eitaa logo
حفظ آثار شهدای دستجرد
587 دنبال‌کننده
20.1هزار عکس
4.5هزار ویدیو
40 فایل
این کانال برای حفظ آثار و روایات و اطلاع رسانی از مراسمات و برنامه های فرهنگی شهدای دستجرد جرقویه اصفهان ایجاد گردید خادم کانال شهدا @Aalmas_shohada لینک پیج حفظ آثارشهدای دستجرد در روبینو https://rubika.ir/almas1397f
مشاهده در ایتا
دانلود
من خیلی کوچک بودم که پدرم شهید شد بخاطر همین خاطره ای از پدرم به یاد ندارم. اطلاعات اندکی که دارم از زبان اطرافیان شنیدم. یادم است مادرم یک بار می گفت: زمانی که پدرم می خواست به جبهه برود مادرم با رفتنش مخالفت می کند به دلیل اینکه سه تا بچه ی قد و نیم قد داشتند و مادرم خیلی سختش بوده است که با سه تا بچه تنها بماند. برای همین به پدرم اصرار می کرده است که به جبهه نرود. اما پدرم تصمیمش را گرفته بود و در جواب مادرم می گوید اگر این سه تا بچه مزاحم شما هستند می برمشان و از کوه پرتشان می کنم پائین اما دست از راه جهاد برنمیدارم. مادرم وقتی این جواب محکم و قاطعانه پدرم را می شنود آنجا می فهمد که پدرم چقدر برای رفتن مصمم است و دیگر اصرار کردن بی فایده است چیزی نمی گوید و سکوت می کند. پس از رفتن پدرم و شهادتش مادرم می ماند و کوهی از مشکلات زندگی که خدا می داند چقدر سختیها را تحمل کرده است تا ما سه خواهر و برادر را به ثمر رسانده است و من از همین جا از مادرم تشکر می کنم و دست مادرم را می بوسم. و درود می فرستم بر روان پاک پدر شهیدم که شجاعانه و با بصیرت در راه خدا جهاد کرد و به فیض شهادت نائل گردید. شاید پدرم به ظاهر ما را تنها گذاشت و رفت اما من امروز افتخار می کنم که فرزند شهید هستم و به واسطه ی پدر شهیدم در نزد خدا آبرو دارم. ان شاء الله ما نیز بتوانیم راه شهدا را ادامه دهیم و نگذاریم یادو هدف شهدا فراموش شود. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
شهید حسین مسعودی واقعا شهادت حقش بود. خیلی اهل دعا و تزرع به درگاه خدا بود. خیلی بی ریا خدمت می کرد و همیشه یادم است وقتی در پادگان بودیم می رفت گوشه و کنار پادگان و پوسته ها ی هندوانه ها را جمع می کرد و نمی گذاشت محوطه پادگان کثیف شود. وقتی هم صدای اذان را می شنید در صف نماز اول وقت حاضر می شد و توی سجده های نمازش ارتباط خاصی با پروردگار داشت و خیلی گریه می کرد. زمان شهادتش یک دختر شش ماهه داشت که مدال پرافتخار شهادت را خداوند به ایشان عطا کرد و لبیک گویان به سوی پروردگار رفت تا ان شاء الله شفیع ما در قیامت باشد. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
من خیلی کوچک بودم که پدرم شهید شد بخاطر همین خاطره ای از پدرم به یاد ندارم. اطلاعات اندکی که دارم از زبان اطرافیان شنیدم. یادم است مادرم یک بار می گفت: زمانی که پدرم می خواست به جبهه برود مادرم با رفتنش مخالفت می کند به دلیل اینکه سه تا بچه ی قد و نیم قد داشتند و مادرم خیلی سختش بوده است که با سه تا بچه تنها بماند. برای همین به پدرم اصرار می کرده است که به جبهه نرود. اما پدرم تصمیمش را گرفته بود و در جواب مادرم می گوید اگر این سه تا بچه مزاحم شما هستند می برمشان و از کوه پرتشان می کنم پائین اما دست از راه جهاد برنمیدارم. مادرم وقتی این جواب محکم و قاطعانه پدرم را می شنود آنجا می فهمد که پدرم چقدر برای رفتن مصمم است و دیگر اصرار کردن بی فایده است چیزی نمی گوید و سکوت می کند. پس از رفتن پدرم و شهادتش مادرم می ماند و کوهی از مشکلات زندگی که خدا می داند چقدر سختیها را تحمل کرده است تا ما سه خواهر و برادر را به ثمر رسانده است و من از همین جا از مادرم تشکر می کنم و دست مادرم را می بوسم. و درود می فرستم بر روان پاک پدر شهیدم که شجاعانه و با بصیرت در راه خدا جهاد کرد و به فیض شهادت نائل گردید. شاید پدرم به ظاهر ما را تنها گذاشت و رفت اما من امروز افتخار می کنم که فرزند شهید هستم و به واسطه ی پدر شهیدم در نزد خدا آبرو دارم. ان شاء الله ما نیز بتوانیم راه شهدا را ادامه دهیم و نگذاریم یادو هدف شهدا فراموش شود. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
بارزترین اخلاق شهید حسین مسعودی صله ارحام بوده است. ایشان هر شب به دیدار چند تا از خانواده های فامیل می رفته است و جویای احوال آنان می شد و اهل تعارف و تشریفات نبوده است اگر جایی سفره اشان پهن بود کنار آن خانواده یک لقمه نان می خورد و با تعارفهای بیجا حرمت سفره ی صاحبخانه را از بین نمی برد و لذت در کنار هم بودن را به تنهایی و گوشه گیری ترجیح می داد و با هیچ چیز دیگر عوض نمی کرد و به وجود با برکت اطرافیانش اهمیت می داد و قدر آنها را می دانست و خدا را برای داشتن نعمتهای بیشماری که به ایشان عطا کرده بود شکر می کرد. (این است اخلاق نیک شهدا که درست زندگی کردند و به داشته هایشان اهمیت دادند و قدر دان نعمتها و الطاف خداوند تبارک و تعالی بودند.) کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
شهید حسین مسعودی واقعا شهادت حقش بود. خیلی اهل دعا و تزرع به درگاه خدا بود. خیلی بی ریا خدمت می کرد و همیشه یادم است وقتی در پادگان بودیم می رفت گوشه و کنار پادگان و پوسته ها ی هندوانه ها را جمع می کرد و نمی گذاشت محوطه پادگان کثیف شود. وقتی هم صدای اذان را می شنید در صف نماز اول وقت حاضر می شد و توی سجده های نمازش ارتباط خاصی با پروردگار داشت و خیلی گریه می کرد. زمان شهادتش یک دختر شش ماهه داشت که مدال پرافتخار شهادت را خداوند به ایشان عطا کرد و لبیک گویان به سوی پروردگار رفت تا ان شاء الله شفیع ما در قیامت باشد. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398