بازخوانی درسهای مقاومت
⭕️ نکتهی اول:
✅ تساوی شرّ «استیلا» با «استبداد»
🔹 فرار از شرّ #استبداد به دامان #استیلا همان مقدار از منطق مقاومت به دور است که سقوط اسد در #سوریه را صرفا به تغییر جناح سیاسی در قوهی مجریهی جمهوری اسلامی ایران فرو بکاهیم. تاثیر و تأثر، چیزی است و علت و معلول چیز دیگر. این تقلیل باعث میشود #منطق_درونی انقلاب اسلامی همچنان در حجاب #ناشناختگی و #ناشنیدگی باقی بماند.
🔹فرار از شرّ «حاکم مستبد» به دامان «نظم استیلائی» و امیدجستن از #نظام_سلطه، ناشی از فقدان #عقلانیت_سیاسی و غفلت از #منطق_مقاومت است. این یعنی درآمدن از چاله و افتادن در چاه. هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که از «تنگنای چاله» به درآمده و به «تعفن چاه» پناهنده شوی. البته این سخن بهمعنای پذیرش استبداد و تسلیم در برابر حاکمان خودکامه و اقتدارگرا نیست. اما تقلا برای نجات، نباید به تئوریزهنمودن سازش با #هژمونی، تعظیم در مقابل #امپریالیسم و انفعال در مواجهه با قدرتهای استیلاگر بیانجامد.
⭕️ نکتهی دوم:
✅ تمایز «باخت» با «بازیسازی»
🔹طبعا کسی درصدد انکار مخاطرات تغییر در آرایش محور مقاومت، با رفتن اسد نیست. جابهجایی در #عمق_استراتژیک ایران -خواه خواسته باشد، خواه ناخواسته- بههرروی، دلهرهآور و مخاطرهبرانگیز و نفسگیر است. اما اینکه این تغییر را بلافاصله مساوی با شکست جبههی مقاومت بدانیم و افسارپارهکردن صهیونیزم در #جولان را نشانهی غروب اقبال #تهران در ساخت نظم منطقهای مطلوبش تلقی کنیم، چیزی جز داوری عجولانه و خاماندیشانه و #سهلپندارانه نیست.
🔹#باخت با #بازیسازی در میدان بسیار شبیه هماند. اگر به مقیاس تحول توجه نکنیم، در تشخیصشان به خطا خواهیم رفت. لازمهی این مطلوب، برخورداری مناسب از #نظمآگاهی است. باید اعتراف کنیم که نتوانستهایم تدابیر مناسبی برای ارتقای سواد معطوف به درک #نظم (بهویژه نظم سیاسی و مدنی) در جبههی مقاومت پیاده کنیم.
🔹وقتی #جمهوری_اسلامی اراده کرد که اسد همچنان در #دمشق بماند، این توانایی و ابزارهای آن را داشت که 14 سال این سقوط را، علیرغم ارادههای بینالمللی به تاخیر بیاندازد. اما این نظام هنوز مجهز و مسلح به نرمافزارهای #نظمسازی، حتی در درون مرزهای خودش نیز نیست و در تولید این ابزارها با چالشهای جدی روبهرو بوده است. تبعات فقدان این نرمافزارها بیشک هر از چندی بر چهرهی آرزوهای این جبهه چنگ و خط میاندازد.
🔹لازمهی ماندن اسد، نصب نرمافزارهایی در این 14 سال بود که بتواند تمنای حاکمیت اسد را از قلب و ذهن مردمان سوریه به یک #خواست_ملی تبدیل کند. این نرمافزار در یک جملهی کوتاه عبارت است از: #مردمسالاری_دینی. ما به این نرمافزار، چه در داخل و چه در منطقه و جهان، به هماناندازه -و حتی بیشتر- نیازمندیم که به موشک و پهباد و دیگر سختافزارهای #دفاع_تهاجمی.
⭕️ نکتهی سوم
✅ اهمیت صعهی صدر در بازی نظم
🔹تغییر در #شامات، بخشی از #بازی_نظم در جهان جدیدی است که در حال شکلگیری است. این تغییر را نمیتوان به یک تک مولفهی سیاستی (مثل خودکامگی اسد یا تغییر جناح اجرایی ج.ا.ا) فروکاست؛ حتی این تغییر را نباید به ضرورت تحول در #نظام_سیاسی در یک کشور تقلیل داد.
🔹شکی در این نیست که فاصلهگرفتن از رفتارهای استبدادی در جغرافیای مقاومت و بازگشت #غرب_آسیا یه شکوه تاریخیاش، یک ضرورت غیرقابلانکار است. اما نکته اینجاست که این ضرورت به صرف سرنگونی حاکم اقتدارگرا بهدست نمیآید؛ این مطلوب حتی با تغییر رژیم سیاسی و #گذار_به_دموکراسی آن هم بهصورت آمرانه حاصل نمیشود.
🔹مهمترین نکتهی این یادداشت نسبتا طولانی این است که تا جایگاه ملتهای مسلمان در #نظم_جهانی و #نظام_بینالملل تغییر نکند، احوال مردم و اوضاع سفرهی ایشان بهبود پیدا نخواهد کرد. جبههی مقاومت در میدانی وارد شده است که ماحصل آن، تغییر منزلت ملتهای مسلمان در #معادلات_نظم_جهانی است.
⭕️ نکتهی آخر
✅ ضرورت خروج از «خاورمیانهبودن برای غرب»
🔹تنگشدن سفرهها و بهبنبسترسیدن حوصلهها، در منطقهای به فراخی #از_سند_تا_نیل، از زمانی شدت گرفت که مردمان این سرزمین به اسارت استیلای مدرن درآمدند. این اسارت مقارن بود با تعریف #سرزمین_میانه به #خاورمیانه. مقارن بود با فروپاشی مرزبندیهای طبیعی و تاریخی و تحمیل #نظم_وستفالیایی و مرزبندی #سایکس_پیکو ای. باید صعهی صدر بازتعریف #مرز و #نظم را داشت و از #تقلیلگرایی و #سهلپنداری در #بازیخوانی پرهیز کرد.
#درسهای_شام
@yavari57
یاوری( خبر،تحلیل)
| 🚩 توافق راهبردی ایران-روسیه و گذار به جهان شمال-جنوب 🔹شاید نگاه منتقدانه به ژئوپلیتیک برای ما در
|
🚩 نزاع نظریهها
🔸 نظریهها، برسازندهی جهان واقعی هستند؛ به آن مشروعیت میبخشند و ترمیم و دوام آن را ممکن میسازند. رشد نگاه انتقادی که از عدم کفایت و نابسندگی نظریههای پشتیبان نظم نوین جهانی خبر میداد، اندیشیدن به آلترناتیو هژمونی آمریکایی را تقویت کرده است. نظریهی #ژئوپلیتیک_منازعه_جهانی که توسط #والرشتاین و #تیلور ارائه شد، یکی از این آلترناتیوها بود که راهبرد شمال-جنوب را جایگزین راهبرد غرب_شرق کرد.
🔹یکی دیگر از نظریههایی که از #راهبرد_شمال_جنوب پشتیبانی میکند، نظریهی #رابرت_کاپلان است. نظریهی کاپلان عمدتا با نام رهیافت #ژئوپلیتیک_آنارشی شناخته میشود. نظریهی وی نمونهای از تلاشهایی است که میکوشند تصویری از نظام جایگزین #نظام_بینالملل موجود را ترسیم کنند.
🔸کاپلان روی ناآرامیهایی که در نقاط مختلف جهان در حال گسترش بود، تمرکز کرد و اصطلاح جدید ژئوپلیتیکی #شمال_ثروتمند و #جنوب_شورشی را برای توضیح و تبیین وضعیت موجود ابداع نمود. البته قصد کاپلان ترمیم قدرت جهانی آمریکاست و کمتر میتوان از دل آن #نظم_جهانی بدیل را استشمام نمود.
🔹نظریهی #برخورد_تمدنها نیز یک سویهی ژئوپلیتیکی دارد. #هانتینگتون در این نظریه که به رهیافت #ژئوکالچر مربوط میشود، زیرساخت منازعات ژئوپلیتیکی که #کاپلان از آن سخن میگفت را در فرهنگها و تمدنهای منتشر در جغرافیای ملل جستوجو کرده است؛ وی این وضعیت را به اوضاع بعد از #جنگ_سرد پیوند زد و رد پای خطوط گسلخیز این منازعه را در جغرافیای جهان ترسیم نمود. عنوان کتاب وی یعنی «برخورد تمدنها و بازسازی نظام نوین جهانی» به وضوح از جنبهی ژئوپلیتیکی نظریهی ساموئل هانتینگتون پرده برمیدارد. این نظریه، نسخهای کاربردی برای بقای #نظم_نوین_جهانی در مواجهه با شرایط گذار به #نظم_جدید بوده است.
🔸رویآوردن #ایالات_متحده به ایجاد #جبهه_تکفیری برای مقابله با #جبهه_مقاومت، بر اساس این نظریههای ترمیمی پشتیبانی میشود. نظریهی کاپلان در پایان قرن بیستم نگاشته شد؛ نظریهی برخورد تمدنهای هانتیگتون نیز در سال 1993 میلادی مطرح گردید. اقدام امریکا در ایجاد کانونهای تکفیری در #غرب_آسیا نیز از سال 1996 میلادی آغاز شد و در سال 2007 میلادی به بهرهبرداری رسید. #عملیات_سایکلون و تجهیز مسلحین افغان نمونهای بسیار برجسته در این راستاست. کاپلان نیز در این میان روی منازعات #بالکان تمرکز داشت و از نزدیک در این منطقه زندگی میکرد. تضعیف گفتمان #اسلام_سیاسی از درون با تاسیس گروههای سلفی و تکفیری، از بالکان و #آسیای_مرکزی تا #غرب_آسیا نکتهی تمرکز این نظریهها بوده است.
🔹جا دارد ما نیز در ایران عزیزمان از خودمان بپرسیم که نظریهی پشتیبان ما از جبههی مقاومت چیست و چه آرایش تئوریکی در برابر نظریههای رقیب به خود باید بگیریم؟ اساسا آیا توجه به لایهی تئوریک این تقابلها و تغییرات را یک امر جدی و لازم و ضروری میدانیم یا معتقدیم که این وجه بیشتر یک فعل تشریفاتی و نمایشی و تزئینی است؟ #نظریه_مقاومت در برابر #نظام_سلطه را از کجا پی بگیریم؟
این یادداشت ادامه دارد....
@yavari57
|
|
🔴 نظم جهانی چگونه ساخته میشود؟
💰 تعداد کلمه: 493 کلمه
⏰ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 5 دقیقه
استقلال دولت -ملت بهعنوان یک واحد سیاسی، یک وضعیت نسبی است. وقتی یک دولت_ملت در معرض پیوستن به #نظم_جهانی قرار میگیرد، سه گزینه پیش روی خود دارد: #سازش، #مقاومت و #جنگ. نظم جهانی برآیند سازش، مقاومت و ستیز ملتها با ایدهی نظم عرضهشده است. با توجه به وضعیت امروز و تغییری که در موازنهی سازش و مقاومت و جنگ با نظم نوین جهانی پدیدار شده، نظم آیندهی جهان چه سمتوسویی پیدا خواهد کرد؟
یادداشت زیر 👇👇👇 برای توضیح این امر نگاشته شده است ...
@yavari57
یاوری( خبر،تحلیل)
| | 🔴 نظم جهانی چگونه ساخته میشود؟ 💰 تعداد کلمه: 493 کلمه ⏰ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 5 دقیقه
|
🔸نظم، مولود #بحران است. تاریخ گواهی میدهد که بحرانهای بزرگ، آبستن نظمهای فراگیر و گسترده در جهان بودهاند. معمای #نظم آنجاست که یک دستش در پنجهی آشفتگی است و دست دیگرش درگیر شکلدادن به روابط و معادلات جهانساز. درجاییکه رنجمویههای بحران به آسمان بلند شده است، ناگهان صدای گریهی تولد #نظم_جدید نیز برمیخیزد و از درراهبودن آیندهای متفاوت از امروز خبر میدهد.
🔹توجه استراتژیستهای سرشناسی مثل #وولفرز و #کیسینجر به تولد نظم از دل بحران این پرسش را پیش میکشد که آیا در شرایط آشفته و بحرانی امروز جهان، آیا طرحی در حال شکلدادن به نظم آینده است؟ طراحان نظم آینده چگونه به این میدانهای پرآشوب نگاه میکنند؟ مواد خام و اولیهای که در این بحرانها تولید میشوند، چگونه در ساخت نظم جهان آینده به کار گرفته میشوند؟
🔸برای پاسخ به این پرسش، مرور فرآیند منتهی به نظم امروزین جهان میتواند مفید باشد. کمتر کسی همزمان با هیاهوی سالهای 1914 تا 1918 میلادی (در اثنای #جنگ_جهانی_اول) صدای پایهگذاری ستونهای #نظم_نوین_جهانی را نیز به گوش خود میشنید. اگرچه این نظم در بازهی 1919 میلادی تا 1991میلادی تکوین پیدا کرد و بعد از پایان #جنگ_سرد و فروپاشی #شوروی در سال 1991میلادی توانایی خلق وضعیت امنیتی مطلوب خود را به دست آورد، اما پایههای این وضعیت در بحبوحهی جنگ جهانی اول بر زمین گذاشته شد.
🔹رد پای پایهگذاری نظمهای جهانی را میتوان در تقلاهای نظری و تئوریکی جستوجو کرد که میکوشند تا دیدگاه تازهای دربارهی #جنگ، #قدرت و #امنیت ترسیم کنند. با فروکشکردن شعلههای #جنگ_جهانی_اول توجه به تدوین نظریههای جنگ، قدرت و امنیت مورد توجه قرار گرفت. نظریهپردازان میخواستند با پیشبینیپذیرکردن میدان، بحرانهای بینالمللی پساجنگ را مهار کرده و در ید کنترل ایدهی مطلوبشان درآورند.
🔸نخستین موج واقعگرایی در #روابط_بینالملل در اثنای گرگومیش پس از جنگ جهانی اول متولد شد. از مهمترین شخصیتهای پیشگام این رویکرد میتوان به #آرنولد_اسکار_وولفرز (Arnold Oscar Wolfers) 📎 اشاره کرد. وی به مفهوم #نفوذ تمرکز کرد و اعلام نمود: تقلا برای اعمال نفوذ و کسب #اعتبار در سطح جهان که مورد اهتمام قدرتهای بزرگ قرار میگیرد، محیط امنیتی خاصی را در روابط بینالملل ایجاد میکند و به روابط و معادلات جهانی سمتوسو و راستای مشخصی میبخشد.
🔹نام #وولفرز در صدر فهرستی قرار دارد که میتوان آن را جریان اندیشکدههای سیاسی، دفاعی و امنیتی غرب نامید. وولفرز که حتی در میانهی #جنگ_جهانی_دوم نیز به تفکر نازی در آلمان تعلق خاطر داشت، ناگهان این کشور را ترک کرد و به #دانشگاه_ییل در آمریکا پیوست. او افراد مستعدی را شناسایی و جذب نمود و آنها را در «دفتر خدمات استراتژیک» به کار گرفت. این مرکز به زودی به یک قطب #تصمیمسازی برای دولت آمریکا تبدیل شد. وولفرز به مدت 10سال، مدیر مرکز تحقیقات سیاست خارجی واشنگتن در دانشگاه جان هاپکینز بود. امروز که به مهاجرت وولفرز از #آلمان به آمریکا نگاه میکنیم، رد پای فرآیند تغییر نظم را نیز در این مهاجرت میبینیم.
🔸میراث فکری وولفرز در #مطالعات_امنیت، اهمیت «نفوذ» و «اعتبار» را برای معماران #نظم_جهانی برجسته کرد و از طریق اعتباربخشی به رهیافت #واقعگرایی در مطالعات سیاسی، سمتوسوی خاصی را به نظم جهانی بخشید.
#نظریه_مقاومت
#منطق_مقاومت
@yavari57
|
🔴 تعادل قوا و رسیدن به مرز قدرت بزرگ جهان
#امام_خمینی:
لَقَد صَدَقَ اللهُ رَسولَهُ الرُّءْ یا بِالحَقِّ لَتَدْ خُلُنَّ المَسجِدَالحَرامَ ان شآءَ اللهُ آمِنِینَ (فتح، 27).
... مسلمانان باید بدانند تا زمانی که #تعادل_قوا در جهان به نفع آنان برقرار نشود، همیشه منافع بیگانگان بر منافع آنان مقدّم میشود؛ و هر روز شیطان بزرگ یا شوروی به بهانه حفظ منافع خود، حادثهای را به وجود میآورند. راستی اگر مسلمانان مسائل خود را به صورت جدی با جهانخواران حل نکنند و لااقل خود را به #مرز_قدرت_بزرگ_جهان نرسانند، آسوده خواهند بود؟
هم اکنون اگر امریکا یک کشور اسلامی را به بهانه حفظ منافع خویش با خاک یکسان کند، چه کسی جلوی او را خواهد گرفت؟ پس راهی جز #مبارزه نمانده است.
صحیفهی امام، ج21، ص. 83
29 تیر 1367 / بهمناسبت سالگرد کشتار خونین مکه و قبول قطعنامه 598
#منطق_مقاومت
#نظریه_مقاومت
#نظم_جهانی
@yavari57
|
🔴 تاثیر تحولات الهیاتی بر تحولات نظم جهانی
💰 تعداد کلمه: 424 کلمه
⏰ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 4 دقیقه
تحول در #الهیات، نقطهی آغازینی برای تغییرات عظیم در دیگر لایههای حیات اجتماعی است. وقتی فرآیند تحول در #نظم_جهانی را مرور میکنیم، به افرادی میرسیم که نظریههای آنها پیشران این فرآیند بوده است. جالب اینجاست که این نظریهها از یک آبشخور الهیاتی برخوردار بوده و از یک تحول الهیاتی سر برآوردهاند. نظریهی #آرنولد_اسکار_ویلفرز یک نمونهی برجسته در این زمینه است. قلم و آثار و آرای او یک نمونهی واضح برای کاوش در #الهیات_نظم است.
در ادامهی یادداشت پیشین، مطلب زیر 👇👇👇 نیز میتواند برای درک تاثیر الهیات بر نظم جهانی مفید باشد ...
@yavari57
یاوری( خبر،تحلیل)
| 🔴 تاثیر تحولات الهیاتی بر تحولات نظم جهانی 💰 تعداد کلمه: 424 کلمه ⏰ زمان مورد نیاز برای مطالعه:
|
🔸 آرنولد وولفرز در سال 1892میلادی در #سوئیس از مادری یهودی زاده شد. بهدلیل تعلق خاطری که به تفکر نازی داشت، به #آلمان مهاجرت کرد. در میانهی جنگ جهانی دوم راهی آمریکا شد و تا پایان عمر خود در آنجا زیست. وی در عداد نظریهپردازان #واقعگرایی در روابط بینالملل و از بنیانگذاران این رهیافت شمرده میشود.
🔹وولفرز تا سال 1930در مدرسهی سیاسی برلین (Deutsche Hochschule für Politik) مشغول تدریس بود. این مدرسه بهخاطر تمرکز ویژهاش روی «مطالعهی رفتار سیاسی» شهرت داشت. وولفرز، این مطالعات را در این مدرسه سرپرستی میکرد.
🔸وولفرز تحتتاثیر آرای #پل_تیلیش، الهیدان لوتری بود و از اعضای اولیهی حلقهی تیلیش به حساب میآمد. توجه و تکریم الهیات تیلیش و تمرکز بر مطالعهی رفتار سیاسی، محیط مدرسهی سیاسی برلین را برای سوسیالیستهای مذهبی آلمان بسیار مساعد کرده بود. ازاینرو بهتدریج این مدرسه به کانون تجمع و فعالیت سوسیالیستهای مذهبی تبدیل شد. آنها میکوشیدند راهی پیدا کنند تا بتوان میان «توسعهی معنوی» با «اصلاحات اجتماعی» جمع کرد و ترکیبی ارائه نمود که در برابر جاذبهی مارکسیسم تابآوری بالاتری داشته باشد.
🔹وولفرز به «نظریهی مرد بزرگ» (Great man theory) باور داشت. براساس «نظریهی مرد بزرگ» #کارلایل، تحولات تاریخی باید بهتبع مردان بزرگ توضیح داده شود. این نظریه پایهی مکتب #قهرمانگرایی در #فلسفه_تاریخ است. چهار فرد تاثیرگذار این نظریه عبارت بودند از: پیامبر اسلام، حضرت مسیح، بودا و نیوتن. وولفرز، نظریهی مرد بزرگ را به #ملت_بزرگ تسری داد و این تعمیم را در نظریهی روابط بینالملل خود وارد نمود. شاید همین مطلب بود که وی را در برحهی اول زندگی علمی خود به نازیهای آلمان نزدیک میکرد. اما مهاجرت به آمریکا، وجه دیگری از نظریهی مرد بزرگ و ملت بزرگ را آشکار ساخت و آن را در معماری #نظم_جهانی تجلی بخشید.
🔸وولفرز به این جمعبندی رسیده بود که #توازن_قدرت در اروپا، بهدلیل #ایدئولوژی الحادی مارکسیسم به هم خورده است. مرز این درگیری، مرزهای روسیه و آلمان بود. جاذبهی انقلابی مارکسیسم، رقیب مهمی در برابر جاذبهی آموزههای دینی اروپا بود. اروپا با همین آموزهها متحد شده بود و رشد مارکسیسم این اتحاد را در معرض تهدید قرار میداد.
🔹وولفرز در تمایل به جریان نازی نوشت:
درست است که #هیتلر تمایلات ضددموکراتیک دارد، اما او مردی است که یک جنبش واقعی مردمی را رهبری میکند... ما به سمتی میرویم که بهمرور زمان، این جریان به نیرویی تبدیل خواهد شد که خالق #دموکراسی در این کشور خواهد گردید. این جریان، مثل یک محافظ در برابر ارتجاع اجتماعی است که #مارکسیسم میخواهد آن را در اروپا توسعه دهد. لذا این سیاست، از یک ضرورت عینی و اضطراری نشأت گرفته است. تهدید #یکپارچگی_سرزمینی آلمان بهتبع ورود ایدئولوژی جدید از سمت #روسیه، یکی از این واقعیتهای عینی میدانی است.
@yavari57