بخوريد، بچه ها جاى ديگرى رفته اند! امام فرمودند: ما غذا نمى خوريم تا آنها بيايند. هر چه قصاب اصرار به غذا خوردن كرد، امام قبول نكردند؛ تا اين كه فرمودند: آيا مرا نمى شناسى؟ من على بن ابى طالب هستم. قصاب گفت: اى مولاى من فرزندان، مال و همسرم فداى تو باد! سپس نزد همسرش رفت. زن گفت: بچه هايم كو؟ قصاب گفت: خاموش باش كه به خاطر ذبح شدند. همسرش شد. قصاب گفت: ساكت باش كه مهمان مهربان، كودكانمان را خواهد كرد. زن گفت: چه طور زنده مى كند؟ قصاب گفت: اين مهمان امیرالمومنین (ع) است. همسر قصاب با شنيدن اين كلمات خودش را روى قدم هاى امام انداخت. امام فرمودند: ناراحت نباش! الان فرزندانت را مى كنم. امام به قصاب فرمودند: نعش طفلانت را بياور. قصاب نعش كودكان را آورد. امام برخاست دو ركعت به جاى آورد و كرد. مرد كوفى مى گويد: ناگاه ديدم آن دو طفل نشستند و گفتند: لبیک، لبیک، يا مولانا يا اباالحسن، و بر قدم هاى آن حضرت افتادند و دست و پاى آن بزرگوار را بوسيدند . و قصاب و همسرش بسيار مسرور شدند. امام به آن مرد كوفى فرمودند: آيا شما هم مثل اين قصاب با زبان و قلب مرا دوست داريد؟ گفت : . امام فرمودند: اين ها من هستند. آن وقت نشستند و غذا خوردند. قصاب دامن امام را گرفت و گفت: اى آقاى من اگر اين در شهر فاش شود و پادشاه از اين جريان باخبر گردد همه ما را خواهد ! امام فرمودند: نترس، هرگاه مشكلى برايت پيش آمد، ! سپس خداحافظى كرده و رفتند و به مرد كوفى فرمودند: چشم را روى هم بگذار، كوفى چشم را روى هم گذاشت و پس از سه قدم خود را در كوفه ديد. طولى نكشيد كه جريان مرد قصاب در شهر منتشر گرديد و پادشاه در جريان قرار گرفت. اراده كرد آنها را بكشد وقتى كه مامورين به آنان حمله كردند، قصاب را خواند. همان ساعت امام حاضر شده و مهاجمين را به قتل رسانيد؛ و سپس رفتند كه پادشاه را به سزاى عملش برسانند. پادشاه به وحشت افتاد و با سر و پاى برهنه به حضور آن حضرت شرفياب شد و فرياد الامان الامان برداشت و آورد و از هلاكت يافت و عاقبتش به خير گرديد. 📗 ۷۲ داستان از شفاعت امام حسين (ع)، ج ۱، ص ۵ تا ۸. 💖 اللهم صل علی امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب علیه السلام 💖 @Valayat61
♻️ آرام گرفتن زمین لرزه به امر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام ⬇️ ابن بابويه از حضرت زهرا عليهاالسلام روايت كرده كه فرمود : در زمان ابوبكر و عمر در مدينه رخ داد به طوری كه عموم مردم و نزد ابوبكر و عمر رفتند. مردم مشاهده كردند آن دو نفر از به شتاب به حضور اميرالمؤمنين (عليه السلام) می‌روند مردم هم به تبعيت آنها حضور آن حضرت رسيدند. 🌷 امیرالمؤمنین (عليه السلام) از منزل خارج شدند . ابوبكر و عمر و عموم مردم در عقب آن حضرت رفتند. آن حضرت بر روی زمين نشست. مردم هم اطراف او نشستند دیوارهای مدينه حركت مي‌كرد . اهل مدينه از شدت ترس صداهای خود را بلند كرده و فرياد می‌زدند (عليه السلام) به فرياد ما برس. هرگز چنين لرزه ای نديده ايم . لبهای آن حضرت به حركت آمد و با دست به زمين زد و فرمود : ای زمين آرام و قرار بگير. زمين ساكت شد و قرار گرفت. مردم از اطاعت زمين از اميرالمؤمنين (عليه السلام) كردند 💫آنگاه حضرت فرمود : شما تعجب كرديد كه زمين اطاعت امر من نمود وقتی به او گفتم قرار بگير. عرض كردند : بلی يا امیرالمؤمنین (عليه السلام). 💞 فرمود : خداوند در قرآن می‌فرماید «و قال الانسان مالها» من به زمين می‌گویم بيان كن برای من حوادث و اخباری را كه بر روی تو انجام شده و به من بگو عملهایی را كه مردم در روی تو بجا آورده اند ⬅️ پس از آن حضرت فرمود : اگر اين همان زمين لرزه هایی بود كه خداوند در سوره زلزله می‌فرماید ، زمين به من اخبار خود را می‌داد اين زلزله آن زلزله . 📗 تفسير برهان ، ج ۴ ، ص ۴۹۳ 💖 اللهم صل علی امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب علیه السلام 💖 @Valayat61