eitaa logo
حفظ آثار شهدای دستجرد
582 دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
4هزار ویدیو
40 فایل
این کانال برای حفظ آثار و روایات و اطلاع رسانی از مراسمات و برنامه های فرهنگی شهدای دستجرد جرقویه اصفهان ایجاد گردید خادم کانال شهدا @Aalmas_shohada لینک پیج حفظ آثارشهدای دستجرد در روبینو https://rubika.ir/almas1397f
مشاهده در ایتا
دانلود
محمد از همان بچگی از غیبت کردن و غیبت شنیدن بیزار بود. نه خودش هیچ وقت غیبت می کرد و نه اجازه می داد کسی غیبت کند. تقریبا ده ساله بود یک روز که ما خانم ها دور هم نشسته بودیم و با هم حرف می زدیم محمد آمد و گفت: بلند شوید و غیبت نکنید. گفتیم: حرف کسی را نزدیم داریم از خودمان می گوئیم. گفت: نه دارید غیبت می کنید، بلند شوید بروید دنبال کار و زندگیتان و غیبت نکنید. برای همین تذکرات به موقع و به جای محمد ما هم بیشتر از قبل مراقب بودیم که ناخواسته درگیر غیبت نشویم. محمد از ده سالگی نمازهای پنج گانه را می خواند و سعی می کرد نمازهای واجبش را در مسجد محل به جماعت بخواند. و اهل نماز شب بود؛ شبها بلند می شد و بی سرو صدا که مزاحم کسی نشود نماز شب می خواند و مقید به این کار بود.  هنوز حد تکلیف نشده بود که از سیزده سالگی ماه رمضان که شد پا به پای بزرگترها روزه می گرفت. چهارده سالش بود که به اصفهان رفت تا برای جبهه ثبتنام کند بعدا در وصیتنامه اش نوشته بود من برای ثبتنام جبهه باید به شهر اصفهان می رفتم و بخاطر همین مجبور شدم یک روزه بخورم. قضای آن روزه را برای من بجا آورید. محمد به دستورات قرآن عمل می کرد و به احکام الهی اهمیت می داد. حلال و حرام را رعایت می کرد. چشمش را از نامحرم حفظ می کرد. محمد بسیار ولایتمدار بود و پشتیبان انقلاب بود و کمک به جبهه را جزو واجبات می دانست. چون جبهه ی ما جبهه حق بود و ما از حق دفاع می کردیم و فقط حرف دفاع از ناموس و خاک و آب وطن نبود درست است که این ها هم مهم هستتد اما بالاتر از همه چیز حرف دفاع از دین اسلام بود. دشمنان ایران نمی خواستند که فقط کشور گشایی کنند. می خواستند اسمی از اسلام باقی نماند. و این انقلاب اسلامی را سرکوب کنند و کمر به قتل شیعیان ایران و عراق بسته بودند. و صدام جاهل را حمایت می کردند که طمع تصاحب ایران را در سر می پروراند تا مسلمانان ایران و عراق  همدیگر  را بکشند و از بین ببرند. تا اسلام از بین برود. ما تا محمد بود درست ایشان را نشناختیم و هر روزی که از شهادتش می گذرد او را بیشتر از قبل می شناسیم. 🌷🌷🌷 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
محمد از همان بچگی از غیبت کردن و غیبت شنیدن بیزار بود. نه خودش هیچ وقت غیبت می کرد و نه اجازه می داد کسی غیبت کند. تقریبا ده ساله بود یک روز که ما خانم ها دور هم نشسته بودیم و با هم حرف می زدیم محمد آمد و گفت: بلند شوید و غیبت نکنید. گفتیم: حرف کسی را نزدیم داریم از خودمان می گوئیم. گفت: نه دارید غیبت می کنید، بلند شوید بروید دنبال کار و زندگیتان و غیبت نکنید. برای همین تذکرات به موقع و به جای محمد ما هم بیشتر از قبل مراقب بودیم که ناخواسته درگیر غیبت نشویم. محمد از ده سالگی نمازهای پنج گانه را می خواند و سعی می کرد نمازهای واجبش را در مسجد محل به جماعت بخواند. و اهل نماز شب بود؛ شبها بلند می شد و بی سرو صدا که مزاحم کسی نشود نماز شب می خواند و مقید به این کار بود.  هنوز حد تکلیف نشده بود که از سیزده سالگی ماه رمضان که شد پا به پای بزرگترها روزه می گرفت. چهارده سالش بود که به اصفهان رفت تا برای جبهه ثبتنام کند بعدا در وصیتنامه اش نوشته بود من برای ثبتنام جبهه باید به شهر اصفهان می رفتم و بخاطر همین مجبور شدم یک روزه بخورم. قضای آن روزه را برای من بجا آورید. محمد به دستورات قرآن عمل می کرد و به احکام الهی اهمیت می داد. حلال و حرام را رعایت می کرد. چشمش را از نامحرم حفظ می کرد. محمد بسیار ولایتمدار بود و پشتیبان انقلاب بود و کمک به جبهه را جزو واجبات می دانست. چون جبهه ی ما جبهه حق بود و ما از حق دفاع می کردیم و فقط حرف دفاع از ناموس و خاک و آب وطن نبود درست است که این ها هم مهم هستتد اما بالاتر از همه چیز حرف دفاع از دین اسلام بود. دشمنان ایران نمی خواستند که فقط کشور گشایی کنند. می خواستند اسمی از اسلام باقی نماند. و این انقلاب اسلامی را سرکوب کنند و کمر به قتل شیعیان ایران و عراق بسته بودند. و صدام جاهل را حمایت می کردند که طمع تصاحب ایران را در سر می پروراند تا مسلمانان ایران و عراق  همدیگر  را بکشند و از بین ببرند. تا اسلام از بین برود. ما تا محمد بود درست ایشان را نشناختیم و هر روزی که از شهادتش می گذرد او را بیشتر از قبل می شناسیم. 🌺🌺🌺 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
محمد از همان بچگی از غیبت کردن و غیبت شنیدن بیزار بود. نه خودش هیچ وقت غیبت می کرد و نه اجازه می داد کسی غیبت کند. تقریبا ده ساله بود یک روز که ما خانم ها دور هم نشسته بودیم و با هم حرف می زدیم محمد آمد و گفت: بلند شوید و غیبت نکنید. گفتیم: حرف کسی را نزدیم داریم از خودمان می گوئیم. گفت: نه دارید غیبت می کنید، بلند شوید بروید دنبال کار و زندگیتان و غیبت نکنید. برای همین تذکرات به موقع و به جای محمد ما هم بیشتر از قبل مراقب بودیم که ناخواسته درگیر غیبت نشویم. محمد از ده سالگی نمازهای پنج گانه را می خواند و سعی می کرد نمازهای واجبش را در مسجد محل به جماعت بخواند. و اهل نماز شب بود؛ شبها بلند می شد و بی سرو صدا که مزاحم کسی نشود نماز شب می خواند و مقید به این کار بود.  هنوز حد تکلیف نشده بود که از سیزده سالگی ماه رمضان که شد پا به پای بزرگترها روزه می گرفت. چهارده سالش بود که به اصفهان رفت تا برای جبهه ثبتنام کند بعدا در وصیتنامه اش نوشته بود من برای ثبتنام جبهه باید به شهر اصفهان می رفتم و بخاطر همین مجبور شدم یک روزه بخورم. قضای آن روزه را برای من بجا آورید. محمد به دستورات قرآن عمل می کرد و به احکام الهی اهمیت می داد. حلال و حرام را رعایت می کرد. چشمش را از نامحرم حفظ می کرد. محمد بسیار ولایتمدار بود و پشتیبان انقلاب بود و کمک به جبهه را جزو واجبات می دانست. چون جبهه ی ما جبهه حق بود و ما از حق دفاع می کردیم و فقط حرف دفاع از ناموس و خاک و آب وطن نبود درست است که این ها هم مهم هستتد اما بالاتر از همه چیز حرف دفاع از دین اسلام بود. دشمنان ایران نمی خواستند که فقط کشور گشایی کنند. می خواستند اسمی از اسلام باقی نماند. و این انقلاب اسلامی را سرکوب کنند و کمر به قتل شیعیان ایران و عراق بسته بودند. و صدام جاهل را حمایت می کردند که طمع تصاحب ایران را در سر می پروراند تا مسلمانان ایران و عراق  همدیگر  را بکشند و از بین ببرند. تا اسلام از بین برود. ما تا محمد بود درست ایشان را نشناختیم و هر روزی که از شهادتش می گذرد او را بیشتر از قبل می شناسیم. 🌹🌹🌹 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398