eitaa logo
حفظ آثار شهدای دستجرد
585 دنبال‌کننده
18هزار عکس
4هزار ویدیو
40 فایل
این کانال برای حفظ آثار و روایات و اطلاع رسانی از مراسمات و برنامه های فرهنگی شهدای دستجرد جرقویه اصفهان ایجاد گردید خادم کانال شهدا @Aalmas_shohada لینک پیج حفظ آثارشهدای دستجرد در روبینو https://rubika.ir/almas1397f
مشاهده در ایتا
دانلود
زمستان که می‌شود مهربانی طعم دیگری دارد، هر چه سردتر مهربانی و سخاوت مطلوبتر ، سلام و درود به شما که با مهربانی و عشق ورزیدن گرما بخش روزهای سرد زمستان هستید . صلواتی به گرمای مهرتان تقدیم سلامتی آنانکه انتظار گرما بخش دلشان است. *اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم،* کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥 روزمان را با آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۴۷۹ قرآن کریم ( آیات ۲۱ تا ۲۹ سوره مبارکه فصلت) ❄️🌹❄️ 🌺 در وصیت پیامبر (ص) به امام علی (ع) آمده است: «وَعَلَیکَ بِتِلاوَةِالقُرآنِ عَلی کُلِّ حالٍ» یاعلی! برتو باد که در همه حال قرآن تلاوت کنی. (اصول کافی ۷/۷۹) 🎙 استاد پرهیزگار کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
4_5778149469019177377.mp3
8.37M
یادباد آن روزگاران 💐 🎧غرقه به خون بی کفنم 🎤مداحی حماسی : آهنگران کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
حفظ آثار شهدای دستجرد
خدمت پدر و مادر گرامیم سلام و مادر گرامی امیدوارم که درود گرم و بی پایانم را که از اعماق قلبم از تک تک سلول های خونم سرچشمه می گیرد بپذیری. و مادر عزیز شاید وقتی که این وصیت را می خوانی روحم پرواز کرده باشد. مادر عزیز من وصیت‌ می کنم شما را که در مرگ من هرگز اشک نریزید من به قربان آن اشکی بشوم که از صورت رنج کشیده تان می چکد. مادر جان بهترید و به امام تبریک بگوئید تا وقتی دشمن در صورت شادتان نگاه کند لرزه بر اندامش بیفتد. مادر گرامی در حفظ ولایت فقیه و طرفداری از امام و اسلام از هر کوششی دریغ نفرمائید و از عزیزترینتان در این راه بگذرید. نفرمایید که فررندتان را هم برای همین و برای حفظ آرمان های اسلامی به جبهه فرستادید. قول من به برادرانم بگویید که زندیگتان را صرف خدا و راه او بنمائید و از هر کار که انجام می دهید از کانال اسلام بگذرید و به خدا برسد. ایشان بگوئید برادرتان گفت امام را دریابید و برای او جان بدهید. قول من به خواهرانم بگوئید می دانم که خیلی دل نازک و زودرنج هستید ولی هرگز غم و اندوهی و اشکی را در خود راه ندهید که دشمن استفاده کند و شاد گردد. با مشت گره کرده بر دشمن بتازید خواهران از قول من به مردم فریاد برآورید و بگوئید فکر خوردن و شکم نباشید فکر آخرت باشید تا تنها توشه راه تقوا است و بگوئید که برادرمان فریاد زند کجائید شکم پرستان پر مدعا؟ تا از شاگردان امام درس عبرت بگیرند. مادر گرامی من چیزی ندارم که بدان وصیت کنم ولی هر چیزی که شما فکر می کنید به من میرسد و مقدار پولی را در بانک خودتان برایم پس انداز کرده اید در راه خوشبخت کردن خواهران و برادرانم صرف و همه را به ایشان‌ می بخشم. و مادر گرامی در مرگ من هرگز نه گوسفندی و نه پختی بکنید. خود جنس یا پول آن را به کمتیه امداد بدهید. دوستان گرامیم محمد ؛ علی و دایی حسین و حسین و حسن و اکبر و دایی ابراهیم تنها دوستان با وفایم هستی و خواهی بود و شما را دوست می دارم و بگوئید در راه ولایت فقیه و اسلام گام نهید و بگوئید از دوستی شما هرگز احساس پشیمانی نکردم. برای مردم شهرم تهران مردم شریف تهران من کوچکتر از آنم که برایتان پیامی بفرستم. خواهران و برادران به فکر مال دنیا بودن به درد ایران و اسلام نوپای ما نمی خورد. والله بگردید دنبال تقوا و در راه حفظ امام و ولایت فقیه و اسلام از عزیزترین خود و از هر کوششی دریغ نفرمائید. (والسلام) چند بیهوده زنی لاف سخن در بر من دم می زنید بیهودگان زین سخنان ورنه چنان سخت بگیرم که بر آری تو ز دل آه فقان از کرامت در هیجان می کنم این زد بیان تا که شوی واقف و واضح کنمت دایره ای فقه و فنا را از صاحب فقر بودید  سالار که باشد شه ابراد غضنفر فردا  دار علی حیدر کرار که بی مثل و بی نقلیه است و خطیب است و امیر است و بود پادشه کوی و مغان آنکه بود شش جهت و نه فلک هم سمک و چرخ مطور قدرت اوست. حال شوی واقف از آن مخزن گنجت اسرار خدا نور خدا شاه والا گوش نما تا بدهم شرح برایت و چه برپا شده این سر دم و که باعث آن گشته ببندم ز برای تو دگر بنده راه چون و چرا را دو برادر شده  از روز ازل باعث این سردم تربیت بر آن چهار و دو سلسه تا همه خیل دراویش به استادی آنها نمایند ذکر احسن و تشویق نمایند سالک با جود و سخا را . کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
السلام علیک یا ابا عبدالله علیه السلام۰۰۰ ------------------------- عضو عضو پیکرم پیوسته گوید یا حسین تا برات کربلایم را کند امضا حسین هم دلم را برده با خود کنار قتلگاه  هم دو چشمم را کند از اشک و خون دریا حسین با همین پرونده ی سنگین و این بار گناه می خرد مارا در این دنیا و آن دنیا حسین از سنین کودکی پوشیده ام رخت سیاه ریختم اشک و زدم بر سینه ، گفتم یاحسین غم مخور گر روز محشر گم شدی در بین خلق  هر کجاباشیم ما را می کند پیدا حسین  من که از روز ولادت کربلایی بوده ام  دوست دارم وقت مردن هم بمیرم،، با حسین یا حسین۰۰۰یا حسین۰۰۰۰۰ سمت راست مرحوم هاشم هاشمپور برادر شهیدعلی هاشمپور سمت چپ زنده یاد جانباز اصغرحیدری کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
حفظ آثار شهدای دستجرد
علی تعریف می کرد: در جبهه که بودیم گردان ما وارد عملیات شده بود. ارتباطمان با پشت جبهه قطع شده بود. محاصره شده بودیم و یک هفته بی آب و غذا مانده بودیم. کسی نمی توانست از آن مکانی که بودیم دور شود چون در  دید مستقیم دشمن بودیم. برای همین تدارکات هم نمی توانست به ما نزدیک شود و آب و غذا برایمان بیاورد. بچه ها بعد از هفت روز می گفتند ما اینجا بدون آب و غذا می میریم و بعد ما را خاک می کنند. من از علی پرسیدم: پس چطور زنده ماندید؟ هفت روز بی آب و غذا مگر می شود کسی زنده بماند!! گفت: تقدیر الهی این بود که زنده بمانیم. گفتم: بعد از هفت روز چکار کردید؟ گفت: من به بچه ها گفتم بخدا توکل کنید و امیدتان ناامید نشود من می روم و هر طور که هست برایتان آب و غذا می آورم. بچه ها گفتند: تو هم مثل ما چطور می خواهی بروی و غذا بیاوری؟! گفتم: با یاری خدا می روم و موقعه رفتن از خدا خواستم که کمکم کند تا دست خالی برنگردم. بعد به سمت سنگر یک عراقی رفتم. عراقی در سنگر خواب بود. من هم از فرصت استفاده کردم و رفتم یک گونی برداشتم و هرچه مواد غذایی و خوراکی آنجا بود داخل گونی ریختم و با خودم آوردم. وقتی بچه ها مرا با یک گونی خوراکی دیدند همگی تعجب کرده بودند و می گفتند: تو چطور توانستی این کار را انجام دهی؟! گفتم: خدا خودش خواست و من رفتم و این خوراکی ها را برایتان آوردم. بچه ها با خوردن این خوراکیها جان گرفتند و بعد توانستیم از آنجا دور شویم و با یاری خدا نجات پیدا کردیم. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
📌 شهید دانش آموز: میدان، میدان امتحان است و تا امتحان نباشد مدافع اسلام بودن ثابت نمی شود 🔹️ عبدالعظیم در اردیبهشت‌سال ۱۳۴۹ در شهر نقنه از توابع شهرستان بروجن در استان چهارمحال بختیاری به دنیا آمد. ◇ فقط ۱۲ سال سن داشت. دانش‌آموز اول راهنمایی بود که با شروع جنگ تحمیلی خود را به جبهه‌های حق علیه باطل رساند. ◇ در اولین حضورش در جبهه وارد گردان تخریب شد و با تلاش و خدمات زیاد مورد توجه فرماندهان قرار گرفت. در همان مرحله اول از ناحیه دست مجروح شد و در بیمارستانی در تهران بستری شد. ◇ بعد از بهبود نسبی دوباره عازم جبهه‌های غرب کشور شد . 🔹️ در عملیات والفجر ۴ درحالی‌که پیشاپیش رزمندگان مشغول بازگشایی محور عملیاتی و خنثی کردن مین‌ها بود ، به شدت مجروح شد و به اسارت نیروهای عراقی درآمد. ◇ به خاطر مجروحیت او را در بیمارستان الرشید عراق بستری کردند ، اما با توجه به‌شدت جراحات وارده و از طرفی شکنجه های بعثیون عراقی ؛ هفتم آذرماه ۱۳۶۲ در همان بیمارستان غریبانه به شهادت رسید . 🔹️ بخشی از وصیت نامه شهید عبدالعظیم خلیل زاده : میدان، میدان امتحان و آزمایش است ◇ وتا امتحان نباشد، ثابت نمیشود که کدام فرد واقعا مدافع اسلام و قرآن است ◇ پیکر عبدالعظیم را در همان مکان دفن می کنند تا اینکه بعد از بیست سال پیکرش را به ایران انتقال و طی مراسم باشکوهی در گلزار شهدا زادگاهش به خاک می سپارند . کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
🔴 شیرزن ایرانی که کمتر کسی او را می شناسد 🔹 بانو «آمنه وهاب زاده» امدادگر، آر پی چی زن و همرزم شهید همت و شهید چمران که وقتی رژیم بعث شیمیایی زد و ایشان دید جانبازی که درحال درمانش است ماسک ندارد؛ ماسک خود را به او داد و خود شیمیایی شد 🔹 چرا از این زن قهرمان ایرانی، برای مردم گفته نشده است ؟! 🔹 مگر ارزش کار این بانو، از قضیه پطرس که یک خارجی بود و خیلی ها میگویند کل این داستانش دروغ است کمتر است که جایی در کتاب های درسی ما ندارد؟! 🔹 هزاران شخصیت واقعی و فداکار در جامعه خودمان داریم، آن وقت شخصیت های جعلی و داستان های دروغین آنها را در کتاب های درسی خود قرار می دهیم!! کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 در شب علیه السلام فیلمی کمتر دیده شده از آخرین غبارروبی حرم امام هادی(علیه‌السلام) توسط شهید سلیمانی در سامرا کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
شهادت امام هادی علیه السلام تسلیت ان شاءالله به زودی زیارت عتبات روزیمان شود امام هادی علیه السلام فرمودند: به جای حسرت و اندوه برای عدم موفقیت های گذشته با گرفتن تصمیم و اراده قوی جبران کن کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
در همین حین صدای زنگ بلند شد در را باز کرد که قامت مادر منصور جلوی رویش نقش بست اخم ریزی کرد و گفت: _سلام خاله شرمسار به زمین نگاه کرد: _سلام پسرم خیلی با خودم کلنجار رفتم ک بیام یا نه روم نمیشد بیام. گفتم شاید به خاطر نادونی پسرم منو خونه راه ندید و سنگ روی یخ بشم. کمیل نگاهی به صورت چروک افتاده خاله اش انداخت ک در نگاه نگران مادرانه اش گره خورد لبانش را به اجبار کش داد و سعی کرد لبخند بزند: _این چه حرفیه خاله، تو ک تقصیری نداشتی. منصور سه چهار ساله ک دیگه با شما رفت وامد نداره. -درسته دیر اومدم ولی،باور کن خیلی شرمندم کمیل جان. منصور اگه اون کوفت و زهرماری هاشو کنار میزاشت ک الان کنار پدرش بود نه کنار دوستای لات و لوتش. بغض ش را فرو خورد وچادرش را جلوتر کشید: -هوا یکم سرده خاله،بیا داخل. مهم خود منصوره ک اگه گیرش بیارم ... خاله اش با گریه جلوی در زانو زد و گفت: _درسته پسرم خطاکاره درسته سرت کلاه گذاشته ولی منم مادرم توروخدا ببخشش، تورو به جدت قسم. مادر کمیل ک دورتر ایستاده بود دیگر نتوانست طاقت بیاورد و سمت او خیز برداشت: _چی از جون پسرم میخوای خواهر. پسرت حسابی حقشو گذاشت کف دستش. من جای تو بودم اسم همچین بچه ای رو از شناسنامم خط میزدم تا اینکه براش طلب بخشش کنم. در را محکم کوبید و با تشر گفت: _تا وقتی من نخوام کمیل حق نداره کسی رو ببخشه. یبار از مهربونی پسرم سواستفاده کردید بسه. کمیل دو زانو روی زمین نشست که مادرش گفت: _کمیل؟ پسرم خوبی؟ سرش را تکان داد و گفت: _میخوام تنها باشم. سینی چایی را برداشت و به استکان دست نخورده کمیل خیره شد. *** نرگس با شنیدن صدای بهم خوردن در از جایش بلند شد و پرسید: _خاله رفت؟ -اره. مامان کو؟ -تو اشپزخونس، از وقتی اومده تو نیم ساعته با استکانا ور میره. من که میگم اصلا حواسش اینجا نیست. صدای زنگ گوشی نرگس بلند شد که سراسیمه قطع کرد. کمیل متعجب پرسید: _چرا جواب ندادی؟ دست پاچه گفت: _هیچکی نبود داداش،من میرم تو اتاقم. ....
سمت اشپزخانه رفت و رو به مادرش: _چرا اینقدر کلافه شدی مامان جان، فکر نمیکردم با اومدن خاله اینقدر بهم بریزی. غصه ی چیزی رو نخور مادر من،مهم منم که بعد گذشت یه ماه سعی دارم فراموش کنم همه چی رو،هرچند خیلی سخته مادرش با بغض سمتش برگشت : _به خاطر یه چیز دیگه بهم ریختم -چی شده باز کسی چیزی گفته؟ -سمانه.. داره نامزد میکنه!! انقدر جا خورد ک فکر کرد اشتباه شنیده: -چی؟ -قراره سوم فروردین با پسرعموش نامزد کنه. دایی جلال زنگ زد خبر داد. سعی کرد احساساتش را مخفی نگه دارد، برای همین با بی تفاوتی گفت: _خوشبخت بشه! -فقط همین کمیل؟ اون قرار بود زن تو بشه، قرار بود عروس من باشه،حالا میخوان به یکی دیگه بدنش. -گفتن این حرفا دردی رو دوا نمیکنه مادر، من فراموشش کردم ،فعلا ذهنم فقط سمت پیداکردن منصوره. کمیل از اشپزخانه خارج شد خواست سمت اتاقش برود ک با ازاده رو به رو شد. پس او هم حرف های انهارا شنیده از کنار آزاده گذشت وارد اتاقش شد در را محکم بست و به ان تکیه داد. احساس میکرد چیزی از وجودش جدا شده. تحمل این فشار روحی برایش سخت بود. دعا میکرد که در این کشمکش روحی ایمانش را از دست ندهد. پشت میزش نشست و سرش را میان دستانش گرفت. تمام خاطراتش با سمانه از کودکی تا به ان روز را مرور کرد. سمانه برایش نقطه ای نامفهوم بود که دیگر معنایی نداشت.همه چیز تمام شده بود. گاهی وقت ها به ذهنش میرسید از این سرنوشت تلخش به خدا شکایت کند و بگوید، چرا درست یک ماه قبل ازدواجش با دختری ک عاشقش بود باید منصور ان بلا را سرش بیاورد و مجبور شود با آزاده ازدواج کند.؟! اما بعد خودش را تسلیم حکمت و امر خداوند میکرد و برای حفظ ایمانش دعا... ....
امروز تولد فرشته ای آسمانی است. 💐💐💐 او به دنیا آمد تا یکی از حماسه سازان قرن چهاردهم هجری شمسی باشد وبه ندای سید و سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین لبیک بگوید. 🌼🌸💐 توشمعی و پروانه به دورت درطواف خون خود را هدیه کردی در مصاف 💐💐💐 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌼🌸🌺 شهید سید محمد رضا قدیری 🌸🌷💐 فرزند سید مهدی 🌼🌸🌹 ولادت.1348 🌼🌸💐 شهادت.1365/11/5 🌼🌸🌷 درسن .17سالگی 🌼🌸🌹 محل شهادت.شلمچه 🌼🌼🌼 روحش شاد و یادش گرامی کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
💐🌿 السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللهِ أَنْتَ أَوَّلُ مَظْلُومٍ وَ أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقُّهُ صَبَرْتَ وَ احْتَسَبْتَ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ فَأَشْهَدُ أَنَّکَ لَقِیتَ اللهَ وَ أَنْتَ شَهِیدٌ عَذَّبَ اللهُ قَاتِلَکَ بِأَنْوَاعِ الْعَذَابِ وَ جَدَّدَ عَلَیْهِ الْعَذَابَ جِئْتُکَ عَارِفا بِحَقِّکَ مُسْتَبْصِرا بِشَأْنِکَ مُعَادِیا لِأَعْدَائِکَ وَ مَنْ ظَلَمَکَ أَلْقَى عَلَى ذَلِکَ رَبِّی إِنْ شَاءَ اللهُ یَا وَلِیَّ اللهِ إِنَّ لِی ذُنُوبا کَثِیرَةً فَاشْفَعْ لِی إِلَى رَبِّکَ فَإِنَّ لَکَ عِنْدَ اللهِ مَقَاما مَعْلُوما وَ إِنَّ لَکَ عِنْدَ اللهِ جَاها وَ شَفَاعَةً وَ قَدْ قَالَ اللهُ تَعَالَى وَ لا یَشْفَعُونَ اِلّا لِمَنِ ارْتَضَى سلام بر تو اى ولى خدا، تو نخستین ستمدیده‏اى، و نخستین کسى‏که حقّش غصب شد، صبر کردیو به حساب خدا گذاشتى تا مرگت رسید، شهادت مى‏دهم که تو خدا را ملاقات کردى. درحالى‏که شهید بودى، عذاب کند خدا کشنده‏ات را به انواع عذاب، و بر او عذاب را تازه کند، به سویت آمدم، شناساى به حقّت، و بیناى به شأنت، دشمن با دشمنانت و آن‏که به تو ستم کرد، ان شاء الله بر این عقیده پروردگارم را ملاقات‏ کنم، اى ولى خدا، مرا گناهان زیادى است، از من نزد پروردگارت شفاعت کن، که تو را پیش خدا جایگاه معلومى است، و تو را به درگاه خدا آبرو و حق شفاعت است، و خداى تعالى فرموده است: و شفاعت نکنند جز براى کسی که‏ او پسندد. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398