#رضایتنامه_والدین
#ازلسان_مادر_معزز
#شهید_دفاع_مقدس
#سیدمحمدرضا_غدیری
خودش همه کارهایش را ردیف کرده بود. به پایگاه مالک اشتر رفته و ثبت نام کرده بود. یک روز وقتی وارد اتاق شدم دیدم از لب طاقچه به پایین پرید. چهارپایهای زیر پایش گذاشته و بالای طاقچه رفته بود. گفتم آن بالا چکار میکردی؟ از اتاق بیرون دوید و به کوچه رفت. رفتم سرک کشیدم به کوچه. دیدم کاغذی به دست دارد و به دوستانش نشان میدهد. فهمیدم مهر پدرش را پای رضایتنامه زده است. پدرش مهرش را بالای ساعت دیواری میگذاشت. البته من همهجا از مسجد گرفته تا پایگاهها دنبالش میرفتم. اصلاً ترس در وجودش نبود. پسری شجاع بود. انگار خدا شجاعت خاصی به او داده بود.
#اوقات_فراقت
همیشه در مسجد محل بود. دوستانش هم همین طور بودند و کمتر زمانی بود که به خانه بیاید. عشق خدمت به مسجد و پایگاه بسیج داشت و به دنبال همان عشق خودش هم رفت.
#ویژگیهای_اخلاقی
محمدرضا همه خصلتهای بارز اخلاقی را داشت. شش پسر و دو دختر داشتم، اما محمدرضا در همه خصلتهایش بارز و شاخص بود. احترام به والدین، احترام به دیگران و هر خصلت انسانی و اخلاقی که بشود در نظر گرفت به بهترین وجه در وجودش نهادینه شده بود.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398