eitaa logo
ضبط‌خانۀ وَلیعصر . ‌
343 دنبال‌کننده
4 عکس
13 ویدیو
1 فایل
ضبط‌خونه ؛ همون دکه‌ی کنار میدون‌ ِولیعصر * - ای شاخه نبات غزل ِحافظ ِشیراز ؛ معشوقه‌یِ مایی چه بخواهی چه نخواهی . پُست‌ها رو فوروارد کنید . زیر نظر مجموعۀ اهتداء : @Negar_128 .
مشاهده در ایتا
دانلود
به‌نام ِخالق ِاصوات🤎. * فراخوان ِجذب ِنیرو. در زمینه‌هایِ : - گویندگی🎙 . - نویسندگی✒️ . - تنظیمِ پادکست 🎞 . جهتِ اطلاعات بیشتر، همکاری و تست، نمونه کارِ خودتون رو اینجا ارسال کنید🌱 . –— مدیریتِ رادیو وَلیعصر .
ضبط‌خانۀ وَلیعصر . ‌
قربان ؛ روز ِپیروزی ِوظیفه بر غریزه . .
- قربانگاهِ‌عشق -.mp3
8.37M
+ بزن ابراهیم ، بزن ! تیغ‌را برگلوی ِپاره‌جگر ِخویش بکش ؛ باخون ِمطهرش درختان‌را سیراب کن .. خاك‌را سرخ کن ، بزن ابراهیم ! بزن . . –— عیدقربان آمد ای‌جان ِجهان ، قربان ِتو ؛ جلوه‌کن تا که شود ، جان‌ها فدای ِجان ِتو .. - به قلم ِمهرنوش و نوای ِالثائر ، حنان و رستاء . و به تنظیم ِرستاء . ˼ کاری از رادیو وَلیعصر ˹
ضبط‌خانۀ وَلیعصر . ‌
- فقط حیدر امیرالمؤمنین است . .
- نقیبُ‌البَشر -(1).mp3
4.84M
+ خورشید زمزمه کرد ، او چه‌کسي‌ست جز قسیم‌ ُالنار وً الجنة ؟ اسدالله و اذُن‌الله ؟ چه‌کسی‌ست جزاو که‌بر بستر ِپیمبر ِخدا ؛ چشم‌در چشم ِشمشیرهای بُران ، آرام جای‌گرفت ؟ یگانه‌ صاحب ِذوالفقاراست و بس .. - من کنت مولا ، فهذا علی مولا .. –— پدرم‌گفت‌علي ، قفل‌ِ زبانم‌ بازشدپس‌ازآن ، دم به‌دم‌ هردم‌ ِمن‌بود ، علي🤍. - به قلم ِخانومْ‌آیه و نوای ِدلارام . و به تنظیم ِمُعید . ˼ کاری از رادیو وَلیعصر ˹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به محرم برسم زنده ولی عاشورا ، کربلا جان دهم و در حرمت خاك شوم !
ضبط‌خانۀ وَلیعصر . ‌
به محرم برسم زنده ولی عاشورا ، کربلا جان دهم و در حرمت خاك شوم !
ولی.mp3
6.27M
+ ‌کوفیان هزارهزار نامه دادند ، بیعت نمودند و حتی به اِعلان ِسفیر ِامام در کوفه به‌پاخاستند ؛ اما چه شد که از هم گسیختند ؟ چه شد که [ اشباه‌الرجال ] شدند ؟ –— روایت ِاول ؛ حضرت ِمسلم‌بن ِعقیل . - به قلم ِالثائر و نوای ِالثائر ، ستیلا و مهدی . و به تنظیم ِنجواء . ˼ کاری از رادیو وَلیعصر ˹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باید لباس ِمشکی ِخود را به تن کنیم ؛ حی ِعلی َالعزای ِخدا می‌رسد به گوش ..
ضبط‌خانۀ وَلیعصر . ‌
باید لباس ِمشکی ِخود را به تن کنیم ؛ حی ِعلی َالعزای ِخدا می‌رسد به گوش ..
- آغوشِ‌آسمان -.mp3
4.24M
+ آه ، حسین ! می‌دانی که چگونه خون ِروان ِمطهرت در صحرای ِکربلا خواهد ریخت .. می‌دانی ؛ می‌دانی که آسمان از فرط ِدوری ِتو ، با زمین قهر خواهد کرد . می‌دانی که اگر روزی بر قلب ِزمین‌ سجده نکنی ، گیاهی سبز نخواهد شد ! خورشیدی نخواهد درخشید .. آه حسین ! —– روایت ِدوم ؛ ورود به‌کربلا . - به قلم ِمهرنوش ، نوای ِهانیه و محمد پیروزمند . و تنظیم ِمُعید . ˼ کاری از رادیو وَلیعصر ˹
ضبط‌خانۀ وَلیعصر . ‌
خانوم سه ساله ..
- روایت‌سوم -.mp3
2.53M
+ گریه که می‌کنم ؛ دست‌های ِپینه بسته‌ی پدر ؛ دست ِنوازش بر سرم می‌کشد .. بر زمین که می‌خورم ؛ این پدر است که مرا بلند می‌کند .. موهایم که گره می‌خورد ؛ این پدر است که موهایم را گیس می‌کند .. اما هروقت که محرم می‌رسد ؛ شعله‌ی غم وجودم را دربر می‌گیرد .. هیچوقت نتوانستم غم ِدخت ِکوچک ِمولایم حسین را تحمل کنم . –— روایت ِسوم ؛ حضرت ِرقیه . - به قلم ِهلیا ، نوا و تنظیم ِرستاء . ˼ کاری از رادیو وَلیعصر ˹
ضبط‌خانۀ وَلیعصر . ‌
حسین ؛ در راه ِکوفه است .. من به سوی ِحسین می‌روم .
- روایت‌چهارم -(1).mp3
3.92M
+ او رفت . . تا خبررسان ِنامردی ِکوفیان باشد . رفت ، تا شاید بتواند گامی در راه ِحق بردارد .. او رفت ، تا به سپاه ِحسین بپیوندد . حسینی که هدیه‌ی خدا به اهل ِزمین بود . حسینی که تنها راه ِنجات ِاهل ِعالم بود ! رفت تا به‌سپاهی بپیوندد که خدا ضامن ِرستگاری‌شان بود . –— روایت ِچهارم ؛ حبیب‌بن ِمظاهر (ع) . - به قلم ِمجنون و نوای ِبهشتی . و تنظیم ِرستاء . ˼ کاری از رادیو وَلیعصر ˹
ضبط‌خانۀ وَلیعصر . ‌
_ از اون حرفایی که با زهیر زدی ..
رادیو ولیعصر ؛(1).mp3
3.67M
+ نگاهم به شمشیری رسید ؛ که بی‌رحمانه خاطراتم را از من دور می‌کرد . . شمشیری که عطر ِنفس‌های ِپاک زهیر را ، از مشامم می‌برید ! شمشیر ِدشمن ؛ و عطر ِشهادتی که فضا را در خود غوطه‌ور می‌کرد . و آسمانی که از غم ِشهادت ِجوانی عثمانی ، سرخ شده بود . . –— روایت ِپنجم ؛ حضرت ِزهیر (ع) . - به قلم ِزینب و نوای ِمهدی ؛ و تنظیم ِ‌حوراء . ˼ کاری از رادیو وَلیعصر ˹
ضبط‌خانۀ وَلیعصر . ‌
مثلا ًتو رو تاب می‌دم ؛ مثلا ًبه تو آب می‌دم . .
روایت هفتم.mp3
6.08M
+ ناگه زمین و زمان لرزید . گریه‌ی ِنوزادی در فضا پیچید ، که سوزی به قلب ِمادر داد . . از چادر بیرون رفت ؛ آسمان ، آغشته به خون ِطفل ِکوچکش بود ! خون چکید ، نه از عرش .‌‌ بلکه از چشمان ِمادر . به سوگ ِعلی ، شش‌ماهه‌اش نشست . او مانده بود و گلوی ِشکافته‌ شده‌ی اصغر .. –— روایت ِهفتم ؛ حضرت ِعلی‌اصغر (ع) . - به قلم ِروحا و نوای ِبه‌اصطلاح‌مؤمن . و تنظیم ِ‌نجوا . ˼ کاری از رادیو وَلیعصر ˹
ضبط‌خانۀ وَلیعصر . ‌
روضه می‌خونه لهوف . .
InShot_20240708_0010094701720385298.mp3
3.93M
+ من دیدم آن طره‌ی زلفش را که میان ِمیدان ، روی پیشانی‌اش از من دلبری کرد . من دیدم که آن وحوش ِخدانشناس ، چطور دلدارم را تکه تکه کردند جلوی ِچشمانم .. من ، تکه‌های ِوجودم را روی زمین دیدم . هرچه فریاد کشیدم واعلیا.. هرچه ضجه زدم ؛ هرچه خواستم دستهایش را پیدا کنم . . نشد ! —– روایت ِهشتم ؛ حضرت ِعلی‌اکبر . [ از زبان ِهمسر ] - به قلم ، نوا و تنظیم ِالوُجوم . ˼ کاری از رادیو وَلیعصر ˹