11.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 روایت زیبای شهید آوینی از اوضاع غزه
🔸صحبت هایی که انگار همین امروز از قلب این شهید بزرگوار خارج شده است!
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
💔🇵🇸
تصویر سازی تاثیر برانگیز
با موضوع کشتار کودکان فلسطینی
#طوفان_الاقصی
#مقاومت
#غزه
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
8.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🩸ما رو برگردونید
یه بار دیگه شهید شیم...
#اللهم_اجعل_مماتی_شهادت_فی_سبیلک
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
🌴🍃🌴🍃🌴
همزاد #کویرم تب باران دارم
درسینه دلی شکسته #پنهان دارم
#دردفترخاطرات من بنویسید
من هرچه که دارم از #شهیدان دارم
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
حفظ آثار شهدای دستجرد
🌴🍃🌴🍃🌴 همزاد #کویرم تب باران دارم درسینه دلی شکسته #پنهان دارم #دردفترخاطرات من بنویسید من هرچه که
#زندگینامه
#به_نقل_ازپدرگرامی
#شهیددفاع_مقدس
#محمد_حیدری
فرزند ارشد خانواده محمد بود. او از کودکی بسیار آرام و سر به زیر و پیروی حرف من و مادرش بود. با اینکه در یک خانه کوچک وهمراه با چند خانواده دیگر زندگی می کردیم اما هیچگاه شکایتی از دعوا یا آزار رساندن محمد نبودو همه او را دوست داشتند. محمد بسیار مهربان بود و از همان کودکی علاقه زیادی به نماز و عبادت داشت و همراه من به مسجد می آمد و هرگز نماز اول وقت را فراموش نمی کرد. محمد با وجود اینکه تک پسر بود ولی اصلا لوس و نازپرورده نبود و در بچه زرنگ و فهمیده ای بود و همیشه حامی و پشتیبان من و خواهرانش بود. من آرزوهای بزرگی برای آینده پسرم داشتم ولی او زود از کنار ما رفت. داغ محمد بسیار سنگین و جانسوز بود ولی من بخاطر خدا و اسلام صبر کردم. چه آرزوهایی که با رفتن پسرم بر دلم ماند. همیشه آرزو داشتم محمد بعداز ازدواج برایمان چند نوه بیاورد و در خانه بدوند و بازی کنند و من نظاره گر زندگی شاد پسرم در کنار همسر و فرزندانش باشم ولی خب تقدیر چیز دیگری رقم خورد واو از میان ما برگزیده شد تا به راه حق شهید شود و فقط تنها یک یادگار از پسرم ماند بنام علی که ان شاء الله همیشه در پناه خدا باشد.
#درگذشت_پدرشهید
#ازلسان_همسر_شهید
زمانی که حال پدر محمد بد شد با آمبولانس تماس گرفتیم تا سریع ایشان را به اصفهان برسانیم در راه هنگامی که به بهشت محمد (صل الله علیه وآله وسلم) رسیدیم پدر محمد از من سوال کردند که آیا به بهشت محمد(صل الله علیه وآله وسلم) رسیده ایم؟ درپاسخ گفتم: بله ایشان سَر؛ خم کردند و شروع به حرف زدن با محمد کردند و گفتند: محمد جان پسرم برای من دعا کن؛ از تو التماس دعا دارم باباجان؛ داغ تو مرا از پای درآورد دعا کن این آخرین سفر من باشد و من افتاده و زمین گیر نشوم و هرچه زودتر به پیش تو بیایم. ما پدر محمد را به بیمارستان منتقل کردیم. آن شب پسرم علی در کنار پدربزرگش ماند و من صبح به پیش پدرشوهرم رفتم در حدود ساعت 10 صبح بود که من کنار تخت نشسته بودم و پدرمحمد به حالت نیم نشسته بودند که یکدفعه نشستند و محمد را صدا زدند. من سوال کردم که پدرجان با چه کسی حرف میزنید ایشان گفتند: با پسرم محمد هستم کنار تختم ایستاده بود. من گفتم: خواب که نبودید حتما در نظر شما آمده. پدرشوهرم گفت: نمی دانم شاید و شروع به اشک ریختن کردند. ایشان در ساعت 12 همان شب چشم از جهان فرو بستند و به دیدار معبود و پسرشان محمد شتافتند.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
✍ شهید رجایی به عنوان رئیس جمهور به مشهد آمد. از لحظه ای که شهیدرجایی وارد مشهد شد از ایشان عکس تهیه کردم. نحوه استقبال از ایشان برخلاف کسانی که می آمدند مشهد، متفاوت بود. ایشان سوار ماشین شخصیتی نشد و گفت با اتوبوس شرکت واحد میآیم. یک اتوبوس شرکت واحد تهیه کردند و مسیر فرودگاه تا حرم را رجایی با اتوبوس آمد.
شهید رجایی بعد از نماز ظهر در حرم سخنرانی داشت و بسیار روی مساله مستضعف و حمایت از قشر آسیبپذیر جامعه در سخنرانیاش تکیه کرد. سخنرانی تمام شد و ما رفتیم دارالضیافه برای ناهار.
سفرهای که انداخته بودند خیلی عریض و طویل بود و نوع غذایش نسب به غذاهای سایر پذیراییها متفاوت بود. یعنی مقداری شکیلتر و با تنوع غذایی بیشتر.
من جوری نشستم که مقابلم آقای رجایی بود. ایشان که نشست پای سفره، آقای طبسی سمت راست ایشان نشست. آقای غفوری فرد استاندار وقت خراسان هم سمت دیگر نشست.
آقای رجایی کمی نان برداشت و شروع کرد نان خالی خوردن. آقای طبسی گفت: آقای رجایی چرا غذا میل نمیفرمائید؟ رو کرد به آقای چراغچی نامی که مستخدم آنجا بود گفت: برای آقای رجایی غذا بکش. آقای غفوریفرد آمد غذا را بردارد که خودش بریزد، آقای رجایی ممانعت کرد.
شهید رجایی گفت: «من الان کلی راجع به قشر مستضعف و تهیدست جامعه حرف زدم چطور پای این سفره بنشینم.» از جایش بلند شد و با حالت قهر رفت.
آقای طبسی دستور داد که سفره را جمع کنند و این جلسه به هم خورد.
من این حرکت را در هیچ کدام از شخصیتهایی که مشهد آمدند ندیدم و هنوز که هنوز است هیچ کسی مثل شهید رجایی در ذهن من تجلی پیدا نمیکند.
#شهید_محمدعلی_رجایی🌷
32.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مصاحبه با امیرسرتیپ حاج اکبرفصیحی
کلیپ شماره ۲۸
شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۲
مجری برنامه : حسین هاشمپور
عکاس و فیلمبردار: محمود فصیحی
کاری از گروه فرهنگی حفظ آثار شهدای دستجرد
حوزه مقاومت بسیج امام محمد باقر علیه السلام
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398