eitaa logo
حفظ آثار شهدای دستجرد
585 دنبال‌کننده
18هزار عکس
4هزار ویدیو
40 فایل
این کانال برای حفظ آثار و روایات و اطلاع رسانی از مراسمات و برنامه های فرهنگی شهدای دستجرد جرقویه اصفهان ایجاد گردید خادم کانال شهدا @Aalmas_shohada لینک پیج حفظ آثارشهدای دستجرد در روبینو https://rubika.ir/almas1397f
مشاهده در ایتا
دانلود
: زین العابدین : فرمانده گروهان پیاده : ۱۳۴۲/۰۱/۰۳ : ۱۳۶۴/۱۱/۲۱ می‌گفت: «بابا! نمی‌دونی چقدر خوبه که پدر و پسر با هم بریم با دشمن بجنگیم. اینا رو که دشمن ببینه روحیه‌اش ضعیف می‌شه و باعث می‌شه شکست بخورن.» در عملیات خیبر با هم بودیم. قبلاً او در اطلاعات عملیات خدمت می‌کرد و منطقه عملیاتی را خوب می‌شناخت. شب‌‌ها از طریق ستاره‌ها جهت‌یابی را به ما یاد می‌داد. به او می‌کردم که برادر کوچکم و زیادی دارد. گفت: «اگه توی عملیات زخمی شدی، نباید منتظر باشی یه نفر با برانکارد یا آمبولانس بیاد دنبالت. اینجا منطقه جنگیه.» گفتم: «باید چه‌‌کار کنم؟» گفت: «تا می‌تونی بدو و اگه نتونستی، سینه‌خیر خودت رو به ایران نزدیک کن که دست عراقی‌ها اسیر نشی.» بعد از عملیات خیبر از گردان ما فقط شانزده نفر زنده ماندند. مرا که دید، در آغوشم گرفت و گفت: «اصلاً فکر نمی‌کردم دوباره زنده ببینمت.» ✍ :علی اصغر برادر شهید کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
علي داراي و بود. علي‌رغم كمي سن، از نظر اجتماعي به سر حدِ كمال رسيده بود؛ اهل معاشرت با اقوام و همسايگان بود اگر كسي مشكلي برايش پيش مي‌آمد، علي جزو اولين كساني بود كه براي حلّ مشكل و اظهار محبت اقدام مي‌كرد، همين روحيه موجب شده بود كه نامه‌هايش طولاني و مفصل شود هيچ كس از بستگان و همسايگان را از قلم نمي‏انداخت؛ جوياي احوال همه بود اما آنچه را هيچ وقت فراموش نمي‏كنم اين جمله است كه در پايان همة نامه‌هايش مي‌نوشت: «من جانم را فداي و مي‌كنم». براي آخرين بار، به يك مرخصي چند ساعته آمده بود، برادرش رسول، خدمت سربازي مي‌كرد و مدت پنج ماه بود كه او را نديده بود، خيلي علاقه داشت او را ببنيد اما وقتي علي آمد رسول در خانه نبود خيلي ناراحت شد و گفت: « ! آمده بودم رسول را ببينم، اي كاش او را مي‌ديدم و مي‌رفتم.» اما صد افسوس كه رفت و ديدار اين دو برادر به افتاد.   🌷 🌷 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398