eitaa logo
🎀 کانال یا امیرالمؤمنین علیه السلام 🎀
900 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
21 فایل
💞گلچینی از احادیث ، داستانها، ﻓﻀﺎﺋﻞ و قضاوتهای حضرت امیرالمؤمنین و معصومین علیهم السلام به همراه مطالب بصیرت افزا « تبادل نداریم » کپی آزاد به عشق ائمه معصومین علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
⬆️ ادامه ی قسمت اول .... امام فرمودند: تا بچه ها نيايند غذا نمى خوريم ! قصاب گفت: اى برادر غذا بخوريد، بچه ها جاى ديگرى رفته اند! امام فرمودند: ما غذا نمى خوريم تا آنها بيايند. هر چه قصاب اصرار به غذا خوردن كرد، امام قبول نكردند؛ تا اين كه فرمودند: آيا مرا نمى شناسى؟ من على بن ابى طالب هستم. قصاب گفت: اى مولاى من فرزندان، مال و همسرم فداى تو باد! سپس نزد همسرش رفت. زن گفت: بچه هايم كو؟ قصاب گفت: خاموش باش كه به خاطر ذبح شدند. همسرش شد. قصاب گفت: ساكت باش كه مهمان مهربان، كودكانمان را خواهد كرد. زن گفت: چه طور زنده مى كند؟ قصاب گفت: اين مهمان امیرالمومنین (ع) است. همسر قصاب با شنيدن اين كلمات خودش را روى قدم هاى امام انداخت. امام فرمودند: ناراحت نباش! الان فرزندانت را مى كنم. امام به قصاب فرمودند: نعش طفلانت را بياور. قصاب نعش كودكان را آورد. امام برخاست دو ركعت به جاى آورد و كرد. مرد كوفى مى گويد: ناگاه ديدم آن دو طفل نشستند و گفتند: لبیک، لبیک، يا مولانا يا اباالحسن، و بر قدم هاى آن حضرت افتادند و دست و پاى آن بزرگوار را بوسيدند . و قصاب و همسرش بسيار مسرور شدند. امام به آن مرد كوفى فرمودند: آيا شما هم مثل اين قصاب با زبان و قلب مرا دوست داريد؟ گفت : . امام فرمودند: اين ها من هستند. آن وقت نشستند و غذا خوردند. قصاب دامن امام را گرفت و گفت: اى آقاى من اگر اين در شهر فاش شود و پادشاه از اين جريان باخبر گردد همه ما را خواهد ! امام فرمودند: نترس، هرگاه مشكلى برايت پيش آمد، ! سپس خداحافظى كرده و رفتند و به مرد كوفى فرمودند: چشم را روى هم بگذار، كوفى چشم را روى هم گذاشت و پس از سه قدم خود را در كوفه ديد. طولى نكشيد كه جريان مرد قصاب در شهر منتشر گرديد و پادشاه در جريان قرار گرفت. اراده كرد آنها را بكشد وقتى كه مامورين به آنان حمله كردند، قصاب را خواند. همان ساعت امام حاضر شده و مهاجمين را به قتل رسانيد؛ و سپس رفتند كه پادشاه را به سزاى عملش برسانند. پادشاه به وحشت افتاد و با سر و پاى برهنه به حضور آن حضرت شرفياب شد و فرياد الامان الامان برداشت و آورد و از هلاكت يافت و عاقبتش به خير گرديد. 📗 ۷۲ داستان از شفاعت امام حسين (ع)، ج ۱، ص ۵ تا ۸. 💖 اللهم صل علی امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب علیه السلام 💖 @Valayat61
حضرت امیرالمؤمنین عليه السلام پس از آن كه رسول خدا صلی الله عليه و آله و سلم در تبليغ فرمود آنچه را كه مأمور به آن بود و اين سخنان در ساير بلاد اسلامی هم منتشر شد ، آمد و خطاب به پيامبر نمود و گفت: از طرف خدا امر کردی كه گواهی به خداوند و تو بدهيم و نماز و روزه و حج و زكات را اجرا كنيم. همه را از تو پذيرفتم و كرديم. تو به اينها اكتفا نكردی ؛ تا اين كه بازوی پسرعمت را گرفتی و بلند نمودی و او را بر ما برتری دادی و گفتی : 💓 «من كنت مولاه فعلی مولاه» آيا اين امر از طرف تو است يا از ؟ 🌷 رسول خدا صلی الله عليه و آله و سلم فرمود: 💞 به خداوندی كه معبودی جز او نيست ، اين امر از است. او پس از شنيدن اين سخن به طرف شتر خود روانه شد در حالی كه مي‌گفت : بارخدايا ، اگر آنچه محمد صلي الله عليه و آله و سلم می‌گوید ، است و حق ، از آسمان ببار و يا به ما برسان. هنوز شتر خود نرسيده بود كه از فراز آسمان بر سر او آمد و از دبر او خارج شد و او را . 📚 الغدير علامه امینی ره ، ج ۲ ، ص ۱۲۷ 💖 اللهم صل علی امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب علیه السلام 💖